یکی از ادله‌ای که اندیشمندان فقه و اصول در استنباط احکام و اثبات قواعد از آن بهره می‌گیرند، «بنای عقلاء» است. تعریف بنای عقلاء بنای عقلاء عبارت است از روش عموم مردم در گفت‌وگو و معاملات و روابط اجتماعی آنان. به گرایش عمومی و عرف عام «بنای عقلاء» گفته می‌شود.[1] مقدار دلالت بنای عقلاء بنای عقلاء هم در اثبات حکم شرعی کلی واقعی – که در علم فقه از آن بحث می‌شود – استفاده می‌شود، خواه در حکم تکلیفی؛ مثل اباحه تصرف در مال غیر با رضایت مالک، اگرچه به زبان بیان نکند و خواه در حکم وضعی؛ مانند ضمان در باب اتلاف، و هم در اثبات حکم شرعی ظاهری – که در علم اصول فقه از آن بحث می‌شود – به کار می‌رود؛ مثل حجیت ظواهر و خبر واحد ثقه. بنای عقلاء در تنقیح موضوعات هم به کار می‌رود، و آن هم به دو شکل صورت می‌گیرد: الف. گاهی بنای عقلاء جهت تنقیح موضوع حکم شرعی به کار می‌رود. ب. و گاهی فهم ما را از دلیل شرعی، روشن و منقح می‌نماید.[2] جایگاه بنای عقلاء در استنباط احکام فقهی می‌توان یکی از ادله فقهی را بنای عقلاء دانست. البته در فقه کمتر به این دلیل توجه شده است؛ زیرا ایشان با ‌وجود روایات، خود را بی‌نیاز از بنای عقلاء دانسته‌اند. اما از آن‌جایی که استناد به بنای عقلاء در بسیاری از فروع که بر این قاعده متفرع می‌گردند، تأثیر دارد لذا ضروری است به بنای عقلاء نیز استناد شود،[3] چنانچه بسیاری از قواعد فقه مانند: قاعده «ما یضمن و ما لا یضمن»، قاعده «اصالة الصحة» و ... نیز مستند به بنای عقلاء می‌باشند. بنای عقلاء در استنباط احکام نقش بسیار مؤثری را ایفاء می‌کند. بدیهی است که مقصود از بنای عقلاء هر گونه بنایی است که با روش‌های عقلایی سازگاری داشته باشد، ولی چنانچه اگر عقلاء اعمالی را انجام دهند که با اصول عقلانی هماهنگ نباشد یا با اصول عدالت سازگاری نداشته باشد، نمی‌توان آن‌را داخل در حوزه بنای عقلاء دانست. [1] . ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص 127، تهران، نشر نی‏، چاپ ششم، 1387ش؛ ر.ک: «سیره مستمره، سیره متشرعه، بنای عقلا و عرف»، سؤال 43565. [2] . اسدی، حسن، بناء عقلاء و جایگاه آن در ادله احکام، مجله تخصصی فقه و مبانی حقوق واحد، ص 121 – 122. [3] . مرعشی‌ شوشتری، سید محمد حسن، دیدگاه‌های نو در حقوق، ج ‌2، ص 164، تهران، نشر میزان‌، چاپ دوم‌، 1427ق‌.
یکی از ادلهای که اندیشمندان فقه و اصول در استنباط احکام و اثبات قواعد از آن بهره میگیرند، «بنای عقلاء» است.
تعریف بنای عقلاء
بنای عقلاء عبارت است از روش عموم مردم در گفتوگو و معاملات و روابط اجتماعی آنان. به گرایش عمومی و عرف عام «بنای عقلاء» گفته میشود.[1]
مقدار دلالت بنای عقلاء
بنای عقلاء هم در اثبات حکم شرعی کلی واقعی – که در علم فقه از آن بحث میشود – استفاده میشود، خواه در حکم تکلیفی؛ مثل اباحه تصرف در مال غیر با رضایت مالک، اگرچه به زبان بیان نکند و خواه در حکم وضعی؛ مانند ضمان در باب اتلاف، و هم در اثبات حکم شرعی ظاهری – که در علم اصول فقه از آن بحث میشود – به کار میرود؛ مثل حجیت ظواهر و خبر واحد ثقه.
بنای عقلاء در تنقیح موضوعات هم به کار میرود، و آن هم به دو شکل صورت میگیرد:
الف. گاهی بنای عقلاء جهت تنقیح موضوع حکم شرعی به کار میرود.
ب. و گاهی فهم ما را از دلیل شرعی، روشن و منقح مینماید.[2]
جایگاه بنای عقلاء در استنباط احکام فقهی
میتوان یکی از ادله فقهی را بنای عقلاء دانست. البته در فقه کمتر به این دلیل توجه شده است؛ زیرا ایشان با وجود روایات، خود را بینیاز از بنای عقلاء دانستهاند. اما از آنجایی که استناد به بنای عقلاء در بسیاری از فروع که بر این قاعده متفرع میگردند، تأثیر دارد لذا ضروری است به بنای عقلاء نیز استناد شود،[3] چنانچه بسیاری از قواعد فقه مانند: قاعده «ما یضمن و ما لا یضمن»، قاعده «اصالة الصحة» و ... نیز مستند به بنای عقلاء میباشند. بنای عقلاء در استنباط احکام نقش بسیار مؤثری را ایفاء میکند.
بدیهی است که مقصود از بنای عقلاء هر گونه بنایی است که با روشهای عقلایی سازگاری داشته باشد، ولی چنانچه اگر عقلاء اعمالی را انجام دهند که با اصول عقلانی هماهنگ نباشد یا با اصول عدالت سازگاری نداشته باشد، نمیتوان آنرا داخل در حوزه بنای عقلاء دانست. [1] . ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص 127، تهران، نشر نی، چاپ ششم، 1387ش؛ ر.ک: «سیره مستمره، سیره متشرعه، بنای عقلا و عرف»، سؤال 43565. [2] . اسدی، حسن، بناء عقلاء و جایگاه آن در ادله احکام، مجله تخصصی فقه و مبانی حقوق واحد، ص 121 – 122. [3] . مرعشی شوشتری، سید محمد حسن، دیدگاههای نو در حقوق، ج 2، ص 164، تهران، نشر میزان، چاپ دوم، 1427ق.
- [سایر] فرق بین سیره مستمرّه، سیره عقلا، بنای عقلا، سیره متشرعین و عرف عام و خاص چیست؟
- [سایر] ولایت فقیه در شیعه چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] ولایت فقیه در اسلام چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] ولایت فقیه در شیعه چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] ولایت فقیه در شیعه چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] ولایت فقیه چه جایگاهی در روایات دارد ؟
- [سایر] آیا فقها بر احادیث حضرت زهرا(س) استناد کردهاند؟ اگر کردهاند به چه احادیثی از ایشان استناد کردهاند و چه احکامی دادهاند؟
- [سایر] آیا احادیث عیون اخبار الرضاو اصول کافی که از امام رضا (ع) نقل شده قابل استناد ومعتبرهستند؟
- [سایر] به کدام استناد در فقه شیعه در یک زمان با دو زن که با هم عمه و برادرزادهاند ازدواج جایز است؟
- [سایر] در صورت تشکیل چند حکومت اسلامی در دنیا، ولایت فقیه چه جایگاهی پیدا میکند؟
- [آیت الله اردبیلی] با توجه به گستردگی رشتههای فقه و تخصصی بودن آنها، اگر در بین چند مجتهد هر کدام در یک یا چند رشته از مسائل فقهی از دیگران اعلم باشند، وجوب تقلید از آنها در همان رشته یا رشتهها، متعیّن است.
- [آیت الله مظاهری] در غیر فروعات فقهیه مانند پرداخت وجوهات شرعیّه و تعیین قیّم یا سرپرست برای اوقاف و یا تعیین وصی برای کسی که وصی ندارد، رجوع به اعلم یا رجوع به مرجع تقلید شخص، لازم نیست و رجوع به مجتهد جامع الشرایط کفایت میکند. ______ 1) در بخش سوّم این رساله، مباحث مربوط به اصول دین تحت عنوان (اصول اعتقادی) آمده است.
- [آیت الله مظاهری] مسلمان باید به اصول دین اطمینان داشته باشد (1)، و در احکام غیر ضروری یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که اطمینان پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.
- [آیت الله علوی گرگانی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی در احکام دینی که علم به حکم آن از جهت ضروری بودن آن پیدا نکرده است باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّه دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را بجا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفته کسی را قبول کند، ولی اگر از گفته غیر به عقاید دینی یقین پیدا کند در حکم به مسلمان بودن او کافی است، و در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید، که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند، و عده دیگر می گویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند، آن را به جا آورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] شخص مسلمان باید به اصول دین از روی دلیل اعتقاد پیدا کند و نمی تواند در اصول دین تقلید نماید؛ یعنی بدون سؤال از دلیل گفته کسی را قبول کند. ولی در احکام دین در غیر ضروریات باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد؛ یا از مجتهد تقلید کند؛ یعنی به دستور او رفتار نماید؛ یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است؛ مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست؛ آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب می دانند؛ آن را به جا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند؛ لازم است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله بروجردی] عقیده مسلمانان به اصول دین باید از روی دلیل باشد و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون دلیل گفتهی کسی را قبول کند؛ ولی در احکام دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید یا از راه احتیاط طوری به وظیفهی خود عمل نماید که یقین کند، تکلیف خود را انجام داده است، مثلاً اگر عدّهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عدّهی دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند، آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله خوئی] شخص مسلمان باید به اصول دین از روی دلیل اعتقاد کند و نمیتواند در اصول دین تقلید نماید، یعنی بدون سؤال از دلیل، گفتة کسی را قبول کند. ولی در احکام دین در غیر ضروریات و قطعیات باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بهدست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی بدون سؤال از دلیل بهدستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفة خود عمل نماید، که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است مثلًا اگر عدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عده دیگر میگویند حرام نیست، آن عمل را انجام ندهد و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را بهجا آورد. پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند، واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله سبحانی] تقلید در احکام; عمل کردن به فتوای مجتهد است(1) یعنی عمل خود را به استناد فتوای او انجام دهد. و از مجتهدی باید تقلید کرد که مرد و بالغ و عاقل و شیعه دوازده امامی و حلال زاده و زنده و عادل باشد. و از مجتهدهای دیگر اعلم باشد.
- [امام خمینی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، ولی در احکام غیر ضروری دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلًا اگرعدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عده دیگر میگویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند واجب است از مجتهد تقلید نمایند.