اصطلاح «تصور و تصدیق» و اصطلاح «مبادی تصوری و تصدیقی»، هر دو از اصطلاحات منطقی‌‌اند، ولی با این تفاوت که اصطلاح «تصور و تصدیق» در نظر اهل منطق مربوط به انواع علوم است؛ یعنی علم به معنای مصدری،[1] دانستن و حصول صورتی از شیء در ذهن، دو گونه است: یا تصور است که به معنای حضور صورت شیء بدون حکم نزد عقل است، و یا تصدیق است که به معنای حضور صورت شیء نزد عقل همراه با حکم است.[2] اما اصطلاح «مبادی تصوری و تصدیقی» در نظر عالمان منطقی مربوط به اجزای علوم مدوّن است؛ یعنی عالمان منطقی بر این باورند که علم به معنای مدوّن؛ یعنی مجموعه مسائل منسجم، مرتبط با هم، دارای سه جزء است، که عبارت‌اند از: موضوع، مسائل و مبادی؛ مبادی نیز دو قسم است: 1. مبادی تصوری، 2. مبادی تصدیقی. مقصود از مبادی تصوری اموری است که تصور موضوع علم یا موضوع مسائل به آن وابسته است؛ مانند: تعریف موضوع علم، تعریف اجزای موضوع و تعریف عوارض و حالات موضوع علم. منظور از مبادی تصدیقی، مسائلی است که تصدیق به مسائل علم متوقف بر آنها است؛ مانند قضایای بدیهی که در اثبات مسائل علم به کار برده می‌‌شوند. به بیان دیگر مراد از مبادی تصدیقی، تصدیقات بدیهی است که موجب کشف تصدیقات مجهول می‌‌شود.[3] با توجه به مطالب گذشته آشکار شد که اصطلاح «تصور و تصدیق» با اصطلاح «مبادی تصوری و تصدیقی» دو وادی جداگانه و دو مطلب کاملاً جدا هستند؛ زیرا اصطلاح تصور و تصدیق مربوط به تقسیم علم به معنای مصدری و حالت نفسانی است، در حالی‌که اصطلاح «مبادی تصوری و تصدیقی» مربوط به بحث اجزای علوم مدوّن و متعارف است. [1] . برای اطلاع بیشتر رجوع شود به پاسخ: 111. [2] . برای اطلاع بیشتر رجوع شود به پاسخ: 37749. [3] . ر.ک: یزدی، ملا عبدالله بن شهاب الدین حسین، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص 114 - 116، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ دوم، 1412ق؛ سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، ص 1667، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش.
فرق بین دو اصطلاح (تصور و تصدیق) با (مبادی تصوریه و تصدیقیه) چیست؟ لطفاً با مثال توضیح بدهید.
اصطلاح «تصور و تصدیق» و اصطلاح «مبادی تصوری و تصدیقی»، هر دو از اصطلاحات منطقیاند، ولی با این تفاوت که اصطلاح «تصور و تصدیق» در نظر اهل منطق مربوط به انواع علوم است؛ یعنی علم به معنای مصدری،[1] دانستن و حصول صورتی از شیء در ذهن، دو گونه است: یا تصور است که به معنای حضور صورت شیء بدون حکم نزد عقل است، و یا تصدیق است که به معنای حضور صورت شیء نزد عقل همراه با حکم است.[2]
اما اصطلاح «مبادی تصوری و تصدیقی» در نظر عالمان منطقی مربوط به اجزای علوم مدوّن است؛ یعنی عالمان منطقی بر این باورند که علم به معنای مدوّن؛ یعنی مجموعه مسائل منسجم، مرتبط با هم، دارای سه جزء است، که عبارتاند از: موضوع، مسائل و مبادی؛ مبادی نیز دو قسم است: 1. مبادی تصوری، 2. مبادی تصدیقی.
مقصود از مبادی تصوری اموری است که تصور موضوع علم یا موضوع مسائل به آن وابسته است؛ مانند: تعریف موضوع علم، تعریف اجزای موضوع و تعریف عوارض و حالات موضوع علم.
منظور از مبادی تصدیقی، مسائلی است که تصدیق به مسائل علم متوقف بر آنها است؛ مانند قضایای بدیهی که در اثبات مسائل علم به کار برده میشوند. به بیان دیگر مراد از مبادی تصدیقی، تصدیقات بدیهی است که موجب کشف تصدیقات مجهول میشود.[3]
با توجه به مطالب گذشته آشکار شد که اصطلاح «تصور و تصدیق» با اصطلاح «مبادی تصوری و تصدیقی» دو وادی جداگانه و دو مطلب کاملاً جدا هستند؛ زیرا اصطلاح تصور و تصدیق مربوط به تقسیم علم به معنای مصدری و حالت نفسانی است، در حالیکه اصطلاح «مبادی تصوری و تصدیقی» مربوط به بحث اجزای علوم مدوّن و متعارف است. [1] . برای اطلاع بیشتر رجوع شود به پاسخ: 111. [2] . برای اطلاع بیشتر رجوع شود به پاسخ: 37749. [3] . ر.ک: یزدی، ملا عبدالله بن شهاب الدین حسین، الحاشیة علی تهذیب المنطق، ص 114 - 116، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ دوم، 1412ق؛ سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج 3، ص 1667، تهران، دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1373ش.
- [سایر] تفاوت تصور و تصدیق در علم نحو با تصور و تصدیق در علم منطق و علم بلاغت چیست؟ و اینکه عبارت(أ زیدٌ فی الدار أم عمروٌ) تصور است، یا تصدیق. (تصور و تصدیق نحوی یا منطقی یا بلاغی).
- [سایر] تفاوت تصور و تصدیق در علم نحو با تصور و تصدیق در علم منطق و علم بلاغت چیست؟
- [سایر] لطفاً این سه صفت خدا (عدالت، ارحم الراحمین، واحد) را با مثال شرح بدهید.
- [سایر] لطفا این سه صفت خدا "عدالت، ارحم الراحمین، واحد" را با مثال شرح بدهید.
- [سایر] تصدیق بلا تصور محال است، ام ما چگونه با اینکه خداوند ، ملائکه جهان و نیز ذاتیات موجودات و کنه حقیقی آنها را نمی دانیم آنها را تعریف و به آنها شناخت پیدا می کنیم؟
- [آیت الله بهجت] در چه مواردی علم قاضی حجت است؟ و آیا راه ها و مبادی علم او در نتیجه موضوعیت دارد؟
- [سایر] آیا در اسلام نگاهی شبیه اصطلاح جهان وطنی داریم، یا این تنها یک اصطلاح غربی است؟
- [سایر] اصطلاح ام المؤمنین چگونه به وجود آمد؟
- [سایر] علوم قرآنی در اصطلاح چه معنایی دارد؟
- [سایر] اصطلاح آثار ذاتی اشیاء چه معنایی دارد؟
- [آیت الله سیستانی] اگر زن بگوید عدّهام تمام شده ، از او قبول میشود مگر آنکه مورد تهمت باشد ، که در این صورت بنابر احتیاط واجب قبول نمیشود ، مثلاً اگر ادعا کند که در یک ماه سه مرتبه خون دیده ادعای او تصدیق نمیشود ، مگر آنکه نزدیکانش از زنان تصدیق کنند که عادت زنانه او اینچنین بوده است . طلاق بائن و طلاق رجعی
- [آیت الله سیستانی] اگر کسی بگوید: من وصی میتم که مال او را به مصرفی برسانم، در صورتی ثابت میشود که دو مرد عادل گفته او را تصدیق نمایند، یا دو مرد اهل ذمّه عادل در دین خود، اگر مسلمانی نباشد که شهادت دهد تصدیق نمایند، و همچنین ثابت میشود با اقرار ورثه.
- [آیت الله مظاهری] مجتهد و اعلم را از سه راه میتوان شناخت: اوّل: خود انسان اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد. دوّم: یک نفر عالم ثقه که میتواند مجتهد و اعلم را تشخیص دهد مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کند. سوّم: عدّهای از اهل علم که میتوانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند و از گفته آنان اطمینان پیدا میشود، مجتهد و اعلم بودن کسی را تصدیق کنند.
- [آیت الله بهجت] اگر کسی بگوید سیّدم نمیشود به او خمس داد، مگر آنکه دو نفر عادل، سیّد بودن او را تصدیق کنند یا در بین مردم بهطوری معروف باشد که انسان یقین یا اطمینان پیدا کند که سیّد است، و بنابر اظهر اگر انسان به سیّد بودن کسی گمان داشت، ولی دو نفر عادل هم سیّد بودنش را تصدیق نکردند و در بین مردم و یا شهر خودش هم معروف به سیّد بودن نبود باز هم کافی است و میشود به او خمس داد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر یکی از شریکها بمیرد، یا دیوانه یا بیهوش شود شریکهای دیگر نمیتوانند در مال شرکت تصرّف کنند، همچنین است اگر یکی از آنان سفیه یا مفلّس گردند. توضیح این دو اصطلاح در مسأله 2153 گذشت.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی بگوید سیّدم نمیشود به او خمس داد، مگر آن که دو نفر عادل سیّد بودن او را تصدیق کنند، یا در بین مردم به طوری معروف باشد که انسان یقین کند سیّد است.
- [آیت الله سبحانی] اگر کسی بگوید من وصی میتم که مال او را به مصرفی برسانم، یا میت مرا قیم بچه های خود قرار داده، در صورتی باید سخن او را قبول کرد که دو مرد عادل گفته او را تصدیق نمایند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر کسی بگوید من وصی میتم، که مال او را به مصرفی برسانم، یا میت مرا قیم بچه های خود قرار داده، در صورتی باید حرف او را قبول کرد که دو مرد عادل گفته او را تصدیق نمایند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر کسی بگوید: سیدم نمی شود به او خمس داد، مگر آن که دو نفر عادل، سید بودن او را تصدیق کنند، یا در بین مردم به طوری معروف باشد که انسان یقین یا اطمینان پیدا کند که سید است.
- [آیت الله بروجردی] اگر کسی بگوید من وصی میتم که مال او را به مصرفی برسانم، یا میت مرا قَیِّم بچههای خود قرار داده، در صورتی باید حرف او را قبول کرد که دو مرد عادل گفتهی او را تصدیق نمایند.