جن در مقابل انس استعمال می‌شود و به عموم جنیان و نوع آنها اطلاق می‌گردد.[1] به عبارت دیگر، جن به جماعتی از فرزندان «جان» که پدر تمام جنیان است، اطلاق می‌شود،[2] چنان‌که «انس» نیز اسم جنس است که برای نوع و جماعت انسان‌ها استعمال می‌شود.[3] هر چند این دو کلمه از حیث لفظ، مفرد و مذکر هستند، اما گاهی به اعتبار آنکه معنای جمع در این دو کلمه نهفته است، فعل اسنادی و ضمیر ارجاعی به آنها، جمع آورده می‌شود. هم‌چنین گاهی نیز به اعتبار لفظ «جماعة» که مفرد مؤنث و حاکی از معنای جمعی این دو کلمه می‌باشد، فعل اسنادی و ضمیر ارجاعی به این دو کلمه مفرد مؤنث آورده می‌شود. مانند اسناد فعل جمع مذکر غایب «ظَنُّوا» و ارجاع ضمیر «هُم» و اسناد فعل جمع مذکر مخاطب «ظَنَنْتُمْ» و ارجاع ضمیر آن در آیه: «وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا کَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَبْعَثَ اللهُ أَحَداً»[4] به «انس» و جن،[5] و یا اسناد فعل «اجتمعت» که صیغه مفرد مؤنث مغایب است به «الانس» و «الجن» در آیه «قُل لَّئنِ‏ِ اجْتَمَعَتِ الْانسُ وَ الْجِنُّ عَلیَ أَن یَأْتُواْ بِمِثْلِ هَاذَا الْقُرْءَانِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کاَنَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا».[6] هم‌چنین اسناد فعل مضارع «تقول» که صیغه مفرد مؤنث مغایب است به «الانس» و «الجن» به اعتبار لفظ مفرد مؤنث «جماعة» که حاکی از معنای جمعی این دو می‌باشد.[7] بنابراین اسناد فعل مذکر در برخی موارد و مؤنث در برخی موارد دیگر به این دو کلمه در آیات قرآن، به اعتبارات مختلف لفظی و معنایی بوده و در استعمالات عرب نیز نه تنها در لفظ جن و انس، بلکه در مطلق اسم جنس، هم مؤنث جایز است هم مذکر.[8] یعنی به اعتبار مختلف از حیث لفظ و معنا می‌توانیم فعل اسنادی به آنها را مذکر و مؤنث بیاوریم؛ مانند المرأة در مثال: «نعمت المرأة سعاد» و «نعم المرأة سعاد» که به اعتبار لفظ «المرأة» فعل «نعمت»، مؤنث آورده شده و به اعتبار معنایش که جنس است و مذکر، فعل «نعم» مذکر آورده شده است.[9] [1] . مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 2، ص 125، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش. [2] . فراهیدی خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 6، ص 20 - 21، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق. [3] . طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، محقق، حسینی، سید احمد، ج 4، ص 46، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش؛ العین، ج 7، ص 308. [4] . «و این‌که جنّیان مثل شما آدمیان گمان می‌کنند که هرگز خدا مبعوث نمی‌کند احدی را»؛ جن، 7. [5] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 42، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [6] . بگو: «اگر انسان‌ها و پریان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن‌را نخواهند آورد هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند»؛ اسراء، 88. [7] . حسینی شیرازی، سید محمد، تقریب القرآن إلی الأذهان، ج 5، ص 527، بیروت، دار العلوم، چاپ اول، 1424ق. [8] . ناظر الجیش، محمد بن یوسف‏، شرح التسهیل المسمی تمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، ج 9، ص 4747، قاهره، مصر، دار السلام، چاپ اول، بی‌تا. [9] . برکات، ابراهیم ابراهیم، النحو العربی، ج 4، ص 140،‏ مصر، قاهره، دار النشر للجامعات‏، چاپ اول، بی‌تا.
چرا در آیه 5 سوره جن، فعل(قال) برای فاعلهای (الانس و الجن)، به صورت مونث آمده، در حالیکه این دو اسم مذکرند؟
جن در مقابل انس استعمال میشود و به عموم جنیان و نوع آنها اطلاق میگردد.[1] به عبارت دیگر، جن به جماعتی از فرزندان «جان» که پدر تمام جنیان است، اطلاق میشود،[2] چنانکه «انس» نیز اسم جنس است که برای نوع و جماعت انسانها استعمال میشود.[3]
هر چند این دو کلمه از حیث لفظ، مفرد و مذکر هستند، اما گاهی به اعتبار آنکه معنای جمع در این دو کلمه نهفته است، فعل اسنادی و ضمیر ارجاعی به آنها، جمع آورده میشود. همچنین گاهی نیز به اعتبار لفظ «جماعة» که مفرد مؤنث و حاکی از معنای جمعی این دو کلمه میباشد، فعل اسنادی و ضمیر ارجاعی به این دو کلمه مفرد مؤنث آورده میشود. مانند اسناد فعل جمع مذکر غایب «ظَنُّوا» و ارجاع ضمیر «هُم» و اسناد فعل جمع مذکر مخاطب «ظَنَنْتُمْ» و ارجاع ضمیر آن در آیه: «وَ أَنَّهُمْ ظَنُّوا کَما ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَبْعَثَ اللهُ أَحَداً»[4] به «انس» و جن،[5] و یا اسناد فعل «اجتمعت» که صیغه مفرد مؤنث مغایب است به «الانس» و «الجن» در آیه «قُل لَّئنِِ اجْتَمَعَتِ الْانسُ وَ الْجِنُّ عَلیَ أَن یَأْتُواْ بِمِثْلِ هَاذَا الْقُرْءَانِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کاَنَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا».[6] همچنین اسناد فعل مضارع «تقول» که صیغه مفرد مؤنث مغایب است به «الانس» و «الجن» به اعتبار لفظ مفرد مؤنث «جماعة» که حاکی از معنای جمعی این دو میباشد.[7]
بنابراین اسناد فعل مذکر در برخی موارد و مؤنث در برخی موارد دیگر به این دو کلمه در آیات قرآن، به اعتبارات مختلف لفظی و معنایی بوده و در استعمالات عرب نیز نه تنها در لفظ جن و انس، بلکه در مطلق اسم جنس، هم مؤنث جایز است هم مذکر.[8] یعنی به اعتبار مختلف از حیث لفظ و معنا میتوانیم فعل اسنادی به آنها را مذکر و مؤنث بیاوریم؛ مانند المرأة در مثال: «نعمت المرأة سعاد» و «نعم المرأة سعاد» که به اعتبار لفظ «المرأة» فعل «نعمت»، مؤنث آورده شده و به اعتبار معنایش که جنس است و مذکر، فعل «نعم» مذکر آورده شده است.[9] [1] . مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 2، ص 125، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش. [2] . فراهیدی خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 6، ص 20 - 21، قم، هجرت، چاپ دوم، 1410ق. [3] . طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، محقق، حسینی، سید احمد، ج 4، ص 46، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش؛ العین، ج 7، ص 308. [4] . «و اینکه جنّیان مثل شما آدمیان گمان میکنند که هرگز خدا مبعوث نمیکند احدی را»؛ جن، 7. [5] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 42، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [6] . بگو: «اگر انسانها و پریان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آنرا نخواهند آورد هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند»؛ اسراء، 88. [7] . حسینی شیرازی، سید محمد، تقریب القرآن إلی الأذهان، ج 5، ص 527، بیروت، دار العلوم، چاپ اول، 1424ق. [8] . ناظر الجیش، محمد بن یوسف، شرح التسهیل المسمی تمهید القواعد بشرح تسهیل الفوائد، ج 9، ص 4747، قاهره، مصر، دار السلام، چاپ اول، بیتا. [9] . برکات، ابراهیم ابراهیم، النحو العربی، ج 4، ص 140، مصر، قاهره، دار النشر للجامعات، چاپ اول، بیتا.
- [سایر] فعل یدعون در آیه 33 سوره یوسف به صورت جمع مؤنّث استفاده شده یا مذکّر؟
- [سایر] آیه 33 سوره یوسف چنین است: (قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمّا یَدْعُونَنی إِلَیْهِ وَ إِلاّ تَصْرِفْ عَنّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ...). آیا فعل (یدعوننی) در این آیه به صورت جمع مؤنّث استفاده شده یا مذکّر؟ و اگر مذکّر است برای چه؟
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 9 سوره جن چیست؟
- [سایر] چرا در آیه 27 سوره فجر (یا ایتها النفس المطمئنه)، (جان آرام یافته) را با ضمیر مونث بیان میکند؟
- [سایر] آیه 5 سوره قصص را تفسیر کنید؟
- [سایر] آیه 5 سوره توبه را تفسیر کنید؟
- [سایر] با توجه به آیه 124 سوره بقره، وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمین؛ مقام امامت بالاتر است یا نبوت؟ به چه دلیل؟
- [سایر] معنای «استکثرتم» در سوره انعام، آیه 128 چیست؟ و چگونه جن و انس از یکدیگر بهره میبرند؟
- [سایر] آیه استضعاف (سوره قصص، آیه 5) چگونه بر ظهور حضرت مهدی علیه السلام دلالت دارد؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست
- [آیت الله بهجت] پنج چیز بر جنب حرام است: 1 رساندن جایی از بدن به خط قرآن، یا به اسم خدا و بنابر احتیاط به اسم پیغمبران و امامان و اسم حضرت زهرا علیهمالسلام بهطوریکه در وضو گفته شد. 2 رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر صلیاللهعلیهوآله، اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود؛ و همچنین داخل شدن به آنجا برای برداشتن چیزی، بنابر احوط. 3 توقف در مساجد دیگر؛ ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند، بلکه عبور نیز ننماید و همچنین در رواقها. 4 گذاشتن چیزی در مسجد. 5 خواندن سورهای که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است: 1 سجده (سوره ??)؛ 2 فصّلت (??)؛ 3 نجم (??)؛ ? علق (??)؛ و اگر یک کلمه از این چهار سوره را هم بخواند حرام است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پنج کار بر جنب حرام است: 1 مس خط قرآن یا اسم خدا و پیامبران و امامان بنابر احتیاط واجب، همانطور که در وضو گفته شد. 2 رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)، هرچند از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. 3 توقف کردن در مساجد دیگر، اما اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. 4 داخل شدن در مسجد برای گذاشتن چیزی در آن. 5 خواندن یکی از آیات سجده، ولی خواندن غیر آیه سجده از سوره سجده مانعی ندارد.
- [آیت الله سبحانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و پیغمبران و امامان(علیهم السلام)، به طوری که در وضو گفته شد. دوم رفتن در مسجدالحرام و مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. سوم توقف در مساجد دیگر ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. چهارم گذاشتن چیزی در مسجد در غیر حال عبور. پنجم خواندن آیه ای که پس از خواندن باید سجده کرد و آنها در چهار سوره است اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل) دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده) سوم: سوره پنجاه و سوم (والنجم) چهارم: سوره نود و ششم (اقرأ) و احتیاط آن است یک حرف از این چهار سوره را هم نخواند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است در شب اول قبر، دو رکعت نماز لیلة الدفن برای میّت بخوانند و دستور آن این است که در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قدر (انّا أنزلناه) بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند: اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد و ابْعَثْ ثَوابَها إلی قَبْرِ فلان و به جای فلان، اسم میّت را بگویند.
- [امام خمینی] مستحب است در شب اول قبر دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند. و دستور آن این است که در رکعت اول بعد از حمد، یک مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه سوره "انا انزلناه" بخوانند، و بعداز سلام نماز بگویند: "اللهم صل علی محمد و آل محمد و ابعث ثوابها الی قبر فلان" و به جای کلمه فلان، اسم میت را بگویند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است در شب اول قبر دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور آن این است که در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه (آیة الکرسی) و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره (إنّا أنزلناه) بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند: (اللّهمّ صَلِّ علی محمَّدٍ و آلِ محمّدٍ، وابْعَثْ ثوابَها إلی قَبْرِ فُلانٍ) و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است در شب اول قبر دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور ان این است که در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه ایه الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره انا انزلناه را بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند اللهم صل علی محمد و ال محمد و ابعث ثوابها الی قبر فلان و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است در شب اول قبر، دو رکعت نماز وحشت برای میت بخوانند و دستور آن این است که در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آیة الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره اِنّا اَنْزَلْنا بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَابْعَثْ ثَوابَها اِلَی قَبْرِ فُلانَ و به جای کلمه فلان اسم میت را بگویند.
- [آیت الله سیستانی] سزاوار است در شب اول قبر ، دو رکعت نماز وحشت برای میّت بخوانند ، و دستور آن این است که : در رکعت اول بعد از حمد یک مرتبه آیة الکرسی ، و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره (إنّا أنزلناه) را بخوانند ، و بعد از سلام نماز بگویند : (اللّهُمَّ صَلِ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبْرِ فُلانٍ) وبجای کلمه فلان اسم میّت را بگویند .