منظور حضرت علی(ع) از این که در نهج البلاغه می فرمایند، مردان، هم از نظر عقلی و هم از نظر احساسی بالاتر از زنان هستند، چیست؟
پیش از پرداختن به اصل سؤال، توجه به نکاتی سودمند است: 1-نقش بی بدیل و تعیین کننده زنان در جایگاه تربیت و رشد انسانی جامعه به عنوان مادر و یا همسر و همراه و شریک شیرینی‌ها و تلخی‌های زندگی، از مسائل انکار ناپذیر است تا جایی که قرآن مجید اطاعت از والدین را بعد از اطاعت خداوند قرار داده است بدون اینکه بین زن و مرد (پدر و مادر) فرقی بگذارد. رسول خدا (ص) نیز نسبت به حضرت خدیجه حضرت فاطمه (س) احترام زیادی قائل بودند . این همان حقیقتی است که امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی بر آن تأکید می کند و می فرماید: (تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا (ص) به این مولود شریف [حضرت فاطمه (س) ] است،تا نشان دهد که زن، بزرگی ویژه ای در جامعه دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست.[1]). 2- اندیشه یکسانی و یگانگی ماهوی زن و مرد اندیشه‌ای قرآنی است که از آیات الهی به روشنی به دست می‌آید. زن در نگاه قرآن، در بعد روحی و جسمی از همان گوهری آفریده شده که مرد آفریده شده است و هر دو جنس در گوهر و ماهیت یکسانند. قرآن می فرماید: ای مردم، از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را نیز از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید[2]. اوست آن کس که شما را از نفس واحدی آفرید و جفت وی را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد[3]. در این آیات قرآن کریم زن از نظر ارزش انسانی با مردان مساوی و یکسان شمرده شده است و از این جهت مرد هیچ گونه برتری بر زن ندارد . حقیقت انسان را روح او تشکیل می دهد، نه بدن وی، انسانیت انسان را جان او تأمین می کند، نه جسم او و نه مجموع جسم و جان.[4] بنابراین؛ این دو را از چهره ذکوریت و انویث نشناسید، بلکه از چهره انسانیت بشناسید. و همچنین زن در تفکر قرآنی، همپای مرد، تکامل‌پذیر است و در پرتو شناخت و عمل می‌تواند سیر تکاملی داشته باشد. قرآن کریم هرگاه از کمالات و ارزش‌های والایی که انسان به آن‌ها می‌رسد، سخن می‌گوید، زنان را همدوش مردان قرار می‌دهد[5] قرآن نه تنها بر یکسانی میان زن و مرد در حقیقت انسانیت تأکید می کند، بلکه اساساً آن را یکی از نشانه ها و آیات الهی می داند و همین همسانی را مایه سکونت، انس و الفت می شمارد.[6] بر اساس همین مبناست که امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، به همسانی حقوق انسانی بین زن و مرد معتقد است. وی در این باره می گوید: ( از [نظر] حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ زیرا که هر دو انسان اند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را هم چون مرد دارد، بلکه در بعضی از موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.[7] 3- در هیچ روایت یا خطبه ای از امام علی(ع) نیامده است که: مردان هم از نظر عقل و هم از جهت احساس از زنان برترند. آنچه را که منسوب به حضرت علی(ع) است این است که زنان از نظر احساسات و عواطف بر مردان برتری دارند. اما این که امام علی(ع) در خطبه هشتاد نهج البلاغه، در مورد نقصان عقل زنان مطلبی فرموده است، از جهاتی قابل بررسی است: الف- بر فرض صحت انتساب این روایت به امام علی(ع)، باید گفت: این یک حکم کلی و عمومی درباره تمام زنان نیست. از تاریخ استفاده می شود که این خطبه به بعد از جنگ جمل مربوط است، و در این جنگ؛ عایشه یکی از افراد مؤثر بوده است و در واقع طلحه و زبیر از وجه ی اجتماعی وی به جهت این که همسر پیامبر (ص) بود استفاده کردند و جنگ مهمی را علیه حکومت حضرت علی (ع) در بصره به راه انداختند. امام علی (ع) پس از شکست دشمنان و پایان جنگ، خطبه مزبور را در مذمت زنان ایراد فرمودند[8]. بنابراین با توجه به قرائن و شواهد؛ مسلم است که نظر آن حضرت در این جا، حکایت حال عایشه و عایشه صفتان باشد، نه همه زنان جهان. زیرا بدون شک زنانی بوده و هستند که از نوابغ روزگار و بسیار عاقل تر از مردان عصر و زمان خود بوده اند. چه کسی می تواند عقل و درایت زنانی مانند حضرت خدیجه (ع)، حضرت فاطمه (س)، زینب (س)، و دیگر زنان بزرگ تاریخ را در پیشرفت اسلام و مبارزه آنان را در کنار مردان در جهت رشد و اعتلای کلمه توحید، انکار کند یا کمتر از مردان بداند. بنا بر این چطور می توان گفت که مراد حضرت علی (ع) از چنین گفتاری مذمت و ملامت همه زنان (صنف زنان) بوده است؟ علاوه حضرت علی (ع) در برخی موارد از ضعف عقل مردان کوفه وبصره شکایت کرده و در سرزنش و نکوهش آنان مطالبی بیان فرموده است،به عنوان نمونه آن حضرت در خطبه چهاردهم نهج‌البلاغه می فرماید: "عقل‌های شما سبک و افکارتان سفیهانه است"[9]. در خطبه سی و چهارم فرمود: "اف بر شما (مردان)...شما عقل خود را بکار نمی اندازید."[10]. در خطبه نود و هفتم فرمود: "ای گروهی که بدنهای شان (اجسام شان) حاضر و عقل هایشان غایب است (عقل ندارند)...."[11]. در خطبه 131 آمده است: "ای جانهای دارای اختلاف و ای قلبهای پراکنده ای که بدنهایشان حاضر و عقلهایشان غایب(تعطیل) است..."[12] در این موارد امام علی(ع) به روشنی برخی از مردان را مذمت می‌کند و آنان را کم خرد و سبک اندیش معرفی می‌کند، در حالیکه از کوفه و بصره مردان عالم و دانشمند دینی فراوانی به جهان اسلام تقدیم شده است. بعبارت دیگر قضایا و حوادث تاریخی در یک مقطع خاص ممکن است، زمینه ستایش را فراهم کند و در مقطع دیگر زمینه نکوهش و مذمت را[13] و پس از گذشت زمان هم زمینه مدح منتفی می شود و هم زمینه مذمت و نکوهش[14]، و از این جهت نکوهش های نهج البلاغه درباره زنان یا مردان کوفه و بصره، یک قضیه شخصیه است[15]. شاهد دیگر آنست که در مواردی؛ امام (ع) نقص عقل را به بسیاری از انسان‌های دیگر نیز نسبت داده است. در سخنی حضرت علی(ع) می‌فرمایند: خودبینی، نشانه ضعف و کمی و نقصان خرد اوست[16]. در این حدیث و احادیث دیگری[17]، مواردی چون؛ خودبینی، شهوت، تابع هوای نفس بودن و... از عوامل نقص عقل شمرده شده است. بنابراین بعید نیست که نسبت نقص عقل به زنان نیز، از همین قبیل باشد و منظور از آن وجود عواملی عارضی به ویژه در آن زمان بوده که باعث نقصان عقلشان شمرده شده است. این عوامل چون ذاتی و در سرشت زن نیستند با تربیت و تهذیب قابل زدایش‌اند. و در واقع این گونه سرزنش های زنان، به اصل ذات و گوهر زنان بر نمی گردد، همانطوری که سرزنش های مردان، به اصل ذات آنها بر نمی گردد. علاوه این گونه روایات غالبا جنبه تربیتی و تحذیری دارد. یعنی هشداری به مردها برای عدم سرسپاری در برابر دستورات و خواسته‌های رنگارنگ زنان است که چه بسا آنان را گرفتار آفات و آسیب‌های متعددی می‌سازد و متضمن آن است که تا حدودی باید مردان روحیه استقلال خویش را حفظ نمایند به ویژه آن که در شرایطی مانند جنگ و ناملایمات که پیروی از هواها و افکار آنان موجب رکود وسستی می‌شود و این مطلب با شرایط زمانی امیرالموءمنین (ع) رابطه تنگاتنگی دارد.[18] ب- به یک اعتبار می توان گفت؛ عقل بر دو نوع است: 1- عقل حسابگر یا عقل اجتماعی. 2- عقل ارزشی. ممکن است ک مراد حضرت علی (ع) از برتری عقل مردان بر زنان در عقل حسابگر باشد نه عقل ارزشی . بعبارت دیگر؛ برتری ناشی از تفاوت های موجود در زن و مرد، تنها در عقل حسابگر است، اما عقل ارزشی که موجب تقرب به خدا می شود و بهشت به وسیله آن تحصیل می شود[19]، در چنین عقلی مردان بر زنان برتری ندارند.[20] ج- ما هر چه را که انکار کنیم این حقیقت را نمی‌توانیم انکار نمائیم که بین این دو جنس هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی تفاوت های زیادی است که ذکر آنها در کتب مختلف ما را از تکرار آنها بی نیاز می‌سازد و خلاصه­ی همه آنها این است که چون زن پایگاه وجود و پیدایش انسان است و رشد نونهالان در دامن او انجام می‌پذیرد همانطور که جسما متناسب با حمل و پرورش و تربیت نسلهای بعد آفریده شده از نظر روحی هم سهم بیشتری از عواطف و احساسات دارد. و لذا مقام مادری و تربیت فرزند و تقسیم مهر ومحبت بین افراد خانواده، به زن واگذار شده است. [21] بعبارت دیگر ؛ اگرچه همانطوریکه در مقدمه بیان شد زن و مرد در هویت و ارزشهای انسانی باهم دیگر تفاوتی ندارند اما به مقتضیات جنسی خود به طور متفاوت عمل می کنند. خداوند موجودات را بر اساس حکمت و به تناسب موقعیت و مسئولیتی که باید عهده دار آن باشد، آفریده است. زن و مرد نیز از این قانون استثنا نیستند. زن و مرد از جهاتی مانند جسم، روان، احساسات و عواطف، با هم فرق دارند. علاقه زن به خانواده و توجه ناآگاهانه او به کانون خانوادگی بیش از مردان است. زن از مرد رقیق القلب تر است. و کلام حضرت علی (ع) ناظر به این تفاوتهای روانی و جسمی زنان با مردان است. یعنی خواسته است بفرماید: احساسات زن بر عقل او غلبه دارد که اگر این نبود زن نمی توانست به وظایف مادری خود عمل کند و از این جهت مرد در نقطه ی مقابل زن است و عقل مرد بر احساس او غلبه دارد و این تفاوتها در نظام خلقت بر طبق حکمت الهی است و وجود این تفاوتها هم ضروری است، پس حضرت در مقام ارزش گذاری یکی بر دیگری نیست بلکه در صدد گزارش از یک واقعیت تکوینی است و اینکه احساسات و عواطف اگرچه در جای خود مطلوب است اما در تصمیم گیری های سرنوشت ساز نباید حرف اول را بزند. پی نوشتها: [1]صحیفه ی نور، ج14، ص 200. [2] "یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً کثیرا و نساء"، نساء، 1. [3] "هو الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها" اعراف،189 [4] جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 76. [5] -احزاب، 35 - آل عمران، 195 [6]روم،21. [7]صحیفه ی نور، ج3، ص 49. [8] معادیخواه، خورشید بی غروب (ترجمه نهج البلاغه)، خطبه 79. [9] "خفّت عقولکم و سفهت حلومکم...". [10] "افّ لکم... فأنتم لا تعقلون...". [11] "أیها القوم الشاهدة أبدانهم الغائبة عنهم عقولهم...". [12] "أیتها النفوس المختلفة و القلوب المتشتته الشاهدة أبدانهم و الغائبة عنهم عقولهم..." [13] یعنی ستایش ها و یا نکوهش ها در برخی موارد معلول شرایط و حوادث خاص است. [14] جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 368، 369. [15]معادیخواه، عبدالمجید، خورشید بی غروب، خ 14و 13. [16] "اعجاب المرء بنفسه دلیل علی ضعف عقله". الکافی،ج‌1، ص 27، ح31،کتاب العقل و الجهل .... [17] مثل؛(اعجاب المرءِ بنفسه حمق) شرح غرر الحکم و دررالحکم، ج 1، ص 311. [18] ر . ک: زن در آیینه جلال و جمال آیت الله جوادی آملی. [19]اصول کافی، ج1، کتاب عقل و جهل، باب 1، حدیث 3، ص 11. (العقل ما عبد به الرحمن و الکتب به الجنان). [20]جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 268، 369. [21] نک: تفسیر نمونه، ج‌2، ص: 164. منبع: http://farsi.islamquest.net
عنوان سوال:

منظور حضرت علی(ع) از این که در نهج البلاغه می فرمایند، مردان، هم از نظر عقلی و هم از نظر احساسی بالاتر از زنان هستند، چیست؟


پاسخ:

پیش از پرداختن به اصل سؤال، توجه به نکاتی سودمند است:
1-نقش بی بدیل و تعیین کننده زنان در جایگاه تربیت و رشد انسانی جامعه به عنوان مادر و یا همسر و همراه و شریک شیرینی‌ها و تلخی‌های زندگی، از مسائل انکار ناپذیر است تا جایی که قرآن مجید اطاعت از والدین را بعد از اطاعت خداوند قرار داده است بدون اینکه بین زن و مرد (پدر و مادر) فرقی بگذارد. رسول خدا (ص) نیز نسبت به حضرت خدیجه حضرت فاطمه (س) احترام زیادی قائل بودند . این همان حقیقتی است که امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی بر آن تأکید می کند و می فرماید: (تاریخ اسلام گواه احترامات بی حد رسول خدا (ص) به این مولود شریف [حضرت فاطمه (س) ] است،تا نشان دهد که زن، بزرگی ویژه ای در جامعه دارد که اگر برتر از مرد نباشد، کمتر نیست.[1]).
2- اندیشه یکسانی و یگانگی ماهوی زن و مرد اندیشه‌ای قرآنی است که از آیات الهی به روشنی به دست می‌آید. زن در نگاه قرآن، در بعد روحی و جسمی از همان گوهری آفریده شده که مرد آفریده شده است و هر دو جنس در گوهر و ماهیت یکسانند.
قرآن می فرماید:
ای مردم، از پروردگارتان که شما را از نفس واحدی آفرید و جفتش را نیز از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد، پروا دارید[2].
اوست آن کس که شما را از نفس واحدی آفرید و جفت وی را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد[3].
در این آیات قرآن کریم زن از نظر ارزش انسانی با مردان مساوی و یکسان شمرده شده است و از این جهت مرد هیچ گونه برتری بر زن ندارد .
حقیقت انسان را روح او تشکیل می دهد، نه بدن وی، انسانیت انسان را جان او تأمین می کند، نه جسم او و نه مجموع جسم و جان.[4]
بنابراین؛ این دو را از چهره ذکوریت و انویث نشناسید، بلکه از چهره انسانیت بشناسید.
و همچنین زن در تفکر قرآنی، همپای مرد، تکامل‌پذیر است و در پرتو شناخت و عمل می‌تواند سیر تکاملی داشته باشد. قرآن کریم هرگاه از کمالات و ارزش‌های والایی که انسان به آن‌ها می‌رسد، سخن می‌گوید، زنان را همدوش مردان قرار می‌دهد[5]
قرآن نه تنها بر یکسانی میان زن و مرد در حقیقت انسانیت تأکید می کند، بلکه اساساً آن را یکی از نشانه ها و آیات الهی می داند و همین همسانی را مایه سکونت، انس و الفت می شمارد.[6]
بر اساس همین مبناست که امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، به همسانی حقوق انسانی بین زن و مرد معتقد است. وی در این باره می گوید:
( از [نظر] حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ زیرا که هر دو انسان اند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را هم چون مرد دارد، بلکه در بعضی از موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آنها ارتباط ندارد.[7]
3- در هیچ روایت یا خطبه ای از امام علی(ع) نیامده است که: مردان هم از نظر عقل و هم از جهت احساس از زنان برترند.
آنچه را که منسوب به حضرت علی(ع) است این است که زنان از نظر احساسات و عواطف بر مردان برتری دارند.
اما این که امام علی(ع) در خطبه هشتاد نهج البلاغه، در مورد نقصان عقل زنان مطلبی فرموده است، از جهاتی قابل بررسی است:
الف- بر فرض صحت انتساب این روایت به امام علی(ع)، باید گفت: این یک حکم کلی و عمومی درباره تمام زنان نیست. از تاریخ استفاده می شود که این خطبه به بعد از جنگ جمل مربوط است، و در این جنگ؛ عایشه یکی از افراد مؤثر بوده است و در واقع طلحه و زبیر از وجه ی اجتماعی وی به جهت این که همسر پیامبر (ص) بود استفاده کردند و جنگ مهمی را علیه حکومت حضرت علی (ع) در بصره به راه انداختند. امام علی (ع) پس از شکست دشمنان و پایان جنگ، خطبه مزبور را در مذمت زنان ایراد فرمودند[8]. بنابراین با توجه به قرائن و شواهد؛ مسلم است که نظر آن حضرت در این جا، حکایت حال عایشه و عایشه صفتان باشد، نه همه زنان جهان. زیرا بدون شک زنانی بوده و هستند که از نوابغ روزگار و بسیار عاقل تر از مردان عصر و زمان خود بوده اند. چه کسی می تواند عقل و درایت زنانی مانند حضرت خدیجه (ع)، حضرت فاطمه (س)، زینب (س)، و دیگر زنان بزرگ تاریخ را در پیشرفت اسلام و مبارزه آنان را در کنار مردان در جهت رشد و اعتلای کلمه توحید، انکار کند یا کمتر از مردان بداند. بنا بر این چطور می توان گفت که مراد حضرت علی (ع) از چنین گفتاری مذمت و ملامت همه زنان (صنف زنان) بوده است؟
علاوه حضرت علی (ع) در برخی موارد از ضعف عقل مردان کوفه وبصره شکایت کرده و در سرزنش و نکوهش آنان مطالبی بیان فرموده است،به عنوان نمونه آن حضرت در خطبه چهاردهم نهج‌البلاغه می فرماید: "عقل‌های شما سبک و افکارتان سفیهانه است"[9].
در خطبه سی و چهارم فرمود: "اف بر شما (مردان)...شما عقل خود را بکار نمی اندازید."[10].
در خطبه نود و هفتم فرمود: "ای گروهی که بدنهای شان (اجسام شان) حاضر و عقل هایشان غایب است (عقل ندارند)...."[11].
در خطبه 131 آمده است: "ای جانهای دارای اختلاف و ای قلبهای پراکنده ای که بدنهایشان حاضر و عقلهایشان غایب(تعطیل) است..."[12]
در این موارد امام علی(ع) به روشنی برخی از مردان را مذمت می‌کند و آنان را کم خرد و سبک اندیش معرفی می‌کند، در حالیکه از کوفه و بصره مردان عالم و دانشمند دینی فراوانی به جهان اسلام تقدیم شده است.
بعبارت دیگر قضایا و حوادث تاریخی در یک مقطع خاص ممکن است، زمینه ستایش را فراهم کند و در مقطع دیگر زمینه نکوهش و مذمت را[13] و پس از گذشت زمان هم زمینه مدح منتفی می شود و هم زمینه مذمت و نکوهش[14]، و از این جهت نکوهش های نهج البلاغه درباره زنان یا مردان کوفه و بصره، یک قضیه شخصیه است[15].
شاهد دیگر آنست که در مواردی؛ امام (ع) نقص عقل را به بسیاری از انسان‌های دیگر نیز نسبت داده است. در سخنی حضرت علی(ع) می‌فرمایند: خودبینی، نشانه ضعف و کمی و نقصان خرد اوست[16]. در این حدیث و احادیث دیگری[17]، مواردی چون؛ خودبینی، شهوت، تابع هوای نفس بودن و... از عوامل نقص عقل شمرده شده است. بنابراین بعید نیست که نسبت نقص عقل به زنان نیز، از همین قبیل باشد و منظور از آن وجود عواملی عارضی به ویژه در آن زمان بوده که باعث نقصان عقلشان شمرده شده است. این عوامل چون ذاتی و در سرشت زن نیستند با تربیت و تهذیب قابل زدایش‌اند.
و در واقع این گونه سرزنش های زنان، به اصل ذات و گوهر زنان بر نمی گردد، همانطوری که سرزنش های مردان، به اصل ذات آنها بر نمی گردد.
علاوه این گونه روایات غالبا جنبه تربیتی و تحذیری دارد. یعنی هشداری به مردها برای عدم سرسپاری در برابر دستورات و خواسته‌های رنگارنگ زنان است که چه بسا آنان را گرفتار آفات و آسیب‌های متعددی می‌سازد و متضمن آن است که تا حدودی باید مردان روحیه استقلال خویش را حفظ نمایند به ویژه آن که در شرایطی مانند جنگ و ناملایمات که پیروی از هواها و افکار آنان موجب رکود وسستی می‌شود و این مطلب با شرایط زمانی امیرالموءمنین (ع) رابطه تنگاتنگی دارد.[18]
ب- به یک اعتبار می توان گفت؛ عقل بر دو نوع است:
1- عقل حسابگر یا عقل اجتماعی.
2- عقل ارزشی.
ممکن است ک مراد حضرت علی (ع) از برتری عقل مردان بر زنان در عقل حسابگر باشد نه عقل ارزشی .
بعبارت دیگر؛ برتری ناشی از تفاوت های موجود در زن و مرد، تنها در عقل حسابگر است، اما عقل ارزشی که موجب تقرب به خدا می شود و بهشت به وسیله آن تحصیل می شود[19]، در چنین عقلی مردان بر زنان برتری ندارند.[20]
ج- ما هر چه را که انکار کنیم این حقیقت را نمی‌توانیم انکار نمائیم که بین این دو جنس هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی تفاوت های زیادی است که ذکر آنها در کتب مختلف ما را از تکرار آنها بی نیاز می‌سازد و خلاصه­ی همه آنها این است که چون زن پایگاه وجود و پیدایش انسان است و رشد نونهالان در دامن او انجام می‌پذیرد همانطور که جسما متناسب با حمل و پرورش و تربیت نسلهای بعد آفریده شده از نظر روحی هم سهم بیشتری از عواطف و احساسات دارد.
و لذا مقام مادری و تربیت فرزند و تقسیم مهر ومحبت بین افراد خانواده، به زن واگذار شده است. [21] بعبارت دیگر ؛ اگرچه همانطوریکه در مقدمه بیان شد زن و مرد در هویت و ارزشهای انسانی باهم دیگر تفاوتی ندارند اما به مقتضیات جنسی خود به طور متفاوت عمل می کنند. خداوند موجودات را بر اساس حکمت و به تناسب موقعیت و مسئولیتی که باید عهده دار آن باشد، آفریده است. زن و مرد نیز از این قانون استثنا نیستند. زن و مرد از جهاتی مانند جسم، روان، احساسات و عواطف، با هم فرق دارند. علاقه زن به خانواده و توجه ناآگاهانه او به کانون خانوادگی بیش از مردان است. زن از مرد رقیق القلب تر است. و کلام حضرت علی (ع) ناظر به این تفاوتهای روانی و جسمی زنان با مردان است. یعنی خواسته است بفرماید: احساسات زن بر عقل او غلبه دارد که اگر این نبود زن نمی توانست به وظایف مادری خود عمل کند و از این جهت مرد در نقطه ی مقابل زن است و عقل مرد بر احساس او غلبه دارد و این تفاوتها در نظام خلقت بر طبق حکمت الهی است و وجود این تفاوتها هم ضروری است، پس حضرت در مقام ارزش گذاری یکی بر دیگری نیست بلکه در صدد گزارش از یک واقعیت تکوینی است و اینکه احساسات و عواطف اگرچه در جای خود مطلوب است اما در تصمیم گیری های سرنوشت ساز نباید حرف اول را بزند.
پی نوشتها:
[1]صحیفه ی نور، ج14، ص 200.
[2] "یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بثّ منهما رجالاً کثیرا و نساء"، نساء، 1.
[3] "هو الذی خلقکم من نفس واحدة و جعل منها زوجها لیسکن الیها" اعراف،189
[4] جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 76.
[5] -احزاب، 35 - آل عمران، 195
[6]روم،21.
[7]صحیفه ی نور، ج3، ص 49.
[8] معادیخواه، خورشید بی غروب (ترجمه نهج البلاغه)، خطبه 79.
[9] "خفّت عقولکم و سفهت حلومکم...".
[10] "افّ لکم... فأنتم لا تعقلون...".
[11] "أیها القوم الشاهدة أبدانهم الغائبة عنهم عقولهم...".
[12] "أیتها النفوس المختلفة و القلوب المتشتته الشاهدة أبدانهم و الغائبة عنهم عقولهم..."
[13] یعنی ستایش ها و یا نکوهش ها در برخی موارد معلول شرایط و حوادث خاص است.
[14] جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 368، 369.
[15]معادیخواه، عبدالمجید، خورشید بی غروب، خ 14و 13.
[16] "اعجاب المرء بنفسه دلیل علی ضعف عقله". الکافی،ج‌1، ص 27، ح31،کتاب العقل و الجهل ....
[17] مثل؛(اعجاب المرءِ بنفسه حمق) شرح غرر الحکم و دررالحکم، ج 1، ص 311.
[18] ر . ک: زن در آیینه جلال و جمال آیت الله جوادی آملی.
[19]اصول کافی، ج1، کتاب عقل و جهل، باب 1، حدیث 3، ص 11. (العقل ما عبد به الرحمن و الکتب به الجنان).
[20]جوادی آملی، عبدالله، زن در آیینه جلال و جمال، ص 268، 369.
[21] نک: تفسیر نمونه، ج‌2، ص: 164.
منبع: http://farsi.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین