در کتاب «اصول کافی»، باب «نوادر» که بعد از باب «فضل قرآن» تدوین شده، روایاتی درباره قرآن نقل شده است. در آخرین روایت این باب چنین آمده است: امام صادق(ع) فرمود: «قرآنی که جبرئیل آن‌را برای محمد(ص) آورد، هفده هزار آیه داشت».[1] این روایت به دو طریق، نقل شده است؛ که بنابر هر دو طریق، راویانشان ثقه و مورد اطمینان هستند.[2] پس روایت از جهت سندی اشکالی ندارد. درباره محتوای روایت باید گفت: ظاهر این حدیث با توجه به این‌که تعداد آیات موجود در قرآنی که در اختیار ما قرار دارد، طبق روایت اهل کوفه 6236 آیه است، منافات داشته و چنین برداشت می‌شود که قرآن دچار تحریف شده و برخی از آیات آن، یا به عبارت صحیح‌تر بیش از نیمی از آیات آن،‌ از بین رفته و به دست ما نرسیده است. این مسئله نه فقط با ادله عدم تحریف قرآن هم‌خوانی ندارد، بلکه با برخی نقل‌ها که مدعی حذف یا از بین رفتن برخی از کلمات یا آیات قرآن هستند، سازگاری ندارد؛ چرا که حجم مطالب محذوفی که نقل‌ها به آن می‌پردازند، به مراتب، کمتر از این حجمی است که در حدیث کافی به آن اشاره شده است. از این‌رو؛ توجیهات مختلفی برای این روایت ذکر شده است: 1. منظور از قرآن در این روایت، معنایی وسیع‌تر از اصل قرآن است که شامل هر آنچه که به عنوان وحی نازل شده، می‌شود که قرار گرفتن آنها در کنار قرآن موجود، تعداد آیات به هفده‌ هزار آیه خواهد رسید.[3] 2. در تعداد آیات قرآن، بین علمای این فن، اختلاف نظر وجود دارد. علت وجود اختلاف این است که یک آیه را برخی دو آیه حساب کرده‌اند.[4] ممکن است زیاد بودن تعداد آیات قرآن از منظر این روایت، مرتبط با همین مسئله باشد. به عنوان نمونه، آیه 77 سوره نساء، خود می‌تواند 7 آیه باشد: «أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ قیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیدِیکُمْ وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ * فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیهِمُ الْقِتالُ إِذا فَریقٌ مِنْهُمْ یخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیةِ اللهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیةً * وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ کَتَبْتَ عَلَینَا الْقِتالَ * لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلی‏ أَجَلٍ قَریبٍ * قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ * وَ الْآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ اتَّقی‏ * وَ لا تُظْلَمُونَ فَتیلا». 3. ممکن است آیاتی که حذف شده‌اند، از باب نسخ باشد؛ یعنی این تعداد از آیات، به علت نسخ قرائت، از کتابت آنها خودداری شده باشد.[5] البته پذیرفتن این نوع نسخ، چندان مورد پذیرش نیست.[6] ضمناً؛ شیوه کلینی(ره) در مجموع «الکافی» این است که آن‌را بر کتاب‌های متعدّدی و هر کتاب را بر باب‌هایی مرتّب ساخته و برای هر بابی عنوانی متناسب با محتوایش قرار داده و سپس احادیث شاذّ و نادر را در بابی با عنوان «نوادر» جای داده است؛ زیرا طبق فرهنگ حدیثی شیعه و احادیثی که کلینی خود و جز او نقل می‌کنند، احادیث شاذّ و نادر که مخالف کتاب یا سنّت معتبر و مورد عمل و یا خلاف اجماع هستند از مقام اعتبار ساقط‌اند. همچنین، وقتی کلینی خود احادیثی نقل می‌کند که بر مصونیت الفاظ و عبارات قرآن و وقوع تحریف معنایی در تفسیر آن دلالت دارد، حدیثی که در ظاهرش مخالف آنها باشد، یا باید تأویل رود و یا اگر قابل تأویل نبود، طرح شود. با این توجّه آوردن این حدیث در باب نوادر، آن هم آخرین حدیث از این باب، به روشنی حاکی از اعتقاد کلینی به وجود مشکل یا شذوذ در این حدیث است؛ اما حدیث را به دلیل استواری سند می‌آورد.[7] [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 634، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [2] . ر. ک: مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 12، ص 525، ‌ تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق. [3] . شیخ صدوق‏، اعتقادات الامامیة، ص 84 - 85، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، 1414ق. [4] . ر. ک: سبب اختلاف در تعداد آیات قرآن [5] . فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 9، ص 1781، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(ع)، چاپ اول، 1406ق. [6] . ر. ک: نسخ در قرآن [7] . ر. ک:‌ صحیحه هشام و شمار آیات قرآن
در کتاب «اصول کافی»، باب «نوادر» که بعد از باب «فضل قرآن» تدوین شده، روایاتی درباره قرآن نقل شده است. در آخرین روایت این باب چنین آمده است: امام صادق(ع) فرمود: «قرآنی که جبرئیل آنرا برای محمد(ص) آورد، هفده هزار آیه داشت».[1]
این روایت به دو طریق، نقل شده است؛ که بنابر هر دو طریق، راویانشان ثقه و مورد اطمینان هستند.[2] پس روایت از جهت سندی اشکالی ندارد.
درباره محتوای روایت باید گفت:
ظاهر این حدیث با توجه به اینکه تعداد آیات موجود در قرآنی که در اختیار ما قرار دارد، طبق روایت اهل کوفه 6236 آیه است، منافات داشته و چنین برداشت میشود که قرآن دچار تحریف شده و برخی از آیات آن، یا به عبارت صحیحتر بیش از نیمی از آیات آن، از بین رفته و به دست ما نرسیده است. این مسئله نه فقط با ادله عدم تحریف قرآن همخوانی ندارد، بلکه با برخی نقلها که مدعی حذف یا از بین رفتن برخی از کلمات یا آیات قرآن هستند، سازگاری ندارد؛ چرا که حجم مطالب محذوفی که نقلها به آن میپردازند، به مراتب، کمتر از این حجمی است که در حدیث کافی به آن اشاره شده است. از اینرو؛ توجیهات مختلفی برای این روایت ذکر شده است:
1. منظور از قرآن در این روایت، معنایی وسیعتر از اصل قرآن است که شامل هر آنچه که به عنوان وحی نازل شده، میشود که قرار گرفتن آنها در کنار قرآن موجود، تعداد آیات به هفده هزار آیه خواهد رسید.[3]
2. در تعداد آیات قرآن، بین علمای این فن، اختلاف نظر وجود دارد. علت وجود اختلاف این است که یک آیه را برخی دو آیه حساب کردهاند.[4] ممکن است زیاد بودن تعداد آیات قرآن از منظر این روایت، مرتبط با همین مسئله باشد. به عنوان نمونه، آیه 77 سوره نساء، خود میتواند 7 آیه باشد: «أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ قیلَ لَهُمْ کُفُّوا أَیدِیکُمْ وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ * فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیهِمُ الْقِتالُ إِذا فَریقٌ مِنْهُمْ یخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیةِ اللهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیةً * وَ قالُوا رَبَّنا لِمَ کَتَبْتَ عَلَینَا الْقِتالَ * لَوْ لا أَخَّرْتَنا إِلی أَجَلٍ قَریبٍ * قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ * وَ الْآخِرَةُ خَیرٌ لِمَنِ اتَّقی * وَ لا تُظْلَمُونَ فَتیلا».
3. ممکن است آیاتی که حذف شدهاند، از باب نسخ باشد؛ یعنی این تعداد از آیات، به علت نسخ قرائت، از کتابت آنها خودداری شده باشد.[5] البته پذیرفتن این نوع نسخ، چندان مورد پذیرش نیست.[6]
ضمناً؛ شیوه کلینی(ره) در مجموع «الکافی» این است که آنرا بر کتابهای متعدّدی و هر کتاب را بر بابهایی مرتّب ساخته و برای هر بابی عنوانی متناسب با محتوایش قرار داده و سپس احادیث شاذّ و نادر را در بابی با عنوان «نوادر» جای داده است؛ زیرا طبق فرهنگ حدیثی شیعه و احادیثی که کلینی خود و جز او نقل میکنند، احادیث شاذّ و نادر که مخالف کتاب یا سنّت معتبر و مورد عمل و یا خلاف اجماع هستند از مقام اعتبار ساقطاند. همچنین، وقتی کلینی خود احادیثی نقل میکند که بر مصونیت الفاظ و عبارات قرآن و وقوع تحریف معنایی در تفسیر آن دلالت دارد، حدیثی که در ظاهرش مخالف آنها باشد، یا باید تأویل رود و یا اگر قابل تأویل نبود، طرح شود. با این توجّه آوردن این حدیث در باب نوادر، آن هم آخرین حدیث از این باب، به روشنی حاکی از اعتقاد کلینی به وجود مشکل یا شذوذ در این حدیث است؛ اما حدیث را به دلیل استواری سند میآورد.[7]
[1] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 634، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [2] . ر. ک: مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 12، ص 525، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق. [3] . شیخ صدوق، اعتقادات الامامیة، ص 84 - 85، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ دوم، 1414ق. [4] . ر. ک: سبب اختلاف در تعداد آیات قرآن [5] . فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 9، ص 1781، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(ع)، چاپ اول، 1406ق. [6] . ر. ک: نسخ در قرآن [7] . ر. ک: صحیحه هشام و شمار آیات قرآن
- [سایر] با توجه به اینکه در کتاب کافی احادیث تحریف قرآن آمده آیا جناب کلینی معتقد به تحریف قرآن بوده اند؟
- [سایر] آیا شیخ کلینی معتقد به تحریف قرآن بود؟
- [سایر] مسلمان ها موظفند به قرآن عمل کنند یا گفته های امثال کلینی و بخاری که حدیث نامیده می شود؟
- [سایر] «شیخ کلینی» که بود؟
- [سایر] آیا شیخ کلینی خودش احادیث کافی را تفسیر و توضیح داده است یا پس از او علمای دیگر اینکار را کردهاند؟
- [سایر] گفته شده که کلینی ملاکاتی برای حدیث صحیح بیان کرده است که بر آن اساس در کتاب کافی احادیث صحیح کمی وجود دارد؟ و شاهد این مطلب تدوین کتبی است که بعد از کلینی نوشته شده است، از این رو وحید بهبهانی (ره) می گوید \"ما در کتاب کافی شاهد روایاتی هستیم که قطع به عدم صدور آن از معصوم داریم\". آیا این نظریه درست است؟
- [سایر] چرا کلینی(ره) با توجه به اینکه کتابش کافی را در زمان نائب سوم امام زمان (عج) نوشت آن کتاب را به امام (ع) عرضه ننمود؟
- [سایر] آیا شیخ کلینی خودش احادیث کتاب الکافی را به ضعیف، موثق، صحیح، قوی، حسن تقسیم کرده است یا اینکار پس از او و توسط دیگر علماء انجام شده است؟
- [سایر] شیخ شیعه کلینی در کتاب خود "الروضه من الکافی" ج 8 ص 2103 نوشت: همانا ستارگان و فلکیات در سعادت و شقاوت انسان تأثیر دارند و تعیین کننده برای ورود کسی به بهشت یا جهنم است.
- [سایر] چه چیزی در این روایت نهی شده است؟ آنرا توضیح دهید: (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا یمْسَحْ أَحَدُکمْ بِثَوْبِ مَنْ لَمْ یکسُهُ).
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه ظرفی را زیر آب لوله کشی بگذارند، آبی که درون ظرف است حکم آب جاری را دارد، به شرط این که متصل به آب لوله کشی باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .در چهار سوره قرآن, آیه سجده هست: آیه 15 سوره (سجده), آیه 37 سوره (فصّلت), آیه 62 سوره (نجم) و آیه 19 سوره (علق). هر کس یکی از این چهار آیه را بخواند یا گوش فرا دهد، پس از تمام شدن آیه، فوراً باید سجده کند و اگر آن را فراموش کرده، هر وقت یادش آمد, باید سجده نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله اردبیلی] قرض دادن از کارهای مستحبی است که در آیات قرآن و روایات درباره آن زیاد سفارش شده است. از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم روایت شده است که: (هر کس به برادر مسلمان خود قرض بدهد مال او زیاد میشود و ملائکه بر او رحمت میفرستند و اگر با بدهکار خود مدارا کند، بدون حساب و به سرعت از صراط میگذرد و کسی که برادر مسلمانش از او قرض بخواهد و ندهد، بهشت بر او حرام میشود.)(1)
- [آیت الله خوئی] کشی که به قصد بیرون آمدن منی بازی و شوخی کند، اگرچه منی از او بیرون نیاید، باید روزه را تمام کند و قضا هم بنماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 20 به وسیله آب لوله کشی پاک می شود و مقداری فشار باید داده شود و بهتر این است که غساله آن را با چیزی جمع کنند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سورههای مبارکه (یس) و (صافات) و (احزاب) و (آیة الکرسی) و دو آیه بعد آن تا (هُم فِیها خالِدون) و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره را بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.