1. کنیه «ابو عبدالله» برای امام حسین(ع) و امام جعفر صادق(ع) استفاده شده است، ولی در بیشتر موارد موجود در روایات، مقصود از آن، امام صادق(ع) است؛ مانند: محمّد بن یحیی العطار عن احمد بن ابی زاهر عن الحسن بن موسی عن علی بن حسان عن عبد الرحمن بن کثیر قال سمعت ابا عبدالله (ع) یقول: «نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ اللَّهِ وَ عَیْبَةُ وَحْیِ اللَّه»‏.[1] 2. مقصود از «ابوالحسن» اگر با با قید «الاوّل» و یا قید «الماضی» باشد، کنیه امام موسی کاظم(ع) خواهد بود و اگر مقیّد به «الرضا» و یا «الثانی» باشد، مقصود امام رضا(ع) است، و اگر مقیّد به «الثالث» باشد، مراد از آن، امام هادی(ع) خواهد بود. مانند: الف. محمّد بن یحیی عن احمد بن ابی زاهر او غیره عن محمّد بن حمّاد عن أخیه احمد بن حمّاد عن ابراهیم عن ابیه عن ابی الحسن الاوّل(ع) قال: َ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنِ النَّبِیِّ(ص) وَرِثَ النَّبِیِّینَ کُلَّهُمْ قَالَ نَعَم‏.[2] ب . عن عبد الرحمن بن الحجّاج قال: سألت عبد الرحمن فی السنه التی اخذ فیها ابو الحسن الماضی(ع) فقلت له ... .[3] ج . عنه، عن أحمد بن محمد بن ابی نصر عن ابی الحسن الرضا (ع) قال: قال ابو عبدالله (ع) : صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء.[4] د . عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد بن خالد، عن الحسین بن یوسف، عن محمّد بن سلیمان، عن أبی‏ الحسن‏ الثانی‏ ع: ... [5] ‏ ه. علی بن محمّد عن بعض اصحابنا عن ایوب بن نوح عن ابی الحسن الثالث (ع) قال: إِذَا رُفِعَ عَلَمُکُمْ مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِکُمْ فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِکُم‏.[6] در مواردی که عبارت «ابوالحسن» بدون هیچ قیدی آمده باشد، ممکن است با توجه به محتوای روایت و نیز نام راویان بتوان تشخیص داد که مراد از آن، کدام یک از این سه امام بزرگوار می‌باشد، اما در صورت فقدان هرگونه قید و یا قرینه­ای نمی‌توان صریحاً آن را به یکی از سه امام منتسب نمود، بلکه تنها علم اجمالی وجود خواهد داشت که صادر کننده روایت یکی از معصومان بوده است. [1] . شیخ کلینی، کافی، ج 1،ص 192، ناشر: اسلامیه‏، چاپ دوم، تهران‏، 1362 ش‏. [2] . کافی، ج1،ص 226. [3] . همان، ص 308. [4] . همان، ج 2،ص 151. [5] . همان، ج 7،ص 369. [6] . همان، ج 1،ص 341.
منظور از (أبی عبدالله) (أبو الحسن) و ... اشاره به کدام ائمه دارد و اگر بدون قرینه باشد، حمل بر کدام امام میشود؟
1. کنیه «ابو عبدالله» برای امام حسین(ع) و امام جعفر صادق(ع) استفاده شده است، ولی در بیشتر موارد موجود در روایات، مقصود از آن، امام صادق(ع) است؛ مانند:
محمّد بن یحیی العطار عن احمد بن ابی زاهر عن الحسن بن موسی عن علی بن حسان عن عبد الرحمن بن کثیر قال سمعت ابا عبدالله (ع) یقول: «نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ اللَّهِ وَ عَیْبَةُ وَحْیِ اللَّه».[1]
2. مقصود از «ابوالحسن» اگر با با قید «الاوّل» و یا قید «الماضی» باشد، کنیه امام موسی کاظم(ع) خواهد بود و اگر مقیّد به «الرضا» و یا «الثانی» باشد، مقصود امام رضا(ع) است، و اگر مقیّد به «الثالث» باشد، مراد از آن، امام هادی(ع) خواهد بود. مانند:
الف. محمّد بن یحیی عن احمد بن ابی زاهر او غیره عن محمّد بن حمّاد عن أخیه احمد بن حمّاد عن ابراهیم عن ابیه عن ابی الحسن الاوّل(ع) قال: َ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنِ النَّبِیِّ(ص) وَرِثَ النَّبِیِّینَ کُلَّهُمْ قَالَ نَعَم.[2]
ب . عن عبد الرحمن بن الحجّاج قال: سألت عبد الرحمن فی السنه التی اخذ فیها ابو الحسن الماضی(ع) فقلت له ... .[3]
ج . عنه، عن أحمد بن محمد بن ابی نصر عن ابی الحسن الرضا (ع) قال: قال ابو عبدالله (ع) : صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاء.[4]
د . عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد بن خالد، عن الحسین بن یوسف، عن محمّد بن سلیمان، عن أبی الحسن الثانی ع: ... [5]
ه. علی بن محمّد عن بعض اصحابنا عن ایوب بن نوح عن ابی الحسن الثالث (ع) قال: إِذَا رُفِعَ عَلَمُکُمْ مِنْ بَیْنِ أَظْهُرِکُمْ فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ مِنْ تَحْتِ أَقْدَامِکُم.[6]
در مواردی که عبارت «ابوالحسن» بدون هیچ قیدی آمده باشد، ممکن است با توجه به محتوای روایت و نیز نام راویان بتوان تشخیص داد که مراد از آن، کدام یک از این سه امام بزرگوار میباشد، اما در صورت فقدان هرگونه قید و یا قرینهای نمیتوان صریحاً آن را به یکی از سه امام منتسب نمود، بلکه تنها علم اجمالی وجود خواهد داشت که صادر کننده روایت یکی از معصومان بوده است. [1] . شیخ کلینی، کافی، ج 1،ص 192، ناشر: اسلامیه، چاپ دوم، تهران، 1362 ش. [2] . کافی، ج1،ص 226. [3] . همان، ص 308. [4] . همان، ج 2،ص 151. [5] . همان، ج 7،ص 369. [6] . همان، ج 1،ص 341.
- [سایر] در صورت امکان در مورد عبدالله بن مسعود اطلاعاتی به من بدهید؟ آیا محب اهل بیت (ع) بوده است؟ آیا امامت حضرت علی (ع) را قبول کرد؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) کلمه (مُنّوا عَلَیّ) را برای طلب آب برای علی اصغر(ع) به کار بردند؟
- [سایر] (اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ) علی ابن الحسین کیست؟ علی اکبر یا امام سجاد؟ لطفا دلیل خود را بگویید. آیا قرائنی وجود دارد که نشان دهد منظور کیست؟
- [سایر] آیا امام علی علیه السلام به غیبت امام زمان علیه السلام اشاره کردهاند؟
- [سایر] منظور از «السلام علی علی بن الحسین(علیه السلام)» در زیارت عاشورا کیست؟
- [سایر] 1. منظور از آباء طاهرین در وصیت امام علی(ع) به فرزندش چه کسانی هستند؟ 2. در نامه 31 امام علی(ع) به امام حسن(ع) اینگونه سفارش میکنند: (درباره مسائلی که نمیدانی و خدا هم علم و اگاهی از آنرا از تو طلب نکرده، بحث و اظهار نظر نکن!) چه علومی است که ندانستن آن موردی ندارد؟ 3. در این نامه اشاره به جوانی میشود. از آنجایی که نامه برای امام حسن(ع) میباشد، آیا میشود گفت: امام حسن 35 ساله را جوان خطاب کرده است؟ آیا این نامه، جعل یا اضافاتی بعد از امام نداشته است؟
- [سایر] آیا ابن عباس شاگرد امام علی(ع) بوده است؟ با سند از شیعه و اهل سنت.
- [سایر] فرزند حضرت علی(ع) به نام عبید الله بن علی چرا توسط مختار فرزند ابو عبید کشته شد؟ لطفاً ماجرا را شرح دهید.
- [سایر] دلایل امامت علی علیه السلام چیست؟
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا در قرآن آیهای برای اثبات امامت حضرت علی 7 و فرزندان علی 7 داریم یا خیر؟
- [آیت الله بهجت] بعید نیست مستحب بودن اقرار به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام در اذان مستحبی، در صورتی که به نیت مطلوب بودن گفته شود، به عبارات مختلفی که در (نهایه) و (فقیه) و (احتجاج) نقل شده است که (اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) و یا (عَلِیٌ اَمیرُ المُؤمِنین) و یا به عبارت (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللّه) باشد، و اما اقرار به ولایت اگرچه در غیر اذان باشد خوب است، پس احتیاج به دلیل مخصوص ندارد؛ و کاملترین عبارتی که در اینجا گفته میشود آن است که اقرار به خلیفه بودن یا وصی بودن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام و ائمه طاهرین علیهمالسلام در آن باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر نذر کند که به زیارت یکی از ائمه:، مثلاً به زیارت حضرت ابا عبدالله علیه السلام مشرف شود، چنان چه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت ابی عبدالله علیه السلام مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند ان امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] 1 قسم را باید با زبان و لفظ صریح بیان کرد. 2 قسمی اعتبار دارد که یکی از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا یا الله. 3 اگر به برخی از اوصاف خدای سبحان قسم بخورد که معمولاً از آن صفت خدای سبحان اراده می شود یا قرینه ای به کار ببرد که مراد او را بفهماند قسم صحیح است. 4 شخص لال اگر با اشاره قسم بخورد قسم او صحیح است ولی کسی که می تواند سخن بگوید قسم او با اشاره صحیح نیست. 5 قسم به مقدسات دیگر مثل قرآن و پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) احکام قسم را ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر خود زن و مرد بخواهند صیغه عقد غیر دائم را بخوانند، بعد از آن که مدّت و مهر را معیّن کردند، چنانچه زن بگوید: (زَوّجْتُکَ نَفْسی فی المدَّةِ المعلُومَةِ عَلَی المَهْرِ المعْلُومِ)، بعد بدون فاصله قابل توجهی مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزویجَ فی المدةِ المعلومَةِ عَلَی المَهرِ المعلُوم) یا (قَبِلْتُ التَّزْویج هکذا) یا (قَبِلْتُ التَّزْویج) یا (قَبِلْتُ) صحیح است و اگر دیگری را وکیل کنند و اوّل وکیل زن به وکیل مرد بگوید: (مَتَّعْتُ مُوَکِّلَتِی مُوَکِّلَکَ فی المدةِ المعلُومَةِ عَلَی المهرِالمعلومِ)، پس بدون فاصله وکیل مرد بگوید: (قَبِلْتُ لموکِّلی هکذا) (یا به شکلهای دیگر که اشاره شد)، صحیح میباشد.