سلام. فرض کنیم که کل این جهان هستی دارای یک خدا باشد که با برهان‌های مختلف اثبات شده است. اما ممکن است خدایان متعددی در جهان‌های هستی مختلف وجود داشته باشند، جهانیان را بین خود قسمت کرده باشند و هر جهانی را یک خدا اداره می‌کند و خدایان دیگر کاری به حوزه‌ی استحفاظی خدای جهان ما ندارند و برای خلایق خود خدای واحد هستند. مثل ما که الله را خدای واحد می‌پنداریم، آنها هم خدایشان برای آنها این‌گونه باشد. به نظر بنده این فرض قابل انکار نیست. شما جوابی دارید؟
این شبهه طبق نظریه اصالة الوجود بی معنا است؛ زیرا وقتی اصالت وجود ثابت شد و با ادله توحید، توحید واجب الوجود ثابت شد، دیگر مجالی برای طرح این پرسش باقی نمی‌ماند؛ چرا که خارج از وجود، بطلان محض است و در حیطه وجود هم که توحید واجب اثبات شده است، پس فرض عالمی با واجبی دیگر بی‌معنا می‌باشد. اما براهینی هم هستند که هم با مبنای اصالة الوجود و هم با مبنای اصالة الماهیة سازگارند و با آنها توحید واجب اثبات می‌شود؛ مانند: 1 . برهان «لاحدّیّت»؛ طبق این برهان می‌گوییم: 2-1. واجب الوجود نامتناهی است. 2-1. هیچ نامتناهی قابل تعدد نیست. 3-1. پس واجب الوجود قابل تعدد نیست. 2. برهان نفی ترکیب که در آن می‌گوییم: 1-2. لازمه دوتا بودن واجب الوجود، ترکیب آن است. 2-2. هیچ مرکبی واجب الوجود نیست. 3-2. پس لازمه دوتا بودن واجب الوجود این است که واجب الوجود، دیگر واجب الوجود نباشد و این خلاف فرض است.  
عنوان سوال:

سلام. فرض کنیم که کل این جهان هستی دارای یک خدا باشد که با برهان‌های مختلف اثبات شده است. اما ممکن است خدایان متعددی در جهان‌های هستی مختلف وجود داشته باشند، جهانیان را بین خود قسمت کرده باشند و هر جهانی را یک خدا اداره می‌کند و خدایان دیگر کاری به حوزه‌ی استحفاظی خدای جهان ما ندارند و برای خلایق خود خدای واحد هستند. مثل ما که الله را خدای واحد می‌پنداریم، آنها هم خدایشان برای آنها این‌گونه باشد. به نظر بنده این فرض قابل انکار نیست. شما جوابی دارید؟


پاسخ:

این شبهه طبق نظریه اصالة الوجود بی معنا است؛ زیرا وقتی اصالت وجود ثابت شد و با ادله توحید، توحید واجب الوجود ثابت شد، دیگر مجالی برای طرح این پرسش باقی نمی‌ماند؛ چرا که خارج از وجود، بطلان محض است و در حیطه وجود هم که توحید واجب اثبات شده است، پس فرض عالمی با واجبی دیگر بی‌معنا می‌باشد. اما براهینی هم هستند که هم با مبنای اصالة الوجود و هم با مبنای اصالة الماهیة سازگارند و با آنها توحید واجب اثبات می‌شود؛ مانند:
1 . برهان «لاحدّیّت»؛ طبق این برهان می‌گوییم:
2-1. واجب الوجود نامتناهی است.
2-1. هیچ نامتناهی قابل تعدد نیست.
3-1. پس واجب الوجود قابل تعدد نیست.
2. برهان نفی ترکیب که در آن می‌گوییم:
1-2. لازمه دوتا بودن واجب الوجود، ترکیب آن است.
2-2. هیچ مرکبی واجب الوجود نیست.
3-2. پس لازمه دوتا بودن واجب الوجود این است که واجب الوجود، دیگر واجب الوجود نباشد و این خلاف فرض است.
 





مسئله مرتبط یافت نشد
1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین