چنانچه چنین کاری بر خلاف مقررات خوابگاه باشد جایز نبوده و باید آن پتو به خوابگاه برگردانده شود. بله، اگر مسبب گم شدن پتو افراد شاغل در خوابگاه بودند همان‌ها ضامن هستند. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1] حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی): تابع قوانین و مقررات دانشگاه و اجازه قانونی مسئول مربوطه است. حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی): در فرض سؤال، اگر مسبب گم شدن پتو افراد شاغل در خوابگاه بودند همان‌ها ضامن هستند و گرفتن پتوی متعلق به دانشگاه جایز نیست و اگر کسی در گم شدن پتو مقصر نباشد هیچ کسی ضامن نیست. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): چنانچه چنین کاری بر خلاف قوانین و مقررات مربوطه باشد جایز نیست. حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی (مد ظله العالی): در فرض سؤال، لازم است به صاحب آن برگردانده شود. [1] . استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنه‌ای، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی و نوری همدانی (مد ظلهم العالی)، توسط سایت اسلام کوئست.
یکی از دوستانم دو سال پتویی به خوابگاه سپرد که در هنگام بازگشایی دانشگاه در سال بعد گم شده بود، دوستم پتوی دیگری را از دانشگاه به همراه خود آورده است. حکم استفاده از این پتو چیست؟
چنانچه چنین کاری بر خلاف مقررات خوابگاه باشد جایز نبوده و باید آن پتو به خوابگاه برگردانده شود. بله، اگر مسبب گم شدن پتو افراد شاغل در خوابگاه بودند همانها ضامن هستند.
ضمائم:
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]
حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مد ظله العالی):
تابع قوانین و مقررات دانشگاه و اجازه قانونی مسئول مربوطه است.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
در فرض سؤال، اگر مسبب گم شدن پتو افراد شاغل در خوابگاه بودند همانها ضامن هستند و گرفتن پتوی متعلق به دانشگاه جایز نیست و اگر کسی در گم شدن پتو مقصر نباشد هیچ کسی ضامن نیست.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
چنانچه چنین کاری بر خلاف قوانین و مقررات مربوطه باشد جایز نیست.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی (مد ظله العالی):
در فرض سؤال، لازم است به صاحب آن برگردانده شود. [1] . استفتا از دفاتر آیات عظام: خامنهای، صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی و نوری همدانی (مد ظلهم العالی)، توسط سایت اسلام کوئست.
- [سایر] سلام حاج آقا در دوران راهنمایی آبروی یکی از دوستانم را ریختم و با هم قهر کردیم ولی چند سال بعد به زشتی این کار پی بردم تا اینکه از دوست کسی که آبروی آن را ریختم خواستم که از طرف من از دوستم عذر خواهی کند.اما هنوز بعد از 10 سال عذاب وجدان دارم.مدتی پیش دوستم را از دور دیدم ولی نتونستم حتی به او لبخندی بزنم یا سلامی بکنم. نمیدونم منو بخشیده یا نه؟آیا خودم بدون واسطه معذرت خواهی کنم یا اینکه معذرت خواهی چند سال پیش کفایت می کند؟
- [سایر] دختری هستم دانشجو که یکی از دوستانم به مدت 4.5 سال است که با یکی از همکلاسیهایمان رابطه دارد قصد خیر هم دارند خانواده پسر مطلع اند اما دوستم به علت سختگیری های خانواده اش و ترس از آنها موضوع را مخفی میکند انها بدون مراجعه به مکان معتبری بین خودشان صیغه خوانده اند تا ملاقات هاشون مشکلی نداشته باشد آیا این صیغه درست است؟ موضوعی که مرا بسیار رنج میدهد این است که دوستم هرگاه به ملاقات دوست پسرش میرود به خانواده اش به دروغ میگوید که به دیدن من می آید هر اتفاقی که به دوست پسرش ختم میشود (کادو خریدن یا گرفتن، دیر به خانه رسیدن، بیرون رفتن و ...) همه را به نام من تمام میکند من از این دروغ به خانواده اش و اینکه به نام من ختم میشود خیلی ناراحتم آیا این کار او گناه است؟ من باید چه کار کنم؟
- [سایر] با سلام؛ قبل از هر چیز تشکر می کنم از جوابای خوبی که به سوالات می دهید و تو شرایط سخت، آدم ها رو کمک می کنید. من یه دوستی دارم که حدود چهار سالی میشه که باهاش آشنا شدم و از سال اول که وارد دانشگاه شدم باهام هم اتاقه تا الان که ترم های آخر دوره کارشناسی هستیم. این دوستم تا سال اولی که اومدیم دانشگاه نمازهاشو به طور کامل می خوند ولی کم کم نماز خوندن رو رها کرد و دیگه الان نماز نمیخونه. از نظر اعتقادی، خدا و قران و ائمه همه رو قبول داره ولی تنها کاری که نمی دونم چرا نمی کنه نماز خوندنه. حتی تو ماه رمضون هم کامل نمازهاشو میخونه و روزه هاشم میگیره ولی به غیر از اون دیگه این کارا رو نمیکنه! خواهش دارم راهنماییم کنید که چه طوری میتونم کمکش کنم؟
- [سایر] من دانشجو هستم هفته ی پیش امتحان داشتم و مجبور بودم به دانشگاه بروم آستین مانتویی که پوشیده بودم نجس بود، رفتم با خود گفتم که نیم ساعت امتحان داده و بر می گردم و مانتو را آب می کشم وبا کسی هم برخورد نمی کنم. ولی باران شروع به باریدن کرد و مانتو خیس شد، یکی از دوستانم آمده در حال حرف زدن مچ دستم را گرفت، نتوانستم چیزی به او بگویم عصبی و افسرده شدم. الان به دوستم شک دارم، به کل دانشگاه شک دارم، فکر می کنم تمام وسایل ازمایشگاه هایی که دوستم دست زده نجس شده است. افت تحصیلی پیدا کردم اصلا نمی توانم تمرکز داشته و درس بخوانم. آیا همه ی این هایی که گفتم نجس شده و به غیر از آب کشی راه دیگری نیست.این مساله کل زندگی آینده ام را تحت تاثیر قرار داده، فکر نمی کنم اسلام به این راضی باشد.خواهش می کنم جواب سوالم را بدهید. دیگر نمی توانم نمازخانه بروم. در ضمن آستینم عین نجاست را نداشت. به من وسواسی میگویند ولی فکر نمی کنم به این وسواسی بگویند. به خدا توبه می کنم که دیگر این طوری بیرون نروم.
- [سایر] سلام.ببخشید من تا دوم دبیرستان درس خوانده ام و سال دوم را با عنوان نفر اول مدرسه تمام کردم.و امسال قرار است که سوم را بخوانم.اما مردد مانده ام بین حوزه و دانشگاه که سال بعد به حوزه بروم یا ادامه تحصیل در دبیرستان بدهم.خودم به حوزه علاقه دارم و فکر میکنم استعدادش را هم داشته باشم اما از طرفی در دبیرستان هم استعداد دارم.اما خودم بیشتر میل به حوزه دارم ولی مادرم کاملا و بدون هیچ دلیل منطقی مخالف است.من با خودم اینگونه فکر میکنم که اگر در دانشگاه ادامه تحصیل بدهم فوقش میشوم یک مهندس درجه یک با حقوق ماهیانه مثلا 10 میلیون،اما من ظرفیت خودم را بیشتر از این میبینم و دوست دارم در مسایل اعتقادی و مسایلی از این قبیل به دیگران کمک کنم اما این بستر برای یک مهندس خیلی فراهم نیست.البته مدتی هست(یک سال) که در جمع خادمین شهدا قرار گرفته ام و با طلبه ها بیشتر ارتباط دارم و میترسم که این علاقه ی من به حوزه فقط یک جو باشد.اما علاقه به ارشاد دیگران از ابتدا در من وجود داشته و در برخی مواقع به دوستانم کمک کرده ام.و باید بگویم که با زندگی سخت طلبگی مشکلی ندارم و تحمل میکنم.حال نمیدانم حوزه یا دانشگاه؟
- [سایر] سلام.خسته نباشید. حدود 10 ماهه که یه خواستگار دارمو از همون اول هم خانواده ها رو در جریان گذاشتیم.میخواستم این مسیله خانوادگی باشه و حتی به دوستامم چیزی نگفتم حتی یکی از دوستام که همه چیز همو میدونیم.از اونطرف زنداداشم که 1 سال از خودم کوچیکتره با این دوستم رابطه صمیمانه ای داشتن.1 روز با خواهرا و برادرام رفتیم تو اتاق که یه مشورت نهایی کنیم راجع به خواستگارم. من ار قبل به زنداداشم گفتم فلانی خیلی چیزا رو نمیدونه راجع به رفت وآمدای خواستگارم تو هم حواست باشه که چیزی نگی.اما اون روزی که من با خواهرو برادرام تو اتاق بودم همه چیزو برا دوستم گفته بود.منم برا اینکه دوستیمون بهم نخوره گفتم زنداداشم راستشو نگفته اینا چرت و پرت هست که بهت گفته... هم ناراحت بودم که با این حساب که بهش گفته بودم نگو رفته بود گفته بود هم اینکه اگه میگفتم آره راست میگه دوستیمون بهم میخورد.الان 1ماه و نیمه که این اتفاق افتاده. روزایه اول که از زبون دوستم شنیدم خیلی ناراحت بودم با زنداداشم کم محلی کردم.راستی زنداداشم خونمون زندگی میکنه چون عقدن و خونه مامانش اینا اینجا نیست اونم اینجا میره سر کار. 1هفته بعد از اون ماجرا رفت خونه داییش موند.حالا دیشب فهمیدم که رفته خوابگاه گرفته.تو این مدت ما 4بار همدیگه رو دیدیمو حرف زدیم اما نه مثل قبلا که رابطمون خوب بود.یک بارم مسیج داد که دوستت دوسته خوبی نیست تونست رابطه ها رو بهم بریزه.منم گفتم از تو هم توقع نداشتم عینا همون حرفایی که گفتم نگو رو به اون گفتی اون دوست من بود اما تو از خانواده من بودی.اونم گفت من خواستم از تو دفاع کنم.اما خیلی از دوستم مطمعنم میدونم که هرچی بوده حقیقت بوده و بمن گفته.حالا بابا یکم حقو بمن میده اما میگه نباید از دوستم چیزی رو مخفی نگه میداشتم که اینجوری شه. اما مامانم مستقیما میگه تقصیر از منو دوستمه!!!! و زنداداشم هیچ کاری نکرده و تقصیر از من بوده که کم محلیش کردم!!! اونم فقط 3 روز. از وقتی که زنداداشم رفته رابطه داداشو زنداداشم یکم بهم ریخته الان یه جورایی از چشم من میبینن!! خانم دکتر من اصلا نمیخواستم این موضوع کش داده شه هیچی نگفتم که تموم شه اما همه چیز رو سرمن خراب شد.الان نمیدونم باید چیکار کنم؟ نمیخوام زندگی اونا بهم بخوره.ازونطرفم نمیخوام به کسی اجازه بدم که راحت حرف من بشه نقل ونبات مجلسش... خودمم اصلا اهل حرف زدن از کسی نیست برا کسی هم چیزی نمگم که کسی هم اجازه پیدا نکنه حرفی بزنه. لطفا بهم بگین الان با مامانم زنداداشم دوستم چجور برخوردی باید داشته باشم؟ ممنون میشم از کمکتون
- [سایر] با سلام بنده مجرد و در حال گذراندن دوره کارآموزی قضاوت هستم.(استخدام قوه قضاییه)قصد ازدواج دارم.در این مورد سوالاتی دارم، که ممنون میشوم پاسخ گو باشید.1.شرایط و حداقل ها برای ازدواج چیست؟ 2.تا سه سال دیگر دوره کارموزی من طول می کشد، با این شرایط تا آن زمان ماهیانه 700 هزار تومان درآمد دارم و آمادگی عروسی گرفتن و رفتن به خانه خود را ندارم.اکنون یا شما توصیه به عقد کردن با دختر خانمی که دانشجو هستند می کنید یا نه؟(محل کارآموزی با تحصیل همسر یکی باشد و متفاوت با محل زندگی خانواده)3.ازدواج با کسی که چند ماه از من کوچک تر است ، موردی دارد؟4. دوره عقد سه ساله مضرر است؟ اگر طرف مقابل دانشجو باشد و در خوابگاه متاهلی زندگی کنیم چه طور؟5.در جلسه خواستگاری چه سوالاتی مطرح کنم؟6. سوال پرسیدن به صورت غیر مستقیم چه طور است؟(مشابه سوالات مطرح شده در مصاحبه های دانشگاه ها)
- [سایر] سلام حاج آقای مرادی قبل از هرچیز سال نو را تبریک عرض می کنم نمی دانم اصلا پیام های من به دست شما رسیده یا نه آخرین اون برای رفقای شهیدم بود که در حادثه جاده اندیمشک سوختند و پروانه وار به دیار باقی شتافتند جستجو که کردم مطلب من نبود فقط یه مطلب بود از یه کاربر دیگه راجع به دانشگاه خیام به هرحال یه بار دیگه می گم خدمتتون 24سال سن دارم و ماههای آخر خدمت را می گذرونم مدرک فوق دیپلم سخت افزار و برای شغل آینده خود هم برنامه ریزی کردم و دوست دارم ازدواج کنم بدون در نظر داشتن فرد خاصی ولی از مطرح کردن این موضوع برای مادر یا خواهرانم خجالت می کشم اگر امکان دارد مرا راهنمایی کنید.
- [سایر] سلام من همیشه به سایت شما زیاد سر میزنم سوالم مثل سوال خودم زیاد دیدم ولی مثل خیلی ها فکر میکنم مورد من فرق داره .من دختر 19 ساله ای هستم که از 3 سال پیش با یک پسری که الان 21 سالشه اشنا شدم (با چت) من از مشهد اون از یزد تا الانم 2 بارم حضوری هم دیدیم. مهر سال پیش بود که من می خواستم تموم کنم برم که اون گفت من به قصد ازدواج با تو اشنا شدم... دیگه نمیدونم چی شد که موندم تا الان. ما هر دو تامون بچه های مثبتی بودیم بزرگترین خلافمون چت بود متاسفانه کاش نبود که به اینجا برسیم .اون الان سال اول دانشگاه مهندسی سربازیم نرفته. منم واسه کنکور میخونم .خانواده هر 2 تامونم با این روشا مخالفن شدید خبرم ندارن. منم خواستگارایی که دارم شرایطشون با این پسر قابل مقایسه نیست خیلی بهتر از این هستن. اون الان یه وابستگی خیلی زیادی به من پیدا کرده اگه یه روز با من صحبت نکنه دیونه میشه بعضی روزا 100 اس ام اس بیشتر به هم میزنیم من اونقدری که دوستم داره دوسش ندارم شاید به بودنش عادت کردم . دیگه من الان حرف اینکه نباشم جرات ندارم بگم. اون تا چند سال دیگه شرایط ازدواج نداره من می ترسم الان جدا بشم اون یه بلایی سر خودش بیاره یا اینکه یه کار عجولانه کنه بیاد خواستگاری ابرمونو ببره . کمکم کنید بگید چی کار کنم؟ اقای مرادی خیلی ذهنم درگیر شده ؟ یه راه حل عملی به من بگید
- [سایر] سوال 1 : من جوانی24 ساله، مجرد و دانشجوی پزشکی خوابگاهی هستم. دیگران مرا فردی(خیلی) مذهبی می دانند و چنین نیز بوده ام اما متأثر از محیط تهران، دانشگاه، دوستان ناباب ایمانم دچار فرودهایی شد و در نهایت تابستان امسال با ورود ناگهانی به اینترنت دچار گناه شدم، گناهانی که از فکر کردن به آنها هم دچار شرم می شوم و آخر هم نداشت و به جاهایی کشید که ... یک ماه است توبه کرده ام، به رحمت او امید دارم اما 1. باوجود توبه، روزه، گرسنگی، دوستان صالح، احتیاط در آنچه به قلبم وارد می شود، نماز و ... افکار شهوت انگیز و تصاویر آنچه دیده و کرده ام آزارم می دهد. رفاقتم با دوستانم را تحت تأثیر قرار داده، در ایمانم اثر بسیار بدی دارد، درس خواندنم را متأثر ساخته علاوه بر آنکه خود زمینه گناه است، نمی دانم چه کنم؟ با کسی هم نمی توانم مشورت کنم، خواهش می کنم راهنماییم کنید. 2. حتی قبل این دوران سیاه هم دچار رفاقتهای شیطانی شده بودم البته با دوستانم که در حد فکر بود که آن هم بی تأثیر از گناه چند سال قبلم نبود و نظر رحمت خداوند مرا حفظ کرد و حال بدتر، چه کنم؟ در ضمن فعلا امکان ازدواج برایم فراهم نیست.