آیه 5 سوره توبه را تفسیر کنید؟
آیه مورد اشاره، آیه پنجم سوره توبه است:( فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبیلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (5)پس چون ماه‌هایِ حرام سپری شد، مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بن‌ینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند، راه برایشان گشاده گردانید، زیرا خدا آمرزنده مهربان است.) قبل از پرداختن به تفسیر اجمالی این آیه شریفه نکته مهمی را باید تذکر دهیم و آن اینکه برای بدست آوردن نظر دین در یک مسئله و رسیدن به دستورات شرع مقدس در آنمورد اکتفای به یک آیه و یا روایت توسط امثال ما که مجتهد نیستیم خطای آشکاریست که بر هیچکس پنهان نیست. مجتهد جامع‌الشرایط بعد از سالها تمرین و ممارست طاقت فرسا و بعد از شناخت کامل و همه‌جانبه یک موضوع و پس از احاطه کامل بر تمام آیات و روایات مرتبط با حکم آن موضوع و درنظر داشتن تمام قرائن و شواهد موجود نهایتا با کمال احتیاط، نظر و فهم خود _که البته هم بر خودش و هم بر مقلدینش حجت است_ را در مورد حکم آن موضوع ارائه می‌دهد، و اگر مسئله مربوط به جامعه اسلامی بود این ولی فقیه است که تکلیف مسلمین را روشن می‌کند. حال اشاره‌ای به تفسیر اجمالی آیه مورد بحث می‌نماییم: در این آیه چهار دستور در مورد مشرکین دیده می‌شود: بستن راهها، محاصره کردن، اسیر ساختن، و بالآخره کشتن و ظاهر این است که چهار موضوع به صورت یک امر تخییری نیست، بلکه با در نظر گرفتن شرایط محیط و زمان و مکان و اشخاص مورد نظر، باید هر یک از این امور که مناسب تشخیص داده شود، عملی گردد. اگر تنها با اسارت و محاصره کردن و بستن راه بر آنها در فشار کافی قرار گیرند از این راه باید وارد شد و اگر چاره‌ای جز قتل نبود کشتن آنها مجاز است. این شدت عمل به خاطر آن است که برنامه اسلام ریشه کن ساختن بت پرستی از روی کره زمین بوده، و همانطور که می دانید، مساله آزادی مذهبی، یعنی ترک اجبار پیروان مذاهب دیگر برای پذیرش اسلام، منحصر به ادیان آسمانی و اهل کتاب مانند یهود و نصاری است، و شامل بت پرستان نمی‌شود، زیرا بت پرستی مذهب و آئین نیست که محترم شمرده شود، بلکه انحطاط و خرافه و انحراف و بیماری است که به هر حال و به هر قیمت باید ریشه کن گردد ولی این شدت و خشونت نه به مفهوم این است که راه بازگشت به روی آنها بسته شده باشد، بلکه در هر حال و در هر لحظه بخواهند می‌توانند جهت خود را تغییر دهند، لذا بلافاصله اضافه می‌کند: اگر آنها توبه کنند و به سوی حق‌ باز گردند و نماز را بر پا دارند و زکاة را ادا کنند، آنها را رها سازید و مزاحمشان نشوید. (فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ) و در این صورت با سایر مسلمانان کمترین تفاوتی را ندارند و در همه احکام و حقوق با آنها شریکند زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است، و کسی را که به سوی او باز گردد، از در خود نمی‌راند (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ). سپس این موضوع را در آیه بعد با دستور دیگری تکمیل می‌کند تا تردیدی باقی نماند که هدف اسلام از این دستور تعمیم توحید و آئین حق و عدالت است، نه استعمار و استثمار و قبضه کردن اموال یا سرزمین‌های دیگران، و می‌گوید: اگر یکی از بت پرستان از تو در خواست پناهندگی کند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ). یعنی در نهایت آرامش با او رفتار کن، و مجال اندیشه و تفکر را به آنها بده تا آزادانه به بررسی محتوای دعوت تو بپردازند، و اگر نور هدایت بر دل آنها تابید آن را بپذیرند. بعد اضافه می‌کند که او را پس از پایان مدت مطالعه به جایگاه امن و امانش برسان تا کسی در اثناء راه مزاحم او نگردد. (ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ). و سرانجام علت این دستور سازنده را چنین بیان می‌کند که: این بخاطر آن است که آنها قومی بی اطلاع و ناآگاهند (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ). بنا بر این اگر درهای کسب آگاهی به روی آنها باز گردد، این امید میرود که از بت پرستی که زائیده جهل و نادانی است خارج شوند، و به راه توحید و خدا که مولود علم و دانش است گام بگذارند. در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده که یکی از بت پرستان پس از الغای پیمان آنها، به علی ع گفت: ای فرزند ابو طالب اگر کسی از ما بعد از گذشتن این چهار ماه بخواهد پیامبر را ملاقات کند و مسائلی را با او در میان بگذارد و یا سخن خدا را بشنود، آیا در امنیت خواهد بود؟! علی (ع) فرمود آری، زیرا خداوند فرموده وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ ... و به این ترتیب سختگیری فوق العاده‌ای که از آیه اول استفاده می‌شود، با نرمشی که در آیه دوم به کار رفته، تعدیل می‌گردد، و راه و رسم تربیت همین است که همیشه شدت عمل را با نرمش بیامیزند و از آن معجونی شفا بخش بسازند. (تفسیر نمونه، ج‌7، صص: 294-293) در آیات ابتدایی سوره توبه سخن از وظیفه مسلمانان در برابر بت پرستان است، اما وظیفه ما در برابر اهل کتاب‌ در آیه 29 به بعد مورد توجه قرار گرفته است و تکلیف مسلمین را با اهل کتاب روشن می‌سازد. در این آیات در حقیقت اسلام برای اهل کتاب یک سلسله احکام حد وسط میان مسلمین و مشرکین قائل شده است، زیرا اهل کتاب از نظر پیروی از یک دین آسمانی شباهتی با مسلمانان دارند، ولی از جهتی نیز شبیه به مشرکان هستند، به همین دلیل اجازه کشتن آنها را نمی‌دهد در حالی که این اجازه را در باره بت پرستانی که مقاومت به خرج می‌دادند، می‌داد، زیرا برنامه، برنامه ریشه کن ساختن بت پرستی از روی کره زمین بوده است. ولی در صورتی اجازه کنار آمدن با اهل کتاب را می‌دهد که آنها حاضر شوند به صورت یک اقلیت سالم مذهبی با مسلمانان زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحریکات بر ضد مسلمانان و تبلیغات مخالف اسلام نزنند، در غیر این صورت اجازه مبارزه و پیکار با آنها را صادر می‌کند، دلیل این شدت عمل را در لابلای سه جمله در آیه مورد بحث روشن می‌سازد.(تفسیر نمونه، ج‌7، ص: 351) خلاصه اینکه احکام روابط با اهل کتاب تابع نوع رابطه‌ایست که آنها با مسلمین دارند، اگر با مسلمین در جنگ باشند کافرحربی محسوب می‌شوند و رابطه با ایشان احکام خاص خود را دارد و جواز کشتن آنها هم تابع رعایت مصالح مسلمین و جامعه مسلمین است و البه تشخیص آنهم بدست ولی فقیه و حاکم جامعه اسلامیست. به عنوان نمونه جوابی که مرحوم امام به سوال مطرح شده توسط شورای عالی قضایی داده‌اند و در صحیفه امام، ج‌18، ص 305 آمده است را می‌آوریم: ( بعد التحیة و السلام، تقاضا می‌شود سؤال ذیل را جواب مرقوم فرمایید: آیا غیر مسلمانان که در مملکت ایران زندگی می‌نمایند از اهل کتاب یا غیر آنها اگر مرتکب جرمی بشوند که حد یا تعزیر دارند مانند سرقت و زنا یا جاسوسی یا افساد یا محاربه یا قیام علیه حکومت و همانند اینها آیا مانند مسلمانان باید مجازات شوند یا آنکه مجازات آنها در مانند جاسوسی به بعد احتیاج به اشتراط ترک دارد و یا آنکه چون با مثل جاسوسی حربی شوند به مانند کفاری که شرایط ذمه عمل نکنند با آنان معامله گردد، یعنی برگرداندن به مأمن و یا تخییر حاکم بین قتل یا فدیه یا استرقاف که حضرت عالی در مسئله هشت تحریر الوسیله، ج 2، ص 503 در تخییر اشکال فرمودید. بسمه تعالی‌، کفار مزبور در پناه اسلام هستند و احکام اسلام مانند مسلمانهای دیگر درباره آنها جاری است و محقون الدّم بوده و مالشان محترم است. روح اللَّه الموسوی‌) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100130013)
عنوان سوال:

آیه 5 سوره توبه را تفسیر کنید؟


پاسخ:

آیه مورد اشاره، آیه پنجم سوره توبه است:( فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبیلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ (5)پس چون ماه‌هایِ حرام سپری شد، مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بن‌ینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند، راه برایشان گشاده گردانید، زیرا خدا آمرزنده مهربان است.)
قبل از پرداختن به تفسیر اجمالی این آیه شریفه نکته مهمی را باید تذکر دهیم و آن اینکه برای بدست آوردن نظر دین در یک مسئله و رسیدن به دستورات شرع مقدس در آنمورد اکتفای به یک آیه و یا روایت توسط امثال ما که مجتهد نیستیم خطای آشکاریست که بر هیچکس پنهان نیست. مجتهد جامع‌الشرایط بعد از سالها تمرین و ممارست طاقت فرسا و بعد از شناخت کامل و همه‌جانبه یک موضوع و پس از احاطه کامل بر تمام آیات و روایات مرتبط با حکم آن موضوع و درنظر داشتن تمام قرائن و شواهد موجود نهایتا با کمال احتیاط، نظر و فهم خود _که البته هم بر خودش و هم بر مقلدینش حجت است_ را در مورد حکم آن موضوع ارائه می‌دهد، و اگر مسئله مربوط به جامعه اسلامی بود این ولی فقیه است که تکلیف مسلمین را روشن می‌کند.
حال اشاره‌ای به تفسیر اجمالی آیه مورد بحث می‌نماییم: در این آیه چهار دستور در مورد مشرکین دیده می‌شود: بستن راهها، محاصره کردن، اسیر ساختن، و بالآخره کشتن و ظاهر این است که چهار موضوع به صورت یک امر تخییری نیست، بلکه با در نظر گرفتن شرایط محیط و زمان و مکان و اشخاص مورد نظر، باید هر یک از این امور که مناسب تشخیص داده شود، عملی گردد. اگر تنها با اسارت و محاصره کردن و بستن راه بر آنها در فشار کافی قرار گیرند از این راه باید وارد شد و اگر چاره‌ای جز قتل نبود کشتن آنها مجاز است.
این شدت عمل به خاطر آن است که برنامه اسلام ریشه کن ساختن بت پرستی از روی کره زمین بوده، و همانطور که می دانید، مساله آزادی مذهبی، یعنی ترک اجبار پیروان مذاهب دیگر برای پذیرش اسلام، منحصر به ادیان آسمانی و اهل کتاب مانند یهود و نصاری است، و شامل بت پرستان نمی‌شود، زیرا بت پرستی مذهب و آئین نیست که محترم شمرده شود، بلکه انحطاط و خرافه و انحراف و بیماری است که به هر حال و به هر قیمت باید ریشه کن گردد ولی این شدت و خشونت نه به مفهوم این است که راه بازگشت به روی آنها بسته شده باشد، بلکه در هر حال و در هر لحظه بخواهند می‌توانند جهت خود را تغییر دهند، لذا بلافاصله اضافه می‌کند: اگر آنها توبه کنند و به سوی حق‌ باز گردند و نماز را بر پا دارند و زکاة را ادا کنند، آنها را رها سازید و مزاحمشان نشوید. (فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُمْ) و در این صورت با سایر مسلمانان کمترین تفاوتی را ندارند و در همه احکام و حقوق با آنها شریکند زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است، و کسی را که به سوی او باز گردد، از در خود نمی‌راند (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ). سپس این موضوع را در آیه بعد با دستور دیگری تکمیل می‌کند تا تردیدی باقی نماند که هدف اسلام از این دستور تعمیم توحید و آئین حق و عدالت است، نه استعمار و استثمار و قبضه کردن اموال یا سرزمین‌های دیگران، و می‌گوید: اگر یکی از بت پرستان از تو در خواست پناهندگی کند به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ). یعنی در نهایت آرامش با او رفتار کن، و مجال اندیشه و تفکر را به آنها بده تا آزادانه به بررسی محتوای دعوت تو بپردازند، و اگر نور هدایت بر دل آنها تابید آن را بپذیرند. بعد اضافه می‌کند که او را پس از پایان مدت مطالعه به جایگاه امن و امانش برسان تا کسی در اثناء راه مزاحم او نگردد. (ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ). و سرانجام علت این دستور سازنده را چنین بیان می‌کند که: این بخاطر آن است که آنها قومی بی اطلاع و ناآگاهند (ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ). بنا بر این اگر درهای کسب آگاهی به روی آنها باز گردد، این امید میرود که از بت پرستی که زائیده جهل و نادانی است خارج شوند، و به راه توحید و خدا که مولود علم و دانش است گام بگذارند. در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده که یکی از بت پرستان پس از الغای پیمان آنها، به علی ع گفت: ای فرزند ابو طالب اگر کسی از ما بعد از گذشتن این چهار ماه بخواهد پیامبر را ملاقات کند و مسائلی را با او در میان بگذارد و یا سخن خدا را بشنود، آیا در امنیت خواهد بود؟! علی (ع) فرمود آری، زیرا خداوند فرموده وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ ... و به این ترتیب سختگیری فوق العاده‌ای که از آیه اول استفاده می‌شود، با نرمشی که در آیه دوم به کار رفته، تعدیل می‌گردد، و راه و رسم تربیت همین است که همیشه شدت عمل را با نرمش بیامیزند و از آن معجونی شفا بخش بسازند. (تفسیر نمونه، ج‌7، صص: 294-293)
در آیات ابتدایی سوره توبه سخن از وظیفه مسلمانان در برابر بت پرستان است، اما وظیفه ما در برابر اهل کتاب‌ در آیه 29 به بعد مورد توجه قرار گرفته است و تکلیف مسلمین را با اهل کتاب روشن می‌سازد. در این آیات در حقیقت اسلام برای اهل کتاب یک سلسله احکام حد وسط میان مسلمین و مشرکین قائل شده است، زیرا اهل کتاب از نظر پیروی از یک دین آسمانی شباهتی با مسلمانان دارند، ولی از جهتی نیز شبیه به مشرکان هستند، به همین دلیل اجازه کشتن آنها را نمی‌دهد در حالی که این اجازه را در باره بت پرستانی که مقاومت به خرج می‌دادند، می‌داد، زیرا برنامه، برنامه ریشه کن ساختن بت پرستی از روی کره زمین بوده است.
ولی در صورتی اجازه کنار آمدن با اهل کتاب را می‌دهد که آنها حاضر شوند به صورت یک اقلیت سالم مذهبی با مسلمانان زندگی مسالمت‌آمیز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحریکات بر ضد مسلمانان و تبلیغات مخالف اسلام نزنند، در غیر این صورت اجازه مبارزه و پیکار با آنها را صادر می‌کند، دلیل این شدت عمل را در لابلای سه جمله در آیه مورد بحث روشن می‌سازد.(تفسیر نمونه، ج‌7، ص: 351)
خلاصه اینکه احکام روابط با اهل کتاب تابع نوع رابطه‌ایست که آنها با مسلمین دارند، اگر با مسلمین در جنگ باشند کافرحربی محسوب می‌شوند و رابطه با ایشان احکام خاص خود را دارد و جواز کشتن آنها هم تابع رعایت مصالح مسلمین و جامعه مسلمین است و البه تشخیص آنهم بدست ولی فقیه و حاکم جامعه اسلامیست. به عنوان نمونه جوابی که مرحوم امام به سوال مطرح شده توسط شورای عالی قضایی داده‌اند و در صحیفه امام، ج‌18، ص 305 آمده است را می‌آوریم: ( بعد التحیة و السلام، تقاضا می‌شود سؤال ذیل را جواب مرقوم فرمایید: آیا غیر مسلمانان که در مملکت ایران زندگی می‌نمایند از اهل کتاب یا غیر آنها اگر مرتکب جرمی بشوند که حد یا تعزیر دارند مانند سرقت و زنا یا جاسوسی یا افساد یا محاربه یا قیام علیه حکومت و همانند اینها آیا مانند مسلمانان باید مجازات شوند یا آنکه مجازات آنها در مانند جاسوسی به بعد احتیاج به اشتراط ترک دارد و یا آنکه چون با مثل جاسوسی حربی شوند به مانند کفاری که شرایط ذمه عمل نکنند با آنان معامله گردد، یعنی برگرداندن به مأمن و یا تخییر حاکم بین قتل یا فدیه یا استرقاف که حضرت عالی در مسئله هشت تحریر الوسیله، ج 2، ص 503 در تخییر اشکال فرمودید.
بسمه تعالی‌، کفار مزبور در پناه اسلام هستند و احکام اسلام مانند مسلمانهای دیگر درباره آنها جاری است و محقون الدّم بوده و مالشان محترم است. روح اللَّه الموسوی‌) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 2/100130013)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین