حیات طیبه معنای وسیعی دارد. حیاتی دور از هر نگرانی و تلخکامی، حیاتی همراه با قناعت و پرهیز از افراط و تفریط، حیاتی سرشار از معنویت و ایمان و احسان به خلق، حیاتی به دور از غفلت، سهو و نسیان و.... . برای نیل به این هدف متعالی دو شرط لازم است: ایمان و عمل شایسته. در واقع قلب که جایگاه محبت به خداوند متعال شد، سایر محبتهای غیرواقعی و دنیوی در آن رخنه نخواهد کرد، در نتیجه عملی نیز که از این روح صادر میشود برگرفته از ایمان خواهد بود، به طوری که عمل صالح، نتیجه و ثمره ایمان راسخ میباشد. بعد از حصول این معنی، تمام شئون یک فرد مؤمن عبادت خواهد بود. زیرا او خداوند را حاضر و ناظر بر رفتار و کردار خود خواهد یافت. برای رسیدن به این منظور در ابتدا و در حین و در انتهای هر کاری توجه به خداوند را حفظ کنید و این محافظت را به تمام شئون زندگی خود اشاعه و تعمیم دهید. (آری هر کس بیشتر بترسد، از خود مراقبت و مواظبت بیشتری خواهد کرد)امام جواد(ع) میفرمایند: التحفظ عن یقدر الخوف؛ خود را پاییدن به اندازه واهمه داشتن است (شرح زندگانی امام جواد(ع)، انتشارات قرآن و عترت دانشگاه آزاد اسلامی( خداوند در سوره مبارکه نحل آیه 97 می فرماید: (من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجرنیهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون؛ هر کس عمل صالح انجام دهد، در حالی که مؤمن است، خواه مرد یا زن به او حیات و زندگی پاکیزه می بخشیم و آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند پاداش خواهم داد). در معنای (حیات طیبه) مفسران نظرات گوناگونی دارند: بعضی آن را به روزی حلال و عده ای به قناعت و راضی بودن از نصیب و قسمت و گروهی به رزق روزانه و دسته ای به عبادت همراه با روزی حلال و سرانجام طایفه ای به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن تفسیر کرده اند. ولی حیات طیبه چنان معنای وسیع و گسترده ای دارد که همه این معانی را در بر می گیرد. زندگی پاکیزه از هر نظر پاکیزه از آلودگی ها، ظلم ها و خیانت ها، عداوت ها و دشمنی ها، اسارت ها و ذلت ها و انواع نگرانی ها و هرگونه چیزی که آب زلال و گوارای زندگی را در کام انسان ناگوار می سازد. در روایتی که در نهج البلاغه از امیر مؤمنان(ع) آمده چنین می خوانیم: (و سئل عن قوله تعالی فلنحیینه حیاه طیبه) فقال هی القناعه؛ از امام(ع) پرسیدند منظور از جمله (فلنحیینه حیاه طیبه) چیست؟ فرمود: قناعت) (نهج البلاغه، کلمه قصار 229). بدون شک مفهوم این تفسیر محدود ساختن حیات طیبه به قناعت نمی باشد بلکه بیان مصداق و نمونه روشنی از آن است، چون اگر همه دنیا را به کسی بدهند ولی روح قناعت را از او بگیرند همیشه در آزار و رنج و نگرانی به سر می برد و به عکس اگر انسان روح قناعت داشته و از حرص و آز و طمع بر کنار باشد، همیشه آسوده خاطر و خوش است (تفسیر نمونه، ج 11 ، ذیل آیه 97 سوره نحل). مرحوم علامه طباطبایی در مورد (حیات طیبه) بیانی عمیق و عالی دارند، ایشان در المیزان، ج 12، در ذیل آیه 97 سوره مبارکه نحل می فرماید: مراد از (احیاء) بخشیدن و افاضه حیات و زندگی است و آیه شریفه دلالت دارد که خداوند سبحان، انسان با ایمانی را که عمل شایسته و مصالح انجام می دهد با زندگی جدیدی که غیر از زندگی معمول مردم است اکرام می کند و آثار زندگی حقیقی که همان علم و قدرت است با این زندگی جدید همراه و همگام است و این درک جدید و قدرت باعث می گردد چنین فرد مؤمنی، چیزها را چنان که هستند ببینید یعنی می تواند امور و اشیاء را به دو قسم حق و باطل تقسیم کند. سپس با قلب و روحش از امور باطل که در معرض فنا و زوال هستند که همان زندگی و حیات دنیوی است روی گردان می شود و به آن پشت می کند و دل به زینت ها و مظاهر فریبنده دنیا نمی بندد و چون از بند این تعلقات دنیوی و ظواهر گول زننده آن رها شد، شیطان نمی تواند او را خوار و ذلیل خود سازد و در بند خود گرفتار آرد. در نتیجه وسوسه های شیطان و هوا و هوس های نفسانی و زخارف دنیوی او را فریب نمی دهد و وسوسه نمی کند چون زوال و نابودی آنها را می بیند. و در مقابل، قلب و روحش به پروردگار باقی وجاویدش مرتبط و پیوسته می گردد و جز ذات پاک او و قرب و جوار او را طلب نمی کند و جز از خشم و دوری از او از چیزی هراس ندارد و در این هنگام برای خود زندگی پاک و جاودانه و بی زوال مشاهده می کند که کارگردان این زندگی و مدبر امور آن، پروردگار بخشنده و مهربان او است و در سراسر این زندگی معنوی و پاک جز زیبایی و جمال چیزی مشاهده نمی کند و تنها اموری را که خداوند آنها را قبیح و زشت شمرده، زشت و ناپسند می شمرد. این چنین انسانی چنان نور و کمال و قدرت و عزت و لذت و شادمانی در زندگی خود می یابد و مشاهده می کند که پایان و انتهایی ندارد، چگونه چنین نباشد و حال آن او غرق در زندگی ابدی و نعمتی پایدار و بی زوال که خالی از هرگونه درد و رنج و ناراحتی و کدورت است می باشد و این زندگی چنان با خیر و نیکی و سعادت آمیخته است که هیچ نوع شقاوت و بدبختی در آن راه ندارد. اما راه رسیدن به حیات طیبه: در همین آیه 97 نحل، راه رسیدن به این زندگی پاکیزه بیان شده است. برای رسیدن به زندگی پاک و حیات معنوی و روحانی باید اعمال صالح توأم با ایمان از انسان سر بزند و تنها وسیله و ملاک و معیار (ایمان) و اعمال صالحی است که برخاسته از ایمان و دل مؤمن باشد و دیگر هیچ قید و شرطی نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست. توجه به این آیه شریفه نقش بسیار عمیق ایمان وعمل صالح را در رسیدن به حیاتی پاک و پاکیزه روشن می سازد. ایمان زمینه تحقق اعمال صالح است و دلی که مؤمن و خدا باور نباشد، هر چند اعمال خوبی هم داشته باشد بالاخره انگیزه های دیگر در آن تأثیر می گذارد و از عمق و استواری چندانی برخوردار نیست. اعمال صالح در واقع کاشف و حاکی از وجود ایمان در انسان است و اعمال صالح ایمان را در وجود انسان تثبیت و ریشه دار می سازند و این ایمان تقویت شده و خود منشأ و سرچشمه اعمال نیک و صالح بعدی می گردد و این چنین ایمان و عمل صالح نسبت به یکدیگر تأثیر متقابل و کنش و واکنش دارند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 4/100105455)
حیات طیبه معنای وسیعی دارد. حیاتی دور از هر نگرانی و تلخکامی، حیاتی همراه با قناعت و پرهیز از افراط و تفریط، حیاتی سرشار از معنویت و ایمان و احسان به خلق، حیاتی به دور از غفلت، سهو و نسیان و.... . برای نیل به این هدف متعالی دو شرط لازم است: ایمان و عمل شایسته. در واقع قلب که جایگاه محبت به خداوند متعال شد، سایر محبتهای غیرواقعی و دنیوی در آن رخنه نخواهد کرد، در نتیجه عملی نیز که از این روح صادر میشود برگرفته از ایمان خواهد بود، به طوری که عمل صالح، نتیجه و ثمره ایمان راسخ میباشد. بعد از حصول این معنی، تمام شئون یک فرد مؤمن عبادت خواهد بود. زیرا او خداوند را حاضر و ناظر بر رفتار و کردار خود خواهد یافت. برای رسیدن به این منظور در ابتدا و در حین و در انتهای هر کاری توجه به خداوند را حفظ کنید و این محافظت را به تمام شئون زندگی خود اشاعه و تعمیم دهید. (آری هر کس بیشتر بترسد، از خود مراقبت و مواظبت بیشتری خواهد کرد)امام جواد(ع) میفرمایند: التحفظ عن یقدر الخوف؛ خود را پاییدن به اندازه واهمه داشتن است (شرح زندگانی امام جواد(ع)، انتشارات قرآن و عترت دانشگاه آزاد اسلامی( خداوند در سوره مبارکه نحل آیه 97 می فرماید: (من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجرنیهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون؛ هر کس عمل صالح انجام دهد، در حالی که مؤمن است، خواه مرد یا زن به او حیات و زندگی پاکیزه می بخشیم و آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دادند پاداش خواهم داد). در معنای (حیات طیبه) مفسران نظرات گوناگونی دارند: بعضی آن را به روزی حلال و عده ای به قناعت و راضی بودن از نصیب و قسمت و گروهی به رزق روزانه و دسته ای به عبادت همراه با روزی حلال و سرانجام طایفه ای به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن تفسیر کرده اند. ولی حیات طیبه چنان معنای وسیع و گسترده ای دارد که همه این معانی را در بر می گیرد. زندگی پاکیزه از هر نظر پاکیزه از آلودگی ها، ظلم ها و خیانت ها، عداوت ها و دشمنی ها، اسارت ها و ذلت ها و انواع نگرانی ها و هرگونه چیزی که آب زلال و گوارای زندگی را در کام انسان ناگوار می سازد. در روایتی که در نهج البلاغه از امیر مؤمنان(ع) آمده چنین می خوانیم: (و سئل عن قوله تعالی فلنحیینه حیاه طیبه) فقال هی القناعه؛ از امام(ع) پرسیدند منظور از جمله (فلنحیینه حیاه طیبه) چیست؟ فرمود: قناعت) (نهج البلاغه، کلمه قصار 229). بدون شک مفهوم این تفسیر محدود ساختن حیات طیبه به قناعت نمی باشد بلکه بیان مصداق و نمونه روشنی از آن است، چون اگر همه دنیا را به کسی بدهند ولی روح قناعت را از او بگیرند همیشه در آزار و رنج و نگرانی به سر می برد و به عکس اگر انسان روح قناعت داشته و از حرص و آز و طمع بر کنار باشد، همیشه آسوده خاطر و خوش است (تفسیر نمونه، ج 11 ، ذیل آیه 97 سوره نحل). مرحوم علامه طباطبایی در مورد (حیات طیبه) بیانی عمیق و عالی دارند، ایشان در المیزان، ج 12، در ذیل آیه 97 سوره مبارکه نحل می فرماید: مراد از (احیاء) بخشیدن و افاضه حیات و زندگی است و آیه شریفه دلالت دارد که خداوند سبحان، انسان با ایمانی را که عمل شایسته و مصالح انجام می دهد با زندگی جدیدی که غیر از زندگی معمول مردم است اکرام می کند و آثار زندگی حقیقی که همان علم و قدرت است با این زندگی جدید همراه و همگام است و این درک جدید و قدرت باعث می گردد چنین فرد مؤمنی، چیزها را چنان که هستند ببینید یعنی می تواند امور و اشیاء را به دو قسم حق و باطل تقسیم کند. سپس با قلب و روحش از امور باطل که در معرض فنا و زوال هستند که همان زندگی و حیات دنیوی است روی گردان می شود و به آن پشت می کند و دل به زینت ها و مظاهر فریبنده دنیا نمی بندد و چون از بند این تعلقات دنیوی و ظواهر گول زننده آن رها شد، شیطان نمی تواند او را خوار و ذلیل خود سازد و در بند خود گرفتار آرد. در نتیجه وسوسه های شیطان و هوا و هوس های نفسانی و زخارف دنیوی او را فریب نمی دهد و وسوسه نمی کند چون زوال و نابودی آنها را می بیند. و در مقابل، قلب و روحش به پروردگار باقی وجاویدش مرتبط و پیوسته می گردد و جز ذات پاک او و قرب و جوار او را طلب نمی کند و جز از خشم و دوری از او از چیزی هراس ندارد و در این هنگام برای خود زندگی پاک و جاودانه و بی زوال مشاهده می کند که کارگردان این زندگی و مدبر امور آن، پروردگار بخشنده و مهربان او است و در سراسر این زندگی معنوی و پاک جز زیبایی و جمال چیزی مشاهده نمی کند و تنها اموری را که خداوند آنها را قبیح و زشت شمرده، زشت و ناپسند می شمرد. این چنین انسانی چنان نور و کمال و قدرت و عزت و لذت و شادمانی در زندگی خود می یابد و مشاهده می کند که پایان و انتهایی ندارد، چگونه چنین نباشد و حال آن او غرق در زندگی ابدی و نعمتی پایدار و بی زوال که خالی از هرگونه درد و رنج و ناراحتی و کدورت است می باشد و این زندگی چنان با خیر و نیکی و سعادت آمیخته است که هیچ نوع شقاوت و بدبختی در آن راه ندارد. اما راه رسیدن به حیات طیبه: در همین آیه 97 نحل، راه رسیدن به این زندگی پاکیزه بیان شده است. برای رسیدن به زندگی پاک و حیات معنوی و روحانی باید اعمال صالح توأم با ایمان از انسان سر بزند و تنها وسیله و ملاک و معیار (ایمان) و اعمال صالحی است که برخاسته از ایمان و دل مؤمن باشد و دیگر هیچ قید و شرطی نه از نظر سن و سال، نه از نظر نژاد، نه از نظر جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه اجتماعی در کار نیست. توجه به این آیه شریفه نقش بسیار عمیق ایمان وعمل صالح را در رسیدن به حیاتی پاک و پاکیزه روشن می سازد. ایمان زمینه تحقق اعمال صالح است و دلی که مؤمن و خدا باور نباشد، هر چند اعمال خوبی هم داشته باشد بالاخره انگیزه های دیگر در آن تأثیر می گذارد و از عمق و استواری چندانی برخوردار نیست. اعمال صالح در واقع کاشف و حاکی از وجود ایمان در انسان است و اعمال صالح ایمان را در وجود انسان تثبیت و ریشه دار می سازند و این ایمان تقویت شده و خود منشأ و سرچشمه اعمال نیک و صالح بعدی می گردد و این چنین ایمان و عمل صالح نسبت به یکدیگر تأثیر متقابل و کنش و واکنش دارند.
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 4/100105455)
- [سایر] مقایسه کلمات توفاهم (نسا 97) و تتوفاهم (نحل 32) را همراه با فرقشان؟
- [سایر] آیه 78 سوره مبارکه نحل را خیلی ساده توضیح دهید.
- [سایر] بر اساس آیه 8 سوره نحل وسائل نقلیه در قرآن کدام ها هستند؟
- [سایر] با سلام، معنای کلمه سَکَر در آیه 67 سوره نحل چیست؟
- [سایر] چرا خدا در آیه 38 از سوره نحل می فرماید: اکثر مردم درباره معاد چیزی نمی دانند؟
- [سایر] چرا در آیه 78 سوره نحل، کلمه سمع مفرد آمده و کلمات ابصار و افئده جمع آمده اند؟
- [سایر] چرا خدا در آیه 38 از سوره نحل می فرماید: اکثر مردم درباره معاد چیزی نمی دانند؟
- [سایر] چرا در آیه 78 سوره نحل، کلمه سمع مفرد آمده و کلمات ابصار و افئده جمع آمده اند؟
- [سایر] چگونه می توانم به مقام قرب الهی و حیات طیبه برسم؟
- [سایر] با سلام در آیه 70 سوره نحل منظور خداوند از کسانی که به پیری می رساند تا هر چه را آموخته است از یاد ببرد چیست؟
- [آیت الله جوادی آملی] .در چهار سوره قرآن, آیه سجده هست: آیه 15 سوره (سجده), آیه 37 سوره (فصّلت), آیه 62 سوره (نجم) و آیه 19 سوره (علق). هر کس یکی از این چهار آیه را بخواند یا گوش فرا دهد، پس از تمام شدن آیه، فوراً باید سجده کند و اگر آن را فراموش کرده، هر وقت یادش آمد, باید سجده نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکة یس و الصافات و آیه الکرسی و آیه پنجاه و چهارم ازو سورة اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه ازو قرآن ممکن بخوانند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس، و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف یعنی آیه اِنَّ رَبَّکُمُ اللهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ... و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در چهار سوره از قرآن مجید آیه سجده است (سوره های وَالنَّجم(53) اِقرَأْ(96) والم تنزیل(32) و حم سجده(41)) وهرگاه انسان آیه سجده را بخواند یا گوش کند باید فوراً به سجده رود، و اگر فراموش کرد هر زمان یادش آید سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلکه آیه سجده به گوشش بخورد بنابر احتیاط واجب باید سجده کند.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله سبحانی] مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف (إنَّ ربَّکُمُ اللهُ الّذی خَلَقَ السموات و الارض) تا آخر، و سه آیه آخر سوره بقره بلکه هرچه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است برای راحت شدن محتضر بر بالین او، سوره مبارکه یس و الصافات و احزاب و آیة الکرسی و آیه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه آیه آخر سوره بقره، بلکه هر چه از قرآن ممکن است بخوانند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] چنان که گفته شد در چهار سوره از قرآن مجید آیه سجده است(سوره (الم سجده) و (حم سجده) و (النجم) و (اقرء)) و هرگاه انسان آیه سجده را بخواند یا گوش کند باید فوراً به سجده رود و اگر فراموش کرد هر زمان یادش آید سجده واجب است و اگر گوش ندهد بلکه آیه سجده به گوشش بخورد، بنابر احتیاط واجب باید سجده کند.