خطبهای منسوب به امام علی(ع) وجود دارد که در آن از هیچ کلمه نقطهداری استفاده نشده است و تمام خطبه بدون نقطه میباشد. البته این خطبه در نهج البلاغه وجود ندارد، بلکه در منابع دیگر ذکر شده است. سید رضی در جمع‌آوری سخنان امام علی(ع)، روشی مخصوص به خود داشته است و آن اینکه وی، بنای نوشتن و جمعآوری مجموع سخنان علی(ع) را نداشته، به همین جهت، از بین منابع فراوانی که داشته، قسمتهایی را گلچین نموده است. او خود نیز در مقدمه کتاب، به این نکته اشاره کرده که آنچه میآورد انتخاب شدههایی از کلمات و نامههای آنحضرت است.[1] برخی چنین پنداشتهاند که سخنان امیر مؤمنان علی(ع) تنها حجمی معادل نهج البلاغة دارد، یا خطبهها و نامههای آنحضرت را منحصر در همان تعداد نمودهاند، در حالیکه چنین نیست. مسعودی که حدود صد سال قبل از سید رضی میزیسته، در (مروج الذهب) میگوید: (هم اکنون چهار صد و هشتاد و اندی خطبه از علی(ع) در دست مردم است).[2] و یا آمُدی در (غرر الحکم)، پانزده هزار کلمه قصار از امیر المؤمنین(ع) نقل کرده است، در حالیکه کلمات قصار نهج البلاغة، 480 کلمه است. کتابهای فراوان دیگری نیز پیرامون کلمات آنحضرت تحریر شده؛ مانند تحف العقول، روضة الواعظین و... که بیش از یکصد و اندی کتاب قبل از نهج البلاغة، خطبههای امام علی(ع) را جمع کردهاند. در هر صورت متن این خطبه چنین است: (الْحَمْدُ للَّهِ أَهْلِ الْحَمْدِ وَ مَأْوَاهُ، وَ لَهُ أَوْکدُ الْحَمْدِ وَ أَحْلَاهُ، وَ أسعَدُ [أَسْرَعُ][3] الْحَمْدِ وَ أَسْرَاهُ، وَ أَطْهَرُ الْحَمْدِ وَ أَسْمَاهُ، وَ أَکرَمُ الْحَمْدِ وَ أَوْلَاهُ. الْوَاحِدِ الأَحَدِ الصَّمَدِ، لَا وَالِدَ لَهُ وَ لَا وَلَدَ. سَلَّطَ الْمُلُوک وَ أَعْدَاهَا، وَ أَهْلَک الْعُدَاةَ وَ أَدْحَاهَا، وَ أَوْصَلَ الْمَکارِمَ وَ أَسْرَاهَا. وَ سَمَک السَّمَاءَ وَ عَلَّاهَا، وَ سَطَحَ الْمِهَادَ وَ طَحَاهَا، وَ وَطَّدَهَا وَ دَحَاهَا، وَ مَدَّهَا وَ سَوَّاهَا، وَ مَهَّدَهَا وَ وَطَّاهَا، وَ أَعْطَاکمْ مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا، وَ أَحْکمَ عَدَدَ الأُمَمِ وَ أَحْصَاهَا، وَ عَدَّلَ الأَعْلَامَ وَ أَرْسَاهَا. أَلَا لَهُ الأَوَّلُ لَا مُعَادِلَ لَهُ، وَ لَا رَادَّ لِحُکمِهِ. لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک السَّلَامُ الْمُصَوِّرُ الْعَلَّامُ، الْحَاکمُ، الْوَدُودُ، الْمُطَهِّرُ، الطَّاهِرُ، الْمَحْمُودُ أَمْرُهُ، الْمَعْمُورُ حَرَمُهُ، الْمَأْمُولُ کرَمُهُ. عَلَّمَکمْ کلَامَهُ، وَ أَرَاکمْ أَعْلَامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکمْ أَحْکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلَالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرَامَهُ. وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً الرِّسَالَةَ، رَسُولَهُ الْمُکرَّمُ، الْمُسَوَّدُ الْمُسَدَّدِ، الطُّهْرُ الْمُطَهَّرُ. أَسْعَدَ اللَّهُ الأُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤْدَدِهِ، وَ سَدَادِ أَمْرِهِ، وَ کمَالِ مُرَادِهِ. أَطْهَرُ وُلْدِ آدَمَ مَوْلُوداً، وَ أَسْطَعُهُمْ سُعُوداً، وَ أَطْوَلُهُمْ عَمُوداً، وَ أَرْوَاهُمْ عُوداً، وَ أَصَحُّهُمْ عُهُوداً، وَ أَکرَمُهُمْ مُرْداً وَ کهُولاً. صَلَاةُ اللَّهِ لَهُ وَ لآلِهِ الأَطْهَارِ، مُسَلَّمَةً وَ مُکرَّرَةً مَعْدُودَةً، وَ لآلِ وُدِّهِمُ الْکرَامِ مُحَصَّلَةً مْرَدَّدَةً، مَا دَامَ لِلسَّمَاءِ أَمْرٌ مَرْسُومٌ، وَ حَدُّ مَعْلُومٌ. أَرْسَلَهُ رَحْمَةً لَکمْ، وَ طَهَارَةً لأَعْمَالِکمْ، وَ هُدُوءِ دَارِکمْ، وَ دُحُورِ عَارِکمْ، وَ صَلَاحِ أَحْوَالِکمْ، وَ طَاعَةً للَّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصْمَةً لَکمْ وَ رَحْمَةً. إِسْمَعُوا لَهُ، وَ رَاعُوا أَمْرَهُ، وَ حَلِّلُوا مَا حَلَّلَ، وَ حَرِّمُوا مَا حَرَّمَ. وَ اعْمَدُوا، رَحِمَکمُ اللَّهُ، لِدَوَامِ الْعَمَلِ، وَ ادْحَرُوا الْحِرْصَ وَ اعْدِمُوا الْکسَلَ، وَ أدْرُوا السَّلَامَةَ، وَ حِرَاسَةَ الْمُلْک وَ رَوْعَهَا، وَ هَلَعَ الصُّدُورِ وَ حُلُولَ کلِّهَا وَ هَمِّهَا. هَلَک، وَ اللَّهِ، أَهْلُ الإِصْرَارِ، وَ مَا وَلَدَ وَالِدٌ لِلإِسْرَارِ. کمْ مُؤَمِّلٍ أَمَّلَ مَا أَهْلَکهُ، وَ کمْ مَالٍ وَ سِلَاحٍ أُعِدَّ صَارَ لِلأَعْدَاءِ عَدُّهُ وَ عَمَدُهُ. اللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ وَ دَوَامُهُ، وَ الْمُلْک وَ کمَالُهُ. لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ، وَسِعَ کلَّ حِلْمٍ حِلْمُهُ، وَ سَدَّدَ کلَّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کلَّ عِلْمٍ عِلْمُهُ. عَصَمَکمْ وَ لَوَّاکمْ، وَ دَوَامَ السَّلَامَةِ أَوْلَاکمْ، وَ لِلطَّاعَةِ سَدَّدَکمْ، وَ لِلإِسْلَامِ هَدَاکمْ، وَ رَحِمَکمْ وَ سَمِعَ دُعَاءَکمْ، وَ طَهَّرَ أَعْمَالَکمْ، وَ أَصْلَحَ أَحْوَالَکمْ. وَ أَسْأَلُهُ لَکمْ دَوَامَ السَّلَامَةِ، وَ کمَالَ السَّعَادَةِ، وَ الآلَاءَ الدَّارَّةِ، وَ الأَحْوَالَ السَّارَّةِ. وَ الْحَمْدُ للَّهِ وَحْدَه).[4] ترجمه: (سپاس، خدایی را که شایسته ستایش و جایگاه هر ستایش است، رساترین، شیرینترین، سعادتبارترین، شریفترین، آشکارترین، والاترین، گرامیترین و سزاوارترین ستایش، برای خداست. یگانه یکتای بینیازی است که نه پدر دارد و نه فرزند. فرمان روایان را مسلّط ساخت و به تاختن وا داشت، و متجاوزان را هلاک کرد و پس راند، ارزشها [ی اخلاقی] را [به بندگان] رسانید و والایی بخشید. آسمان را برافراشت و بلندی بخشید، زمین را مسطّح کرد و گسترانْد و آنرا محکم و پهن کرد، امتداد بخشید و هموار و آماده کرد و گسترانید. آب و چَراگاهش را به شما عطا کرد و شمار امّتها را از روی حکمت تعیین کرد و آنها را شمارش نمود، و نشانهها را راست و استوار کرد. آگاه باشید! معبود نخستینی، که معادلی برایش نیست، و حُکمش رد کنندهای ندارد. هیچ خدایی جز او نیست، فرمانروایی است که امنیت میدهد، صورتگرِ بسیار دانا، حاکمِ مهربان و پاک و پاکیزه است. فرمانش ستوده و حریم کویش آباد است و به کرَمش امید میرود. سخن خود را به شما آموخت، و نشانههایش را نشان داد، و احکامش را برای شما فراهم ساخت. حلال خویش را حلال و حرامش را حرام ساخت. بار رسالت را بر دوش محمّد(ص) نهاد؛ همان رسول گرامی که بدو سروری، درستی در گفتار و کردار و رفتار ارزانی شده، پاک و پیراسته است، که به خاطر عُلوّ جایگاه و والایی سروری و استواری کار و کمال ارادهاش؛ خداوند، امّت را توسط او سعادتمند ساخت. او، پاکترین فرزندِ آدم(ع) از نظر ولادت، فرخندهترین، والاترین، خوشمنظرترین و درستپیمانترین آنان و در جوانی و بزرگسالی، با کرامتترینِ آنان بود. درود خدا بر او و خاندان پاکش باد! درودی خالص، پی در پی و پُرشمار، و بر دوستداران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته تا زمانی که برای آسمان فرمانی نگاشته شده، و حدّ و نقشی معلوم و مقرّر شده است. او را برای رحمت بر شما، پاک ساختن اعمالتان، آرامش خانههایتان، بر طرف شدن نقاط ننگ و شرمآور کارهایتان، اصلاح حالتان، اطاعت از خدا و رسولان او، [به عنوان] نگهبان و رحمتی برای شما فرستاد. به او گوش فرا دهید و فرمانش را رعایت کنید. آنچه را حلال کرده، حلال شمارید و آنچه را حرام کرده، حرام دانید. خدا رحمتتان کند! به تداوم عمل، تکیه کنید. حرص را دور سازید، تنبلی را از بین ببرید، و از امنیت و نگهبانی مُلک و زیباییِ آن و آنچه را که موجب بیتابی دلها و روی آوردن درماندگی و غم به سوی آنهاست، مراقبت کنید، و بشناسید. به خدا سوگند! اصرارکنندگان [بر گناه و سرکشی] هلاک شدند، و هیچ پدری برای نهان ماندن فرزندی پدید نیاورد. بسا آرزومندی که آرزوی چیزی کرده و [همان چیز،] او را هلاک ساخته است! و بسا مال و سِلاحی که برای خود آماده کردهاند، ولی جنگافزار و تکیهگاه دشمن گشته است! بار خدایا! سپاس و دوام سپاس، و فرمانروایی و کمال فرمانروایی، از آنِ تو است. خدایی جز او نیست. بردباری او؛ همه بردباریها را فرا گرفته، حکم او؛ راه را بر همه حکمها بسته، علم او؛ هر علمی را فرود آورده است. شما را محافظت کرده و پناهتان داده است، دوام سلامت را نصیبتان ساخته، برای اطاعت کردن، راهنماییتان کرده است و به اسلام، هدایتتان نموده است. بر شما رحمت فرستاده، دعایتان را شنیده، اعمالتان را پاک گردانده و احوالتان را سامان بخشیده است. از خداوند برای شما دوام سلامت، کمال سعادت، نعمتهای سرشار و شادی روزگار را درخواست میکنم و سپاس، تنها برای خداوند است) [5]. نقل کننده این خطبه توضیحاتی پیرامون منبع و مأخذ این خطبه داده است که نیازی به ذکر آن در این مختصر نیست.[6] البته برخی از منابع جملات اول این خطبه را نقل کرده، ولی بقیه خطبه را بیان نکردهاند و گفتهاند (إلی آخرها)؛ و همین نشان دهنده این است که اصل این خطبه را پذیرفتهاند.[7] در پایان ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که خطبه بینقطه، در ظاهر موجب شگفتی بسیار میشود و این شگفتی به حق نیز هست، اما باید توجه داشت که شناخت و معرفت نسبت به امام علی(ع) را نباید به دانش ادبیات و روش سخنوری آنحضرت منحصر ساخت؛ چرا که مهارت بالای امام علی(ع) در سخنوری و فصاحت و بلاغت آنحضرت، یکی از ابعاد ظاهری شناخت به حساب میآید. کتاب شریف (نهج البلاغة)، شامل سخنان و کلمات و نامههای گهربار امام علی(ع) است که دارای ویژگیهایی؛ چون زیبایی، فصاحت، انسجام، تأثیر و نفوذ شگفتانگیز آن است؛ اما شناخت نهجالبلاغه نباید به این الفاظ و کلمات منحصر باشد، بلکه الفاظ را به همراه محتوا باید نگاه کرد تا به عمق کلام حضرت توجه شود. خطبه بینقطه نیز در عین ارزشمندی، نباید سبب غفلت از محتوا شده و درباره شناخت و معرفت نسبت به امام علی(ع) و کسب معارف الهی، به شگفتانگیز بودن الفاظ خطبه بسنده کرد. پی نوشت: [1]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، صالح، صبحی، مقدمه سید رضی، ص 34، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق. [2]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: داغر، اسعد، ج 2، ص 419، دار الهجرة، قم، چاپ دوم، 1409ق. [3]. طبق نسخه دیگر. [4]. محمودی، محمد باقر، نهج ‌السعادة فی ‌مستدرک ‌نهج ‌البلاغة، مصحح: آل‌ طالب، عزیز، ج 1، ص 109 – 111، انتشارات ‌وزارت ‌فرهنگ‌ و ارشاد اسلامی‌، تهران، چاپ اول، 1376ش؛ موسوی، سید صادق، تمام نهج البلاغة، مصحح: فرید سید، ص 335 – 336، مؤسسه امام صاحب الزمان(عج)، تهران، چاپ اول، 1376ش. [5]. محمدی ری شهری، محمد، با همکاری: طباطبایی، محمدکاظم؛ طباطبایینژاد، محمود، دانشنامه امیر المؤمنین(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، مترجم: سلطانی، محمدعلی، ج 11، ص 387، (با اندکی ویرایش)، سازمان چاپ و نشر دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1386ش. [6]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: نهج ‌السعادة فی ‌مستدرک ‌نهج ‌البلاغة، ج 1؛ ص 112 – 115. [7]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 2، ص 48، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، 1379ق؛ شیخ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج 3، ص 552، اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1425ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 40، ص 163، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق. منبع:http://islamquest.net
خطبهای منسوب به امام علی(ع) وجود دارد که در آن از هیچ کلمه نقطهداری استفاده نشده است و تمام خطبه بدون نقطه میباشد. البته این خطبه در نهج البلاغه وجود ندارد، بلکه در منابع دیگر ذکر شده است. سید رضی در جمعآوری سخنان امام علی(ع)، روشی مخصوص به خود داشته است و آن اینکه وی، بنای نوشتن و جمعآوری مجموع سخنان علی(ع) را نداشته، به همین جهت، از بین منابع فراوانی که داشته، قسمتهایی را گلچین نموده است. او خود نیز در مقدمه کتاب، به این نکته اشاره کرده که آنچه میآورد انتخاب شدههایی از کلمات و نامههای آنحضرت است.[1]
برخی چنین پنداشتهاند که سخنان امیر مؤمنان علی(ع) تنها حجمی معادل نهج البلاغة دارد، یا خطبهها و نامههای آنحضرت را منحصر در همان تعداد نمودهاند، در حالیکه چنین نیست. مسعودی که حدود صد سال قبل از سید رضی میزیسته، در (مروج الذهب) میگوید: (هم اکنون چهار صد و هشتاد و اندی خطبه از علی(ع) در دست مردم است).[2] و یا آمُدی در (غرر الحکم)، پانزده هزار کلمه قصار از امیر المؤمنین(ع) نقل کرده است، در حالیکه کلمات قصار نهج البلاغة، 480 کلمه است.
کتابهای فراوان دیگری نیز پیرامون کلمات آنحضرت تحریر شده؛ مانند تحف العقول، روضة الواعظین و... که بیش از یکصد و اندی کتاب قبل از نهج البلاغة، خطبههای امام علی(ع) را جمع کردهاند.
در هر صورت متن این خطبه چنین است:
(الْحَمْدُ للَّهِ أَهْلِ الْحَمْدِ وَ مَأْوَاهُ، وَ لَهُ أَوْکدُ الْحَمْدِ وَ أَحْلَاهُ، وَ أسعَدُ [أَسْرَعُ][3] الْحَمْدِ وَ أَسْرَاهُ، وَ أَطْهَرُ الْحَمْدِ وَ أَسْمَاهُ، وَ أَکرَمُ الْحَمْدِ وَ أَوْلَاهُ.
الْوَاحِدِ الأَحَدِ الصَّمَدِ، لَا وَالِدَ لَهُ وَ لَا وَلَدَ.
سَلَّطَ الْمُلُوک وَ أَعْدَاهَا، وَ أَهْلَک الْعُدَاةَ وَ أَدْحَاهَا، وَ أَوْصَلَ الْمَکارِمَ وَ أَسْرَاهَا.
وَ سَمَک السَّمَاءَ وَ عَلَّاهَا، وَ سَطَحَ الْمِهَادَ وَ طَحَاهَا، وَ وَطَّدَهَا وَ دَحَاهَا، وَ مَدَّهَا وَ سَوَّاهَا، وَ مَهَّدَهَا وَ وَطَّاهَا، وَ أَعْطَاکمْ مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا، وَ أَحْکمَ عَدَدَ الأُمَمِ وَ أَحْصَاهَا، وَ عَدَّلَ الأَعْلَامَ وَ أَرْسَاهَا.
أَلَا لَهُ الأَوَّلُ لَا مُعَادِلَ لَهُ، وَ لَا رَادَّ لِحُکمِهِ.
لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِک السَّلَامُ الْمُصَوِّرُ الْعَلَّامُ، الْحَاکمُ، الْوَدُودُ، الْمُطَهِّرُ، الطَّاهِرُ، الْمَحْمُودُ أَمْرُهُ، الْمَعْمُورُ حَرَمُهُ، الْمَأْمُولُ کرَمُهُ.
عَلَّمَکمْ کلَامَهُ، وَ أَرَاکمْ أَعْلَامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکمْ أَحْکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلَالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرَامَهُ.
وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً الرِّسَالَةَ، رَسُولَهُ الْمُکرَّمُ، الْمُسَوَّدُ الْمُسَدَّدِ، الطُّهْرُ الْمُطَهَّرُ. أَسْعَدَ اللَّهُ الأُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤْدَدِهِ، وَ سَدَادِ أَمْرِهِ، وَ کمَالِ مُرَادِهِ. أَطْهَرُ وُلْدِ آدَمَ مَوْلُوداً، وَ أَسْطَعُهُمْ سُعُوداً، وَ أَطْوَلُهُمْ عَمُوداً، وَ أَرْوَاهُمْ عُوداً، وَ أَصَحُّهُمْ عُهُوداً، وَ أَکرَمُهُمْ مُرْداً وَ کهُولاً. صَلَاةُ اللَّهِ لَهُ وَ لآلِهِ الأَطْهَارِ، مُسَلَّمَةً وَ مُکرَّرَةً مَعْدُودَةً، وَ لآلِ وُدِّهِمُ الْکرَامِ مُحَصَّلَةً مْرَدَّدَةً، مَا دَامَ لِلسَّمَاءِ أَمْرٌ مَرْسُومٌ، وَ حَدُّ مَعْلُومٌ.
أَرْسَلَهُ رَحْمَةً لَکمْ، وَ طَهَارَةً لأَعْمَالِکمْ، وَ هُدُوءِ دَارِکمْ، وَ دُحُورِ عَارِکمْ، وَ صَلَاحِ أَحْوَالِکمْ، وَ طَاعَةً للَّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصْمَةً لَکمْ وَ رَحْمَةً.
إِسْمَعُوا لَهُ، وَ رَاعُوا أَمْرَهُ، وَ حَلِّلُوا مَا حَلَّلَ، وَ حَرِّمُوا مَا حَرَّمَ.
وَ اعْمَدُوا، رَحِمَکمُ اللَّهُ، لِدَوَامِ الْعَمَلِ، وَ ادْحَرُوا الْحِرْصَ وَ اعْدِمُوا الْکسَلَ، وَ أدْرُوا السَّلَامَةَ، وَ حِرَاسَةَ الْمُلْک وَ رَوْعَهَا، وَ هَلَعَ الصُّدُورِ وَ حُلُولَ کلِّهَا وَ هَمِّهَا.
هَلَک، وَ اللَّهِ، أَهْلُ الإِصْرَارِ، وَ مَا وَلَدَ وَالِدٌ لِلإِسْرَارِ.
کمْ مُؤَمِّلٍ أَمَّلَ مَا أَهْلَکهُ، وَ کمْ مَالٍ وَ سِلَاحٍ أُعِدَّ صَارَ لِلأَعْدَاءِ عَدُّهُ وَ عَمَدُهُ.
اللَّهُمَّ لَک الْحَمْدُ وَ دَوَامُهُ، وَ الْمُلْک وَ کمَالُهُ.
لَا إِلهَ إِلَّا هُوَ، وَسِعَ کلَّ حِلْمٍ حِلْمُهُ، وَ سَدَّدَ کلَّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کلَّ عِلْمٍ عِلْمُهُ.
عَصَمَکمْ وَ لَوَّاکمْ، وَ دَوَامَ السَّلَامَةِ أَوْلَاکمْ، وَ لِلطَّاعَةِ سَدَّدَکمْ، وَ لِلإِسْلَامِ هَدَاکمْ، وَ رَحِمَکمْ وَ سَمِعَ دُعَاءَکمْ، وَ طَهَّرَ أَعْمَالَکمْ، وَ أَصْلَحَ أَحْوَالَکمْ.
وَ أَسْأَلُهُ لَکمْ دَوَامَ السَّلَامَةِ، وَ کمَالَ السَّعَادَةِ، وَ الآلَاءَ الدَّارَّةِ، وَ الأَحْوَالَ السَّارَّةِ. وَ الْحَمْدُ للَّهِ وَحْدَه).[4]
ترجمه: (سپاس، خدایی را که شایسته ستایش و جایگاه هر ستایش است، رساترین، شیرینترین، سعادتبارترین، شریفترین، آشکارترین، والاترین، گرامیترین و سزاوارترین ستایش، برای خداست.
یگانه یکتای بینیازی است که نه پدر دارد و نه فرزند.
فرمان روایان را مسلّط ساخت و به تاختن وا داشت، و متجاوزان را هلاک کرد و پس راند، ارزشها [ی اخلاقی] را [به بندگان] رسانید و والایی بخشید.
آسمان را برافراشت و بلندی بخشید، زمین را مسطّح کرد و گسترانْد و آنرا محکم و پهن کرد، امتداد بخشید و هموار و آماده کرد و گسترانید. آب و چَراگاهش را به شما عطا کرد و شمار امّتها را از روی حکمت تعیین کرد و آنها را شمارش نمود، و نشانهها را راست و استوار کرد.
آگاه باشید! معبود نخستینی، که معادلی برایش نیست، و حُکمش رد کنندهای ندارد.
هیچ خدایی جز او نیست، فرمانروایی است که امنیت میدهد، صورتگرِ بسیار دانا، حاکمِ مهربان و پاک و پاکیزه است. فرمانش ستوده و حریم کویش آباد است و به کرَمش امید میرود.
سخن خود را به شما آموخت، و نشانههایش را نشان داد، و احکامش را برای شما فراهم ساخت. حلال خویش را حلال و حرامش را حرام ساخت.
بار رسالت را بر دوش محمّد(ص) نهاد؛ همان رسول گرامی که بدو سروری، درستی در گفتار و کردار و رفتار ارزانی شده، پاک و پیراسته است، که به خاطر عُلوّ جایگاه و والایی سروری و استواری کار و کمال ارادهاش؛ خداوند، امّت را توسط او سعادتمند ساخت. او، پاکترین فرزندِ آدم(ع) از نظر ولادت، فرخندهترین، والاترین، خوشمنظرترین و درستپیمانترین آنان و در جوانی و بزرگسالی، با کرامتترینِ آنان بود. درود خدا بر او و خاندان پاکش باد! درودی خالص، پی در پی و پُرشمار، و بر دوستداران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته تا زمانی که برای آسمان فرمانی نگاشته شده، و حدّ و نقشی معلوم و مقرّر شده است.
او را برای رحمت بر شما، پاک ساختن اعمالتان، آرامش خانههایتان، بر طرف شدن نقاط ننگ و شرمآور کارهایتان، اصلاح حالتان، اطاعت از خدا و رسولان او، [به عنوان] نگهبان و رحمتی برای شما فرستاد.
به او گوش فرا دهید و فرمانش را رعایت کنید. آنچه را حلال کرده، حلال شمارید و آنچه را حرام کرده، حرام دانید. خدا رحمتتان کند! به تداوم عمل، تکیه کنید. حرص را دور سازید، تنبلی را از بین ببرید، و از امنیت و نگهبانی مُلک و زیباییِ آن و آنچه را که موجب بیتابی دلها و روی آوردن درماندگی و غم به سوی آنهاست، مراقبت کنید، و بشناسید.
به خدا سوگند! اصرارکنندگان [بر گناه و سرکشی] هلاک شدند، و هیچ پدری برای نهان ماندن فرزندی پدید نیاورد. بسا آرزومندی که آرزوی چیزی کرده و [همان چیز،] او را هلاک ساخته است! و بسا مال و سِلاحی که برای خود آماده کردهاند، ولی جنگافزار و تکیهگاه دشمن گشته است!
بار خدایا! سپاس و دوام سپاس، و فرمانروایی و کمال فرمانروایی، از آنِ تو است.
خدایی جز او نیست. بردباری او؛ همه بردباریها را فرا گرفته، حکم او؛ راه را بر همه حکمها بسته، علم او؛ هر علمی را فرود آورده است. شما را محافظت کرده و پناهتان داده است، دوام سلامت را نصیبتان ساخته، برای اطاعت کردن، راهنماییتان کرده است و به اسلام، هدایتتان نموده است. بر شما رحمت فرستاده، دعایتان را شنیده، اعمالتان را پاک گردانده و احوالتان را سامان بخشیده است.
از خداوند برای شما دوام سلامت، کمال سعادت، نعمتهای سرشار و شادی روزگار را درخواست میکنم و سپاس، تنها برای خداوند است) [5].
نقل کننده این خطبه توضیحاتی پیرامون منبع و مأخذ این خطبه داده است که نیازی به ذکر آن در این مختصر نیست.[6]
البته برخی از منابع جملات اول این خطبه را نقل کرده، ولی بقیه خطبه را بیان نکردهاند و گفتهاند (إلی آخرها)؛ و همین نشان دهنده این است که اصل این خطبه را پذیرفتهاند.[7]
در پایان ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که خطبه بینقطه، در ظاهر موجب شگفتی بسیار میشود و این شگفتی به حق نیز هست، اما باید توجه داشت که شناخت و معرفت نسبت به امام علی(ع) را نباید به دانش ادبیات و روش سخنوری آنحضرت منحصر ساخت؛ چرا که مهارت بالای امام علی(ع) در سخنوری و فصاحت و بلاغت آنحضرت، یکی از ابعاد ظاهری شناخت به حساب میآید. کتاب شریف (نهج البلاغة)، شامل سخنان و کلمات و نامههای گهربار امام علی(ع) است که دارای ویژگیهایی؛ چون زیبایی، فصاحت، انسجام، تأثیر و نفوذ شگفتانگیز آن است؛ اما شناخت نهجالبلاغه نباید به این الفاظ و کلمات منحصر باشد، بلکه الفاظ را به همراه محتوا باید نگاه کرد تا به عمق کلام حضرت توجه شود. خطبه بینقطه نیز در عین ارزشمندی، نباید سبب غفلت از محتوا شده و درباره شناخت و معرفت نسبت به امام علی(ع) و کسب معارف الهی، به شگفتانگیز بودن الفاظ خطبه بسنده کرد.
پی نوشت:
[1]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، صالح، صبحی، مقدمه سید رضی، ص 34، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[2]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق: داغر، اسعد، ج 2، ص 419، دار الهجرة، قم، چاپ دوم، 1409ق.
[3]. طبق نسخه دیگر.
[4]. محمودی، محمد باقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، مصحح: آل طالب، عزیز، ج 1، ص 109 – 111، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1376ش؛ موسوی، سید صادق، تمام نهج البلاغة، مصحح: فرید سید، ص 335 – 336، مؤسسه امام صاحب الزمان(عج)، تهران، چاپ اول، 1376ش.
[5]. محمدی ری شهری، محمد، با همکاری: طباطبایی، محمدکاظم؛ طباطبایینژاد، محمود، دانشنامه امیر المؤمنین(ع) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، مترجم: سلطانی، محمدعلی، ج 11، ص 387، (با اندکی ویرایش)، سازمان چاپ و نشر دار الحدیث، قم، چاپ اول، 1386ش.
[6]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة، ج 1؛ ص 112 – 115.
[7]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 2، ص 48، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، 1379ق؛ شیخ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج 3، ص 552، اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1425ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 40، ص 163، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
منبع:http://islamquest.net
- [سایر] خطبه بدون نقطه امام علی(ع) کدام است؟ و چرا در نهج البلاغه سید رضی نیامده است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا خطبه بدون نقطه امام علی (علیه السلام) حقیقت دارد؟ منابع آن کدام است؟
- [سایر] امام علی(ع) در نهج البلاغه (خطبه هفت) برخی پیروان شیطان را چگونه توصیف میکند؟
- [سایر] آیا حضرت علی ع در خطبه 228 نهج البلاغه عمر را ستایش کرده است؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] در خطبه 233 نهج البلاغه حضرت علی(ع) مردم این دوره را چگونه توصیف میکند؟ و چه نتیجهای میتوان گرفت؟
- [سایر] حضرت علی (ع) در کدام خطبه نهج البلاغه چگونگی به خلافت رسیدن سه خلیفه پیش از خود را توضیح می دهد؟ این خطبه به چه نامی مشهور است؟
- [سایر] لطفاً خطبه 220 نهج البلاغه را توضیح دهید و بفرمایید مقصود امام علی(ع) از عنوان (السالک الی الله) چه کسی است؟
- [سایر] آیا اختلاف در فتاوای مراجع از مصادیق اختلافاتی که حضرت علی (ع) در خطبۀ 18 نهج البلاغه از آن نهی فرموده اند، نیست؟
- [سایر] امام علی(ع) در نهج البلاغه منافقان را چگونه معرّفی میکند و دارای چه مشخصاتی میداند؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.