آیا امام حسین(ع) بعد از اطلاع از پیمان شکنی مردم کوفه قصد بازگشت داشتند؟
امام حسین علیه السلام به دنبال استقبال عظیم مردم کوفه پسر عمویش (مسلم بن عقیل) را برای سامان دادن اوضاع کوفه روانه عراق کرد و خود پس از چندی در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجری از مکه خارج شد.[1] زمانی که خبر حرکت امام به یزید رسید نامه‌ای به ابن زیاد نوشت و با آگاه کردن وی از این دشواری که برای کوفه پیش خواهد آمد دستور داد که شهر را به شدت کنترل نماید. ابن زیاد به دستور یزید، مسلم بن عقیل را دستگیر و به شهادت رساند، خبر شهادت مسلم و هانی مهم‌ترین خبر ناگوار از وضعیت کوفه بود که به امام رسید. اما حضرت هنوز به نامه‌ها و دعوت‌ها و بیعت‌های کوفیان امیدوار بود زیرا شیعیان زیادی در این شهر بودند و امید آن بود که امام را یاری کنند. امام حسین علیه السلام هم‌چنان به حرکت خود به مقصد کوفه ادامه داد تا اینکه به سپاه حربن یزید ریاحی که به قصد کنترل منطقه و مانع حرکت امام به سمت کوفه بود مواجه شد. وقتی سپاه حر به امام رسید حضرت که امید به حمایت کوفیان داشت از حر پرسید که به کمک آنان آمده یا بر ضدّ آنهاست. حر گفت: بر ضدّ شما.[2] پس از آن بود که امام دربارة دعوت کوفیان و نامه‌های آنان سخن گفت و اینکه اگر مردم از دعوت خود برگشته‌اند حاضر است از راهی که آمده برگردد. حر پاسخ داد:‌که وی از نامه‌ها بی‌خبر است و مأموریت دارد که وی را به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببرد حضرت حاضر به حرکت به سمت کوفه نشدند و به جِدّ قصد بازگشت کردند و به طرف حجاز به راه افتادند.[3] صحبت از بازگشت یکی از اساسی‌ترین نکاتی است که امام از این پس تا زمانی که فرصت طرح آن را دارد بیان می‌کند. پس از رسیدن دشمن و حرکت به سمت کربلا امام بارها در سخنرانی‌های خود در هر فرصت روی نامه‌های اهل کوفه تکیه دارد به علاوه دربارة ماهیت حکومت اموی سخن می‌گوید و امامت را از آن خود می‌داند و پس از آن می‌فرماید اگر ما را نمی‌خواهید و حق ما را نمی‌شناسید از همین جا باز می‌گردم.[4] دو سپاه امام و حر بن یزید ریاحی در عرض هم در حال حرکت بودند و حر مراقب امام بود تا به حجاز باز نگردد. در این مسیر بود که امام می‌کوشید تا از کوفه دور شود و به سمت بادیه حرکت کند اما حر ممانعت می‌کرد تا به کربلا رسیدند. عبیدالله بن زیاد برای مجبور کردن امام به بیعت با یزید یا جنگ کردن با وی عمر بن سعد را با سپاهی روانه کربلا کرد. گفتگوهای چندی میان امام حسین علیه السلام و عمر بن سعد در روزهای حضورش در کربلا صورت گرفت که همه روی مسأله بازگشت تکیه داشت و بر آن بود که وضعیت به گونه‌ای درآید که بتواند از حیطة قدرت ابن زیاد خارج شود. در منابع دربارة محل پیشنهادی امام برای بازگشت مطالب مختلفی آمده است تقریباً در همه منابع کهن این خبر آمده است که یا اجازه دهید به جایی که از آنجا آمده‌ام بازگردم یا آنکه به یکی از مناطق مرزی دنیای اسلام بروم.[5] بلاذری این خبر را هم آورده است که او فقط درخواست بازگشت به مدینه را داشت.[6] پس نتیجه می‌گیریم که امام بعد از بیعت شکستن مردم کوفه قصد بازگشت را داشت و این حاکمان جور بودند که مانع حرکت امام شدند و امام را به شهادت رساندند. نکته مهمی که باید بدان توجه داشت این است که این درخواست برگشت،به هیچوجه به معنای کنار گذاشتن فریضه امر به معروف و ترک مبارزه و بیعت با یزید نیست، چرا که امام حسین(ع) فقط با اطلاع از بی وفایی و عهد شکنی مردم کوفه قصد برگشتن از مسیر کوفه را دارند نه تسلیم شدن و کنار آمدن با یزید. بررسی عوامل و زمینه های قیام امام حسین(ع) این واقعیت را ثابت می کند که سه عامل بعنوان عوامل قیام امام حسین(ع) مطرح بوده است:عامل تقاضای بیعت‌،عامل دعوت مردم کوفه‌،عامل امر به معروف و نهی از منکر. از میان این سه عامل، عامل دعوت مردم کوفه در پایین ترین مرتبه است،چرا که این عامل چند ماه بعد از امتناع امام حسین(ع) از بیعت و خروج از مدینه و رفتن به مکه خودنمایی کرده بود.لذا با عهد شکنی مردم کوفه،فقط این عامل از بین رفته بود نه دو عامل اصلی دیگر،لذا امام(ع) فقط درخواست برگشت از مسیر کوفه را نمودند و این به معنای سکوت در مقابل یزید و یا قبول خلافت او نمی باشد.چرا که امام(ع) از زمانی که کوفیان هنوز از مرگ معاویه مطلع نشده بودند مخالفت خود و مبارزه بر علیه یزید را شروع کرده بودند. لذا دعوت کوفیان در اصل قیام و مبارزه امام حسین(ع) تأثیری نداشته است تا درخواست امام(ع) از برگشتن و نرفتن به کوفه خدشه ای در قیام آن حضرت وارد کند. امام حسین(ع) از همان زمان شروع دعوت کوفیان معلوم بود که مردم کوفه را آماده نمی‌‌بیند، مردم سست عنصر و مرعوب شده‌‌ای می‌‌داند. در عین حال جواب تاریخ را چه بدهد؟ قطعاً اگر امام حسین(ع) به مردم کوفه اعتنا نمی‌‌کرد، همین ما امروز می‌‌گفتیم: چرا امام حسین جواب مثبت نداد؟.   پی نوشتها: [1] . بلاذری، ‌انساب الاشراف، تصحیح محمدباقر محمودی، بیروت، 1379، ج3، ص160. [2] . ابن اعثم کوفی، الفتوح، ‌بیروت، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، ج 5، ص 136 138. [3] . دنیوری، اخبار الطوال، تصحیح عبد المنعم احمد، قم،‌ افشار، چاپ 1960، ص247. [4] . تاریخ طبری،‌ بیروت، ‌مؤسسه اعلمی، ج 5، ص 402. [5] . انساب الاشراف، بلاذری، ج 3، ص 225، و تاریخ طبری، ج 5، ص 389. [6] . همان،‌ج 3، ص 182.
عنوان سوال:

آیا امام حسین(ع) بعد از اطلاع از پیمان شکنی مردم کوفه قصد بازگشت داشتند؟


پاسخ:

امام حسین علیه السلام به دنبال استقبال عظیم مردم کوفه پسر عمویش (مسلم بن عقیل) را برای سامان دادن اوضاع کوفه روانه عراق کرد و خود پس از چندی در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجری از مکه خارج شد.[1] زمانی که خبر حرکت امام به یزید رسید نامه‌ای به ابن زیاد نوشت و با آگاه کردن وی از این دشواری که برای کوفه پیش خواهد آمد دستور داد که شهر را به شدت کنترل نماید. ابن زیاد به دستور یزید، مسلم بن عقیل را دستگیر و به شهادت رساند، خبر شهادت مسلم و هانی مهم‌ترین خبر ناگوار از وضعیت کوفه بود که به امام رسید. اما حضرت هنوز به نامه‌ها و دعوت‌ها و بیعت‌های کوفیان امیدوار بود زیرا شیعیان زیادی در این شهر بودند و امید آن بود که امام را یاری کنند.

امام حسین علیه السلام هم‌چنان به حرکت خود به مقصد کوفه ادامه داد تا اینکه به سپاه حربن یزید ریاحی که به قصد کنترل منطقه و مانع حرکت امام به سمت کوفه بود مواجه شد. وقتی سپاه حر به امام رسید حضرت که امید به حمایت کوفیان داشت از حر پرسید که به کمک آنان آمده یا بر ضدّ آنهاست. حر گفت: بر ضدّ شما.[2] پس از آن بود که امام دربارة دعوت کوفیان و نامه‌های آنان سخن گفت و اینکه اگر مردم از دعوت خود برگشته‌اند حاضر است از راهی که آمده برگردد. حر پاسخ داد:‌که وی از نامه‌ها بی‌خبر است و مأموریت دارد که وی را به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد ببرد حضرت حاضر به حرکت به سمت کوفه نشدند و به جِدّ قصد بازگشت کردند و به طرف حجاز به راه افتادند.[3]

صحبت از بازگشت یکی از اساسی‌ترین نکاتی است که امام از این پس تا زمانی که فرصت طرح آن را دارد بیان می‌کند. پس از رسیدن دشمن و حرکت به سمت کربلا امام بارها در سخنرانی‌های خود در هر فرصت روی نامه‌های اهل کوفه تکیه دارد به علاوه دربارة ماهیت حکومت اموی سخن می‌گوید و امامت را از آن خود می‌داند و پس از آن می‌فرماید اگر ما را نمی‌خواهید و حق ما را نمی‌شناسید از همین جا باز می‌گردم.[4] دو سپاه امام و حر بن یزید ریاحی در عرض هم در حال حرکت بودند و حر مراقب امام بود تا به حجاز باز نگردد. در این مسیر بود که امام می‌کوشید تا از کوفه دور شود و به سمت بادیه حرکت کند اما حر ممانعت می‌کرد تا به کربلا رسیدند. عبیدالله بن زیاد برای مجبور کردن امام به بیعت با یزید یا جنگ کردن با وی عمر بن سعد را با سپاهی روانه کربلا کرد. گفتگوهای چندی میان امام حسین علیه السلام و عمر بن سعد در روزهای حضورش در کربلا صورت گرفت که همه روی مسأله بازگشت تکیه داشت و بر آن بود که وضعیت به گونه‌ای درآید که بتواند از حیطة قدرت ابن زیاد خارج شود.

در منابع دربارة محل پیشنهادی امام برای بازگشت مطالب مختلفی آمده است تقریباً در همه منابع کهن این خبر آمده است که یا اجازه دهید به جایی که از آنجا آمده‌ام بازگردم یا آنکه به یکی از مناطق مرزی دنیای اسلام بروم.[5] بلاذری این خبر را هم آورده است که او فقط درخواست بازگشت به مدینه را داشت.[6]

پس نتیجه می‌گیریم که امام بعد از بیعت شکستن مردم کوفه قصد بازگشت را داشت و این حاکمان جور بودند که مانع حرکت امام شدند و امام را به شهادت رساندند.

نکته مهمی که باید بدان توجه داشت این است که این درخواست برگشت،به هیچوجه به معنای کنار گذاشتن فریضه امر به معروف و ترک مبارزه و بیعت با یزید نیست، چرا که امام حسین(ع) فقط با اطلاع از بی وفایی و عهد شکنی مردم کوفه قصد برگشتن از مسیر کوفه را دارند نه تسلیم شدن و کنار آمدن با یزید. بررسی عوامل و زمینه های قیام امام حسین(ع) این واقعیت را ثابت می کند که سه عامل بعنوان عوامل قیام امام حسین(ع) مطرح بوده است:عامل تقاضای بیعت‌،عامل دعوت مردم کوفه‌،عامل امر به معروف و نهی از منکر.

از میان این سه عامل، عامل دعوت مردم کوفه در پایین ترین مرتبه است،چرا که این عامل چند ماه بعد از امتناع امام حسین(ع) از بیعت و خروج از مدینه و رفتن به مکه خودنمایی کرده بود.لذا با عهد شکنی مردم کوفه،فقط این عامل از بین رفته بود نه دو عامل اصلی دیگر،لذا امام(ع) فقط درخواست برگشت از مسیر کوفه را نمودند و این به معنای سکوت در مقابل یزید و یا قبول خلافت او نمی باشد.چرا که امام(ع) از زمانی که کوفیان هنوز از مرگ معاویه مطلع نشده بودند مخالفت خود و مبارزه بر علیه یزید را شروع کرده بودند. لذا دعوت کوفیان در اصل قیام و مبارزه امام حسین(ع) تأثیری نداشته است تا درخواست امام(ع) از برگشتن و نرفتن به کوفه خدشه ای در قیام آن حضرت وارد کند. امام حسین(ع) از همان زمان شروع دعوت کوفیان معلوم بود که مردم کوفه را آماده نمی‌‌بیند، مردم سست عنصر و مرعوب شده‌‌ای می‌‌داند. در عین حال جواب تاریخ را چه بدهد؟ قطعاً اگر امام حسین(ع) به مردم کوفه اعتنا نمی‌‌کرد، همین ما امروز می‌‌گفتیم: چرا امام حسین جواب مثبت نداد؟.
 
پی نوشتها:
[1] . بلاذری، ‌انساب الاشراف، تصحیح محمدباقر محمودی، بیروت، 1379، ج3، ص160.
[2] . ابن اعثم کوفی، الفتوح، ‌بیروت، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیه، ج 5، ص 136 138.
[3] . دنیوری، اخبار الطوال، تصحیح عبد المنعم احمد، قم،‌ افشار، چاپ 1960، ص247.
[4] . تاریخ طبری،‌ بیروت، ‌مؤسسه اعلمی، ج 5، ص 402.
[5] . انساب الاشراف، بلاذری، ج 3، ص 225، و تاریخ طبری، ج 5، ص 389.
[6] . همان،‌ج 3، ص 182.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین