در ارتباط با سخن امام علی(ع) که فرمود: دنیا را به سبک مسیح(ع) از خود بریدند، باید گفت؛ این سخن به معنای مجرد زیستن و رهبانیت پیشه کردن نیست؛ چرا که پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «لَمْ یُرْسِلْنِی اللَّهُ تَعَالَی بِالرَّهْبَانِیَّةِ وَ لَکِنْ بَعَثَنِی بِالْحَنِیفِیَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَة»؛[1] خدای تعالی مرا برای رهبانیت نفرستاد، بلکه مرا به دین حنیف سهل و آسان مبعوث نمود و اساساً رهبانیت در آموزه‌های اصیل دین مسیح(ع) نیز وجود نداشت، بلکه بدعتی بود که بعدها بنیاد آن نهاده شده است.[2] مجرد بودن حضرت مسیح(ع) نیز دلایل خاص خودش را داشت که قابل سرایت به دیگران نیست[3] و ایشان به پیروان خویش توصیه نکرد تا برای پارسایی تجرد پیشه کنند. آنچه در این سخن مورد نظر امام(ع) است، بیان یکی از صفات پارسایان و پرهیزکاران است. حضرت در این‌‌جا برخی از ویژگی‌‌های پارسایان را برمی‌‌شمارد تا دیگران از آنان در این صفات پیروی کنند. شش صفتی را که امام در این‌جا برای پارسایان برمی‌شمارد عبارت‌اند از: 1. زمین را فرش خود قرار داده‌‏‌اند. 2. خاک زمین را بستر خود قرار داده‌‌‏اند. 3. آب زمین را شربتی گوارا دانسته‌‌‏اند. 4. قرآن را شعار (جامه زیرین) خود ساخته‌‌‏اند. واژه «شعار» را برای قرآن از آن‌رو استعاره آورده است که آنان پیوسته در حال آموزش آن و درک مقاصد قرآن‌اند. مانند لباس زیرین که همراه بدن است. 5. دعا و درخواست را دثار (لباس روپوش از قبیل جبّه و عبا) قرار داده‌‏اند. استعاره آوردن لفظ «دثار» نیز از آن جهت است که آنان خود را به وسیله دعا از عذاب خدا و سختی‌های وارد بر ایشان نگه می‌‏دارند، همان‌طور که شخص به وسیله لباس روپوش از سرما و امثال آن خویشتن را حفظ می‌‏کند. 6. بریدن آنان از دنیا، یعنی آنان(پارسایان) با این ویژگی‌ها، دنیا را با کمترین مقدار نیاز؛ هم‌چون حضرت مسیح(ع) از خود جدا ساخته‌‏اند. اینها از لوازم پارسایی آن افراد در برخورداری از دنیا و چشم پوشیدن با میل و رغبت از آن است.[4] آنچه امام(ع) در این فراز از سخنانش ما را به آن توجه می‌‌دهد، این است که پارسایان با ویژگی‌هایی که دارند، مانند حضرت مسیح(ع) از متاع دنیا به حداقل اکتفا نمودند. و این بدان معنا نیست که مؤمنان نباید ازدواج کنند و تجرد و رهبانیت را در دستور کار خود قرار دهند. اگر این‌گونه بود که پیشوایان دین و اولیای الهی خودشان نباید ازدواج می‌‌کردند. در حالی‌که در تاریخ مشاهده می‌‌کنیم که این‌گونه نبودند. نه تنها خودشان ازدواج می‌‌کردند، بلکه فراوان توصیه به ازدواج می‌کردند. از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل است که فرمودند: ازدواج سنت من است هرکس از آن دوری کند از من نیست. [5] بر اساس تعالیم و آموزه‌های دین آنچه مهم است، این است که انسان در عین اشتغال به تحصیل علم و دانش و کمالات و در حالی‌که از نعمت‌های دنیایی بهره می‌برد، از اینها به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت نگاه کند، و از امکانات دنیایی به حداقل اکتفا نموده و حتی در صورت استفاده از این امکانات، خود را وابسته به آنها نسازند که حضرت مسیح(ع) این‌گونه بود. [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏5، ص 494، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [2] . حدید، 27. [3] . ر. ک: علت ازدواج نکردن حضرت عیسی(ع)، 13960. [4] . ر. ک: بحرانی، ابن میثم، ترجمه و ‏شرح ‏نهج ‏البلاغه، محمدی مقدم، قربانعلی، نوایی یحیی زاده، علی اصغر، ج 5، ص 498، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1375ش. [5] . شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 101، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا.
با سلام؛ منظور امام علی از این عبارت در نهج البلاغه چیست؟ (وقرضوا الدنیا قرضا علی منهاج المسیح). آیا این همان تجرد و رهبانیت نیست؟!
در ارتباط با سخن امام علی(ع) که فرمود: دنیا را به سبک مسیح(ع) از خود بریدند، باید گفت؛ این سخن به معنای مجرد زیستن و رهبانیت پیشه کردن نیست؛ چرا که پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «لَمْ یُرْسِلْنِی اللَّهُ تَعَالَی بِالرَّهْبَانِیَّةِ وَ لَکِنْ بَعَثَنِی بِالْحَنِیفِیَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَة»؛[1] خدای تعالی مرا برای رهبانیت نفرستاد، بلکه مرا به دین حنیف سهل و آسان مبعوث نمود و اساساً رهبانیت در آموزههای اصیل دین مسیح(ع) نیز وجود نداشت، بلکه بدعتی بود که بعدها بنیاد آن نهاده شده است.[2]
مجرد بودن حضرت مسیح(ع) نیز دلایل خاص خودش را داشت که قابل سرایت به دیگران نیست[3] و ایشان به پیروان خویش توصیه نکرد تا برای پارسایی تجرد پیشه کنند.
آنچه در این سخن مورد نظر امام(ع) است، بیان یکی از صفات پارسایان و پرهیزکاران است. حضرت در اینجا برخی از ویژگیهای پارسایان را برمیشمارد تا دیگران از آنان در این صفات پیروی کنند. شش صفتی را که امام در اینجا برای پارسایان برمیشمارد عبارتاند از:
1. زمین را فرش خود قرار دادهاند.
2. خاک زمین را بستر خود قرار دادهاند.
3. آب زمین را شربتی گوارا دانستهاند.
4. قرآن را شعار (جامه زیرین) خود ساختهاند. واژه «شعار» را برای قرآن از آنرو استعاره آورده است که آنان پیوسته در حال آموزش آن و درک مقاصد قرآناند. مانند لباس زیرین که همراه بدن است.
5. دعا و درخواست را دثار (لباس روپوش از قبیل جبّه و عبا) قرار دادهاند. استعاره آوردن لفظ «دثار» نیز از آن جهت است که آنان خود را به وسیله دعا از عذاب خدا و سختیهای وارد بر ایشان نگه میدارند، همانطور که شخص به وسیله لباس روپوش از سرما و امثال آن خویشتن را حفظ میکند.
6. بریدن آنان از دنیا، یعنی آنان(پارسایان) با این ویژگیها، دنیا را با کمترین مقدار نیاز؛ همچون حضرت مسیح(ع) از خود جدا ساختهاند.
اینها از لوازم پارسایی آن افراد در برخورداری از دنیا و چشم پوشیدن با میل و رغبت از آن است.[4]
آنچه امام(ع) در این فراز از سخنانش ما را به آن توجه میدهد، این است که پارسایان با ویژگیهایی که دارند، مانند حضرت مسیح(ع) از متاع دنیا به حداقل اکتفا نمودند. و این بدان معنا نیست که مؤمنان نباید ازدواج کنند و تجرد و رهبانیت را در دستور کار خود قرار دهند. اگر اینگونه بود که پیشوایان دین و اولیای الهی خودشان نباید ازدواج میکردند. در حالیکه در تاریخ مشاهده میکنیم که اینگونه نبودند. نه تنها خودشان ازدواج میکردند، بلکه فراوان توصیه به ازدواج میکردند. از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل است که فرمودند: ازدواج سنت من است هرکس از آن دوری کند از من نیست. [5]
بر اساس تعالیم و آموزههای دین آنچه مهم است، این است که انسان در عین اشتغال به تحصیل علم و دانش و کمالات و در حالیکه از نعمتهای دنیایی بهره میبرد، از اینها به عنوان وسیلهای برای رسیدن به کمال و سعادت دنیا و آخرت نگاه کند، و از امکانات دنیایی به حداقل اکتفا نموده و حتی در صورت استفاده از این امکانات، خود را وابسته به آنها نسازند که حضرت مسیح(ع) اینگونه بود. [1] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 494، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [2] . حدید، 27. [3] . ر. ک: علت ازدواج نکردن حضرت عیسی(ع)، 13960. [4] . ر. ک: بحرانی، ابن میثم، ترجمه و شرح نهج البلاغه، محمدی مقدم، قربانعلی، نوایی یحیی زاده، علی اصغر، ج 5، ص 498، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1375ش. [5] . شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 101، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا.
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [سایر] امام علی(ع) در نهج البلاغه میفرماید: بیشترین قربانگاه اندیشهها زیر برق طمعها است! منظور حضرت را شرح دهید.
- [سایر] آفت عقل از دیدگاه امام علی در نامه 31 نهج البلاغه چیست؟
- [سایر] بیانات امیرالمؤمنین در خصوص زن در نهجالبلاغه چه توجیهی دارد؟
- [سایر] بیانات امیرالمؤمنین در خصوص زن در نهجالبلاغه چه توجیهی دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] با عرض سلام صحت نهج البلاغه به چه صورت است؟ آیا نامه 31 خطاب به امام حسن (ع) و عبارت اگر می توانی کاری کن که غیر تو را نشناسد(در مورد زن) معتبر است؟
- [سایر] امام علی علیه السلام در نهج البلاغه در مورد عثمان و خلافتش چه بیانی دارند؟
- [سایر] منظور حضرت علی(ع) از اینکه در نهج البلاغه میفرمایند: (مردان، هم از نظر عقلی و هم از نظر احساسی بالاتر از زنان هستند)، چیست؟
- [سایر] منظور حضرت علی(ع) از این که در نهج البلاغه می فرمایند، مردان، هم از نظر عقلی و هم از نظر احساسی بالاتر از زنان هستند، چیست؟
- [سایر] با سلام و خسته نباشید؛1. چرا به نامه 31 نهج البلاغه وصیتنامه هم گفته میشود؟ 2. چرا این نامه به امام حسن مجتبی(ع) خطاب شده است؟
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند باید زن را به گونهای مشخّص کند و چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتی فاطِمَةُ خَلَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ) و احتیاط مستحب آن است که پس از این عبارت صیغه طلاق را نیز ضمیمه کند، مثلاً بگوید: (هی طالق)، یا (فهی طالق). (یعنی زنم فاطمه را در مقابل چیزی که بذل نموده طلاق خلع دادم).
- [آیت الله نوری همدانی] اگر شوهر بخواهد صیغة مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطم باشد ، باید بگوید : بارَأْتُ زَوْجَتی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل همر او پس او رها است ، و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : بارأْتُ زَوْجَهَ مُوَکِلی فاطِمَهَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِقٌ . و در هر دو صورت به جای دو کلمه ( عَلی مَهْرِها ) ( بِمَهْرِها ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).