اهمیت بحث حقیقت و مجاز که در اصول بحث می‌شود در چیست و مثال کاربردی آن چیست؟
استعمال لفظ در موضوع له حقیقت است و در غیر موضوع له، اگر تناسب بین موضوع له و معنای دوم باشد، مجاز و اگر تناسب نباشد، غلط است.[1] مانند کلمه ماه وضع شده برای جرم آسمانی که شب‌ها در آسمان نور افشانی می‌کند هرگاه به همین معنا استعمال شود می‌گویند حقیقت است و اگر به زنی به جهت زیبایی‌اش ماه اطلاق شود، این کلمه در غیر معنای حقیقی و موضوع له خود به کار رفته و مجاز است و اگر به درختی اطلاق شود غلط است.[2] اهمیت این موضوع مانند بقیه مسائل علم اصول در راه استنباط احکام شرعی روشن می‌شود. به عنوان نمونه در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «اگر شخصی جنب شود و آب برای غسل کردن پیدا نکند، با «صعید» تیمم کند. سپس اگر آب پیدا کرد برای نمازهای بعدی غسل نماید و نمازی را که با تیمم خوانده نیاز به اعاده نیست».[3] در این‌جا اگر شک شود از لفظ صعید معنای موضوع له آن که مطلق وجه الارض می‌باشد اراده شده، یا معنای خاص که خاک خالص باشد با استناد به این‌که در اصول بیان شده؛ هر لفظی که بدون قرینه مجازیه استعمال شود باید بر معنای حقیقی حمل شود، لفظ صعید را نیز بر معنای حقیقیش که مطلق الارض باشد حمل می‌کنیم و حکم می‌کنیم به جواز و صحت تیمم بر غیر خاک از اجزای زمین مانند سنگ.[4]   [1] . ر. ک: مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 17، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، چاپ چهارم، 1403ق، 1983م. [2] . ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص 188، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1374ش. [3] . برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج 2، ص 372 قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق. [4] . أصول‏ الفقه، ج 1، ص 226.
عنوان سوال:

اهمیت بحث حقیقت و مجاز که در اصول بحث می‌شود در چیست و مثال کاربردی آن چیست؟


پاسخ:

استعمال لفظ در موضوع له حقیقت است و در غیر موضوع له، اگر تناسب بین موضوع له و معنای دوم باشد، مجاز و اگر تناسب نباشد، غلط است.[1]
مانند کلمه ماه وضع شده برای جرم آسمانی که شب‌ها در آسمان نور افشانی می‌کند هرگاه به همین معنا استعمال شود می‌گویند حقیقت است و اگر به زنی به جهت زیبایی‌اش ماه اطلاق شود، این کلمه در غیر معنای حقیقی و موضوع له خود به کار رفته و مجاز است و اگر به درختی اطلاق شود غلط است.[2]
اهمیت این موضوع مانند بقیه مسائل علم اصول در راه استنباط احکام شرعی روشن می‌شود. به عنوان نمونه در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است: «اگر شخصی جنب شود و آب برای غسل کردن پیدا نکند، با «صعید» تیمم کند. سپس اگر آب پیدا کرد برای نمازهای بعدی غسل نماید و نمازی را که با تیمم خوانده نیاز به اعاده نیست».[3]
در این‌جا اگر شک شود از لفظ صعید معنای موضوع له آن که مطلق وجه الارض می‌باشد اراده شده، یا معنای خاص که خاک خالص باشد با استناد به این‌که در اصول بیان شده؛ هر لفظی که بدون قرینه مجازیه استعمال شود باید بر معنای حقیقی حمل شود، لفظ صعید را نیز بر معنای حقیقیش که مطلق الارض باشد حمل می‌کنیم و حکم می‌کنیم به جواز و صحت تیمم بر غیر خاک از اجزای زمین مانند سنگ.[4]   [1] . ر. ک: مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 17، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، چاپ چهارم، 1403ق، 1983م. [2] . ولایی، عیسی، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، ص 188، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1374ش. [3] . برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج 2، ص 372 قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق. [4] . أصول‏ الفقه، ج 1، ص 226.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین