شادی کردن، امری فطری است. در اسلام نیز به شادی و نشاط اهمیت زیادی داده شده است.[1] چنان‌که پیامبر(ص) و معصومان(ع) در بسیاری از مواقع لبخند بر چهره داشته و با گشاده‌رویی با مردم برخورد می‌کردند. در روایت آمده است که رسول خدا(ص) زیاد تبسّم می‌کرد.[2] پیامبر اکرم(ص) درباره شوخی می‌فرماید: «خداوند، انسان شوخ طبعی را که در شوخی خود راست‌گو باشد، مؤاخذه نمی‌کند».[3] امام علی(ع) می‌فرماید: «چهره شاداب و خوشرویی؛ مهرآور و نزدیک‌کننده به خدا است و چهره گرفته و بدرویی؛ دشمنی‌آور و دورکننده از خدا است».[4] امّا در برخی موارد، شوخی‌هایی میان مردم رد و بدل می‌شود که با دروغ، غیبت، بردن آبروی دیگران و... همراه است. این بخش از شوخی‌ها حرام است که نه تنها ما به این شوخی‌ها مجاز نیستیم، بلکه دیگران را نیز باید از آن نهی کنیم. شوخی تنها منحصر در این نوع نیست، بلکه ممکن است عده‌ای با هم شوخی کنند و شاد باشند، بدون این‌که مرتکب گناهی شوند. چنان‌که در زندگی معصومان(ع) نیز این نوع شوخی دیده می‌شود؛ مانند این‌که؛ پیرزنی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد، و پیامبر فرمود: «هیچ پیرزنی وارد بهشت نمی‌شود»، آن زن شروع به گریه کرد. حضرتش فرمود: «تو آن روز پیر نیستی، خدای متعال فرموده است: "ما آنان را به شیوه‌ای شگفت‌آور آفریده، و آنان را باکره قرار دادیم"[5] ».[6] بر این اساس، شوخی‌کردن نه تنها در اسلام منع نشده، بلکه بویژه شوخی با همسر مطلوب است. پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «هرگونه لهو (بازی) از مؤمن نابجا است، مگر در سه چیز: در تربیت کردن اسب، مسابقات تیراندازی، و شوخی کردن با همسر، که اینها درست و بجا است».[7] امام علی(ع) نیز در میان افراد جامعه به شوخ‌طبعی معروف بود، حتی به همین جهت مورد بی‌مهری خلفای نخستین قرار گرفته بود؛ لذا بعید است که ایشان در زندگی خصوصی خود از شوخ‌طبعی بهره‌مند نبوده باشند. امّا با توجه به این‌که زندگی خانوادگی افراد، حریم خصوصی آنان است، بنابراین، نباید توقع داشته باشیم که شوخی‌هایی که احیاناً بین آنان ردّ و بدل می‌شد به بیرون از منزل رسوخ کرده و گزارش‌های تاریخی از آن وجود داشته باشد. علاوه بر این؛ تنها شوخی و خنده نیست که زندگی شیرینی برای افراد به وجود می‌آورد. [1] . ر. ک: «اسلام و تفریح و شوخی»، سؤال 1226؛ «شادی و نشاط در اسلام»، سؤال 13334. [2] . ورام، ابن ابی فراس، مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج‏1، ص 112، قم، مکتبة فقیه، چاپ اول. [3] . جلال الدین سیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر، محقق: نبهانی، یوسف، ج 1، ص 324، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1423ق. [4] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی‏، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 296، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ دوم، 1404ق. [5] . واقعه، 35 – 36. [6] . مجموعه ورام(تنبیه الخواطر)، ج ‏1، ص 112. [7] . مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی‏، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق: موسوی کرمانی، حسین، اشتهاردی، علی پناه‏، ج 10، ص 166، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانبور، چاپ دوم، 1406ق‏.
آیا امام علی(ع) و فاطمه(س) بعد از ازدواج با یکدیگر شوخی هم داشتند یا خیر؟ منظورم این است که آیا زندگی سرد و ساکت و آرام و به دور از شوخی و خنده داشتند؟
شادی کردن، امری فطری است. در اسلام نیز به شادی و نشاط اهمیت زیادی داده شده است.[1] چنانکه پیامبر(ص) و معصومان(ع) در بسیاری از مواقع لبخند بر چهره داشته و با گشادهرویی با مردم برخورد میکردند. در روایت آمده است که رسول خدا(ص) زیاد تبسّم میکرد.[2]
پیامبر اکرم(ص) درباره شوخی میفرماید: «خداوند، انسان شوخ طبعی را که در شوخی خود راستگو باشد، مؤاخذه نمیکند».[3]
امام علی(ع) میفرماید: «چهره شاداب و خوشرویی؛ مهرآور و نزدیککننده به خدا است و چهره گرفته و بدرویی؛ دشمنیآور و دورکننده از خدا است».[4]
امّا در برخی موارد، شوخیهایی میان مردم رد و بدل میشود که با دروغ، غیبت، بردن آبروی دیگران و... همراه است. این بخش از شوخیها حرام است که نه تنها ما به این شوخیها مجاز نیستیم، بلکه دیگران را نیز باید از آن نهی کنیم.
شوخی تنها منحصر در این نوع نیست، بلکه ممکن است عدهای با هم شوخی کنند و شاد باشند، بدون اینکه مرتکب گناهی شوند. چنانکه در زندگی معصومان(ع) نیز این نوع شوخی دیده میشود؛ مانند اینکه؛ پیرزنی نزد پیامبر اکرم(ص) آمد، و پیامبر فرمود: «هیچ پیرزنی وارد بهشت نمیشود»، آن زن شروع به گریه کرد. حضرتش فرمود: «تو آن روز پیر نیستی، خدای متعال فرموده است: "ما آنان را به شیوهای شگفتآور آفریده، و آنان را باکره قرار دادیم"[5] ».[6]
بر این اساس، شوخیکردن نه تنها در اسلام منع نشده، بلکه بویژه شوخی با همسر مطلوب است.
پیامبر اسلام(ص) میفرماید: «هرگونه لهو (بازی) از مؤمن نابجا است، مگر در سه چیز: در تربیت کردن اسب، مسابقات تیراندازی، و شوخی کردن با همسر، که اینها درست و بجا است».[7]
امام علی(ع) نیز در میان افراد جامعه به شوخطبعی معروف بود، حتی به همین جهت مورد بیمهری خلفای نخستین قرار گرفته بود؛ لذا بعید است که ایشان در زندگی خصوصی خود از شوخطبعی بهرهمند نبوده باشند. امّا با توجه به اینکه زندگی خانوادگی افراد، حریم خصوصی آنان است، بنابراین، نباید توقع داشته باشیم که شوخیهایی که احیاناً بین آنان ردّ و بدل میشد به بیرون از منزل رسوخ کرده و گزارشهای تاریخی از آن وجود داشته باشد. علاوه بر این؛ تنها شوخی و خنده نیست که زندگی شیرینی برای افراد به وجود میآورد. [1] . ر. ک: «اسلام و تفریح و شوخی»، سؤال 1226؛ «شادی و نشاط در اسلام»، سؤال 13334. [2] . ورام، ابن ابی فراس، مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، ج1، ص 112، قم، مکتبة فقیه، چاپ اول. [3] . جلال الدین سیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الفتح الکبیر فی ضم الزیادة إلی الجامع الصغیر، محقق: نبهانی، یوسف، ج 1، ص 324، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1423ق. [4] . ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 296، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ دوم، 1404ق. [5] . واقعه، 35 – 36. [6] . مجموعه ورام(تنبیه الخواطر)، ج 1، ص 112. [7] . مجلسی، محمدتقی بن مقصودعلی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق: موسوی کرمانی، حسین، اشتهاردی، علی پناه، ج 10، ص 166، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانبور، چاپ دوم، 1406ق.
- [سایر] ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)چگونه بوده است؟
- [سایر] سورهای که بر ازدواج حضرت امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) دلالت دارد، کدام است؟
- [سایر] زندگی حضرت زهرا (س) وامام علی (ع) و روش الگو گیری از آنها را تبیین کنید ؟
- [سایر] زندگی حضرت زهرا (س) وامام علی (ع) و روش الگو گیری از آنها را تبیین کنید ؟
- [سایر] حضرت فاطمه (س) چگونه به همسری امام علی (ع) رسیدند؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] آیا حضرت علی(ع) در یمن، در زمان حضرت فاطمه(س) کنیز اختیار کرده بودند؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا ( س ) از فقر نسبت به علی (ع) گلایهمند بود؟
- [سایر] مراسم خواستگاری، عقد و عروسی امام علی (ع) و حضرت زهرا(س) چگونه برگزار شد؟
- [سایر] رفتار حضرت فاطمه(س) با شوهرشان، حضرت علی (ع) چگونه بود؟
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )