آیه 78 سوره مبارکه نحل را خیلی ساده توضیح دهید.
قرآن کریم در مورد ذخایر و اندوخته‌های علم و دانش انسان در هنگام تولد، می‌فرماید: «وَ اللهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً ...»؛[1] و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود، در حالی‌که هیچ چیز نمی‌دانستید و برای شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را به جا آورید. هرچند از ظاهر آیه استفاده می‌شود که انسان در آغاز تولد، هیچ دانشی نداشت، اما همان‌گونه که در جای خود بدان پرداختیم «کل شیء» و «لا شیء» به معنای دقیق فلسفی «همه چیز» و «هیچ چیز» نیست، بلکه به معنای عرفی آن دو است. به عنوان نمونه اگر فردی بگوید در فلان هتل، تمام امکانات رفاهی وجود دارد و یا آن‌که در فلان سفر با هیچ ناراحتی مواجه نشدم، واضح است که مراد از «تمام» و «هیچ»، همان معنای عرفی آن است، نه معنای دقیق فلسفی این کلمات. این آیه نیز منافات با آن ندارد که برخی دانش‌های حضوری و غریزی در نوزاد و یا حتی در طفل داخل شکم مادر وجود داشته باشد، اما هر علم و دانش حصولی ارزش‌مندی که پیشرفت بشر بدان وابسته است، تنها بعد از تولّد به دست خواهد آمد. در این آیه نیز علم حصولی انسان در بدو تولد نفی شده است‏. جمله «لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً» حال برای ضمیر خطاب «کُمْ» است؛ یعنی خداوند شما را از رحم‌های مادرانتان متولد کرد، در حالی‌که شما از این معلوماتی که بعداً از طریق گوش، چشم و عقل درک کردید خالی بودید. بر این اساس، به این پرسش‌ها پاسخ داده خواهد شد که چگونه قرآن می‌گوید به هنگام تولد هیچ چیز نمی‌دانستید، در حالی‌که ما دارای یک سلسله علوم فطری هستیم؛ مانند آگاهی از توحید و خداشناسی. همچنین مسائل بدیهی؛ نظیر عدم اجتماع نقیضین، و یا این‌که کل از جزء بزرگ‌تر است. یا در مسائل اجتماعی و اخلاقی؛ مانند حسن عدالت و قبح ظلم. همه اینها علومی هستند که در نهاد ما از آغاز قرار داشته و با ما از مادر متولد شده است؟! و آیا حتی علم ما به وجود خویشتن که علم حضوری محسوب می‌شود نیز وجود نداشت، و از طریق گوش، چشم و عقل به دست آمد؟! زیرا بی‌گمان حتی این علوم بدیهی و ضروری و فطری در آن لحظه به صورت «فعلیت» در انسان نبود. تنها استعداد و قوه آن در نهاد آدمی وجود داشت. به بیان دیگر، ما، در لحظه تولد از همه چیز غافل بودیم، حتی از خویشتن خویش، ولی درک بسیاری از حقایق به صورت بالقوه در ما نهفته بود، کم کم چشم ما قدرت بینایی پیدا کرد، گوش قدرت شنوایی، و عقل قدرت درک و تجزیه و تحلیل یافت و ما از این مواهب سه‏‌گانه الهی بهره‏‌مند شدیم. نخست تصورات بسیاری از چیزها را از طریق حس درک کردیم، و آن‌را به عقل سپردیم، سپس از آنها مفاهیم کلی، و کلی‌تر، ساختیم و از طریق «تعمیم» و «تجرید» به حقایق عقلی دست یافتیم. قدرت تفکر ما به جایی می‌رسد که از خویشتن (به عنوان یک علم حضوری آگاه می‌شویم) سپس علوم و دانش‌هایی که به صورت بالقوه در نهاد ما بود، جان می‌گیرد و فعلیت پیدا می‌کند، و ما این علوم بدیهی و ضروری را پایه‏‌ای قرار می‌دهیم برای شناخت علوم نظری و غیر بدیهی.[2] «وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»، اشاره به مبادی این علم دارد که خدای تعالی به انسان داده است؛ زیرا مبدأ تمامی تصورات، حواس ظاهری است که عمده آنها حس بینایی و حس شنوایی است. و حواس دیگر(لامسه و ذائقه و شامه) به اهمیت آن دو نمی‌رسند، و مبدأ تصدیق و فکر، قلب است.[3]   [1] . نحل، 78. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏11، ص 335 - 336، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش. [3] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن،  ج 12، ص 312، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
عنوان سوال:

آیه 78 سوره مبارکه نحل را خیلی ساده توضیح دهید.


پاسخ:

قرآن کریم در مورد ذخایر و اندوخته‌های علم و دانش انسان در هنگام تولد، می‌فرماید: «وَ اللهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً ...»؛[1] و خداوند شما را از شکم مادرانتان خارج نمود، در حالی‌که هیچ چیز نمی‌دانستید و برای شما، گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شکر نعمت او را به جا آورید.
هرچند از ظاهر آیه استفاده می‌شود که انسان در آغاز تولد، هیچ دانشی نداشت، اما همان‌گونه که در جای خود بدان پرداختیم «کل شیء» و «لا شیء» به معنای دقیق فلسفی «همه چیز» و «هیچ چیز» نیست، بلکه به معنای عرفی آن دو است. به عنوان نمونه اگر فردی بگوید در فلان هتل، تمام امکانات رفاهی وجود دارد و یا آن‌که در فلان سفر با هیچ ناراحتی مواجه نشدم، واضح است که مراد از «تمام» و «هیچ»، همان معنای عرفی آن است، نه معنای دقیق فلسفی این کلمات.
این آیه نیز منافات با آن ندارد که برخی دانش‌های حضوری و غریزی در نوزاد و یا حتی در طفل داخل شکم مادر وجود داشته باشد، اما هر علم و دانش حصولی ارزش‌مندی که پیشرفت بشر بدان وابسته است، تنها بعد از تولّد به دست خواهد آمد.
در این آیه نیز علم حصولی انسان در بدو تولد نفی شده است‏. جمله «لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً» حال برای ضمیر خطاب «کُمْ» است؛ یعنی خداوند شما را از رحم‌های مادرانتان متولد کرد، در حالی‌که شما از این معلوماتی که بعداً از طریق گوش، چشم و عقل درک کردید خالی بودید.
بر این اساس، به این پرسش‌ها پاسخ داده خواهد شد که چگونه قرآن می‌گوید به هنگام تولد هیچ چیز نمی‌دانستید، در حالی‌که ما دارای یک سلسله علوم فطری هستیم؛ مانند آگاهی از توحید و خداشناسی. همچنین مسائل بدیهی؛ نظیر عدم اجتماع نقیضین، و یا این‌که کل از جزء بزرگ‌تر است. یا در مسائل اجتماعی و اخلاقی؛ مانند حسن عدالت و قبح ظلم. همه اینها علومی هستند که در نهاد ما از آغاز قرار داشته و با ما از مادر متولد شده است؟! و آیا حتی علم ما به وجود خویشتن که علم حضوری محسوب می‌شود نیز وجود نداشت، و از طریق گوش، چشم و عقل به دست آمد؟!
زیرا بی‌گمان حتی این علوم بدیهی و ضروری و فطری در آن لحظه به صورت «فعلیت» در انسان نبود. تنها استعداد و قوه آن در نهاد آدمی وجود داشت. به بیان دیگر، ما، در لحظه تولد از همه چیز غافل بودیم، حتی از خویشتن خویش، ولی درک بسیاری از حقایق به صورت بالقوه در ما نهفته بود، کم کم چشم ما قدرت بینایی پیدا کرد، گوش قدرت شنوایی، و عقل قدرت درک و تجزیه و تحلیل یافت و ما از این مواهب سه‏‌گانه الهی بهره‏‌مند شدیم. نخست تصورات بسیاری از چیزها را از طریق حس درک کردیم، و آن‌را به عقل سپردیم، سپس از آنها مفاهیم کلی، و کلی‌تر، ساختیم و از طریق «تعمیم» و «تجرید» به حقایق عقلی دست یافتیم.
قدرت تفکر ما به جایی می‌رسد که از خویشتن (به عنوان یک علم حضوری آگاه می‌شویم) سپس علوم و دانش‌هایی که به صورت بالقوه در نهاد ما بود، جان می‌گیرد و فعلیت پیدا می‌کند، و ما این علوم بدیهی و ضروری را پایه‏‌ای قرار می‌دهیم برای شناخت علوم نظری و غیر بدیهی.[2]
«وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»، اشاره به مبادی این علم دارد که خدای تعالی به انسان داده است؛ زیرا مبدأ تمامی تصورات، حواس ظاهری است که عمده آنها حس بینایی و حس شنوایی است. و حواس دیگر(لامسه و ذائقه و شامه) به اهمیت آن دو نمی‌رسند، و مبدأ تصدیق و فکر، قلب است.[3]   [1] . نحل، 78. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏11، ص 335 - 336، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش. [3] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن،  ج 12، ص 312، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین