بیان این گونه سخنان نوعی تهمت و افترا به شمار می آید. شیخ کلینی در مقدمه کتابش به صراحت عقایدش را بیان نموده و نه تنها سخنی از تحریف قرآن نگفته است، بلکه قرآن را باقی مانده رسول (ص) بعد از وفاتش شمرده که همین به معنای عدم تحریف است. و فرموده که قرآن در کنار وصی رسول (علیهما السلام) سبب هدایت و اتمام حجت بر مردم می باشد. ایشان در بخشی از مقدمه کتاب خویش می نویسند: رسول خدا (ص) در گذشت و در میان امتش کتاب خدا و جانشینش امیر مؤمنان و پیشوای پرهیزکاران علیه السّلام را بجای گذاشت که دو همدم خو گرفته بودند و هر یک گواه درستی دیگری بود. (گواهی ایشان چنین است که) آنچه را خدا بر بندگانش در قرآن واجب فرموده امام از جانب حق بیان میکند مانند اطاعت خدا و اطاعت امام و دوستی امام و حق لازم وی که بوسیله آن خدا خواست دینش را کامل و امرش را ظاهر کند و با حجتهای خویش اقامه حجت کند. ایشان در بخشی دیگر از مقدمه کتابشان می نویسند: (هر که دینش را از کتاب خدا و سنت پیغمبرش (ص) برگیرد از کوهها استوارتر است.) و این سخن که تحریک و تشویق به فراگیری دین از قرآن است، خود شاهدی گویا بر اعتقاد به سلامت قرآن می باشد. که اگر کسی قرآن را تحریف شده می داند، یعنی معتقد است حداقل بخشی از عقائد صحیح در قرآن وجود ندارد. و اگر عده ای تصور می کنند که علمایی مانند نویسنده کافی، به انگیزه اثبات امامت، قرآن را تحریف شده خوانده اند، باید کلام کافی را ببینند که به صراحت در نقل حدیث و توضیح آن می نویسد: معصوم فرموده: هر که امر امامت ما را از قرآن نفهمد از فتنه ها بیرون نرود. از این روست که بر مردم روزگار ما ... که دینش را از کتاب خدا و سنت پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله با علم و یقین و بصیرت برگیرد. بنابراین جای اندک شک و شبهه ای نیست که کافی، این عالم جلیل القدر، معتقد به عدم تحریف قرآن می باشد. اما آنچه مستمسک افتراء بر کلینی قرار گرفته است، ذکر بعضی از احادیث در کتاب شریف کافی می باشد. که باید چند نکته را درباره آنها در نظر داشت: اولا بسیاری از احادیث ذکر شده در کتاب کافی، خود نشان دهنده اعتقاد به عدم تحریف قرآن است. ثانیا شیعه بر خلاف اهل سنت، معتقد به کتاب حدیثی صحیح نیست. یعنی این گونه نیست که تمام احادیث یک کتاب را صحیح بداند (بر خلاف صحیح مسلم، صحیح بخاری و سایر کتب حدیثی اهل سنت) بلکه با توجه به ایجاد احادیث جعلی در طی تاریخ، و مواضع مختلف سخن، معترفیم که در بین احادیث اختلاف هایی وجود دارد که برای فهم این اختلاف ها، راههایی ارائه شده و نمی توانیم تمام احادیث را یک جا بپذیریم. کما اینکه کافی خود در مقدمه کتابش در این باره می نویسد: بدان ای برادرم (خدایت هدایت کند) کسی را نمی رسد که به نظر خود روایات مختلفهای که از ائمه (ع) رسیده از هم امتیاز دهد جز به دستور خود امام (ع) که فرموده: (آنها را با قرآن بسنجید و هر کدام موافق کتاب خدای عز و جل است بگیرید و هر کدام مخالف کتاب خداست رد کنید) بنابراین ما تمام احادیث را صحیح نمی دانیم و یکی از معیارهای تشخیص احادیث صحیح را بررسی آنها با قرآن می دانیم. با این بیان چگونه ممکن است که ما معیارمان یعنی قرآن را غیر صحیح و تحریف شده بخوانیم؟ ثالثا دلالت بعضی از احادیثی که آنها را شاهدی بر تحریف خوانده اند، ناظر به تحریف لفظی نیست. و نشان دهنده تحریف معنوی می باشند که معتقدیم روی داده است! یعنی اگر چه الفاظ قرآن به همان شکلی که نازل شده است، به دست ما رسیده است و اکنون موجود است. اما گروههایی از مدعیان اسلام، معنای آیات را تحریف کرده اند و به همین شکل به فرقه سازی و به وجود آوردن راههای انحرافی موفق شده اند. بنابراین روایاتی که می فرمایند:"قرآن این چنین نازل شده" یا ... ناظر به تغییر معنای قرآن توسط بعضی از مدعیان است. در پایان ذکر این نکته لازم است که ادعای تحریف قرآن، در نزد قاطبه علمای شیعه مردود است. با این حال، عده ای که قادر به رویارویی منطقی با مذهب تشیع نیستند، به مغالطه پهلوان پنبه روی آورده اند و با ساختن تصویری غیر واقعی از شیعه در صدد رد و ابطال آن می باشند. چرا که خود را عاجز از رویارویی با منطق اصیل شیعه می دانند. در حالی که خود شیعیان هرگز در تعالیمی که از علمای خویش دریافته اند، هرگز معتقد به تحریف قرآن نشده اند. و اگر تعداد محدودی از شیعیان سخنانی در باب تحریف قرآن گفته اند، انتساب اندیشه تحریف قرآن به اهل سنت سزاوارتر است. چرا که یکی از اصیل ترین دلایل اعتقاد به تحریف قرآن، نسخ تلاوت است که از عقائد اهل سنت می باشد و شیعه بدان اعتقادی ندارد.
بیان این گونه سخنان نوعی تهمت و افترا به شمار می آید. شیخ کلینی در مقدمه کتابش به صراحت عقایدش را بیان نموده و نه تنها سخنی از تحریف قرآن نگفته است، بلکه قرآن را باقی مانده رسول (ص) بعد از وفاتش شمرده که همین به معنای عدم تحریف است. و فرموده که قرآن در کنار وصی رسول (علیهما السلام) سبب هدایت و اتمام حجت بر مردم می باشد. ایشان در بخشی از مقدمه کتاب خویش می نویسند:
رسول خدا (ص) در گذشت و در میان امتش کتاب خدا و جانشینش امیر مؤمنان و پیشوای پرهیزکاران علیه السّلام را بجای گذاشت که دو همدم خو گرفته بودند و هر یک گواه درستی دیگری بود. (گواهی ایشان چنین است که) آنچه را خدا بر بندگانش در قرآن واجب فرموده امام از جانب حق بیان میکند مانند اطاعت خدا و اطاعت امام و دوستی امام و حق لازم وی که بوسیله آن خدا خواست دینش را کامل و امرش را ظاهر کند و با حجتهای خویش اقامه حجت کند.
ایشان در بخشی دیگر از مقدمه کتابشان می نویسند: (هر که دینش را از کتاب خدا و سنت پیغمبرش (ص) برگیرد از کوهها استوارتر است.) و این سخن که تحریک و تشویق به فراگیری دین از قرآن است، خود شاهدی گویا بر اعتقاد به سلامت قرآن می باشد. که اگر کسی قرآن را تحریف شده می داند، یعنی معتقد است حداقل بخشی از عقائد صحیح در قرآن وجود ندارد.
و اگر عده ای تصور می کنند که علمایی مانند نویسنده کافی، به انگیزه اثبات امامت، قرآن را تحریف شده خوانده اند، باید کلام کافی را ببینند که به صراحت در نقل حدیث و توضیح آن می نویسد: معصوم فرموده: هر که امر امامت ما را از قرآن نفهمد از فتنه ها بیرون نرود. از این روست که بر مردم روزگار ما ... که دینش را از کتاب خدا و سنت پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله با علم و یقین و بصیرت برگیرد.
بنابراین جای اندک شک و شبهه ای نیست که کافی، این عالم جلیل القدر، معتقد به عدم تحریف قرآن می باشد. اما آنچه مستمسک افتراء بر کلینی قرار گرفته است، ذکر بعضی از احادیث در کتاب شریف کافی می باشد. که باید چند نکته را درباره آنها در نظر داشت:
اولا بسیاری از احادیث ذکر شده در کتاب کافی، خود نشان دهنده اعتقاد به عدم تحریف قرآن است.
ثانیا شیعه بر خلاف اهل سنت، معتقد به کتاب حدیثی صحیح نیست. یعنی این گونه نیست که تمام احادیث یک کتاب را صحیح بداند (بر خلاف صحیح مسلم، صحیح بخاری و سایر کتب حدیثی اهل سنت) بلکه با توجه به ایجاد احادیث جعلی در طی تاریخ، و مواضع مختلف سخن، معترفیم که در بین احادیث اختلاف هایی وجود دارد که برای فهم این اختلاف ها، راههایی ارائه شده و نمی توانیم تمام احادیث را یک جا بپذیریم. کما اینکه کافی خود در مقدمه کتابش در این باره می نویسد:
بدان ای برادرم (خدایت هدایت کند) کسی را نمی رسد که به نظر خود روایات مختلفهای که از ائمه (ع) رسیده از هم امتیاز دهد جز به دستور خود امام (ع) که فرموده: (آنها را با قرآن بسنجید و هر کدام موافق کتاب خدای عز و جل است بگیرید و هر کدام مخالف کتاب خداست رد کنید)
بنابراین ما تمام احادیث را صحیح نمی دانیم و یکی از معیارهای تشخیص احادیث صحیح را بررسی آنها با قرآن می دانیم. با این بیان چگونه ممکن است که ما معیارمان یعنی قرآن را غیر صحیح و تحریف شده بخوانیم؟
ثالثا دلالت بعضی از احادیثی که آنها را شاهدی بر تحریف خوانده اند، ناظر به تحریف لفظی نیست. و نشان دهنده تحریف معنوی می باشند که معتقدیم روی داده است! یعنی اگر چه الفاظ قرآن به همان شکلی که نازل شده است، به دست ما رسیده است و اکنون موجود است. اما گروههایی از مدعیان اسلام، معنای آیات را تحریف کرده اند و به همین شکل به فرقه سازی و به وجود آوردن راههای انحرافی موفق شده اند. بنابراین روایاتی که می فرمایند:"قرآن این چنین نازل شده" یا ... ناظر به تغییر معنای قرآن توسط بعضی از مدعیان است.
در پایان ذکر این نکته لازم است که ادعای تحریف قرآن، در نزد قاطبه علمای شیعه مردود است. با این حال، عده ای که قادر به رویارویی منطقی با مذهب تشیع نیستند، به مغالطه پهلوان پنبه روی آورده اند و با ساختن تصویری غیر واقعی از شیعه در صدد رد و ابطال آن می باشند. چرا که خود را عاجز از رویارویی با منطق اصیل شیعه می دانند. در حالی که خود شیعیان هرگز در تعالیمی که از علمای خویش دریافته اند، هرگز معتقد به تحریف قرآن نشده اند.
و اگر تعداد محدودی از شیعیان سخنانی در باب تحریف قرآن گفته اند، انتساب اندیشه تحریف قرآن به اهل سنت سزاوارتر است. چرا که یکی از اصیل ترین دلایل اعتقاد به تحریف قرآن، نسخ تلاوت است که از عقائد اهل سنت می باشد و شیعه بدان اعتقادی ندارد.
- [سایر] با توجه به اینکه در کتاب کافی احادیث تحریف قرآن آمده آیا جناب کلینی معتقد به تحریف قرآن بوده اند؟
- [سایر] منظور کلینی از حدیث 17هزار آیه قرآن چیست؟
- [سایر] «شیخ کلینی» که بود؟
- [سایر] مسلمان ها موظفند به قرآن عمل کنند یا گفته های امثال کلینی و بخاری که حدیث نامیده می شود؟
- [سایر] آیا شیخ کلینی خودش احادیث کافی را تفسیر و توضیح داده است یا پس از او علمای دیگر اینکار را کردهاند؟
- [سایر] چرا کلینی(ره) با توجه به اینکه کتابش کافی را در زمان نائب سوم امام زمان (عج) نوشت آن کتاب را به امام (ع) عرضه ننمود؟
- [سایر] گفته شده که کلینی ملاکاتی برای حدیث صحیح بیان کرده است که بر آن اساس در کتاب کافی احادیث صحیح کمی وجود دارد؟ و شاهد این مطلب تدوین کتبی است که بعد از کلینی نوشته شده است، از این رو وحید بهبهانی (ره) می گوید \"ما در کتاب کافی شاهد روایاتی هستیم که قطع به عدم صدور آن از معصوم داریم\". آیا این نظریه درست است؟
- [سایر] شیخ شیعه کلینی در کتاب خود "الروضه من الکافی" ج 8 ص 2103 نوشت: همانا ستارگان و فلکیات در سعادت و شقاوت انسان تأثیر دارند و تعیین کننده برای ورود کسی به بهشت یا جهنم است.
- [سایر] آیا شیخ کلینی خودش احادیث کتاب الکافی را به ضعیف، موثق، صحیح، قوی، حسن تقسیم کرده است یا اینکار پس از او و توسط دیگر علماء انجام شده است؟
- [سایر] آیا شیعه معتقد به تحریف شده بودن قرآن است؟
- [آیت الله مظاهری] کسی که قسم میخورد باید بالغ، عاقل، رشید، مختار و معتقد به قسم باشد و به طور قطع و جدّ و جزم قسم بخورد و در مجلس قضاوت بعد از خواستن قاضی باشد.
- [آیت الله خوئی] کشی که به قصد بیرون آمدن منی بازی و شوخی کند، اگرچه منی از او بیرون نیاید، باید روزه را تمام کند و قضا هم بنماید.
- [آیت الله مکارم شیرازی] 20 به وسیله آب لوله کشی پاک می شود و مقداری فشار باید داده شود و بهتر این است که غساله آن را با چیزی جمع کنند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مخرج بول با غیر آب پاک نمی شود و تطهیر با شیلنگ¬های متّصل به اب لوله¬کشی که در حکم جاری است و همچنین آب قلیل، یک مرتبه کافی است؛ هر چند بهتر است با آب قلیل دوبار باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که از روی عمد مثلا زخمی به خود زده یا سمی خورده که قصد خود کشی داشته؛ اگر وصیت کند که مقداری از مال او را به مصرفی برسانند؛ صحیح نیست.
- [آیت الله اردبیلی] ملاک برای (سیّد بودن)، نسبت داشتن با (هاشم بن عبد مناف) جدّ دوم گرامی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم از ناحیه پدر میباشد؛ پس کسی که فقط مادرش سیّد است میتواند از زکات غیر سیّد استفاده کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آبهای لوله کشی شهرها و حمام ها و مانند آن که متصل به منبع است حکم آب جاری را دارد، به شرط این که آب منبع به تنهایی یا به اضافه لوله ها کمتر از کر نباشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ظرف نجس را با آب قلیل باید سه مرتبه شست، ولی در آب کر یا جاری یک مرتبه کافی است، هرچند سه مرتبه بهتر است (آبهای لوله کشی در حکم آب جاری است).
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر حصیر نجس را که با نخ بافته اند در آب کر یا جاری فرو برند، یا زیر آب لوله کشی بگیرند بعد از برطرف شدن عین نجاست، پاک می شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه در حوضی که مثلا یک آجر یا یک سنگ آن غصبی است وضو بگیرد اگر وضوی او تصرف در غصب محسوب شود اشکال دارد، همچنین اگر شیر آب یا قسمتی از لوله کشی غصبی باشد.