چه آیاتی را امام مهدی(عج) تفسیر کرده‌اند و از ایشان در منابع حدیثی یا تاریخی نقل شده است؟
پیامبر اکرم(ص) و أهل بیت(ع) مفسّر قرآن کریم هستند که تا حد امکان، هر آیه‌ای که معنایش برای مسلمانان مبهم است را برایشان تبیین می‌کنند؛ از این‌رو هرکدام از امامان معصوم(ع) در عصر خودشان مفسر قرآن کریم بوده‌اند. و در زمان حضرت مهدی(عج) هم این منصب به حضرتشان محوّل شده است. گرچه آن‌حضرت در زمان کودکی غیبت صغرایشان آغاز شده است، امّا در همان سن - و نیز در زمان غیبت -  آیاتی از قرآن کریم را تفسیر نموده‌اند که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود. 1. آیه: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوی»؛[1] ‏کفش‌هایت را بیرون آر، که تو در سرزمین مقدّس «طوی» هستی! سعد بن عبدالله قمی می‌خواست از امام حسن عسکری(ع) سؤالاتی بپرسد که آن‌حضرت به او فرمود: «از نور چشمم بپرس» و به پسر بچه‌ای که در آن مجلس حضور داشت(یعنی حضرت مهدی)، اشاره کرد و آن پسر بچه فرمود: «از هر چه می‌خواهی سؤال کن»، سعد درباره معنای این آیه شریفه پرسید و گفت که فقهای فریقین می‌پندارند، نعلین او از پوست مردار بوده است؟ حضرت مهدی(ع) در پاسخ فرمود: «هر کسی چنین گوید به حضرت موسی(ع) افترا بسته است، و او را در نبوتش نادان دانسته؛ زیرا امر از دو حال بیرون نیست، یا نماز موسی در آن صحیح بوده، یا صحیح نبوده؟ اگر نماز در آن صحیح بوده جایز است که با آن نعلین در آن‌جا پا نهد؛ هر چند آن بقعه مقدّس و مطهّر باشد؛ از نماز مقدس‌تر و مطهرتر نبوده است. و اگر نماز موسی(ع) در آن صحیح نبوده است، لازم می‌آید که موسی(ع) حلال و حرام را نداند که چه چیزی در نماز صحیح و چه چیزی غیر صحیح است، که این خود کفر است». سعد گفت: پس مقصود از آن چیست؟ فرمود: «موسی(ع) در وادی مقدس با پروردگارش مناجات کرد؛ و گفت: بارالها! من خالصانه تو را دوست دارم و از هر چه غیر توست دل کنده‌ام با آن‌که اهل خود را بسیار دوست می‌داشت؛ خدای تعالی به او فرمود: نعلین خود را بیرون بیاور یعنی: اگر مرا، خالصانه دوست داری قلبت را از محبت اهل خود تهی ساز».[2] 2. آیه «کهیعص‏».[3] در ادامه حدیث بالا سعد بن عبدالله می‌گوید: از فرزند امام عسکری(ع) از تفسیر آیه «کهیعص‏» پرسیدم و حضرت مهدی(ع) فرمود: «این حروف از أخبار غیبی است که خداوند زکریّا را از آن مطّلع کرده است. و بعد از آن داستان آن‌را به محمد(ص) بازگفته است...».[4] 3. آیه «وَ اخْتارَ مُوسی‏ قَوْمَهُ سَبْعینَ رَجُلاً لِمیقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِیَّایَ أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِیَ إِلاَّ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدی مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِیُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرین‏»؛[5] موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید؛ و هنگامی که زمین‌لرزه آنها را فرا گرفت [و هلاک شدند]، گفت: پروردگارا! اگر می‌خواستی، می‌توانستی آنها و مرا پیش از این نیز هلاک کنی! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام داده‌اند، ([مجازات و] هلاک می‌کنی؟! این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست؛ که هر کس را بخواهی [و مستحق بدانی]، به وسیله آن گمراه می‌سازی؛ و هر کس را بخواهی [و شایسته ببینی]، هدایت می‌کنی! تو ولیّ مایی، و ما را بیامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانی!. در ادامه حدیث بالا؛ سعد بن عبدالله می‌گوید: از امام مهدی(ع) سؤال کردم ای مولای من علت چیست که مردم از برگزیدن امام برای خویشتن ممنوع شده‌اند؟ فرمود: «امام مصلح برگزینند یا امام مُفسد؟» گفتم: امام مصلح. فرمود: «آیا امکان ندارد که برگزیده آنها مفسد باشد؟ چون کسی از درون دیگری که صالح است یا فاسد مطلع نیست». گفتم: آری امکان دارد. فرمود: «علت همین است و برای تو دلیل دیگری بیاورم که عقلت آن‌را بپذیرد». فرمود: «رسولان الهی که، خدای تعالی آنها را، برگزید و بر آنها کتاب فرستاد چگونه‌اند؟ آیا مثل موسی(ع) و عیسی(ع) که پیشوایان امت هستند و بر برگزیدن شایسته‌ترند و عقلشان بیشتر و عملشان کامل‌تر آیا ممکن است منافق را به جای مؤمن برگزینند؟». گفتم: خیر. فرمود: «امّا همین موسی کلیم الله، با وجود عقل فراوان و کمال علمش و نزول وحی بر او، از میان بزرگان قومش و سران لشکرش هفتاد مرد را برای میعاد پروردگارش برگزید که در ایمان و اخلاص آنان تردید نداشت؛ ولی در میان آنان، منافقان هم انتخاب شدند؛ خدای تعالی می‌فرماید: "وَ اخْتارَ مُوسی‏ قَوْمَهُ سَبْعینَ رَجُلاً..." تا آیه "لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللهَ جَهْرَةً"[6] و تا آن‌جا که فرمود: "فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ"[7] پس حال که دیدیم انتخاب کسی که خداوند، او را برای پیغمبری برگزیده بود، به افسد تعلّق گرفت و نه اصلح، در حالی که به گمان خودش اصلح بودند و نه افسد، در می‌یابیم که انتخاب، تنها، حقّ کسی است که از آنچه سینه‌ها پنهانش می‌دارند آگاه است و باطن مردم بر او آشکار است‏‏ و می‌دانیم که برگزیدن مهاجر و انصار هیچ ارزشی ندارد در صورتی که انتساب پیغمبران بر اهل فساد اصابت می‌کند با آن‌که مقصودشان انتخاب افراد صالح بوده است‏».[8] 4. «وَ فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُن»؛[9] ‏ و در آن (بهشت) آنچه دل‌ها می‌خواهد و چشم‌ها از آن لذت می‌برد موجود است. در احتجاج طبرسی(ره) آمده است از حضرت حجت(ع) سؤال شد از اهل بهشت که آیا آنها وقتی که وارد بهشت شدند بچه‌دار می‌شوند یا خیر؟ آن‌حضرت جواب داد: «در بهشت زنان حامله نمی‌شوند و تولید مثل صورت نمی‌گیرد و نه حیض و نه نفاس هیچ‌کدام وجود ندارد و نه مشکلات بچه‌داری. چنانچه خداوند فرمود: در بهشت آنچه افراد بخواهند و چشم لذت ببرد وجود دارد. وقتی فردی دلش فرزندی خواست خداوند تعالی برای او خلق می‌کند بدون حاملگی و متولد شدن به همان صورت که او بخواهد چنانچه حضرت آدم را خلق کرد».[10] 5. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ الله»؛[11] ‏ و شما هیچ چیز را نمی‌خواهید مگر این‌که خدا بخواهد. در حدیثی طولانی چنین نقل شده است که؛ حضرت مهدی(ع) به کامل بن ابراهیم مدنی می‌فرماید: «آمده‌ای از سخن مفوّضه[12] سؤال کنی؟ آنها دروغ بسته‌اند بر ما، دل‌های ما ظرف مشیت خداوند عزّ و جلّ است، هر وقت او بخواهد ما هم می‌خواهیم؛ خداوند می‌فرماید: وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ الله».[13]   [1] . طه، 12. [2] . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، غفاری، علی اکبر، ج ‏2، ص 460، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق. [3] . مریم، 1. [4] . کمال الدین و تمام النعمة، ج ‏2، ص 461. [5] . اعراف، 155. [6] . بقره، 55: «ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر این‌که خدا را آشکارا [با چشم خود] ببینیم». [7] . نساء، 153. «و بخاطر این ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت». [8] . کمال الدین و تمام النعمة، ج ‏2، ص 461 – 462. [9] . زخرف، 71. [10] . طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، خرسان، محمد باقر، ج ‏2، ص 488، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق. [11] . انسان، 30. [12] . مفوضّه کسانی بودند که اعتقاد داشتند خداوند کارهایش را واگذار کرده به أئمّه(ع). [13] . قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج ‏1، ص 459، قم، مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، چاپ اول، 1409ق.
عنوان سوال:

چه آیاتی را امام مهدی(عج) تفسیر کرده‌اند و از ایشان در منابع حدیثی یا تاریخی نقل شده است؟


پاسخ:

پیامبر اکرم(ص) و أهل بیت(ع) مفسّر قرآن کریم هستند که تا حد امکان، هر آیه‌ای که معنایش برای مسلمانان مبهم است را برایشان تبیین می‌کنند؛ از این‌رو هرکدام از امامان معصوم(ع) در عصر خودشان مفسر قرآن کریم بوده‌اند. و در زمان حضرت مهدی(عج) هم این منصب به حضرتشان محوّل شده است. گرچه آن‌حضرت در زمان کودکی غیبت صغرایشان آغاز شده است، امّا در همان سن - و نیز در زمان غیبت -  آیاتی از قرآن کریم را تفسیر نموده‌اند که به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌شود.
1. آیه: «...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوی»؛[1] ‏کفش‌هایت را بیرون آر، که تو در سرزمین مقدّس «طوی» هستی!
سعد بن عبدالله قمی می‌خواست از امام حسن عسکری(ع) سؤالاتی بپرسد که آن‌حضرت به او فرمود: «از نور چشمم بپرس» و به پسر بچه‌ای که در آن مجلس حضور داشت(یعنی حضرت مهدی)، اشاره کرد و آن پسر بچه فرمود: «از هر چه می‌خواهی سؤال کن»، سعد درباره معنای این آیه شریفه پرسید و گفت که فقهای فریقین می‌پندارند، نعلین او از پوست مردار بوده است؟ حضرت مهدی(ع) در پاسخ فرمود: «هر کسی چنین گوید به حضرت موسی(ع) افترا بسته است، و او را در نبوتش نادان دانسته؛ زیرا امر از دو حال بیرون نیست، یا نماز موسی در آن صحیح بوده، یا صحیح نبوده؟ اگر نماز در آن صحیح بوده جایز است که با آن نعلین در آن‌جا پا نهد؛ هر چند آن بقعه مقدّس و مطهّر باشد؛ از نماز مقدس‌تر و مطهرتر نبوده است. و اگر نماز موسی(ع) در آن صحیح نبوده است، لازم می‌آید که موسی(ع) حلال و حرام را نداند که چه چیزی در نماز صحیح و چه چیزی غیر صحیح است، که این خود کفر است». سعد گفت: پس مقصود از آن چیست؟ فرمود: «موسی(ع) در وادی مقدس با پروردگارش مناجات کرد؛ و گفت: بارالها! من خالصانه تو را دوست دارم و از هر چه غیر توست دل کنده‌ام با آن‌که اهل خود را بسیار دوست می‌داشت؛ خدای تعالی به او فرمود: نعلین خود را بیرون بیاور یعنی: اگر مرا، خالصانه دوست داری قلبت را از محبت اهل خود تهی ساز».[2]
2. آیه «کهیعص‏».[3]
در ادامه حدیث بالا سعد بن عبدالله می‌گوید: از فرزند امام عسکری(ع) از تفسیر آیه «کهیعص‏» پرسیدم و حضرت مهدی(ع) فرمود: «این حروف از أخبار غیبی است که خداوند زکریّا را از آن مطّلع کرده است. و بعد از آن داستان آن‌را به محمد(ص) بازگفته است...».[4]
3. آیه «وَ اخْتارَ مُوسی‏ قَوْمَهُ سَبْعینَ رَجُلاً لِمیقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِیَّایَ أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا إِنْ هِیَ إِلاَّ فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدی مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِیُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرین‏»؛[5] موسی از قوم خود، هفتاد تن از مردان را برای میعادگاه ما برگزید؛ و هنگامی که زمین‌لرزه آنها را فرا گرفت [و هلاک شدند]، گفت: پروردگارا! اگر می‌خواستی، می‌توانستی آنها و مرا پیش از این نیز هلاک کنی! آیا ما را به آنچه سفیهانمان انجام داده‌اند، ([مجازات و] هلاک می‌کنی؟! این، جز آزمایش تو، چیز دیگر نیست؛ که هر کس را بخواهی [و مستحق بدانی]، به وسیله آن گمراه می‌سازی؛ و هر کس را بخواهی [و شایسته ببینی]، هدایت می‌کنی! تو ولیّ مایی، و ما را بیامرز، بر ما رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانی!.
در ادامه حدیث بالا؛ سعد بن عبدالله می‌گوید: از امام مهدی(ع) سؤال کردم ای مولای من علت چیست که مردم از برگزیدن امام برای خویشتن ممنوع شده‌اند؟ فرمود: «امام مصلح برگزینند یا امام مُفسد؟» گفتم: امام مصلح. فرمود: «آیا امکان ندارد که برگزیده آنها مفسد باشد؟ چون کسی از درون دیگری که صالح است یا فاسد مطلع نیست». گفتم:
آری امکان دارد. فرمود: «علت همین است و برای تو دلیل دیگری بیاورم که عقلت آن‌را بپذیرد». فرمود: «رسولان الهی که، خدای تعالی آنها را، برگزید و بر آنها کتاب فرستاد چگونه‌اند؟ آیا مثل موسی(ع) و عیسی(ع) که پیشوایان امت هستند و بر برگزیدن شایسته‌ترند و عقلشان بیشتر و عملشان کامل‌تر آیا ممکن است منافق را به جای مؤمن برگزینند؟». گفتم: خیر. فرمود: «امّا همین موسی کلیم الله، با وجود عقل فراوان و کمال علمش و نزول وحی بر او، از میان بزرگان قومش و سران لشکرش هفتاد مرد را برای میعاد پروردگارش برگزید که در ایمان و اخلاص آنان تردید نداشت؛ ولی در میان آنان، منافقان هم انتخاب شدند؛ خدای تعالی می‌فرماید: "وَ اخْتارَ مُوسی‏ قَوْمَهُ سَبْعینَ رَجُلاً..." تا آیه "لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللهَ جَهْرَةً"[6] و تا آن‌جا که فرمود: "فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ"[7] پس حال که دیدیم انتخاب کسی که خداوند، او را برای پیغمبری برگزیده بود، به افسد تعلّق گرفت و نه اصلح، در حالی که به گمان خودش اصلح بودند و نه افسد، در می‌یابیم که انتخاب، تنها، حقّ کسی است که از آنچه سینه‌ها پنهانش می‌دارند آگاه است و باطن مردم بر او آشکار است‏‏ و می‌دانیم که برگزیدن مهاجر و انصار هیچ ارزشی ندارد در صورتی که انتساب پیغمبران بر اهل فساد اصابت می‌کند با آن‌که مقصودشان انتخاب افراد صالح بوده است‏».[8]
4. «وَ فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُن»؛[9] ‏ و در آن (بهشت) آنچه دل‌ها می‌خواهد و چشم‌ها از آن لذت می‌برد موجود است.
در احتجاج طبرسی(ره) آمده است از حضرت حجت(ع) سؤال شد از اهل بهشت که آیا آنها وقتی که وارد بهشت شدند بچه‌دار می‌شوند یا خیر؟ آن‌حضرت جواب داد: «در بهشت زنان حامله نمی‌شوند و تولید مثل صورت نمی‌گیرد و نه حیض و نه نفاس هیچ‌کدام وجود ندارد و نه مشکلات بچه‌داری. چنانچه خداوند فرمود: در بهشت آنچه افراد بخواهند و چشم لذت ببرد وجود دارد. وقتی فردی دلش فرزندی خواست خداوند تعالی برای او خلق می‌کند بدون حاملگی و متولد شدن به همان صورت که او بخواهد چنانچه حضرت آدم را خلق کرد».[10]
5. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ الله»؛[11] ‏ و شما هیچ چیز را نمی‌خواهید مگر این‌که خدا بخواهد.
در حدیثی طولانی چنین نقل شده است که؛ حضرت مهدی(ع) به کامل بن ابراهیم مدنی می‌فرماید: «آمده‌ای از سخن مفوّضه[12] سؤال کنی؟ آنها دروغ بسته‌اند بر ما، دل‌های ما ظرف مشیت خداوند عزّ و جلّ است، هر وقت او بخواهد ما هم می‌خواهیم؛ خداوند می‌فرماید: وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ یَشاءَ الله».[13]   [1] . طه، 12. [2] . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، غفاری، علی اکبر، ج ‏2، ص 460، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق. [3] . مریم، 1. [4] . کمال الدین و تمام النعمة، ج ‏2، ص 461. [5] . اعراف، 155. [6] . بقره، 55: «ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر این‌که خدا را آشکارا [با چشم خود] ببینیم». [7] . نساء، 153. «و بخاطر این ظلم و ستم، صاعقه آنها را فرا گرفت». [8] . کمال الدین و تمام النعمة، ج ‏2، ص 461 – 462. [9] . زخرف، 71. [10] . طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، خرسان، محمد باقر، ج ‏2، ص 488، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق. [11] . انسان، 30. [12] . مفوضّه کسانی بودند که اعتقاد داشتند خداوند کارهایش را واگذار کرده به أئمّه(ع). [13] . قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج ‏1، ص 459، قم، مؤسسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، چاپ اول، 1409ق.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین