این‌که در حدیث عنوان بصری آمده است: (و لا یدبّر العبد لنفسه تدبیرا) به چه معنا است؟ و عدم تدبیر در زندگی به چه معنا است؟
جمله‌ای که در حدیث عنوان بصری آمده است: «وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیرا»،[1] به معنای عدم تدبیر، بی‌نظمی و نداشتن برنامه در زندگی نیست، بلکه بدان معنا است که انسان باید به مقامی برسد که تدبیر خود را در برابر تدبیر پروردگار هیچ بداند و تدبیر واقعی را تنها در اختیار خدای متعال ببیند. در این حدیث از امام(ع) در باره حقیقت عبودیت و بندگی سؤال شد که حقیقت عبودیت چیست؟ امام فرمود: به سه چیز می‌‌‏توان این حقیقت را دریافت. اول. این‌که بندگان آنچه را که خداوند به آنها بخشیده، ملک خود ندانند؛ زیرا بندگان خدا مالک نیستند، آنها هر چه دارند از خدا است و هر جا که خدا امر کند باید خرج کنند. دوم. بنده‌‏ به این نتیجه برسد که هرگز قدرت ندارد تنها با تکیه بر فکر و اندیشه­ اش، کارهای خود را اداره کند. سوم. تمام وقت خود را صرف انجام اوامر خدا و ترک نواهی او کند. بنابر این؛ هر گاه بنده، چیزی را که خدا به او بخشیده ملک خود نداند، انفاقش در راه خدا بر وی آسان گردد، هر گاه بنده‌‏ای تدبیر امور خود را به خداوند واگذارد و بفهمد که با عقل و تدبیرش نمی‌‏تواند امور خود را آن طور که هست اداره کند، گرفتاری‌‏های دنیا و مصائب آن بر او گوارا می‌‏گردد. و هر گاه بنده به امر و نهی خدا گردن نهاد، هیچ‌گاه با مردم جدال نمی‏‌کند، و به آنان فخر نمی‌‏فروشد. هر گاه خداوند به بنده­ ای این سه ویژگی را هدیه کرد؛ دنیا، شیطان و مردم در نظرش خوار می‌‏شود، و برای جمع کردن مال و فخر فروشی به دنبال دنیا نمی‌‏رود، و از مردم عزّت و مقام نمی‏‌طلبد، و اوقاتش را هدر نمی‌‏دهد، این اوّلین درجه پرهیزگاران است. روایت دیگری وجود دارد که می‌تواند بیانی دیگر از متن موجود در پرسش باشد. آن روایت چنین است: «عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ رَجُلًا قَامَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِمَا ذَا عَرَفْتَ رَبَّکَ قَالَ بِفَسْخِ الْعَزْمِ وَ نَقْضِ الْهَمِّ لَمَّا هَمَمْتُ فَحِیلَ بَیْنِی وَ بَیْنَ هَمِّی وَ عَزَمْتُ فَخَالَفَ الْقَضَاءُ عَزْمِی عَلِمْتُ أَنَّ الْمُدَبِّرَ غَیْرِی‏...»؛[2] امام محمد باقر از پدرش، از جدش(ع) نقل می‌‌کند مردی در جلسه‌ای برخاست و از امام علی(ع) پرسید؛ یا امیر المؤمنین پروردگارت را به چه چیز شناختی؟ علی(ع) فرمود به فسخ عزم که آنچه بر آن دل بسته بودم از هم باز شکافت؛ به نقض هم که آنچه را که قصد آن کرده بودم درهم شکست؛ و چون قصد چیزی کردم، میان من و مقصودم حائل و مانع بهم رسید؛ عزم چیزی کردم که قضا و قدر با عزم من مخالف شد؛ دانستم که تدبیر کننده‌ای غیر از من است.‏ قابل دقت و تأمل است که امام(ع) نفرمود که من تدبیر نمی‌‌‌کنم، بلکه فرمود گاه تدبیرم به نتیجه مطلوب نمی‌‌رسد و آنچه دل‌خواه من است نتیجه‌اش آن نمی‌شود؛ لذا از همین راه درک می‌‌کنم که در واقع تدبیر به دست دیگری است. با توجه به توضیحاتی که ارائه شد معنای جمله «وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیرا» این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامه‌ریزی‌هایی می‌کند، اما خداوند تقدیر و قضا و قدر خود را اعمال می‌کند؛ این قضا و قدر گاه با برنامه‌ریزی انسان در یک راستا قرار می‌گیرد و گاه مصلحت خدا، چیزی را اقتضا می‌کند که با برنامه‌ریزی انسان همخوان نیست. برای اطلاع بیشتر در این باره، پاسخ 8271 (مراد از تدبیر بنده و تقدیرالله) را مطالعه کنید.   [1] . طبرسی، علی بن حسن‏، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، النص، ص 327، المکتبة الحیدریة، نجف، چاپ دوم‏، 1385 ق، 1965 م، 1344ش.‏ [2] . ابن بابویه، محمد بن علی‏، التوحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم، ص 288، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1398 ق.‏
عنوان سوال:

این‌که در حدیث عنوان بصری آمده است: (و لا یدبّر العبد لنفسه تدبیرا) به چه معنا است؟ و عدم تدبیر در زندگی به چه معنا است؟


پاسخ:

جمله‌ای که در حدیث عنوان بصری آمده است: «وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیرا»،[1] به معنای عدم تدبیر، بی‌نظمی و نداشتن برنامه در زندگی نیست، بلکه بدان معنا است که انسان باید به مقامی برسد که تدبیر خود را در برابر تدبیر پروردگار هیچ بداند و تدبیر واقعی را تنها در اختیار خدای متعال ببیند. در این حدیث از امام(ع) در باره حقیقت عبودیت و بندگی سؤال شد که حقیقت عبودیت چیست؟ امام فرمود: به سه چیز می‌‌‏توان این حقیقت را دریافت.
اول. این‌که بندگان آنچه را که خداوند به آنها بخشیده، ملک خود ندانند؛ زیرا بندگان خدا مالک نیستند، آنها هر چه دارند از خدا است و هر جا که خدا امر کند باید خرج کنند.
دوم. بنده‌‏ به این نتیجه برسد که هرگز قدرت ندارد تنها با تکیه بر فکر و اندیشه­ اش، کارهای خود را اداره کند.
سوم. تمام وقت خود را صرف انجام اوامر خدا و ترک نواهی او کند.
بنابر این؛ هر گاه بنده، چیزی را که خدا به او بخشیده ملک خود نداند، انفاقش در راه خدا بر وی آسان گردد، هر گاه بنده‌‏ای تدبیر امور خود را به خداوند واگذارد و بفهمد که با عقل و تدبیرش نمی‌‏تواند امور خود را آن طور که هست اداره کند، گرفتاری‌‏های دنیا و مصائب آن بر او گوارا می‌‏گردد. و هر گاه بنده به امر و نهی خدا گردن نهاد، هیچ‌گاه با مردم جدال نمی‏‌کند، و به آنان فخر نمی‌‏فروشد.
هر گاه خداوند به بنده­ ای این سه ویژگی را هدیه کرد؛ دنیا، شیطان و مردم در نظرش خوار می‌‏شود، و برای جمع کردن مال و فخر فروشی به دنبال دنیا نمی‌‏رود، و از مردم عزّت و مقام نمی‏‌طلبد، و اوقاتش را هدر نمی‌‏دهد، این اوّلین درجه پرهیزگاران است.
روایت دیگری وجود دارد که می‌تواند بیانی دیگر از متن موجود در پرسش باشد. آن روایت چنین است:
«عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ (ع) أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ رَجُلًا قَامَ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِمَا ذَا عَرَفْتَ رَبَّکَ قَالَ بِفَسْخِ الْعَزْمِ وَ نَقْضِ الْهَمِّ لَمَّا هَمَمْتُ فَحِیلَ بَیْنِی وَ بَیْنَ هَمِّی وَ عَزَمْتُ فَخَالَفَ الْقَضَاءُ عَزْمِی عَلِمْتُ أَنَّ الْمُدَبِّرَ غَیْرِی‏...»؛[2]
امام محمد باقر از پدرش، از جدش(ع) نقل می‌‌کند مردی در جلسه‌ای برخاست و از امام علی(ع) پرسید؛ یا امیر المؤمنین پروردگارت را به چه چیز شناختی؟
علی(ع) فرمود به فسخ عزم که آنچه بر آن دل بسته بودم از هم باز شکافت؛ به نقض هم که آنچه را که قصد آن کرده بودم درهم شکست؛ و چون قصد چیزی کردم، میان من و مقصودم حائل و مانع بهم رسید؛ عزم چیزی کردم که قضا و قدر با عزم من مخالف شد؛ دانستم که تدبیر کننده‌ای غیر از من است.‏
قابل دقت و تأمل است که امام(ع) نفرمود که من تدبیر نمی‌‌‌کنم، بلکه فرمود گاه تدبیرم به نتیجه مطلوب نمی‌‌رسد و آنچه دل‌خواه من است نتیجه‌اش آن نمی‌شود؛ لذا از همین راه درک می‌‌کنم که در واقع تدبیر به دست دیگری است.
با توجه به توضیحاتی که ارائه شد معنای جمله «وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیرا» این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامه‌ریزی‌هایی می‌کند، اما خداوند تقدیر و قضا و قدر خود را اعمال می‌کند؛ این قضا و قدر گاه با برنامه‌ریزی انسان در یک راستا قرار می‌گیرد و گاه مصلحت خدا، چیزی را اقتضا می‌کند که با برنامه‌ریزی انسان همخوان نیست.
برای اطلاع بیشتر در این باره، پاسخ 8271 (مراد از تدبیر بنده و تقدیرالله) را مطالعه کنید.   [1] . طبرسی، علی بن حسن‏، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، النص، ص 327، المکتبة الحیدریة، نجف، چاپ دوم‏، 1385 ق، 1965 م، 1344ش.‏ [2] . ابن بابویه، محمد بن علی‏، التوحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم، ص 288، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1398 ق.‏





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین