در کتاب‌های حدیثی معروف، اثری از این حدیث نیست، اما در برخی کتاب‌هایی که جنبه روایی نداشته، اما روایاتی در آنها مشاهده می‌شود، عبارت «الآباء ثلاثة: أبٌ ولدک، و أبٌ زوّجک، و أبٌ علّمک»، به عنوان حدیث ذکر شده است.[1] حدیث دیگری درباره پدران سه‌گانه در منابع روایی وجود دارد که متن و محتوایش غیر از مورد مطرح شده در پرسش است: معاویة بن عمّار از امام صادق(ع) نقل می‌کند: «پدران سه تا هستند: انسانی که فرزند مؤمن آورد، جنّی که فرزند مؤمن و کافر آورد و شیطان که فرزند کافر آورد».[2] به هر حال عبارت موجود در پرسش - چه حدیث باشد یا نباشد - سخن حکیمانه‌ای است که توجیه عقلی نیز دارد. برای توضیح این مطلب نخست معنای واژه «أب» را بیان می‌کنیم. در معنای «أب» گفته شده، هر کسی که سبب پیدایش، اصلاح یا پیرایش و ظهور چیزی شود آن‌را «أَب» می‌گویند.[3] با توجه به معنای لغوی «أب» رابطه این واژه با معلم و پدر همسر نیز روشن می‌شود؛ زیرا همان‌طور که پدر (نسبی) در رشد جسمی و روحی فرزندان دخیل است، معلم و پدر همسر نیز در رشد روحی و شخصیتی افراد نقش به سزایی دارند. ملا محمد مهدی نراقی ذیل سخن مطرح در پرسش می‌گوید: برترینشان معلم است، از ذوالقرنین پرسیده شد پدرت را بیشتر دوست داری یا معلمت را؟ گفت: معلم؛ زیرا معلم سبب زندگی معنوی و اخروی است،[4] اما پدر تنها سبب زندگی مادی و دنیوی است.[5] [1] . آملی، سید حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص‏، ص 498، تهران، قسمت ایرانشناسی انستیتو ایران و فرانسه پژوهشهای علمی در ایران‏، چاپ اول، 1352ش؛ نراقی، ملا محمد مهدی، جامع السعادات، ج ‏3، ص 140، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بی‌تا؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، ج ‏1، ص 650، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه‏، چاپ اول، 1416ق؛ سبزواری‏، ملا هادی، شرح مثنوی(سبزواری)، محقق و مصحح: بروجردی، مصطفی، ج ‏1، ص 298، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی‏، چاپ اول، 1374ش؛ مشکینی، علی، تحریر المواعظ العددیة، ص 247، قم، الهادی‏، چاپ هشتم، 1424ق. ‏ [2] . «مُعاویَة بن عَمَّار عَن أَبِی عَبد اللَّه(ع) قال: ألْآباءُ ثَلاثَةٌ آدَمُ وَلَدَ مُؤْمِناً و الجانُّ وَلَدَ مُؤْمِناً و کَافراً و إِبْلِیسُ وَلَدَ کَافِراً و لَیْسَ فیهم نِتَاجٌ إِنَّمَا یَبیضُ و یُفْرِخُ و وُلْدُهُ ذُکُورٌ لَیْسَ فیهِمْ إِنَاثٌ»؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج ‏1، ص 152، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش. [3] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، تحقیق: صفوان عدنان، داود، ص 57، دمشق، بیروت، دارالعلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق. [4] . روشن است که بسیاری از پدرها علاوه بر مقام پدری برای فرزندان جایگاه معلمی را دارا هستند. [5] . جامع السعادات، ج‏3، ص 140- 141.
آیا اینکه در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده است: (انسان سه تا پدر دارد: 1. پدری که باعث به وجود آمدن او شده، 2. پدری که دخترش را به عقد او در میآورد، 3. پدری که به او علم میآموزد)، درست است؟ لطفاً این حدیث را توضیح دهید.
در کتابهای حدیثی معروف، اثری از این حدیث نیست، اما در برخی کتابهایی که جنبه روایی نداشته، اما روایاتی در آنها مشاهده میشود، عبارت «الآباء ثلاثة: أبٌ ولدک، و أبٌ زوّجک، و أبٌ علّمک»، به عنوان حدیث ذکر شده است.[1]
حدیث دیگری درباره پدران سهگانه در منابع روایی وجود دارد که متن و محتوایش غیر از مورد مطرح شده در پرسش است:
معاویة بن عمّار از امام صادق(ع) نقل میکند: «پدران سه تا هستند: انسانی که فرزند مؤمن آورد، جنّی که فرزند مؤمن و کافر آورد و شیطان که فرزند کافر آورد».[2]
به هر حال عبارت موجود در پرسش - چه حدیث باشد یا نباشد - سخن حکیمانهای است که توجیه عقلی نیز دارد. برای توضیح این مطلب نخست معنای واژه «أب» را بیان میکنیم.
در معنای «أب» گفته شده، هر کسی که سبب پیدایش، اصلاح یا پیرایش و ظهور چیزی شود آنرا «أَب» میگویند.[3]
با توجه به معنای لغوی «أب» رابطه این واژه با معلم و پدر همسر نیز روشن میشود؛ زیرا همانطور که پدر (نسبی) در رشد جسمی و روحی فرزندان دخیل است، معلم و پدر همسر نیز در رشد روحی و شخصیتی افراد نقش به سزایی دارند.
ملا محمد مهدی نراقی ذیل سخن مطرح در پرسش میگوید: برترینشان معلم است، از ذوالقرنین پرسیده شد پدرت را بیشتر دوست داری یا معلمت را؟ گفت: معلم؛ زیرا معلم سبب زندگی معنوی و اخروی است،[4] اما پدر تنها سبب زندگی مادی و دنیوی است.[5] [1] . آملی، سید حیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، ص 498، تهران، قسمت ایرانشناسی انستیتو ایران و فرانسه پژوهشهای علمی در ایران، چاپ اول، 1352ش؛ نراقی، ملا محمد مهدی، جامع السعادات، ج 3، ص 140، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بیتا؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج 1، ص 650، قم، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، 1416ق؛ سبزواری، ملا هادی، شرح مثنوی(سبزواری)، محقق و مصحح: بروجردی، مصطفی، ج 1، ص 298، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1374ش؛ مشکینی، علی، تحریر المواعظ العددیة، ص 247، قم، الهادی، چاپ هشتم، 1424ق. [2] . «مُعاویَة بن عَمَّار عَن أَبِی عَبد اللَّه(ع) قال: ألْآباءُ ثَلاثَةٌ آدَمُ وَلَدَ مُؤْمِناً و الجانُّ وَلَدَ مُؤْمِناً و کَافراً و إِبْلِیسُ وَلَدَ کَافِراً و لَیْسَ فیهم نِتَاجٌ إِنَّمَا یَبیضُ و یُفْرِخُ و وُلْدُهُ ذُکُورٌ لَیْسَ فیهِمْ إِنَاثٌ»؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 152، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش. [3] . راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، تحقیق: صفوان عدنان، داود، ص 57، دمشق، بیروت، دارالعلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق. [4] . روشن است که بسیاری از پدرها علاوه بر مقام پدری برای فرزندان جایگاه معلمی را دارا هستند. [5] . جامع السعادات، ج3، ص 140- 141.
- [سایر] آیا روایت معروف منقول از پیامبر گرامی اسلام(ص) مبنی بر اینکه (هر پیامبری حواری دارد و حواری من زبیر است) دارای سند صحیح و معتبر است؟
- [سایر] من می خواهم که آیات قرانی و احادیث از پیامبر گرامی اسلام (ص) در رابطه به موضوعات ذیل دریافت کنم: 1- جبران خدمت کارکنان 2- صحت و مصونیت کارکنان
- [سایر] حدیثی با این عنوان به پیامبر اسلام(ص) نسبت داده میشود: (هر کس روزانه یک وعده غذا بخورد گرسنه نیست، هر کس دو وعده بخورد عابد نیست و هر کس سه وعده بخورد او را کنار چار پایان ببندید) لطفاً راهنمایی بفرمایید: 1. سندیت حدیث از نظر صحیح و مجعول بودن چگونه است؟ آیا این حدیث مورد وثوق علم رجال و راویان حدیث میباشد؟ 2. آیا منظور ار وعده؛ صبحانه، ناهار و شام میباشد که این امر تناقضی با دستورات اسلام ندارد؟
- [سایر] آیا نقل زیر که در بعضی از سایت ها ذکر شده است که در زمان حفر خندق مسلمانان آواز می خواندند درست است؟ آیا این روایت سند تاریخی دارد یا نه؟ به گفته هوشنگ جاوید با سندهای بسیاری که شرق شناسان یافتهاند متوجه شدند در صدر اسلام زمانی که خندق میکندند، سلمان به پیامبر (ص) میگوید که ایرانیها آواز میخوانند، پیامبر (ص) دستور میدهد که بخوانند تا کار حفر خندق زودتر پیش رود.
- [سایر] علاوه در کتاب (واقدی)؛ (ابن هشام) در السیرة النبویّه، (دارالقلم، بیروت، ج 3، ص 352)، (طبری) در تاریخ خود (دارالکتب العلمیة، ج 2، ص 138) و (ابن اثیر) (الکامل فی التاریخ، دار الاحیاء التراث العربی، ج 1، ص 598 – 599) آمده است: چون رسول خدا(ص) خیبر را گشود و آرام گرفت، زینب، دختر حارث شروع به پرسوجو کرد که محمد کدام قسمت گوسفند را بیشتر دوست دارد؟ گفتند: شانه و سردست را، زینب گوسفندی را کشت، و سپس زهر کشنده تبآوری را که با مشورت یهود فراهم آورده بود به تمام گوشت و مخصوصاً شانه و سردست آن زد و آنرا مسموم کرد. چون غروب شد و رسول خدا(ص) به منزل خود آمد پس متوجّه زینب شد از او پرسید، کاری داری؟ او گفت: ای ابوالقاسم! هدیهای برایت آوردهام (اگر چیزی را به پیامبر(ص) هدیه میکردند از آن میخوردند و اگر صدقه بود از آن نمیخوردند) پیامبر(ص) دستور فرمود تا هدیه او را گرفتند و در برابر آنحضرت نهادند. آنگاه فرمود: نزدیک بیایید و شام بخورید! یاران آنحضرت که حاضر بودند نشستند و شروع به خوردن کردند. پیامبر(ص)از گوشت بازو خوردند و (بُشْر بن براء) هم لرزید و... . در کتاب (فروغ ابدیت) نیز بعد از نقل این واقعه در پاورقی آمده است: (معروف این است که پیامبر در کسالت وفات خود میفرمود: این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی پس از فتح برای من آورد؛ زیرا اگرچه پیامبر(ص) اولین لقمه را بیرون انداخت، ولی آن زهر خطرناک با آب دهان پیامبر(ص) کمی مخلوط شد و روی دستگاههای بدن آنحضرت اثر خود را گذاشت. (سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ج 2، ص 664) سؤال: 1. این حدیث که در منابع معتبر شیعه هم هست آیا درست هست یا سندش ضعیف هست؟ 2. مگر گوشتی که در دست یهودی باشد نجس نیست؟ چنانچه در این حدیث هم قید شده که او گوسفند را ذبح کرد. پس چرا پیامبر ص این گوشت نجس را قبول کرد. 3. اگر سند حدیث ضعیف هست پس چرا علمای ما به این نکته در نقل این حدیث دقت نمیکنند که در فقه اسلام ذبح یهودی که نجس است. و ... لطفاً به سؤالم پاسخ جامع بدهید که در جوابش ماندم. متشکرم.
- [سایر] 1. آیاجبرئیل فقط در هنگام وحی به پیامبر اکرم (ص) نازل می شد و یا همیشه با پیامبر بود؟ 2. اگر همیشه با پیامبر بود، پس پیامبر ملکی است، به صورت انسان و نقض قرآن است: "انا بشر مثلکم". 3. اگر فقط در هنگام وحی نازل می شد، پس سنت های نبی از جمله ریش داشتن بدون آبخور و سایر سنت ها استحکام نداشته و قابل تجدید نظر است.
- [سایر] سلام، در مورد این حدیث سوالاتی داشتم: (الإمامُ الصادِقِ علیه السلام: اَلعَبدُ کُلَّما إزدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً، إزدادَ فِی الإیمانِ فَضْلاً). هرچه زن دوستی بنده افزایش یابد، بر ایمانش افزوده میشود. (من لا یحضر الفقیه ج 3 ص 384). اول. منظور از نساء در روایت همسر است یا مطلق زنان؟ دوم. اگر منظور همه خانمها است محبت داشتن به همه خانمهای محرم و نامحرم درست است؟ چه نوع محبتی منظور است؟ سوم. در روایات دیگر از خصایص نبی گرامی اسلام(ص) علاقه به بانوان ذکر شده، این علاقه یعنی چه؟ منظورمان تکریم و با دید محترمانه و انسانی به خانمها داشتن است؟ چهارم. برخی علاقه به بانوان را دلیل برای تعدد زوجات پیامبر میدانند، چه پاسخی به این افراد باید داد؟
- [آیت الله مظاهری] ما در اسلام داریم که راه برای رسیدن به خدا یکی است و آن پیروی از معصومین است و راه دیگری نیست و راههای دیگر به گمراهی است. یک روایت دیدم که می گفت ( الطرق الی الله بعدد نفوس الخلایق) 1. آیا این ها تناقض ندارد؟ 2. آیا سخن نقل شده از معصومین به ما رسیده است؟ معتبر است؟ صحیح است؟ 3. لطفا توضیح بدهید .
- [سایر] در قرآن کریم در آیهای میخوانیم: (اذا نفخ فی الصور فلا انساب بینهم) که در درستی و شفافیت مطلب شکی نیست و در روز قیامت نسبتها را بی اعتبار معرفی مینماید؛ یعنی هرکس فقط خودش هست و مسئول اعمال خودش بدون هیچ انتسابی. از طرفی در یکی از روایات منسوب به رسول گرامی اسلام(ص) نقل شده است که؛ (در روز قیامت هنگامی که نوزادان و کودکانی از امت اسلام را که در کودکی از دنیا رفتهاند را میخواهند وارد بهشت نمایند، اینها مقاومت میکنند و میگویند تا پدر و مادر ما وارد نشوند ما وارد بهشت نخواهیم شد). البته چون روایت را نقل به مضمون گفتم ممکن است عین جملات روایت نباشد که قطعاً حقیقت مطلب برای شما روشن است. حال اینجا این مطلب کاملاً در تناقض با آیه شریفه قرار میگیرد. تقاضا دارم این موضوع را تشریح و تبیین فرمائید.
- [آیت الله جوادی آملی] در سنه 1371مردی با خانمی رسما و شرعا ازدواج نموده که در قبال نکاحیه صداقیه معینه عبارتند از : ( 1- یک جلد کلام الله مجید ربانی 2- تعداد 200 قطعه سکه بهار آزادی رایج ایران به ذمه زوج و مبلغ 50 میلیون ریال وجه نقد رایج ایران به انضمام 2 تخته فرش 2 متری نخ فرنگ به ارزش 4 میلیون ریال به ذمه پدر زوج که عند المطالبه به زوجه بپردازد) عقد بر این مبنا جاری شده و در صفحه 19 عقد نامه تحت عنوان توضیح این عبارت بین الهلالین درج گردیده (توضیح اینکه در مقابل 50 میلیون ریال مورد مهریه دوشیزه که به ذمه پدر زوج می باشد مقدار 3 دانگ مشاع از 6 دانگ یک باب خانه پلاک معینه منظور گردد و مورد قبول واقع شد) حالیه زوجه مطالبه منزل از پدر زوج را طبق عبارت درج شده در قسمت توضیحات در عقد نامه را نموده و پدر زوج نیز مدعی مدیونیت نسبت به وجه رایج مندرج در قسمت صداقیه به علت رجوع از تعهد خویش در قسمت توضیحات گشته با توجه به مراتب فوق: 1- مسئولیت شرعی پدر زوج نسبت به زوجه مبلغ مندرج در عقد نامه است یا منزل؟ 2- برای پدر زوج حق رجوع نسبت به انتقال منزل جایز است یا خیر؟ 3- در صورت استحقاق زوجه به مطالبه وجه از پدر زوج وجه به نرخ تورم روز لحاظ باید گردد یا همان وجه اولیه؟
- [آیت الله خوئی] هرگاه بترسد که اگر آب را به مصرف وضو، یا غسل برساند دچار زحمت میشود باید تیمم نماید، و جواز تیمم به این جهت در سه صورت است. 1- آنکه اگر آب را در وضو یا غسل صرف نماید خودش فعلًا یا بعداً به تشنگی که باعث تلف یا مرضش میشود یا تحملش مشقت زیادی دارد مبتلا خواهد شد. 2- آنکه بر کسانی که حفظشان بر او واجب است بترسد که از تشنگی تلف یا بیمار شوند. 3- آنکه بر غیر خود (چه انسان یا حیوان) بترسد و تلف یا بیماری یا بیتابیشان بر او گران باشد، و در غیر این سه صورت با داشتن آب تیمم جائز نیست.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] هرگاه بترسد که اگر آب را به مصرف وضو یا غسل برساند؛ دچار زحمت می شود باید تیمم نماید و جواز تیمم به این جهت در سه صورت است: 1 - آنکه اگر آب را در وضو یا غسل صرف نماید خودش فعلا یا بعدا به تشنگی که باعث تلف یا مرضش شده یا تحملش مشقت زیادی دارد مبتلا خواهد شد. 2 - آنکه بر کسانی که حفظشان بر او واجب است بترسد که از تشنگی تلف یا بیمار شوند. 3 - آنکه بر غیر خود (چه انسان باشد یا حیوان) بترسد و تلف یا بیماری یا بیتابی شان بر او گران باشد و در غیر این صورت با داشتن آب تیمم جایز نیست.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر انسان عمداً و از روی اختیار کاری که روزه را باطل میکند انجام دهد، روزه او باطل میشود؛ و چنانچه از روی عمد نباشد یا متوجه نباشد که روزه است، روزهاش باطل نمیشود. ولی بقاء بر جنابت در سه مورد باعث بطلان روزه میگردد؛ هر چند عمدی نباشد: 1 - بقاء بر جنابت در خواب دوم به بعد (با توضیحی که در مسأله 1639 و 1640 گذشت). 2 - قضای ماه رمضان. 3 - اگر غسل جنابت را فراموش کند و پس از گذشتن ماه رمضان متوجه شود. و همچنین است اگر برای خنک شدن یا بیجهت آب در دهان بگرداند و بیاختیار فرو رود به تفصیلی که در مسأله 1697 میآید.
- [آیت الله سبحانی] چند چیز برای روزه دار مکروه است و از آن جمله است: 1. دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد، 2. انجام دادن هر کاری که مانند: خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف می شود، 3.انفیه کشیدن اگر نداند که به حلق می رسد و اگر بداند به حلق می رسد نباید انجام دهد، 4. بو کردن گیاهان معطّر، 5. نشستن زن در آب، 6. استعمال شیاف، 7.تر کردن لباسی که در بدن است، 8.کشیدن دندان و هر کاری که به واسطه آن از دهان خون بیاید، 9. مسواک کردن به چوب تر، 10. انسان بدون قصد بیرون آمدن منی زن خود را ببوسد، یا کاری کند که شهوت خود را به حرکت آورد. و اگر به قصد بیرون آمدن منی باشد، روزه او باطل می شود اگرچه منی بیرون نیاید. کفّاره روزه
- [آیت الله بروجردی] چند چیز برای روزهدار مکروه است و از آن جمله است:1. دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن، در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد.2. انجام دادن هر کاری که مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف میشود.3. انفیه کشیدن، اگر نداند که به حلق میرسد و اگر بداند به حلق میرسد جایز نیست.4. بو کردن گیاههای معطّر.5. نشستن زن در آب.6. استعمال شیاف.7. تر کردن لباسی که در بدن است.8. کشیدن دندان و هر کاری که به واسطهی آن از دهان خون بیاید.9. مسواک کردن به چوب تر.10. بی جهت آب یا چیزی در دهان کردن.و نیز مکروه است انسان بدون قصد بیرون آمدن منی زن خود را ببوسد، یا کاری کند که شهوت خود را به حرکت آورد و اگر به قصد بیرون آمدن منی باشد، روزهی او باطل میشود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر آب را به مصرف وضو یا غسل برساند بر خود یا دیگری بترسد، در سه صورت جایز یا لازم است تیمم کند: 1 - آن که اگر آب را در وضو یا غسل صرف نماید خودش - فعلاً یا بعداً - به تشنگیی بیفتد که باعث تلف یا مرض صعبالعلاج گردد، در این صورت لازم است تیمم کند و اگر تحمل تشنگی برای او مشقّت زیادی داشته باشد، میتواند تیمم کند ولی تیمم لازم نیست. 2 - آن که اگر آب را در وضو یا غسل صرف نماید، نتواند موجودی را که حفظش بر او واجب است حفظ کند که در این صورت لازم است تیمم کند. 3 - آن که بر غیر خود؛ چه انسان باشد یا حیوان، بترسد و تلف یا بیماری یا بیتابیشان برای او مشقّت غیر قابل تحمّل داشته باشد که در این صورت میتواند تیمم کند. و در غیر این سه صورت با داشتن آب تیمم جایز نیست.
- [آیت الله سیستانی] چند چیز برای روزهدار مکروه است و از آن جمله است : 1 دوا ریختن به چشم و سرمه کشیدن ، در صورتی که مزه یا بوی آن به حلق برسد . 2 انجام دادن هر کاری مانند خون گرفتن ، و حمام رفتن که باعث ضعف میشود . 3 دارو در بینی ریختن ، اگر نداند که به حلق میرسد ، و اگر بداند به حلق میرسد جایز نیست . 4 بو کردن گیاههای معطّر . 5 نشستن زن در آب . 6 استعمال شیاف . 7 تر کردن لباسی که در بدن است . 8 کشیدن دندان ، و هر کاری که بواسطه آن از دهان خون بیاید . 9 مسواک کردن با چوب تر . 10 بی جهت آب یا چیزی روان در دهان کردن . و نیز مکروه است انسان بدون قصد بیرون آمدن منی زن خود را ببوسد ، یا کاری کند که شهوت خود را به حرکت آورد .
- [آیت الله شبیری زنجانی] ازدواج با زن شوهردار حرام و باطل است و اگر مردی با زن شوهردار ازدواج کند، در چند صورت آن زن بر او حرام ابدی میشود: 1 - هنگام عقد زن و مرد بدانند که زن شوهردار است و ازدواج آنها حرام است. 2 - هنگام عقد از یکی از راههای شرعی - مانند شهادت دو مرد عادل یا گزارشهای اطمینانبخش - این امر اثبات شده باشد. 3 - هنگام عقد هر دو بدانند که این زن سابقاً شوهر داشته و الان در شوهردار بودن او شک داشته و خلاف آن ثابت نشده باشد. در این سه صورت که زن و شوهر بدون عذر شرعی ازدواج کردهاند، بر یکدیگر حرام ابدی میگردند؛ هر چند دخول نکرده باشند. 4 - هنگام عقد فقط مرد بداند که زن شوهر دارد و ازدواج با او حرام است. 5 - هنگام عقد از یکی از راههای شرعی این امر فقط برای مرد اثبات شده باشد. 6 - هنگام عقد فقط مرد بداند که این زن قبلاً شوهر داشته ولی نسبت به هنگام ازدواج شک داشته و خلاف آن ثابت نشده باشد. (تذکر این نکته مناسب است که چنانچه زن به مردی که از شوهر داشتن یا نداشتن او بیخبر است، بگوید که شوهر ندارد، در صورتی که مرد احتمال بدهد که این زن از اموری اطّلاع دارد که آن مرد از آنها بیاطّلاع است گفته زن برای او معتبر است ولی اگر مرد بداند که زن بیش از آن مقداری که مرد از آن مطلع است، اطلاع بیشتری ندارد، گفته او برای مرد معتبر نیست). در این سه صورت که تنها مرد بدون عذر شرعی ازدواج کرده، اگر بعد از عقد دخول کرده باشد، این زن بر او حرام ابدی میشود. در غیر این چند صورت ازدواج با زن شوهردار هر چند باطل است؛ لیکن باعث حرمت ابدی نمیشود.
- [آیت الله مظاهری] کسی که نماز میّت را به جماعت میخواند باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخواند. ______ 1) شهادت میدهم به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال و اینکه محمد(ص) پیام آور خداوند است. 2) پروردگارا دورد فرست بر محمد و آل محمد. 3) پروردگارا رحمت آور بر مردان با ایمان و بر زنان با ایمان. 4) خداوندا رحمت آور بر این مرد میت. 5) خداوندا رحمت آور بر این زن میت. 6) شهادت میدهم به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال که یکتاست و هیچ شریکی برای او نیست و شهادت میدهم به اینکه محمدصلی الله علیه وآله وسلم بنده خداوند و پیام آور اوست که خداوند او را در حالی که بشارت دهنده و بیم دهنده به حقمیباشد، در پیشاپیش قیامت به پیامبری مبعوث فرموده است. 7) پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد و برکت آور بر محمد و آل محمد و رحمت آور بر محمد و آل محمد، همانند بهترین درود و برکت و رحمت که بر ابراهیم و آل ابراهیم فرستادی، به درستی که تو ستایش شده بزرگواری. و درود فرست بر همه پیامبران و شهیدان و صدّیقین و همه بندگان صالح خداوند. 8) خداوندا رحمت آور بر مردان با ایمان و زنان با ایمان و بر مردان مسلمان و زنان مسلمان، آنان که زندهاند و آنان که مردهاند، و میان ما و آنان به وسیله نیکیها وابستگی ایجاد فرما، به درستی که تو اجابت کننده همه دعاهایی و به تحقیق که تو بر هر امری قادری. 9) پروردگارا بدرستی که این میّت، بنده تو و فرزند بنده تو و فرزند خادمه توست که اینک بر تو وارد شده است و تو بهترین میزبانی. خداوندا بدرستی که ما به جز نیکی از این میّت چیزی نمیدانیم و تو از ما به او آگاهتری. خداوندا اگر او در زمره نیکوکاران است پس بر نیکی او بیافزا و اگر در شمار گناهکاران است پس از او در گذر و او را ببخش. بار الها او را در بالاترین مقامات در نزد خودت قرار ده و برای بازماندگان او در میان خاکیان، جانشین باش و با او مهربانی کن بحقّ رحمتت ای مهربانترین مهربانان. 10) به پاورقی ( 2 ) مراجعه شود.
- [آیت الله مظاهری] قرآن شریف و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) مؤمن واقعی را کسی میداند که وفای به عهد کند و خلف وعده نداشته باشد. و خلف وعده اقسامی دارد: الف) تخلّف از عقود و شروطی که در اسلام لازم الوفاست، نظیر بیع و شرا و شروط در ضمن عقد بلکه مطلق شروط، و این قسم تخلّف علاوه بر اینکه حرام است، ضمانآور نیز میباشد، مثلاً اگر خانهای را فروخته باشد و در ضمن عقد شرط کرده باشد که مثلاً یک ماه پس از فروش در آن خانه بنشیند، اگر مشتری تخلّف از آن شرط نمود و خانه را پیش از اتمام یک ماه تصرّف کرد، علاوه بر اینکه کار حرامی انجام داده، تصّرف او نیز غصب و حرام است، و اگر خانه در این مدّت خراب شود یا آسیب ببیند ضامن است، همانگونه که اگر فروشنده از تسلیم خانه پس از اتمام یک ماه خودداری کند، علاوه بر حرمت، ضامن نیز میباشد و باید مشتری را راضی کند. ب) تخلّف از وعدههایی که موجب زیان و ضرر شود، نظیر اینکه وعده بدهد که مثلاً شام به خانه کسی برود و او غذا تهیه ببیند و افرادی را برای احترام او دعوت نموده باشد. این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمانآور نیست، ولی علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است، از نظر شرعی نیز حرام است. ج) تخلّف از وعدهای که موجب زیان و ضرر مالی نشود، ولی ضرر آبرویی و نظیر آن داشته باشد، نظیر مثالی که گذشت، در صورتی که تنها ضرر آبرویی داشته باشد نه ضرر مالی، این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمان ندارد، ولی حرام است و انسان واقعی از این کارها نمیکند. د) تخلّف از وعدهای که موجب اتلاف عمر میشود، نظیر اینکه وعده کند مثلاً در وقت معیّنی در کلاس درس حاضر شود، ولی تخلّف کند و در آن وقت معیّن نرود و یا اصلًا نرود. این قسم علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است حرام نیز میباشد، ولی برای اینکه وقت دیگران را تضییع نموده ضامن نیست. ه) تخلّف از وعدهای که موجب ضرر مالی یا ضرر آبرویی و یا تضییع عمر نیست، این قسم تخلّف وعده اگرچه حرام نیست و ضمانآور نیز نمیباشد، ولی کاشف از این است که مؤمن واقعی نیست: صفحه 398 (الْمُؤْمِنُ اذا وَعَدَ وَفی)[1] (انسان با ایمان هنگامی که وعده کرد، وفا میکند.) و از نظر کمال نیز نقص دارد و از این جهت مورد ملامت عقلا میباشد.