در این که چرا "قلب" و "بصر" در آیه مورد پرسش به صیغه جمع، اما "سمع" مفرد ذکر شده است؟ برخی از مفسران معتقدند که این تفاوت نکته‌ای دارد، و برخی نیز حکمتی برای آن قائل نیستند. در این مختصر به برخی از این دیدگاه ها اشاره می شود. کلمه "سمع" در قرآن همه جا مفرد آمده، یعنی به صورت جمع (اسماع) نیامده است، ولی "قلب" و "بصر" گاهی به صورت جمع مانند آیه مورد پرسش، و گاهی به صورت مفرد آمده است: "وَ خَتَمَ عَلی‌ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی‌ بَصَرِهِ غِشاوَةً".[1] شیخ طوسی در تفسیر "تبیان" از یکی از ادبای معروف چنین نقل می‌کند: علت مفرد آمدن "سمع" ممکن است یکی از دو چیز باشد: 1. این که سمع گاهی به عنوان اسم جمع به کار می رود و می ‌دانیم که در اسم جمع معنای جمع نهفته است و نیازی به جمع بستن ندارد. 2. این که سمع می‌تواند معنای مصدری داشته باشد و مصدر دلالت بر کم و زیاد هر دو می‌کند، از این رو نیازی به جمع بستن ندارد.[2] صاحب تفسیر جوامع الجامع معتقد است؛ سمع، چون مصدر است و اصولاً مصدر جمع بسته نمی‌شود؛ از این رو، به صورت مفرد ذکر شده است.[3] البته، می‌توان وجه ذوقی و علمی برای این تفاوت گفت و آن این که چون تنوع ادراکات قلبی و مشاهدات با چشم نسبت به "مسموعات" فوق العاده بیشتر است؛ از این جهت قلوب و ابصار به صورت جمع ذکر شده اند، ولی "سمع" به صورت مفرد آمده است.[4] همچنین این نکته نیز قابل توجه است: این که در این آیه قلب و بصر به صورت جمع و سمع به صورت مفرد آمده و قلب مقدم بر سمع ذکر شده دلیل خاصی ندارد؛ زیرا در آیات دیگر قرآن عکس این کار را ملاحظه می‌کنیم. بنابراین، جمع و افراد این کلمات و یا تقدیم و تأخیر آنها برای تنوع در بیان مطلب است.[5] بنابر این، نیازی نیست که جمع و افراد این کلمات و یا تقدیم و تأخیر آنها الزاماً دارای حکمت و سرّی باشد که اگر به سر آن پی نبردیم، این تقدیم و تأخیرها و یا مفرد و جمع آوردن ها بیهوده تصور شود. پی نوشت: [1] جاثیه، 23. [2] طوسی، محمد بن حسن،‌ التبیان فی تفسیر القرآن، ج ‌1، ص 64، دار احیاء التراث العربی، بیروت.‌ [3] طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، مترجمان، ج ‌1، ص 26، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ دوم، 1377 ش.‌ [4] ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌1، ص 88- 89، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش؛ درویش، محیی الدین، ‌إعراب القرآن و بیانه، ج ‌1، ص 29، دارالارشاد، سوریه، چاپ چهارم‌، 1415 ق.‌ [5] جعفری، یعقوب، ‌کوثر، ج ‌1، ص 55، بی جا، بی تا. منبع:islamquest.net
در این که چرا "قلب" و "بصر" در آیه مورد پرسش به صیغه جمع، اما "سمع" مفرد ذکر شده است؟ برخی از مفسران معتقدند که این تفاوت نکتهای دارد، و برخی نیز حکمتی برای آن قائل نیستند. در این مختصر به برخی از این دیدگاه ها اشاره می شود.
کلمه "سمع" در قرآن همه جا مفرد آمده، یعنی به صورت جمع (اسماع) نیامده است، ولی "قلب" و "بصر" گاهی به صورت جمع مانند آیه مورد پرسش، و گاهی به صورت مفرد آمده است: "وَ خَتَمَ عَلی سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی بَصَرِهِ غِشاوَةً".[1]
شیخ طوسی در تفسیر "تبیان" از یکی از ادبای معروف چنین نقل میکند: علت مفرد آمدن "سمع" ممکن است یکی از دو چیز باشد:
1. این که سمع گاهی به عنوان اسم جمع به کار می رود و می دانیم که در اسم جمع معنای جمع نهفته است و نیازی به جمع بستن ندارد.
2. این که سمع میتواند معنای مصدری داشته باشد و مصدر دلالت بر کم و زیاد هر دو میکند، از این رو نیازی به جمع بستن ندارد.[2]
صاحب تفسیر جوامع الجامع معتقد است؛ سمع، چون مصدر است و اصولاً مصدر جمع بسته نمیشود؛ از این رو، به صورت مفرد ذکر شده است.[3]
البته، میتوان وجه ذوقی و علمی برای این تفاوت گفت و آن این که چون تنوع ادراکات قلبی و مشاهدات با چشم نسبت به "مسموعات" فوق العاده بیشتر است؛ از این جهت قلوب و ابصار به صورت جمع ذکر شده اند، ولی "سمع" به صورت مفرد آمده است.[4]
همچنین این نکته نیز قابل توجه است: این که در این آیه قلب و بصر به صورت جمع و سمع به صورت مفرد آمده و قلب مقدم بر سمع ذکر شده دلیل خاصی ندارد؛ زیرا در آیات دیگر قرآن عکس این کار را ملاحظه میکنیم. بنابراین، جمع و افراد این کلمات و یا تقدیم و تأخیر آنها برای تنوع در بیان مطلب است.[5] بنابر این، نیازی نیست که جمع و افراد این کلمات و یا تقدیم و تأخیر آنها الزاماً دارای حکمت و سرّی باشد که اگر به سر آن پی نبردیم، این تقدیم و تأخیرها و یا مفرد و جمع آوردن ها بیهوده تصور شود.
پی نوشت:
[1] جاثیه، 23.
[2] طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 64، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
[3] طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، مترجمان، ج 1، ص 26، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ دوم، 1377 ش.
[4] ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 88- 89، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش؛ درویش، محیی الدین، إعراب القرآن و بیانه، ج 1، ص 29، دارالارشاد، سوریه، چاپ چهارم، 1415 ق.
[5] جعفری، یعقوب، کوثر، ج 1، ص 55، بی جا، بی تا.
منبع:islamquest.net
- [سایر] چرا در آیه 78 سوره نحل، کلمه سمع مفرد آمده و کلمات ابصار و افئده جمع آمده اند؟
- [سایر] چرا در بسیاری از آیات قرآن "سمع" مفرد آمده و "ابصار و قلوب و افئده" به صورت جمع آمده است؟
- [سایر] با سلام چرا در قران واژه سمع به صورت مفرد آمده و لی ابصار و افئده به صورت جمع آمده است. اگر دلیل دیگر غیر از مصدر بودن سمع داشته باشد لطفا من را راهنمایی کنید. با تشکر
- [سایر] آیه 78 سوره مبارکه نحل را خیلی ساده توضیح دهید.
- [سایر] با سلام، معنای کلمه سَکَر در آیه 67 سوره نحل چیست؟
- [سایر] چرا در بعضی از آیات قرآن کلمه آیه به صورت جمع و در بعضی دیگر به صورت مفرد آمده است؟
- [سایر] چرا در بعضی از آیات قرآن کلمه آیه به صورت جمع و در بعضی دیگر به صورت مفرد آمده است؟
- [سایر] چرا در سوره ملک آیه 23 (گوش) به صورت مفرد و (چشم و دل) به صورت جمع، آمده است؟
- [سایر] کتاب مکنون در آیه 78 سوره واقعه یعنی چه؟
- [سایر] حیات طیبه در آیه 97 سوره نحل به چه معناست؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، احتیاط واجب آن است که حمد و سوره نخواند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر گاه بعد از تمام شدن آیه یا کلمه ای شک کند که آن را درست گفته یا نه تا داخل در رکن بعد نشده می تواند برگردد و احتیاطاً آن آیه یا کلمه را بطور صحیح بگوید ولی اگر جزء بعدی رکن باشد مثلاً در رکوع شک کند که سوره را درست خوانده یا نه نمی تواند برگردد و باید به شک خود اعتنا نکند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، احتیاط واجب آن است که حمد و سوره را نخواند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، احتیاط واجب آن است که حمد و سوره را نخواند.
- [آیت الله خوئی] اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، احتیاط واجب آن است که حمد و سوره را نخواند.
- [آیت الله بهجت] اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، باید بنابر احتیاط همانقدر از حمد و سوره را نخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است که بر بالین محتضر سوره مبارکه یس و صافات و احزاب و ایه الکرسی و ایه پنجاه و چهارم از سوره اعراف و سه ایه اخر سوره بقره بلکه هر چه از قران ممکن است بخوانند
- [آیت الله بروجردی] اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سورهی امام را بشنود، احتیاط واجب آن است که حمد و سوره نخواند.
- [آیت الله جوادی آملی] .بر نمازگزار مرد واجب است عمداً هیچ کلمه یا حرف حمد و سوره رکعت اول و دوم نماز های صبح و مغرب و عشاء را آهسته نخواند , به صورتی که حرف آخر هیچ کلمه ای عمداً آهسته ادا نشود ; همچنین واجب است که عمداً هیچ کلمه یا حرف حمد و سورهّ نماز های ظهر و عصر بلند ادا نشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] هرگاه بعد از فراغ از ایه ای شک کند که ایه یا کلمه ای از ان را درست گفته یا نه به شک خود اعتنا نکند چه داخل در غیر ان شده یا نشده باشد و اگر قبل از فراغ از ایه شک کند که کلمه ای از ایه را درست گفته یا نه باید به شک خود اعتنا کند و دوباره ان کلمه و ما بعد ان را به طور صحیح بگوید اگر چه به تکرار ما قبل ان کلمه باشد و در هر دو صورت تکرار ان ایه یا کلمه و ما بعد ان برای احراز صحت اشکال ندارد تا به حد وسواس نرسد که در این صورت دوباره گفتن حرام است ولی بطلان نماز محل اشکال است و احتیاط واجب این است که نمازش را تمام کرده و دوباره بخواند