برای درک دقیق فرق بین این اصطلاحات؛ به طور مختصر تعریف هر یک از آنها بیان می‌شود. 1. سیره: سیره به معنای روش، طریقه، هیئت، حالت، عرف و عادت است. به عبارت دیگر؛ سیره؛ یعنی چیزی که برخاسته از فطرت و عقل سلیم بوده و در میان مردم رواج پیدا کرده و مورد قبول عموم مردم قرار گرفته است.[1] 2. سیره مستمرّه همان سیره است که برای مدت طولانی به آن عمل شده باشد. 3. سیره عقلا: عادت عقلی عقلا بر انجام یا ترک کاری سیره عقلا، و به معنای روش و شیوه مستمرّ عملی همه عقلای عالم بر انجام یا ترک عملی است. توضیح این‌که: عقلای عالم، با این‌که در زمان‌ها و مکان‌های مختلف زندگی می‌کنند و دارای دین، مذهب و فرهنگ متفاوت می‌باشند، در مواردی بدون توافق قبلی، عملی یکسان را به طور مستمرّ انجام می‌دهند؛ برای مثال، همه آنها ظواهر کلام را حجت دانسته و به آن تمسک می‌نمایند و یا همه عقلا در چیزهایی که علم و تخصّصی درباره آنها ندارند به خُبره و متخصّص رجوع می‌کنند؛ چنان‌که مریض به پزشک و جاهل به عالم رجوع می‌کند.[2] سیره عقلا سه کاربرد دارد: یک. گاهی سیره عقلایی موضوع حکم شرعی را تبیین می‌نماید؛ دو. گاهی سیره عقلایی ظهور الفاظ را روشن نموده و در کشف مراد متکلم، چه شارع و چه غیر آن، دخالت می‌کند؛ سه. گاهی سیره عقلایی سبب استنباط حکم شرعی می‌گردد، و آن در جایی است که در مسئله، نصی وجود نداشته باشد.[3] 4. بنای عقلا: همان سیره عقلا است.[4] اما بنابر دیدگاه شهید صدر؛ اصطلاح «بنای عقلا» تنها شامل عمل و سلوک و روش عقلا نیست، بلکه شامل «مرتکزات عقلایی»؛ یعنی آن احکام عقلایی که در ژرفای ادراک و فطرت خردمندان وجود دارد، هرچند بر طریق آن سلوک و روش عملی ندارند، نیز می‌شود.[5] 5. سیره متشرّعین: سیره متشرّعه، به معنای استمرار روش و شیوه مستمر عملی میان پیروان دین، مذهب و یا گروهی خاص بر انجام عملی و یا ترک آن است، مانند: اتفاق متشرعه بر حجیت خبر ثقه‏. بنابر این، در صورتی که همه مسلمانان و یا پیروان مذهب خاصی از مسلمانان، مثل امامیه، بنای عملی بر انجام و یا ترک کاری داشته باشند، به آن، سیره مسلمین و یا سیره متشرّعه، گفته می‌شود.[6] 6. عرف: هر گفتار، یا رفتار، یا ترک گفتار و رفتاری که مردم آن‌را بشناسند و بر اساس آن عمل کنند، عرف نام دارد.[7] عرف تقسیمات متعددی دارد از جمله: عرف عام، عرف خاص، عرف عملی، عرف قولی، عرف صحیح و عرف فاسد. عرف عام: عرف عام یا همان بنای عقلا عبارت است از چیزی که میان اغلب مردم در جوامع مختلف، از اقوام مختلف و در زمان‌های مختلف رواج داشته و بسیاری از امور عمومی اجتماع بر آن استوار است؛ مانند رجوع جاهل به عالم.[8] عرف خاص: عرف خاص عرفی را گویند که در میان گروه خاصی که عاملی خاص آنها را جمع کرده رواج دارد؛ مانند پوشیدن لباس سفید توسط کادر پزشکی. بنابر این، با توجه به آنچه در تعاریف بالا آمد؛ بنای عقلا همان سیره عقلا است و فرق بین موارد مختلف روشن شد. [1] . ملکی اصفهانی، مجتبی‏، فرهنگ اصطلاحات اصول‏، ج 1، ص 349، نشر عالمه، قم، 1379ش. [2] . مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی‏، فرهنگ نامه اصول فقه، ص 495، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی‏، قم، 1389ش. [3] . همان. [4] . جمعی از مولفین، اصطلاح نامه اصول فقه، ص 100، دفتر تبلیغات اسلامی‏، قم، 1387 ش. [5] . ر.ک: صدر، سید محمد باقر، بحوث ‏فی ‏علم ‏الأصول، ج 4، ص 234، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، قم، 1417ق. [6] . فرهنگ نامه اصول فقه، ص 496. [7] . فرهنگ اصطلاحات اصول، ج 1، ص 386. [8] . همان، ص 387.
برای درک دقیق فرق بین این اصطلاحات؛ به طور مختصر تعریف هر یک از آنها بیان میشود.
1. سیره: سیره به معنای روش، طریقه، هیئت، حالت، عرف و عادت است. به عبارت دیگر؛ سیره؛ یعنی چیزی که برخاسته از فطرت و عقل سلیم بوده و در میان مردم رواج پیدا کرده و مورد قبول عموم مردم قرار گرفته است.[1]
2. سیره مستمرّه همان سیره است که برای مدت طولانی به آن عمل شده باشد.
3. سیره عقلا: عادت عقلی عقلا بر انجام یا ترک کاری سیره عقلا، و به معنای روش و شیوه مستمرّ عملی همه عقلای عالم بر انجام یا ترک عملی است.
توضیح اینکه: عقلای عالم، با اینکه در زمانها و مکانهای مختلف زندگی میکنند و دارای دین، مذهب و فرهنگ متفاوت میباشند، در مواردی بدون توافق قبلی، عملی یکسان را به طور مستمرّ انجام میدهند؛ برای مثال، همه آنها ظواهر کلام را حجت دانسته و به آن تمسک مینمایند و یا همه عقلا در چیزهایی که علم و تخصّصی درباره آنها ندارند به خُبره و متخصّص رجوع میکنند؛ چنانکه مریض به پزشک و جاهل به عالم رجوع میکند.[2]
سیره عقلا سه کاربرد دارد:
یک. گاهی سیره عقلایی موضوع حکم شرعی را تبیین مینماید؛
دو. گاهی سیره عقلایی ظهور الفاظ را روشن نموده و در کشف مراد متکلم، چه شارع و چه غیر آن، دخالت میکند؛
سه. گاهی سیره عقلایی سبب استنباط حکم شرعی میگردد، و آن در جایی است که در مسئله، نصی وجود نداشته باشد.[3]
4. بنای عقلا: همان سیره عقلا است.[4] اما بنابر دیدگاه شهید صدر؛ اصطلاح «بنای عقلا» تنها شامل عمل و سلوک و روش عقلا نیست، بلکه شامل «مرتکزات عقلایی»؛ یعنی آن احکام عقلایی که در ژرفای ادراک و فطرت خردمندان وجود دارد، هرچند بر طریق آن سلوک و روش عملی ندارند، نیز میشود.[5]
5. سیره متشرّعین: سیره متشرّعه، به معنای استمرار روش و شیوه مستمر عملی میان پیروان دین، مذهب و یا گروهی خاص بر انجام عملی و یا ترک آن است، مانند: اتفاق متشرعه بر حجیت خبر ثقه. بنابر این، در صورتی که همه مسلمانان و یا پیروان مذهب خاصی از مسلمانان، مثل امامیه، بنای عملی بر انجام و یا ترک کاری داشته باشند، به آن، سیره مسلمین و یا سیره متشرّعه، گفته میشود.[6]
6. عرف: هر گفتار، یا رفتار، یا ترک گفتار و رفتاری که مردم آنرا بشناسند و بر اساس آن عمل کنند، عرف نام دارد.[7] عرف تقسیمات متعددی دارد از جمله: عرف عام، عرف خاص، عرف عملی، عرف قولی، عرف صحیح و عرف فاسد.
عرف عام: عرف عام یا همان بنای عقلا عبارت است از چیزی که میان اغلب مردم در جوامع مختلف، از اقوام مختلف و در زمانهای مختلف رواج داشته و بسیاری از امور عمومی اجتماع بر آن استوار است؛ مانند رجوع جاهل به عالم.[8]
عرف خاص: عرف خاص عرفی را گویند که در میان گروه خاصی که عاملی خاص آنها را جمع کرده رواج دارد؛ مانند پوشیدن لباس سفید توسط کادر پزشکی.
بنابر این، با توجه به آنچه در تعاریف بالا آمد؛ بنای عقلا همان سیره عقلا است و فرق بین موارد مختلف روشن شد. [1] . ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، ج 1، ص 349، نشر عالمه، قم، 1379ش. [2] . مرکز اطلاعات و مدارک اسلامی، فرهنگ نامه اصول فقه، ص 495، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، 1389ش. [3] . همان. [4] . جمعی از مولفین، اصطلاح نامه اصول فقه، ص 100، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1387 ش. [5] . ر.ک: صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الأصول، ج 4، ص 234، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، قم، 1417ق. [6] . فرهنگ نامه اصول فقه، ص 496. [7] . فرهنگ اصطلاحات اصول، ج 1، ص 386. [8] . همان، ص 387.
- [سایر] فقها خیلی به (بنای عقلاء) استناد میکنند. بنای عقلاء چه جایگاهی در فقه دارد؟
- [سایر] آیا سیره عقلا به امضای شارع نیاز دارد؟
- [سایر] سیره احتجاجی رسول اکرم(ص) با یهودیان درباره زیر بنای ارکان کعبه به چه صورت بود؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] وقف بر امام حسین علیهالسلام وقف عام است یا خاص؟
- [سایر] آیا زبان قرآن کریم همان زبان عرف عقلاست که بتوان با استفاده از قواعد فهم کلام عقلا به مراد خداوند رسید؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا در وقف عامّ و خاصّ تعیین موقوف علیه لازم است یا نه؟
- [سایر] توثیق خاص و عام در مباحث رجالی به چه معنا است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] لطفاً در مورد موسیقی به سؤالات زیر پاسخ دهید: 1 آیا موسیقی اصالتاً موضوع حکم قرار گرفته، یا تابع غنا می باشد؟ 2 آیا موضوع عرفی است، یا حدّ خاصّ شرعی دارد؟ 3 اگر با عرف است، کدام عرف معیار است؟ عرف عامّ، یا عرف مؤمنین، یا موسیقی دانان و آهنگ سازان، یا عرف فقها و مفتیان؟ 4 لطفاً حدّ و حدود موسیقی مجاز غیر غنایی را بیان نمایید. آیا این حدود در مورد موسیقی های محلّی و سنّتی است، یا در مورد موسیقی های خارجی و به خصوص کلاسیک هم موضوعیّت دارد؟ 5 نقش طرب در تحقّق موسیقی حرام چگونه است؟
- [آیت الله بروجردی] در کتاب زکات است که زکات در وقف واجب نیست، چه وقف عام باشد و چه وقف خاص، هم چنین نماء وقف عام و امّا نماء وقف خاص، پس زکات در آن با اجتماع شرایط لازم است علی الأحوط، بلکه علی الأقوی، بیان فرمایید آیا به نماء املاک مزروعی وقف خاص، زکات تَعَلُّق میگیرد یا خیر؟
- [آیت الله خامنه ای] معنای وقف عام و وقف خاص چیست؟ عدّه ای می گویند: تغییر وقف خاص برخلاف قصد واقف و تبدیل آن به ملک خاص جایز است، آیا این سخن صحیح است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] 5 اگر پاسور در عرف عام از صورت قمار خازج شده باشد و به عنوان سرگرمی محسوب شود بازی بدون برد و باخت با آن اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] صیغه وقف را می توان به عربی یا به هر زبان دیگر خواند، مثلاً اگر بگوید: (خانه خود را برای فلان منظور وقف کردم) کافی است و احتیاج به قبول ندارد، خواه وقف عام باشد یا وقف خاص، هرچند احتیاط مستحب آن است که حاکم شرع در وقف عام و اشخاصی که برای آنها وقف شده در وقف خاص، صیغه قبول بخوانند.
- [آیت الله سیستانی] وضو گرفتن از نهرهایی که بنای عقلاء بر جواز تصرف در آنهاست بدون اجازه مالک چه بزرگ باشد چه کوچک اگر چه انسان نداند که صاحب آنها راضی است ، اشکال ندارد . بلکه اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهی کند ، یا اینکه انسان بداند که مالک راضی نیست ، یا اینکه مالک صغیر یا مجنون باشد ، باز هم تصرف جایز است .
- [آیت الله سبحانی] در صحت وقف عام مانند وقف بر فقرا و علما، قبول شرط نیست ولی در وقف خاص مانند وقف بر شخص معینی، احتیاط لازم قبول او یا وکیل او است.
- [آیت الله سبحانی] در صحت وقف عام مانند وقف بر فقرا و علما، قبول شرط نیست ولی در وقف خاص مانند وقف بر شخص معینی، احتیاط لازم قبول او یا وکیل او است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر خمس، زکات، وقف خاصّ و یا وقف عامّ با مال کسی مخلوط شود، حکم مالی را دارد که صاحب آن معلوم است و باید نزد خود و خداوند محاسبه کند و آن را پرداخت نماید.
- [آیت الله اردبیلی] در وقف، خاص باشد یا عام، بنابر احتیاط قصد قربت لازم است، ولی لازم نیست وقف کننده مسلمان باشد، بنابر این اگر غیر مسلمان هم چیزی را وقف کند صحیح است.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر زمینی که خریده بود، در آن گنجی را یافت و آن گنج را در اعماق هزار یا دو هزار متری زمین پیدا کرد، چون این مقدار عمق به اعتبار عقلا و عرف از ملکیت شخصی خارج است، این گنج, حکم انفال را دارد و در اختیار امام(ع) یا ولیّ مسلمین است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] وقف بر دو قسم است: وقف خاصّ و وقف عام. در وقف خاصّ که مال برای افراد به خصوصی وقف میگردد وقف در صورتی صحیح است که مال وقف را به تصرّف یکی از کسانی که برای آنان وقف شده یا وکیل یا ولیّ او بدهند و اگر چیزی را بر اولاد صغیر خود وقف کند و به قصد این که آن چیز وقف آنان شود نگهداری کند وقف صحیح است. در وقف عام باید متولّی تعیین گردد و لازم نیست کسی مال وقفشده را در اختیار بگیرد.
- [آیت الله اردبیلی] وقف بر دو نوع است: اوّل:(وقف خاص) مانند آن که چیزی را برای اولاد خود وقف نماید. دوم:(وقف عام) که اختصاص به افراد خاصّی ندارد، مانند آن که چیزی را برای مسجد یا حسینیّه و یا فقرا وقف کند.