سلام؛ منظور از دانستن قدر خویش که در روایات ما به اهمیت آن اشاره شده چیست؟ ما چگونه می‌توانیم قدر خویش را بدانیم؟ و چرا باید قدر خود را بدانیم؟ چگونه می‌توانیم متوجه شویم که آیا ما قدر خویش را می‌دانیم یا نه؟
با توجه به آنچه که در پرسش مطرح شده، پاسخ را در دو بخش(معنای قدر و شرح آن) ارائه می‌کنیم. یک. با تحقیقی که پیرامون واژه «قدر» صورت گرفت، می‌توانیم با دلائل و شواهد ذیل، معناهایی چون «حدّ»، «اندازه» و «جاه» را مترادف آن بدانیم: 1. فراهیدی در معنای قدر می‌گوید: «القَدْرُ: مبلغ الشی‌ء».[1] قدر به معنای منزلگاه نهایی هر چیزی است. 2. شارحان نهج البلاغه در شرح سخن امام علی(ع): «قدر الرّجل علی قدر همّته، و صدقه علی قدر مروئته، و شجاعته علی قدر أنفته، و عفّته علی قدر غیرته»، می‌گویند: منظور از قدر، آن اعتبار و ارزشی است که شخص پیش خدا یا مردم و یا پیش هر دو پیدا می‌کند.[2] 3. شارح اصول کافی در تعریف کبر می‌گویند: فالکبر رفع الانسان‏ نفسه فوق قدره‏ بالاستطالة و التفوق علی الاقران.[3] که در این‌جا منظور از قدر، حدّ و اندازه می‌باشد. دو. در پاسداشت و دانستن قدر و اندازه و این‌که انسان چگونه باید قدر خویش را بداند، باید گفت لازم است انسان شخصیت خود را پاس داشته و اقدام به کاری پایین‌تر و بالاتر از شئونات خود نکند، بلکه واقع نگری را در نظر داشته باشد. در روایات آمده است: 1. «مَنْ وَقَفَ عِنْدَ قَدْرِهِ أَکْرَمَهُ النَّاس‏»؛[4] فردی که پا را از گلیم خود فراتر نگذاشته و به حدّ خود قانع باشد، مورد احترام دیگران قرار خواهد گرفت. 2. «مَنْ أَظْهَرَ فَقْرَهُ أَذَلَّ قَدْرَه‏»؛[5] هر کسی که فقر خود را اظهار کند، قدر(کرامت) خویش را ذلیل کرده است. 2. «مَنْ جَهِلَ قَدْرَهُ جَهِلَ کُلَّ قَدْر»؛[6] هر کس نسبت به شخصیت خود بی‌تفاوت باشد، شخصیت دیگران را نیز پاس نخواهد داشت. 3. امام صادق(ع) به مفضّل فرمود: نیک بنگر که چگونه تمام دانش‌هایی که به سود دین و دنیای او (انسان) است به وی داده شده است و از دیگر شناخت‌ها محروم گشته تا نقص و کمال خود را دریابد؛ زیرا این دو امر هر دو به سود او است.[7] روشن است که منظور از شناخت حدّ و اندازه، دانستن جایگاه واقعی انسان در نظام هستی است که باید آن‌را دریابد و مورد نظرش داشته باشد. امام علی(ع) در این باره فرمود: برای وجود شما قیمتی جز بهشت نیست، آن‌را جز به بهشت نفروشید.[8]   [1] . فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج ‌5، ص 113‌، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، 1410ق. [2] . قدر هر مردی به اندازه همت او است، راستی و درستیش به اندازه مردانگی او است، و دلیری هر کس برابر عزت منشی، و پارسائی‌اش به اندازه غیرت‌مندی است، هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، حسن زاده آملیٍ، حسن، کمره‌ای، محمد باقر، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، میانجی، ابراهیم‏، ج ‏21، ص 86 و 87، تهران، مکتبة الإسلامیة، چاپ چهارم، 1400ق‏. [3] . کبر عبارت است از این‌که انسان خودش را با خودبزرگ بینی و برتری طلبی نسبت به هم ردیفانش، بالاتر از حدّ و اندازه‌اش قرار دهد‏، صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‏، شرح أصول الکافی، محقق، مصحح، خواجوی، محمد، ج ‏1، ص 459، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی‏، چاپ اول، 1383ش‏. [4] . تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 233، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366ش. [5] . همان، ص 366. [6] . همان، ص 234. [7] . «وَ قَدِ ادَّعَتْ طَائِفَةٌ مِنَ النَّاسِ هَذِهِ الْأُمُورَ فَأَبْطَلَ دَعْوَاهُمْ مَا یَبِینُ مِنْ خَطَئِهِمْ فِیمَا یَقْضُونَ عَلَیْهِ وَ یَحْکُمُونَ بِهِ فِیمَا ادَّعَوْا عَلَیْهِ [عِلْمَهُ‏] فَانْظُرْ کَیْفَ أُعْطِیَ الْإِنْسَانُ عِلْمَ جَمِیعِ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ لِدِینِهِ وَ دُنْیَاهُ وَ حُجِبَ عَنْهُ مَا سِوَی ذَلِکَ لِیَعْرِفَ قَدْرَهُ وَ نَقْصَهُ». مفضل بن عمر، توحید المفضل، محقق، مصحح، مظفر، کاظم‏، ص 82، قم، داوری، چاپ سوم، بی‌تا. [8] . «وَ قَالَ (ع): أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا»، شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج البلاغة، محقق، مصحح، الصبحی صالح‏، ص 556، قم، هجرت‏، چاپ اول، 1414ق‏.
عنوان سوال:

سلام؛ منظور از دانستن قدر خویش که در روایات ما به اهمیت آن اشاره شده چیست؟ ما چگونه می‌توانیم قدر خویش را بدانیم؟ و چرا باید قدر خود را بدانیم؟ چگونه می‌توانیم متوجه شویم که آیا ما قدر خویش را می‌دانیم یا نه؟


پاسخ:

با توجه به آنچه که در پرسش مطرح شده، پاسخ را در دو بخش(معنای قدر و شرح آن) ارائه می‌کنیم.
یک. با تحقیقی که پیرامون واژه «قدر» صورت گرفت، می‌توانیم با دلائل و شواهد ذیل، معناهایی چون «حدّ»، «اندازه» و «جاه» را مترادف آن بدانیم:
1. فراهیدی در معنای قدر می‌گوید: «القَدْرُ: مبلغ الشی‌ء».[1] قدر به معنای منزلگاه نهایی هر چیزی است.
2. شارحان نهج البلاغه در شرح سخن امام علی(ع): «قدر الرّجل علی قدر همّته، و صدقه علی قدر مروئته، و شجاعته علی قدر أنفته، و عفّته علی قدر غیرته»، می‌گویند: منظور از قدر، آن اعتبار و ارزشی است که شخص پیش خدا یا مردم و یا پیش هر دو پیدا می‌کند.[2]
3. شارح اصول کافی در تعریف کبر می‌گویند: فالکبر رفع الانسان‏ نفسه فوق قدره‏ بالاستطالة و التفوق علی الاقران.[3]
که در این‌جا منظور از قدر، حدّ و اندازه می‌باشد.
دو. در پاسداشت و دانستن قدر و اندازه و این‌که انسان چگونه باید قدر خویش را بداند، باید گفت لازم است انسان شخصیت خود را پاس داشته و اقدام به کاری پایین‌تر و بالاتر از شئونات خود نکند، بلکه واقع نگری را در نظر داشته باشد.
در روایات آمده است:
1. «مَنْ وَقَفَ عِنْدَ قَدْرِهِ أَکْرَمَهُ النَّاس‏»؛[4] فردی که پا را از گلیم خود فراتر نگذاشته و به حدّ خود قانع باشد، مورد احترام دیگران قرار خواهد گرفت.
2. «مَنْ أَظْهَرَ فَقْرَهُ أَذَلَّ قَدْرَه‏»؛[5] هر کسی که فقر خود را اظهار کند، قدر(کرامت) خویش را ذلیل کرده است.
2. «مَنْ جَهِلَ قَدْرَهُ جَهِلَ کُلَّ قَدْر»؛[6] هر کس نسبت به شخصیت خود بی‌تفاوت باشد، شخصیت دیگران را نیز پاس نخواهد داشت.
3. امام صادق(ع) به مفضّل فرمود: نیک بنگر که چگونه تمام دانش‌هایی که به سود دین و دنیای او (انسان) است به وی داده شده است و از دیگر شناخت‌ها محروم گشته تا نقص و کمال خود را دریابد؛ زیرا این دو امر هر دو به سود او است.[7]
روشن است که منظور از شناخت حدّ و اندازه، دانستن جایگاه واقعی انسان در نظام هستی است که باید آن‌را دریابد و مورد نظرش داشته باشد.
امام علی(ع) در این باره فرمود: برای وجود شما قیمتی جز بهشت نیست، آن‌را جز به بهشت نفروشید.[8]   [1] . فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج ‌5، ص 113‌، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، 1410ق. [2] . قدر هر مردی به اندازه همت او است، راستی و درستیش به اندازه مردانگی او است، و دلیری هر کس برابر عزت منشی، و پارسائی‌اش به اندازه غیرت‌مندی است، هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، حسن زاده آملیٍ، حسن، کمره‌ای، محمد باقر، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، میانجی، ابراهیم‏، ج ‏21، ص 86 و 87، تهران، مکتبة الإسلامیة، چاپ چهارم، 1400ق‏. [3] . کبر عبارت است از این‌که انسان خودش را با خودبزرگ بینی و برتری طلبی نسبت به هم ردیفانش، بالاتر از حدّ و اندازه‌اش قرار دهد‏، صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‏، شرح أصول الکافی، محقق، مصحح، خواجوی، محمد، ج ‏1، ص 459، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی‏، چاپ اول، 1383ش‏. [4] . تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 233، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366ش. [5] . همان، ص 366. [6] . همان، ص 234. [7] . «وَ قَدِ ادَّعَتْ طَائِفَةٌ مِنَ النَّاسِ هَذِهِ الْأُمُورَ فَأَبْطَلَ دَعْوَاهُمْ مَا یَبِینُ مِنْ خَطَئِهِمْ فِیمَا یَقْضُونَ عَلَیْهِ وَ یَحْکُمُونَ بِهِ فِیمَا ادَّعَوْا عَلَیْهِ [عِلْمَهُ‏] فَانْظُرْ کَیْفَ أُعْطِیَ الْإِنْسَانُ عِلْمَ جَمِیعِ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ لِدِینِهِ وَ دُنْیَاهُ وَ حُجِبَ عَنْهُ مَا سِوَی ذَلِکَ لِیَعْرِفَ قَدْرَهُ وَ نَقْصَهُ». مفضل بن عمر، توحید المفضل، محقق، مصحح، مظفر، کاظم‏، ص 82، قم، داوری، چاپ سوم، بی‌تا. [8] . «وَ قَالَ (ع): أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا»، شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج البلاغة، محقق، مصحح، الصبحی صالح‏، ص 556، قم، هجرت‏، چاپ اول، 1414ق‏.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین