امام علی(ع) در یکی از گفتارهای خود، برخی از مخالفان و متمرّدان[1] را این‌گونه توصیف می‌کند: «‌منحرفان؛ شیطان را معیار کار و محل اعتماد خود گرفتند، و شیطان نیز آنها را شریک خود قرار داد و در دل‌های آنان تخم شقاوت نهاده و جوجه‌های خود را در درونشان پرورش داد و در سینه ایشان به حرکت در آمد و در کنارشان به تدریج رفتار کرد. با چشم‌های آنان می‌نگریست و با زبان‌های آنان سخن می‌گفت. پس با یاری آنها بر چهارپای گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد، مانند رفتار کسی که نشان می‌داد در حکومت شیطان شریک است و با زبان شیطان، سخن باطل می‌گوید».[2] یعنی: کردار و گفتارشان مانند کردار و گفتار کسی است که از همه جهات مطیع شیطان بوده باشد و در نهایت اتحاد و پیوستگی با شیطان دوگانگی از میان آنها برداشته شده است.[3] این کلام به لحاظ محتوا، بسیار جالب توجه است. علاوه بر این، استعاره‌های بسیار زیبایی نیز در این گفتار وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود: 1. « در دل‌های آنان تخم شقاوت نهاده و جوجه‌های خود را در درونشان پرورش داد»؛ استعاره از وسوسه و گول زدن شیطان است که مدت زمان طولانی وجود داشته به نوعی که حتی می‌توان گفت در درون آنها اقامت گزیده است. این بیان، نشان از عمق گمراهی آنان دارد. 2. «در سینه ایشان به حرکت در آمد و در کنارشان به تدریج رفتار کرد»؛ همان‌گونه که پدر و مادر فرزند خود را در درون خانه تربیت می‌کنند، به همان نوع، شیطان نیز آنها را بر اعمال باطل تربیت کرده است. 3. سپس در ادامه می‌فرماید: «با چشم‌های آنان می‌نگریست و با زبان‌های آنان سخن می‌گفت»؛ این تعبیر نشان و بیان از عمق اتحاد و پیوستگی این دو گروه دارد به حدی که شیطان با چشم آنها نگاه می‌کند و با زبان آنها لب به سخن می‌گشاید. به دیگر سخن؛ اینها مانند دو روح در یک بدن شده‌اند.[4] در اعراب و معانی لغت این سخن امام علی(ع) نیز مطالب تقریباً مفصلی وجود دارد که در این مختصر نیازی به بیان آنها نیست.[5] [1] . خویی، میرزا حبیب الله‏ هاشمی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق: میانجی، ابراهیم‏، ج 3، ص 151، مکتبة الإسلامیة، تهران‏، چاپ چهارم، 1400ق‏. [2] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، صالح، صبحی، خطبه 7، ص 54، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق: «اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاکاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَی لِسَانِهِ‏». [3] . منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج ‏3، ص 154. [4] . ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل،‏ ج ‏1، ص 228، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق. [5] . برای آگاهی بیشتر ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ‏34، ص 211، مؤسسة الطبع و النشر، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
امام علی(ع) در یکی از گفتارهای خود، برخی از مخالفان و متمرّدان[1] را اینگونه توصیف میکند: «منحرفان؛ شیطان را معیار کار و محل اعتماد خود گرفتند، و شیطان نیز آنها را شریک خود قرار داد و در دلهای آنان تخم شقاوت نهاده و جوجههای خود را در درونشان پرورش داد و در سینه ایشان به حرکت در آمد و در کنارشان به تدریج رفتار کرد. با چشمهای آنان مینگریست و با زبانهای آنان سخن میگفت. پس با یاری آنها بر چهارپای گمراهی سوار شد و کردارهای زشت را در نظرشان زیبا جلوه داد، مانند رفتار کسی که نشان میداد در حکومت شیطان شریک است و با زبان شیطان، سخن باطل میگوید».[2] یعنی: کردار و گفتارشان مانند کردار و گفتار کسی است که از همه جهات مطیع شیطان بوده باشد و در نهایت اتحاد و پیوستگی با شیطان دوگانگی از میان آنها برداشته شده است.[3]
این کلام به لحاظ محتوا، بسیار جالب توجه است. علاوه بر این، استعارههای بسیار زیبایی نیز در این گفتار وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
1. « در دلهای آنان تخم شقاوت نهاده و جوجههای خود را در درونشان پرورش داد»؛ استعاره از وسوسه و گول زدن شیطان است که مدت زمان طولانی وجود داشته به نوعی که حتی میتوان گفت در درون آنها اقامت گزیده است. این بیان، نشان از عمق گمراهی آنان دارد.
2. «در سینه ایشان به حرکت در آمد و در کنارشان به تدریج رفتار کرد»؛ همانگونه که پدر و مادر فرزند خود را در درون خانه تربیت میکنند، به همان نوع، شیطان نیز آنها را بر اعمال باطل تربیت کرده است.
3. سپس در ادامه میفرماید: «با چشمهای آنان مینگریست و با زبانهای آنان سخن میگفت»؛ این تعبیر نشان و بیان از عمق اتحاد و پیوستگی این دو گروه دارد به حدی که شیطان با چشم آنها نگاه میکند و با زبان آنها لب به سخن میگشاید. به دیگر سخن؛ اینها مانند دو روح در یک بدن شدهاند.[4]
در اعراب و معانی لغت این سخن امام علی(ع) نیز مطالب تقریباً مفصلی وجود دارد که در این مختصر نیازی به بیان آنها نیست.[5] [1] . خویی، میرزا حبیب الله هاشمی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق: میانجی، ابراهیم، ج 3، ص 151، مکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1400ق. [2] . شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، صالح، صبحی، خطبه 7، ص 54، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق: «اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاکاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَی لِسَانِهِ». [3] . منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج 3، ص 154. [4] . ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 1، ص 228، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق. [5] . برای آگاهی بیشتر ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 34، ص 211، مؤسسة الطبع و النشر، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
- [سایر] در خطبه 233 نهج البلاغه حضرت علی(ع) مردم این دوره را چگونه توصیف میکند؟ و چه نتیجهای میتوان گرفت؟
- [سایر] آیا حضرت علی ع در خطبه 228 نهج البلاغه عمر را ستایش کرده است؟
- [سایر] خطبه بدون نقطه امام علی(ع) کدام است؟ و چرا در نهج البلاغه سید رضی نیامده است؟
- [سایر] خطبه بدون نقطه امام علی(ع) کدام است؟ و چرا در نهج البلاغه سید رضی نیامده است؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] امام علی(ع) در نهج البلاغه منافقان را چگونه معرّفی میکند و دارای چه مشخصاتی میداند؟
- [سایر] حضرت علی (ع) در کدام خطبه نهج البلاغه چگونگی به خلافت رسیدن سه خلیفه پیش از خود را توضیح می دهد؟ این خطبه به چه نامی مشهور است؟
- [سایر] لطفاً خطبه 220 نهج البلاغه را توضیح دهید و بفرمایید مقصود امام علی(ع) از عنوان (السالک الی الله) چه کسی است؟
- [سایر] آیا اختلاف در فتاوای مراجع از مصادیق اختلافاتی که حضرت علی (ع) در خطبۀ 18 نهج البلاغه از آن نهی فرموده اند، نیست؟
- [سایر] 1. در خطبهای از نهج البلاغه امیرالمؤمنین علی(ع)، عثمان را به عنوان داماد پیامبر معرفی میکند. آیا آن دو دختر واقعاً دختر پیامبر بودهاند یا ربیبه آن حضرت؟ 2. آیا در این خطبه، حضرت علی(ع)؛ ابوبکر و عمر را عمل کننده به سنت و به حق میداند؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.