با توجه به اینکه در کتاب کافی احادیث تحریف قرآن آمده آیا جناب کلینی معتقد به تحریف قرآن بوده اند؟
راجع به سوال اول شما، بیان حدیثی در کتابی دلیل بر اعتقاد مولف آن کتاب به آن روایت نمی¬باشد. آنها احادیث را با سندش ذکر می کنند تا اهلش با تحقیق در سلسله سند و.. آن روایت را مورد دقت و موشکافی قرار دهند و در رابطه با کافی هم همین مطرح است، یعنی در نزد او هم تمام روایات کتابش صحیحه و معتبر نبوده¬اند چون خودش در مقدمه کتابش کیفیت علاج دو خبر متعارضین را بیان نموده است و فرموده آنی که موافق کتاب خداست ترجیح دارد و... و هذا الکلام ظاهر فی ان الکلینی لم یکن یعتقد بصدور روایات کتابه عن المعصوم جزما و الا لم یکن مجال للاستشهاد بالروایه علی لزوم الاخد بما له مرجح. یعنی این کلام دلالت بر این دارد که کلینی به اینکه روایات یقینا از معصوم (ع) صادر شده است، اعتقادی ندارد و گرنه دلیلی ندارد که در روایات از ترجیحات استفاده نماید.[1]و به همین دلیل بعضی از محققان گفته¬اند روش کلینی در ترتیب احادیث هر بابی این بوده که حدیث صحیح تر و روشن تر را اول باب گذاشته و بتدریج احادیث ضعیف و مجمل را در آخر ذکر کرده است و احادیث آخر هر بابی غالبا خالی از اجمال و ابهام نیست.[2] و اگر گفته شود که کلینی مقید بوده که اخبار صحیحه را در کتابش بیاورد و خودش در مقدمه دارد: این کتاب برای کسی که در طلب علم دین و عمل به آثار صحیحه اهل بیت است، کافی می¬باشد.[3]در جواب می¬گوئیم: *اولا همانطوری که بیان شد خود مولف در مقدمه¬اش مطلبی آورده که ادعای شما را اثبات نمی¬کند. *ثانیا بر فرض قبول، در شیعه تنها کتابی که می¬شود بدو استناد کرد و خدشه¬ای از حیث سند ندارد قرآن می¬باشد و غیر آن، هر کتابی که باشد صحیح علی الاطلاق به این معنی که همه روایاتش صحیح است، تلقی نمی¬گردد و برای پذیرش روایات آن معیارهایی بیان شده است و این امری است که خود کلینی هم بدان اعتقاد دارد. یعنی شیعه همچون اهل سنت نیست که کتب صحاح داشته باشد و روی اسناد احادیث نقد و بررسی نداشته باشد و لذا اگر هم قبول کنیم که کلینی در کتابش روایتی که دال بر تحریف باشد نقل کرده و خود بدان معتقد بوده، دلیلی نیست بر اینکه ما آن را دربست بپذیریم. *ثالثا بر خلاف آن چیزی که عده¬ای تصور کردند هیچ یک از روایات کافی دلالتی بر تحریف ندارند "و از روایات صحیح همین قدر استفاده می¬شود که در تفسیر و تاویل قرآن تحریف رخ داده است."[4]و این فرق دارد با تحریف لفظی و کم یا زیاد شدن کلمات و الفاظ قرآن. و مؤید این مطلب روایاتی است در همین کافی که به تواتر مطرح شده¬ است و ما برای نمونه به یک روایت اشاره می¬کنیم: راوی از امام راجع به آیه (إِنَّا نحَْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْءَانَ تَنزِیلًا[5]یعنی: مسلما ما قرآن را بر تو نازل کردیم) سوال می¬کند، امام می¬فرماید: (بولایة علی تنزیلا) یعنی قرآن را در مورد ولایت علی (ع) نازل کردیم. راوی می¬پرسد: این تنزیل آیه است؟ امام پاسخ می¬دهد: (نعم ذا تاویل) یعنی آری این تفسیر و تاویل آیه است[6]و این می¬فهماند که تنزیل در روایات همان تفسیر است، تفسیری در حد عالی و شبیه تاویل[7] گاهی گفته می شود که کافی در روایتی این گونه گفته: (قرآنی که جبرئیل برای محمد آورده، 17 هزار آیه بود.[8] ولی محققان در ذیل این روایت حرف¬هایی دارند که به خلاصه¬ای از آن اشاره می¬شود: سید مرتضی (ره) این گونه اخبار را از حشویه دانسته و به کلی از اعتبار ساقط دانسته است. عده¬ای گفته¬اند: ممکن است بسیاری از آیات قرآن منسوخ القرائت باشند و در زمان پیامبر (ص) و به دستور آن حضرت، آیات نازله قرائت آنها نسخ و از قرآن حذف شده باشد و لذا صحت این روایات با درستی و صحت و قطعیت قرآن موجود تعارض و مخالفتی ندارد.[9] علامه ابوالحسن شعرانی می¬فرماید: مطمئنا لفظ عشر "10" را نسخه برداران و یا راویان بر حدیث اضافه کردند و در اصل سبعة آلاف "7000" بوده است که تقریبا با عدد واقعی آیات قرآن برابر است، و در این موارد که غرض بیان عدد دقیق نیست، معمولا با کم و کسر کردن و یا افزودن، یک رقم مناسب کامل ارائه می¬گردد، مثلا روایت شده است که امام سجاد علیه السلام، پس از شهادت پدر در طول 40 سال پیوسته گریان بودند، با اینکه می¬دانیم امام پس از پدرش بیش از 35 سال زندگی نکردند. و ملا محسن فیض در وافی این روایت را بدون عشر آورده است پس نسخه اصلی کافی که در نزد او بوده این لفظ را نداشته است.[10]با این حساب چگونه می¬شود به این روایت بر تحریف قرآن استدلال نمود، علاوه اینکه خود کلینی (ره) روایاتی را در کتاب فضل القرآن نقل کرده که بیان می¬دارد قرائت قرآن ثواب زیادی دارد، و آیا می¬شود گفت که منظور ایشان این است که قرآن محرف آن همه تاثیر را دارد و موجب آن همه ثواب می¬شود؟ بهر حال هیچ یک از روایات کافی دلالت بر تحریف لفظی ندارد و البته بحث پیرامون تک تک روایات این موضوع فرصت دیگری را می¬طلبد. و اما راجع به تایید امام زمان (عج) اگر چه عده¬ای متعرض این مساله شده¬اند اما دلیل قطعی بر آن وجود ندارد. برای دسترسی به اطلاعات بیشتر می¬توانید به کتاب (کلیات فی علم الرجال) نوشته آیت الله سبحانی، ص 355 تا ص 376 مراجعه نمائید. پی نوشتها: [1]-کلیات فی علم الرجال ص 373. [2]-مقدمه اصول کافی، با ترجمه آیت الله محمد باقر کمره ای، ص 3. [3]-مقدمه مولف ص 10. [4]-امام خمینی، ص 165، تهذیب الاصول، ج 2. [5]-سوره انسان آیه 23. [6]-کافی، ج 1، ص 435، شماره 91. [7]-برای اطلاعات بیشتر به کتاب (مصونیت قرآن از تحریف)، تالیف آیت الله معرفت، ص 54 تا 68 مراجعه کنید. [8]-ج 4، ص 456 به بعد، روایت 28، کتاب فضل القرآن باب نوادر [9]-ج 4، اصول کافی، ترجمه کمره ای، ص 457. [10]-مصونیت قرآن از تحریف، آیت الله معرفت، ص 224 و 225. منبع: پایگاه حوزه
عنوان سوال:

با توجه به اینکه در کتاب کافی احادیث تحریف قرآن آمده آیا جناب کلینی معتقد به تحریف قرآن بوده اند؟


پاسخ:

راجع به سوال اول شما، بیان حدیثی در کتابی دلیل بر اعتقاد مولف آن کتاب به آن روایت نمی¬باشد. آنها احادیث را با سندش ذکر می کنند تا اهلش با تحقیق در سلسله سند و.. آن روایت را مورد دقت و موشکافی قرار دهند و در رابطه با کافی هم همین مطرح است، یعنی در نزد او هم تمام روایات کتابش صحیحه و معتبر نبوده¬اند چون خودش در مقدمه کتابش کیفیت علاج دو خبر متعارضین را بیان نموده است و فرموده آنی که موافق کتاب خداست ترجیح دارد و...
و هذا الکلام ظاهر فی ان الکلینی لم یکن یعتقد بصدور روایات کتابه عن المعصوم جزما و الا لم یکن مجال للاستشهاد بالروایه علی لزوم الاخد بما له مرجح. یعنی این کلام دلالت بر این دارد که کلینی به اینکه روایات یقینا از معصوم (ع) صادر شده است، اعتقادی ندارد و گرنه دلیلی ندارد که در روایات از ترجیحات استفاده نماید.[1]و به همین دلیل بعضی از محققان گفته¬اند روش کلینی در ترتیب احادیث هر بابی این بوده که حدیث صحیح تر و روشن تر را اول باب گذاشته و بتدریج احادیث ضعیف و مجمل را در آخر ذکر کرده است و احادیث آخر هر بابی غالبا خالی از اجمال و ابهام نیست.[2]
و اگر گفته شود که کلینی مقید بوده که اخبار صحیحه را در کتابش بیاورد و خودش در مقدمه دارد: این کتاب برای کسی که در طلب علم دین و عمل به آثار صحیحه اهل بیت است، کافی می¬باشد.[3]در جواب می¬گوئیم:
*اولا همانطوری که بیان شد خود مولف در مقدمه¬اش مطلبی آورده که ادعای شما را اثبات نمی¬کند.
*ثانیا بر فرض قبول، در شیعه تنها کتابی که می¬شود بدو استناد کرد و خدشه¬ای از حیث سند ندارد قرآن می¬باشد و غیر آن، هر کتابی که باشد صحیح علی الاطلاق به این معنی که همه روایاتش صحیح است، تلقی نمی¬گردد و برای پذیرش روایات آن معیارهایی بیان شده است و این امری است که خود کلینی هم بدان اعتقاد دارد. یعنی شیعه همچون اهل سنت نیست که کتب صحاح داشته باشد و روی اسناد احادیث نقد و بررسی نداشته باشد و لذا اگر هم قبول کنیم که کلینی در کتابش روایتی که دال بر تحریف باشد نقل کرده و خود بدان معتقد بوده، دلیلی نیست بر اینکه ما آن را دربست بپذیریم.
*ثالثا بر خلاف آن چیزی که عده¬ای تصور کردند هیچ یک از روایات کافی دلالتی بر تحریف ندارند "و از روایات صحیح همین قدر استفاده می¬شود که در تفسیر و تاویل قرآن تحریف رخ داده است."[4]و این فرق دارد با تحریف لفظی و کم یا زیاد شدن کلمات و الفاظ قرآن.
و مؤید این مطلب روایاتی است در همین کافی که به تواتر مطرح شده¬ است و ما برای نمونه به یک روایت اشاره می¬کنیم: راوی از امام راجع به آیه (إِنَّا نحَْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْءَانَ تَنزِیلًا[5]یعنی: مسلما ما قرآن را بر تو نازل کردیم) سوال می¬کند، امام می¬فرماید: (بولایة علی تنزیلا) یعنی قرآن را در مورد ولایت علی (ع) نازل کردیم. راوی می¬پرسد: این تنزیل آیه است؟ امام پاسخ می¬دهد: (نعم ذا تاویل) یعنی آری این تفسیر و تاویل آیه است[6]و این می¬فهماند که تنزیل در روایات همان تفسیر است، تفسیری در حد عالی و شبیه تاویل[7]
گاهی گفته می شود که کافی در روایتی این گونه گفته: (قرآنی که جبرئیل برای محمد آورده، 17 هزار آیه بود.[8]
ولی محققان در ذیل این روایت حرف¬هایی دارند که به خلاصه¬ای از آن اشاره می¬شود:
سید مرتضی (ره) این گونه اخبار را از حشویه دانسته و به کلی از اعتبار ساقط دانسته است.
عده¬ای گفته¬اند: ممکن است بسیاری از آیات قرآن منسوخ القرائت باشند و در زمان پیامبر (ص) و به دستور آن حضرت، آیات نازله قرائت آنها نسخ و از قرآن حذف شده باشد و لذا صحت این روایات با درستی و صحت و قطعیت قرآن موجود تعارض و مخالفتی ندارد.[9]
علامه ابوالحسن شعرانی می¬فرماید: مطمئنا لفظ عشر "10" را نسخه برداران و یا راویان بر حدیث اضافه کردند و در اصل سبعة آلاف "7000" بوده است که تقریبا با عدد واقعی آیات قرآن برابر است، و در این موارد که غرض بیان عدد دقیق نیست، معمولا با کم و کسر کردن و یا افزودن، یک رقم مناسب کامل ارائه می¬گردد، مثلا روایت شده است که امام سجاد علیه السلام، پس از شهادت پدر در طول 40 سال پیوسته گریان بودند، با اینکه می¬دانیم امام پس از پدرش بیش از 35 سال زندگی نکردند.
و ملا محسن فیض در وافی این روایت را بدون عشر آورده است پس نسخه اصلی کافی که در نزد او بوده این لفظ را نداشته است.[10]با این حساب چگونه می¬شود به این روایت بر تحریف قرآن استدلال نمود، علاوه اینکه خود کلینی (ره) روایاتی را در کتاب فضل القرآن نقل کرده که بیان می¬دارد قرائت قرآن ثواب زیادی دارد، و آیا می¬شود گفت که منظور ایشان این است که قرآن محرف آن همه تاثیر را دارد و موجب آن همه ثواب می¬شود؟
بهر حال هیچ یک از روایات کافی دلالت بر تحریف لفظی ندارد و البته بحث پیرامون تک تک روایات این موضوع فرصت دیگری را می¬طلبد.
و اما راجع به تایید امام زمان (عج) اگر چه عده¬ای متعرض این مساله شده¬اند اما دلیل قطعی بر آن وجود ندارد. برای دسترسی به اطلاعات بیشتر می¬توانید به کتاب (کلیات فی علم الرجال) نوشته آیت الله سبحانی، ص 355 تا ص 376 مراجعه نمائید.
پی نوشتها:
[1]-کلیات فی علم الرجال ص 373.
[2]-مقدمه اصول کافی، با ترجمه آیت الله محمد باقر کمره ای، ص 3.
[3]-مقدمه مولف ص 10.
[4]-امام خمینی، ص 165، تهذیب الاصول، ج 2.
[5]-سوره انسان آیه 23.
[6]-کافی، ج 1، ص 435، شماره 91.
[7]-برای اطلاعات بیشتر به کتاب (مصونیت قرآن از تحریف)، تالیف آیت الله معرفت، ص 54 تا 68 مراجعه کنید.
[8]-ج 4، ص 456 به بعد، روایت 28، کتاب فضل القرآن باب نوادر
[9]-ج 4، اصول کافی، ترجمه کمره ای، ص 457.
[10]-مصونیت قرآن از تحریف، آیت الله معرفت، ص 224 و 225.
منبع: پایگاه حوزه





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین