در موضوع بی‌وفایی و بیعت‌شکنی مردم کوفه پس از دعوت امام حسین(ع) و یاری نکردن آن‌حضرت در برابر یزید عوامل متعددی دخالت داشته است؛ که به مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود: 1. حُب دنیا و طمع: برخی از آنانی که از امام حسین(ع) دعوت کرده‌بودند در واقع درد دین نداشتند، بلکه طمع و حُب دنیا و ریاست و اینکه شاید در سایه حکومتشان به خواسته‌های دنیایی خود برسند، انگیزه آنان برای چنین دعوتی بود. امام حسین(ع) می‌فرماید: «همانا مردم دنیاپرستند و دین از سر زبان آنها فراتر نرود و دین را تا آن‌جا که زندگی‌شان را رو به راه سازد بچرخانند و چون در بوته آزمایش گرفتار شوند دینداران اندک گردند‏».[1] این کلام امام(ع) به همین طمع و حرص مردم به دنیا اشاره دارد. طبیعتاً چنین افرادی زمانی که اوضاع را بر وفق مراد ندیدند، از دعوت خود عقب‌نشینی کردند. دنیا طلبی بویژه از راه حرام، هدیه‌های نامشروع و غذاهای حرام ، هم دل‌ها را از دریافت هدایت و حق محروم می‌نماید، هم، دینداری و تعهد را کاهش می‌دهد و عمل به وظیفه را در بوته فراموشی می‌سپارد. امام حسین، روز عاشورا خطاب به سپاه کوفه و نکوهش آنان که نه به سخن حقش گوش می‌دهند و نه دعوتش را می‌پذیرند، رمز چنین رویکردی را همین گرایش به دنیای حرام می‌داند و می‌فرماید: «همه شما مرا سرپیچی می‌کنید، به سخنم گوش فرا نمی‌دهید. حق دارید! چرا که تحفه‌ها و هدیه‌هاتان همه از حرام است و شکم‌هایتان از حرام پُر شده است، پس بر دل‌های شما مُهر خورده. وای بر شما چرا ساکت نمی‌شوید، چرا گوش نمی‌دهید و نمی‌شنوید».[2] در زیارت اربعین، از حادثه عاشورا چنین گزارش شده است که؛ کسانی برای کشتن امام حسین(ع) هم‌دست و هم‌داستان شدند که دنیا فریبشان داد و بهره خویش را به چیزی فرومایه و بی‌ارزش فروختند و آخرت خود را به بهای ناچیز و اندک معامله کردند و از روی تکبر، در هواپرستی خود غوطه خوردند و تو و پیامبرت را به خشم آورده، پیروی از اهل دشمنی و نفاق کردند.[3] 2. تهدید و تطمیع: عبید الله بن زیاد بسیاری از بزرگان کوفه را با تطمیع و گروهی را با تهدید از یاری امام باز داشت. بافت قبیله‌ای و عشیره‌ای کوفه چنین اقتضا می‌کرد وقتی سران قبیله‌ای از صحنه خارج شدند، اعضای قبیله هم به پیروی از آنها صحنه را ترک کرده و به خاطر هراس از آینده شغلی و وضعیت خانواده و ... بیعت خود را نقض کنند.[4] 3. نادانی و جهل: برخی افراد به علت نداشتن تحلیلی درست از اوضاع سیاسی و اجتماعی، به چیزی روی می‌آورند که صلاح دین و دنیای آنان در آن نیست. برخی از کوفیان این‌گونه بودند و امام حسین(ع) نیز در کلام خویش، یکی از علل نقض بیعت کوفیان را همین نابخردی و نادانی کوفیان معرفی می‌کند: «ای کوفیان! زشتی‌تان باد و بینوایی! سختی‌تان باد و نابودی! شما سرگشته ما را به فریاد خود طلبیدید و چون آماده آمدیم، شمشیر دست ما را بر ما تیز کردید! و آتشی را که بر دشمنان ما و شما شعله‌ور بود بر ما افروختید! شما بی‌ آن‌که از ما گناهی دیده باشید صبح کردید، در حالی که دشمنی ما را بر آشتی برگزیدید و به عناد ما شتافتید و به سبب گرایش به فساد، بیعت ما را رها کرده، از روی نادانی و پیوند با سرکشان امّت و بازماندگان احزاب و دورافکنان کتاب خدا آن‌را شکستید!...».[5] [1] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 245، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق. [2] . خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج ‏2، ص 9، قم، انوار الهدی‏، چاپ دوم‏، 1423ق‏. [3] . شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج ‏6، ص 59، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [4] . ر.ک: «به طمع انداختن یزید؛ مردم و خواص کوفه را برای جنگ با امام حسین(ع)»، سؤال 50243. [5] . ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏4، ص 110، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
در موضوع بیوفایی و بیعتشکنی مردم کوفه پس از دعوت امام حسین(ع) و یاری نکردن آنحضرت در برابر یزید عوامل متعددی دخالت داشته است؛ که به مهمترین آنها اشاره میشود:
1. حُب دنیا و طمع: برخی از آنانی که از امام حسین(ع) دعوت کردهبودند در واقع درد دین نداشتند، بلکه طمع و حُب دنیا و ریاست و اینکه شاید در سایه حکومتشان به خواستههای دنیایی خود برسند، انگیزه آنان برای چنین دعوتی بود.
امام حسین(ع) میفرماید: «همانا مردم دنیاپرستند و دین از سر زبان آنها فراتر نرود و دین را تا آنجا که زندگیشان را رو به راه سازد بچرخانند و چون در بوته آزمایش گرفتار شوند دینداران اندک گردند».[1] این کلام امام(ع) به همین طمع و حرص مردم به دنیا اشاره دارد. طبیعتاً چنین افرادی زمانی که اوضاع را بر وفق مراد ندیدند، از دعوت خود عقبنشینی کردند.
دنیا طلبی بویژه از راه حرام، هدیههای نامشروع و غذاهای حرام ، هم دلها را از دریافت هدایت و حق محروم مینماید، هم، دینداری و تعهد را کاهش میدهد و عمل به وظیفه را در بوته فراموشی میسپارد.
امام حسین، روز عاشورا خطاب به سپاه کوفه و نکوهش آنان که نه به سخن حقش گوش میدهند و نه دعوتش را میپذیرند، رمز چنین رویکردی را همین گرایش به دنیای حرام میداند و میفرماید:
«همه شما مرا سرپیچی میکنید، به سخنم گوش فرا نمیدهید. حق دارید! چرا که تحفهها و هدیههاتان همه از حرام است و شکمهایتان از حرام پُر شده است، پس بر دلهای شما مُهر خورده. وای بر شما چرا ساکت نمیشوید، چرا گوش نمیدهید و نمیشنوید».[2]
در زیارت اربعین، از حادثه عاشورا چنین گزارش شده است که؛ کسانی برای کشتن امام حسین(ع) همدست و همداستان شدند که دنیا فریبشان داد و بهره خویش را به چیزی فرومایه و بیارزش فروختند و آخرت خود را به بهای ناچیز و اندک معامله کردند و از روی تکبر، در هواپرستی خود غوطه خوردند و تو و پیامبرت را به خشم آورده، پیروی از اهل دشمنی و نفاق کردند.[3]
2. تهدید و تطمیع: عبید الله بن زیاد بسیاری از بزرگان کوفه را با تطمیع و گروهی را با تهدید از یاری امام باز داشت. بافت قبیلهای و عشیرهای کوفه چنین اقتضا میکرد وقتی سران قبیلهای از صحنه خارج شدند، اعضای قبیله هم به پیروی از آنها صحنه را ترک کرده و به خاطر هراس از آینده شغلی و وضعیت خانواده و ... بیعت خود را نقض کنند.[4]
3. نادانی و جهل: برخی افراد به علت نداشتن تحلیلی درست از اوضاع سیاسی و اجتماعی، به چیزی روی میآورند که صلاح دین و دنیای آنان در آن نیست. برخی از کوفیان اینگونه بودند و امام حسین(ع) نیز در کلام خویش، یکی از علل نقض بیعت کوفیان را همین نابخردی و نادانی کوفیان معرفی میکند:
«ای کوفیان! زشتیتان باد و بینوایی! سختیتان باد و نابودی! شما سرگشته ما را به فریاد خود طلبیدید و چون آماده آمدیم، شمشیر دست ما را بر ما تیز کردید! و آتشی را که بر دشمنان ما و شما شعلهور بود بر ما افروختید! شما بی آنکه از ما گناهی دیده باشید صبح کردید، در حالی که دشمنی ما را بر آشتی برگزیدید و به عناد ما شتافتید و به سبب گرایش به فساد، بیعت ما را رها کرده، از روی نادانی و پیوند با سرکشان امّت و بازماندگان احزاب و دورافکنان کتاب خدا آنرا شکستید!...».[5] [1] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 245، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق. [2] . خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 9، قم، انوار الهدی، چاپ دوم، 1423ق. [3] . شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 59، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [4] . ر.ک: «به طمع انداختن یزید؛ مردم و خواص کوفه را برای جنگ با امام حسین(ع)»، سؤال 50243. [5] . ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج 4، ص 110، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
- [سایر] چه کسانی در ماجرای غدیر بیشترین تلاش را برای بیعت با حضرت علی (ع) انجام داده و سپس بیعت شکستند؟
- [سایر] اولین شهید در راه حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه که بود؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) بعد از اطلاع از پیمان شکنی مردم کوفه قصد بازگشت داشتند؟
- [سایر] بیعت با علی(ع)چه تفاوتی باسایر بیعت ها دارد؟
- [سایر] امام حسین(ع) میتوانستند با آن درایتی که داشتند مردمان کوفه را جذب کنند. حال چه اتفاقی در کوفه رخ داد که مردم امام را رها کردند؟
- [سایر] سلام؛ مسیر حرکت کاروان امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا به چه صورت بوده است؟ مگر در این مسیر، کوفه جلوتر از کربلا نیست؟ مگر امام حسین(ع) قصد نداشتند به کوفه بروند؟ پس چه طور سر از کربلا که تقریباً هفتاد کیلومتر بالاتر از کوفه قرار دارد، درآوردند؟
- [سایر] آیا امام حسین(ع) پس از شهادت حضرت مسلم از وضع کوفه آگاه نشد؟ اگر مطّلع شد، چرابرنگشت؟
- [سایر] آیا امام حسین درمسیر مدینه به کربلا به کوفه رفتند؟
- [سایر] چرا مردمان کوفه امام حسین را یاری نکردند؟
- [سایر] حضرت علی ع کی و چرا با ابوبکر بیعت نمود ؟
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.