دو روایت در منابع روایی و تفسیری آمده است که در آن لیلة القدر به صدیقه طاهره سلام الله علیها تأویل شده و حضرت زهرا لیلة القدر خوانده شده است. 1.مرسله تفسیر فرات کوفی حدثنا محمد بن القاسم بن عبید معنعنا عن ابی عبد الله علیه السلام إنه قال: (انا انزلناه فی لیلة القدر [1] اللیلة فاطمة و القدر الله فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر و انما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها) ؛ فرات کوفی در کتاب روایی تفسیر قرآن می گوید : محمد بن قاسم از امام صادق به صورت مرسل این گونه روایت کرد که حضرت فرموده است: (مراد از لیله فاطمه و مراد از قدر خداوند است؛ پس هر کس فاطمه را به درستی بشناسد، شب قدر را درک کرده است و فاطمه به آن جهت فاطمه نامیده شده است که خلق از کنه معرفتش بریده شده و عاجزاند).[2] این روایت از نظر سندی همانطوری که اشاره شد ، مرسل بوده و از این حیث اعتباری ندارد. 2. روایت کلینی در اصول کافی کافی مرحوم کلینی آن را با ذکر سلسله سند از علی بن ابراهیم از اصحاب امام هادی ع[3] از محمدبن علی اشعری قمی ثقه[4] از ابوعلی حسن بن راشد از اصحاب جواد و امام هادی ع[5] از یعقوب بن جعفربن ابراهیم جعفری[6] نقل کرده است؛ راویانی که در سلسله سند این روایت واقع شده است، در کتب رجالی مورد اعتماد و برخی از آنها علاوه بر این که ثقه هستند ، از علمای بزرگ شیعه و از اصحاب ائمه علیهم السلام می باشند؛ نظیر علی بن ابراهیم و ابوعلی حسن بن راشد مولی آل مهلب. روایت این است : یعقوب بن جعفر می گوید: ما در مزرعه عریض (بیرون شهر مدینه) کنار امام موسی بن جعفر بودیم که مردی نصرانی از شام خدمت آن حضرت شرفیاب شد و از حضرت سؤالاتی نمود؛ بعد از رد و بدل شدن سئوال و جواب هایی میان امام و آن مرد نصرانی؛ مرد نصرانی از تفسیر بطن و تأویل آیات اول سوره دخان که می فرماید: (حم و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیلة مبارکة انا کنا منذرین فیها یفرق من کل امرحکیم) از امام سؤال کرد ؟ حضرت فرمود: (منظور از (حم) محمد صلی الله علیه و آله و سلم است که در کتاب هود ثبت شده است و مراد از (کتاب مبین) امیرالمومنین است و مقصود از (لیلة) فاطمه است و اما قول خداوند که: (در آن ممتاز شود هر امر محکمی) معنایش آن است که برآید از فاطمه خیر بسیاری: مرد حکیم و مرد حکیم و مرد حکیم. سپس آن مردان حکیم را توصیف می فرماید که همان پیشوایان معصوم از نسل فاطمه سلام الله علیها می باشند).[7] بنابراین با توجه به روایت دوم می توان گفت روایت اول هم که از نظر سندی ضعیف بوده با این روایت معتبر، مستند می شود. توضیح بیشتر: همان طوری که در حدیث دوم اشاره شده تأویل (لیلة القدر) به فاطمه تفسیر بطنی از بطون قرآن است نه تفسیر ظاهری و لذا جمود بر ظاهر قرآن صحیح نیست و وجه این که ائمه علیهم السلام (لیلة القدر) را به فاطمه تأویل نموده اند ، شاید این باشد که فاطمه سلام الله علیها همان طوری که حتی قبرش مخفی است شخصیت او نیز همانند شب قدر از حیث منزلت و عظمت مجهول است و از این جهت مردم از کنه معرفت ایشان عاجز می باشند ؛ چنان که در ادامه حدیث اول آمده است که فاطمه، فاطمه نامیده شده است برای این که مردم از رسیدن به کنه معرفتش بریده شده. و بدون شک فاطمه زهرا به دلیل آیات قرآن کریم از قبیل آیه تطهیر، مباهله، مودت، و روایات متواتر، معصوم و عدل قرآن، خود قرآن ناطقی است که جز مطهّران و پاکان، از لحاظ باطن نمی تواند آن را مسّ کند و به شاخسار معرفتش دست یابند و او لیلة القدری است که از یک سو یازده قرآن ناطق (یازده امام معصوم از فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها ) در آن نازل شده و از سوی دیگر صاحب قلبی است که خزینه آیات قرآن صامت و حامل کلام الله مجید با حقایق، بطون، لطایف و ظواهر آن می باشد. چنان که خود آن حضرت در دعای تعقیب نماز ظهر می فرماید: (الحمدلله الذی بنعمته بلغت ما بلغت من العلم به و العمل له و الرغبة الیه و الطاعة لامره و الحمد لله الذی لم یجعلنی جاحدة لشئ من کتابه و لا متحیرا فی شئ من امره)[8] ؛ (حمد و سپاس خدای را که به سبب نعمت و تفضل او به معرفت، علم و عمل به آن رسیدم به مرتبه ای که باید می رسیدم سپاس خدای را که مرا منکر چیزی از کتاب و معارف خود و متحیر و سرگردان در چیزی از فرمان خود قرار نداد). تأویل (لیلة مبارکه) به حضرت فاطمه بدین مناسبت است که خدای متعال از سویی شب را مایه آرامش دانسته (وجَعَلَ اللَّیلَ سَکنًا) (انعام، 96) و از سوی دیگر شب قدر را شبی مبارک و مایه سلامت قرار داده و سرنوشت ها را به آن پیوند داده ؛خداوند فاطمه را که ام ابیها می باشد مایه آرامش امیرمؤمنان و محور عواطف اهل بیت علیهم السلام قرار داده است، و نسل مبارک او موجب تداوم نسل رسول خدا و مایه استمرار امر ولایت و پیشوایی دین و پاسداری از خطّه ناب توحید گردیده است. یعنی در شب نزول قرآن کریم است که خداوند متعال مقرر فرمود که امیرمؤمنان علی و یازده فرزند معصومش جانشینان الهی رسول خدا باشند و با توجه به اینکه یازده امام از فرزندان حضرت زهرا و امیرمؤمنان علی می باشد، پس شب قدر شبی است که امامت فرزندان حضرت زهرا مقدر گردید. در نتیجه باید گفت بطن آیاتی که به معصومین و از جمله فاطمه سلام الله علیها تأویل شده است با ظاهر آن تطابق دارد، زیرا نزول قرآن در شب قدر، برای هدایت خلق، آگاهی آنان به شریعت و دین و پیدا کردن آرامش قلبی و رفع اضطراب ها است و این مهم بدون وجود امام و پیشوای آگاه در هر زمان، امکان ندارد و همان گونه که ظرف نزول قرآن کریم شب قدر است، ظرف وجودی یازده امام معصوم علیهم السلام و آرامش خاطر امام علی علیه السلام فاطمه زهرا سلام الله علیها است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 الاسرارالفاطمیه، الشیخ محمد فاضل المسعودی، ص12، قم، موسسه زائر، 1420ق. 2 هزار و یک کلمه، ج4، ص501، حسن حسن زاده آملی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1379ش. 3 تفسیر برهان، سید هاشم بحرانی، ج5، ص8، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق. 4 تفسیر کنز الدقایق، ج12، ص117، محمدبن محمدرضا مشهدی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1368ش. پی نوشتها: [1]. قدر / 1. [2]. فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات کوفی، تهران، سازمان چاپ و نشر وزارت ارشاد، 1410ق، ج1، ص581. [3]. علامه جابلقی، سیدعلی اصغر، طرائف المقال، قم، مکتبة آیة الله مرعشی نجفی، ج1، ص208؛ خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال، ج11، ص189. [4]. نجاشی، رجال نجاشی، قم، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1416ق، ص349. [5]. طوسی، محمد، رجال طوسی، قم، جامعه مدرسین، 1415ق، ص375. [6]. جواهری، محمد، المفید من معجم رجال الحدیث، قم، مکتبة المحلاتی، چاپ دوم، 1424ق، ص673. [7]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، (کتاب حجت)، قم، اسوه، چاپ سوم، 1375ش، ج3، ص386. [8]. سید بن طاووس، فلاح السائل، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، بی تا، ص173. منبع: اندیشه قم
دو روایت در منابع روایی و تفسیری آمده است که در آن لیلة القدر به صدیقه طاهره سلام الله علیها تأویل شده و حضرت زهرا لیلة القدر خوانده شده است.
1.مرسله تفسیر فرات کوفی
حدثنا محمد بن القاسم بن عبید معنعنا عن ابی عبد الله علیه السلام إنه قال: (انا انزلناه فی لیلة القدر [1] اللیلة فاطمة و القدر الله فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر و انما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها) ؛
فرات کوفی در کتاب روایی تفسیر قرآن می گوید : محمد بن قاسم از امام صادق به صورت مرسل این گونه روایت کرد که حضرت فرموده است:
(مراد از لیله فاطمه و مراد از قدر خداوند است؛ پس هر کس فاطمه را به درستی بشناسد، شب قدر را درک کرده است و فاطمه به آن جهت فاطمه نامیده شده است که خلق از کنه معرفتش بریده شده و عاجزاند).[2]
این روایت از نظر سندی همانطوری که اشاره شد ، مرسل بوده و از این حیث اعتباری ندارد.
2. روایت کلینی در اصول کافی
کافی مرحوم کلینی آن را با ذکر سلسله سند از علی بن ابراهیم از اصحاب امام هادی ع[3] از محمدبن علی اشعری قمی ثقه[4] از ابوعلی حسن بن راشد از اصحاب جواد و امام هادی ع[5] از یعقوب بن جعفربن ابراهیم جعفری[6] نقل کرده است؛ راویانی که در سلسله سند این روایت واقع شده است، در کتب رجالی مورد اعتماد و برخی از آنها علاوه بر این که ثقه هستند ، از علمای بزرگ شیعه و از اصحاب ائمه علیهم السلام می باشند؛ نظیر علی بن ابراهیم و ابوعلی حسن بن راشد مولی آل مهلب.
روایت این است : یعقوب بن جعفر می گوید: ما در مزرعه عریض (بیرون شهر مدینه) کنار امام موسی بن جعفر بودیم که مردی نصرانی از شام خدمت آن حضرت شرفیاب شد و از حضرت سؤالاتی نمود؛ بعد از رد و بدل شدن سئوال و جواب هایی میان امام و آن مرد نصرانی؛ مرد نصرانی از تفسیر بطن و تأویل آیات اول سوره دخان که می فرماید: (حم و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیلة مبارکة انا کنا منذرین فیها یفرق من کل امرحکیم) از امام سؤال کرد ؟
حضرت فرمود:
(منظور از (حم) محمد صلی الله علیه و آله و سلم است که در کتاب هود ثبت شده است و مراد از (کتاب مبین) امیرالمومنین است و مقصود از (لیلة) فاطمه است و اما قول خداوند که: (در آن ممتاز شود هر امر محکمی) معنایش آن است که برآید از فاطمه خیر بسیاری: مرد حکیم و مرد حکیم و مرد حکیم. سپس آن مردان حکیم را توصیف می فرماید که همان پیشوایان معصوم از نسل فاطمه سلام الله علیها می باشند).[7]
بنابراین با توجه به روایت دوم می توان گفت روایت اول هم که از نظر سندی ضعیف بوده با این روایت معتبر، مستند می شود.
توضیح بیشتر:
همان طوری که در حدیث دوم اشاره شده تأویل (لیلة القدر) به فاطمه تفسیر بطنی از بطون قرآن است نه تفسیر ظاهری و لذا جمود بر ظاهر قرآن صحیح نیست و وجه این که ائمه علیهم السلام (لیلة القدر) را به فاطمه تأویل نموده اند ، شاید این باشد که فاطمه سلام الله علیها همان طوری که حتی قبرش مخفی است شخصیت او نیز همانند شب قدر از حیث منزلت و عظمت مجهول است و از این جهت مردم از کنه معرفت ایشان عاجز می باشند ؛ چنان که در ادامه حدیث اول آمده است که فاطمه، فاطمه نامیده شده است برای این که مردم از رسیدن به کنه معرفتش بریده شده.
و بدون شک فاطمه زهرا به دلیل آیات قرآن کریم از قبیل آیه تطهیر، مباهله، مودت، و روایات متواتر، معصوم و عدل قرآن، خود قرآن ناطقی است که جز مطهّران و پاکان، از لحاظ باطن نمی تواند آن را مسّ کند و به شاخسار معرفتش دست یابند و او لیلة القدری است که از یک سو یازده قرآن ناطق (یازده امام معصوم از فرزندان حضرت زهرا سلام الله علیها ) در آن نازل شده و از سوی دیگر صاحب قلبی است که خزینه آیات قرآن صامت و حامل کلام الله مجید با حقایق، بطون، لطایف و ظواهر آن می باشد. چنان که خود آن حضرت در دعای تعقیب نماز ظهر می فرماید:
(الحمدلله الذی بنعمته بلغت ما بلغت من العلم به و العمل له و الرغبة الیه و الطاعة لامره و الحمد لله الذی لم یجعلنی جاحدة لشئ من کتابه و لا متحیرا فی شئ من امره)[8] ؛ (حمد و سپاس خدای را که به سبب نعمت و تفضل او به معرفت، علم و عمل به آن رسیدم به مرتبه ای که باید می رسیدم سپاس خدای را که مرا منکر چیزی از کتاب و معارف خود و متحیر و سرگردان در چیزی از فرمان خود قرار نداد).
تأویل (لیلة مبارکه) به حضرت فاطمه بدین مناسبت است که خدای متعال از سویی شب را مایه آرامش دانسته (وجَعَلَ اللَّیلَ سَکنًا) (انعام، 96) و از سوی دیگر شب قدر را شبی مبارک و مایه سلامت قرار داده و سرنوشت ها را به آن پیوند داده ؛خداوند فاطمه را که ام ابیها می باشد مایه آرامش امیرمؤمنان و محور عواطف اهل بیت علیهم السلام قرار داده است، و نسل مبارک او موجب تداوم نسل رسول خدا و مایه استمرار امر ولایت و پیشوایی دین و پاسداری از خطّه ناب توحید گردیده است.
یعنی در شب نزول قرآن کریم است که خداوند متعال مقرر فرمود که امیرمؤمنان علی و یازده فرزند معصومش جانشینان الهی رسول خدا باشند و با توجه به اینکه یازده امام از فرزندان حضرت زهرا و امیرمؤمنان علی می باشد، پس شب قدر شبی است که امامت فرزندان حضرت زهرا مقدر گردید.
در نتیجه باید گفت بطن آیاتی که به معصومین و از جمله فاطمه سلام الله علیها تأویل شده است با ظاهر آن تطابق دارد، زیرا نزول قرآن در شب قدر، برای هدایت خلق، آگاهی آنان به شریعت و دین و پیدا کردن آرامش قلبی و رفع اضطراب ها است و این مهم بدون وجود امام و پیشوای آگاه در هر زمان، امکان ندارد و همان گونه که ظرف نزول قرآن کریم شب قدر است، ظرف وجودی یازده امام معصوم علیهم السلام و آرامش خاطر امام علی علیه السلام فاطمه زهرا سلام الله علیها است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 الاسرارالفاطمیه، الشیخ محمد فاضل المسعودی، ص12، قم، موسسه زائر، 1420ق.
2 هزار و یک کلمه، ج4، ص501، حسن حسن زاده آملی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1379ش.
3 تفسیر برهان، سید هاشم بحرانی، ج5، ص8، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق.
4 تفسیر کنز الدقایق، ج12، ص117، محمدبن محمدرضا مشهدی، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، 1368ش.
پی نوشتها:
[1]. قدر / 1.
[2]. فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات کوفی، تهران، سازمان چاپ و نشر وزارت ارشاد، 1410ق، ج1، ص581.
[3]. علامه جابلقی، سیدعلی اصغر، طرائف المقال، قم، مکتبة آیة الله مرعشی نجفی، ج1، ص208؛ خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال، ج11، ص189.
[4]. نجاشی، رجال نجاشی، قم، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1416ق، ص349.
[5]. طوسی، محمد، رجال طوسی، قم، جامعه مدرسین، 1415ق، ص375.
[6]. جواهری، محمد، المفید من معجم رجال الحدیث، قم، مکتبة المحلاتی، چاپ دوم، 1424ق، ص673.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، (کتاب حجت)، قم، اسوه، چاپ سوم، 1375ش، ج3، ص386.
[8]. سید بن طاووس، فلاح السائل، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، بی تا، ص173.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] آیا این روایت معتبر است که شب قدر همان فاطمه زهراست؟
- [سایر] رابطه حضرت زهرا(س) با شب قدر چیست؟ اینکه می فرمایند: کسی که مقام فاطمه را درک کرد، شب قدر را درک کرده؛ به چه معنا است؟
- [سایر] در روایت آمده است که؛ (هر کس حضرت فاطمه(س) را درک کند شب قدر را درک کرده است)، و در قرآن آمده که خداوند به رسول خدا(ص) میگوید: (و ما ادراک ما لیلة القدر)، این را توضیح دهید؟ یعنی رسول خدا هم مقام حضرت فاطمه را درک نمیکند؟ مگر مقام حضرت فاطمه پایینتر نیست؟
- [سایر] منظور از اینکه در حدیث آمده است «اگر حضرت فاطمه را بشناسیم شب قدر را درک کرده ایم» چیست؟
- [سایر] منظور از اینکه در حدیث آمده است «اگر حضرت فاطمه را بشناسیم شب قدر را درک کرده ایم» چیست؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] چه مدرک معتبر سنی پسندی برای ماجرای شهادت حضرت زهرا(علیها السلام) وجود دارد؟
- [سایر] شب عروسی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) چگونه برگزار شد؟
- [سایر] شب عروسی حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) چگونه برگزار شد؟
- [سایر] جایگاه حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) در روایات بیان کنید؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).