ادله تاریخی و روایی ولادت و حیات حضرت مهدی (عج) فراوان است، برای نمونه به چند سند تاریخی اشاره می کنیم: 1 علاوه بر نظر قاطبه علمای شیعه بسیاری از دانشمندان نامدار اهل سنت نیز آن را پذیرفته اند (برخی از پژوهشگران بیش از صد نفر از دانشمندان اهل سنت را نام برده اند که در تألیفاتشان ولادت امام مهدی (عج) را بیان کرده اند) و در کتابهایشان متذکر شدهاند که مهدی موعود فرزند امام حسن عسگری (ع) است و در سامراء در سال 255 ه.ق متولد شده است و در پس پرده غیبت زندگی می کند و روزی به امر خداوند ظهور خواهد کرد. (محمد بن طلحه شافعی در مطالب السؤل؛ این صباغ مالکی در الفصول المهمه؛ ابن حجر شافعی در الصواعق المحرقه؛ و ابن خلکان در وفیات الاعیان).در اینجا به بعضی از این دیدگاهها اشاره می شود: الف) حافظ سلیمان حنفی میگوید: خبر معلوم نزد محققان و موثقان این است که ولادت قائم در شب پانزدهم شعبان (255 ه.ق) در شهر سامرا واقع شده است. (قندوزی حنفی، سلیمان، ینابیع الموده، ص 179) ب) خواجه محمد پارسا در کتاب فصل الخطاب گفته است: یکی از اهل بیت، ابومحمد بن عسکری است. وی فرزندی جز ابوالقاسم باقی نگذاشت که قائم و حجت و مهدی و صاحب الزمان نامیده میشود. او هنگام شهادت پدرش پنج سال داشت. (همان) ج) ابن خلکان در وفیات الاعیان مینویسد: ابوالقاسم محمد، فرزند حسن عسکری، فرزند علی هادی فرزند محمد جواد... دوازدهمین امام از ائمه دوازده گانه شیعه است که به (حجت) معرف است... ولادت او روز جمعه نیمه شعبان سال 255ه.ق است. (ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج 4، ص 562) د) ذهبی نیز در سه کتاب از کتابهایش به ولادت امام مهدی (عج) اشاره کرده و در کتاب العبر و در حوادث سال 256ه.ق مینویسد: در این سال محمد بن حسن بن علی الهادی، فرزند محمد جواد، فرزند علی الرضا، فرزند جعفر الصادق علوی حسینی به دنیا آمد. کنیه اش ابوالقاسم است و رافضیان او را الخلف الحجة مهدی منتظر و صاحب الزمان مینامند. او آخرین امام از ائمه دوازده گانه است. (ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج 3 ، ص 31) ه) خیرالدین زرکلی (متوفی 1396ه.ق) از علمای معاصر اهل سنت نیز در کتاب اعلام مینویسد: او در سامرا به دنیا آمد و هنگام وفات پدرش پنج سال داشت و گفته شده که در شب نیمه شعبان سال 255ه.ق به دنیا آمده و در سال 265ه.ق، غایب شده است. (زرکلی، خیر الدین، الاعلام،ج6، ص 80) 2 امام حسن عسکری (ع) قبل از ولادت فرزندش امام مهدی (عج) از ولادت حضرت خبر داده بود، از جمله به عمهاش (حکیمه خاتون) فرمود: (در شب پانزدهم شعبان فرزندم مهدی از نرگس خاتون متولد میشود) (صافی، لطف الله، منتخب الاثر، صص 398 - 399) احمدبن اسحاق میگوید: از امام ابومحمد حسن عسکری (ع) شنیدم که فرمود: (حمد و سپاس خدای را که مرا از دنیا نبرد تا این که جانشین من و مهدی موعود را به من نشان داد. او از حیث ویژگیهای جسمانی و اخلاقی و رفتاری شبیهترین انسانها به پیامبر خدا (ص) است. خدا مدتی وی را در حالت غیبت نگه میدارد و سپس ظاهر میشود و جهان را از عدل و داد پر میکند (مجلسی، بحارالانوار، ج 51، صص 161و 397)). نیز حضرت امام حسن عسکری (ع) بعد از ولادت فرزندش، خواص و نزدیکان را از تولد امام مهدی (عج) آگاه نمود. محمد بن علی بن حمزه گوید: از امام حسن عسکری (ع) شنیدم: (حجت خدا بر بندگان و امام و جانشین من در پانزدهم شعبان سال 255 در هنگام طلوع فجر متولد شد). (همان، ص 397) احمدبن حسن بن اسحاق قمی می گوید: (وقتی که امام مهدی (عج) متولد شد، نامهای از امام عسکری (ع) به من رسید که حضرت مرقوم فرموده بود: فرزندی برایم متولد شده است. این موضوع را مخفی بدار؛ زیرا جز برای دوستان و نزدیکان ما آن را اظهار نخواهم کرد). (حر عاملی، محمدبن حسن بن علی بن محمد، اثبات الهداه، ج 6، ص 436؛ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص 103) ابراهیم بن ادریس میگوید: امام ابو محمد عسکری (ع) گوسفندی را برای من فرستاد و فرمود: (این را به جهت و ولادت فرزندم (مهدی) عقیقه کن و به خود و خانواده ات بخوران). (مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 22) 3 امام حسن عسکری (ع) افزون بر این که قبل از ولادت امام مهدی (عج) بشارت داد و بعد از تولد به خواص خبر داد که مهدی موعود ولادت یافته است، گام دیگری برداشت و آن این بود که برای افزایش ایمان و اطمینان شیعیان، فرزندش امام مهدی را به تعدادی نشان داد. الف.احمد بن اسحاق میگوید: امام عسکری (ع) کودک سه سالهای را به من نشان داد و فرمود: ای احمد، اگر تو نزد خدا و امامان گرامی نبودی، فرزندم را به تو نشان نمیدادم. بدان که این کودک همنام و همکنیه رسول خداست و همان کسی است که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد. (مجلسی، بحارالانوار، ج 52، صص 23 و 24) ب.معاویه بن حکیم، محمدبن ایوب و محمدبن عثمان بن سعید عمری میگویند: ما یک گروه چهل نفره در خانه امام حسن عسکری (ع) جمع شده بودیم، حضرت فرزندش امام مهدی (عج) را به ما نشان داد و فرمود: (این امام شما و جانشین من است). (قندوزی حنفی، سلیمان، ینابیع الموده، ص460؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 26) ج.علی بن بلال، احمدبن هلال، محمد بن معاویه بن حکیم و حسن بن ایوب می گویند: ما تعدادی از شیعیان در خانه امام حسن عسکری (ع) تجمع نمودیم و از حضرت درباره جانشین وی پرسش نمودیم، پس از ساعتی حضرت کودکی را به ما نشان داد و گفت: (بعد از این امام شما است). (حر عاملی، محمدبن حسن بن علی بن محمد، اثبات الهداه، ج6، ص 311؛ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص 107) د.عمر اهوازی میگوید: امام حسن عسکری (ع) فرزندش را به من نشان داد و فرمود: (بعد از من، این فرزندم، امام شما است). (قندوزی حنفی، سلیمان، ینابیع الموده، ص 46) ه.ابراهیم بن محمد گوید: در خانه امام عسکری (ع) کودک زیبایی را دیدم، از حضرت پرسیدم: یا ابن رسول الله، این کودک کیست؟ حضرت فرمود: (این کودک من است. این جانشین من است). (امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص 107) و.یعقوب بن منفوس میگوید: خدمت امام عسکری (ع) رسیدم و از حضرت درباره امام بعدی و صاحب الامر جویا شدم. حضرت فرمود: پرده را کنار بزن، کنار زدم، در این هنگام کودک پنچ ساله ای را دیدم که به سوی ما میآید، آمد و روی زانوی حضرت عسکری (ع) نشست. حضرت فرمود: (این امام شما است). (مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 25) 4 بعد از بشارتهای امام عسکری (ع) و نشان دادن فرزند بزرگوارشان، مهدی، به خواص و افراد مورد اطمینان، اینک نوبت خواص است که اقدام نمایند و وجود امام مهدی را به اطلاع دیگر شیعیان برسانند تا آنان را از شک و حیرت نجات دهند. افرادی همانند حکیمه خاتون، دختر محمد بن علی بن موسی الرضا (ع) ، عثمان بن سعید عمری، حسن بن حسین علوی، عبدالله بن عباس علوی، حسن بن منذر، حمزه بن ابی الفتح، محمد بن عثمان بن سعید عمری، معاویه بن حکیم، محمد بن معاویه بن حکیم، محمدبن ایوب بن نوح، حسن بن ایوب بن نوح، علی بن بلال، احمدبن هلال، محمدبن اسماعیل بن موسی بن جعفر، یعقوب بن منفوس، عمر اهوازی، خادم فارسی، ابوعلی بن مطهر، ابی نصر طریف خادم، کامل بن ابراهیم، احمدبن اسحاق، عبدالله مستوری، عبدالله جعفر حمیری، علی بن ابراهیم مهزیار، ابوغانم خادم، کوشیدند و ولادت امام مهدی (عج) را به اطلاع شعیان رساندند. به روایتی از حکیمه خاتون توجه فرمایید: امام حسن عسکری (ع) کسی را به دنبال من فرستاد که امشب (شب نیمه شعبان) برای افطار نزد من بیا، چون خداوند امشب حجت خود را آشکار می کند. پرسیدم: این مولود از چه کسی است؟ فرمود: از نرجس. گفتم: در نرجس اثر حمل مشاهده نمیشود. فرمود: موضوع همین است که گفتم. من در حالی که نشسته بودم، نرجس آمد و کفش مرا از پایم درآورد و فرمود: بانوی من، حالت چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و خانوادهام هستی. او از سخن من تعجب کرد و ناراحت شد و فرمود: این چه سختی است؟ گفتم: خداوند در این شب به تو فرزندی عنایت میکند که سرور دنیا و آخرت است. نرجس از سخن من خجالت کشید. سپس بعد از افطار، نماز عشا را به جا آوردم و به بستر رفتم. بعد از نیمه شب برخاستم و نماز شب خواندم. بعد از تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم، دیدم نرجس نیز بیدار شد و نماز شب به جا آورد. از اتاق بیرون رفتم تا از طلوع فجر با خبر شوم، دیدم فجر اول طلوع کرده و نرجس در خواب است. در این هنگام این سوال به ذهنم خطور کرد که چرا حجت خدا متولد نشد. ناگهان امام عسکری (ع) از اتاق مجاور صدا زد: عمه جان شتاب مکن که موعد نزدیک است. من نشستم و قرآن خواندم. در هنگامی که مشغول خواندن قرآن بودم، ناگهان نرجس خاتون با ناراحتی از خواب بیدار شد. من با شتاب خودم را به او رساندم و پرسیدم: چیزی احساس می کنی؟ گفت: آری. گفتم: نام خدا را بر زبان جاری کن، این همان است که در آغاز شب به تو خبر دادم، مضطرب نباش، دلت را آرام کن. در این هنگام پرده نوری میان من و او حایل شد، ناگهان متوجه شدم که کودک ولادت یافته است. چون جامه را از روی نرجس برداشتم، دیدم که آن مولود سر به سجده گذاشته و به ذکر خدا مشغول است. در این هنگام امام حسن عسکری (ع) صدا زد: (عمه فرزندم را نزد من بیاور). نوزاد را خدمت حضرت بردم، حضرت او را در آغوش گرفت و بر دست و چشم و مفاصل کودک کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: (فرزندم، سخن بگو). نوزاد لب به سخن گشود و شهادتین بر زبان جاری کرد و سپس به امام علی (ع) و دیگر امامان(ع) به ترتیب درود فرستاد، تا رسید به نام پدرش و بر او هم درود فرستاد. سپس امام عسکری (ع) به من فرمود: عمه، فرزند را نزد مادر ببر تا به او سلام کند و بعد نزد من بیاور. نوزاد را نزد مادر بردم و به مادر سلام گفت، و سپس نزد حضرت برگرداندم. حضرت فرمود: روز هفتم نزد ما بیا. روز هفتم آمدم. حضرت فرمود: عمه جان، فرزندم را بیاور. آوردم. همانند روز اول شهادتین و سلام بر امامان را بر زبان جاری کرد. سپس این آیه را تلاوت نمود: (وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ). حکیمه خاتون میگوید: بعد از این، روزی خدمت رسیدم، پرده را کنار زدم و امام مهدی را ندیدم، گفتم: فدایت شوم، امام مهدی چه شد؟ فرمود: عمه جان، او همانند حضرت موسی در خفا نگهداری میشود. (قندوزی حنفی، سلیمان، ینابیع الموده، صص 449و450) 5 بعد از شهادت امام عسکری (ع) امام مهدی (عج) از طریق نشان دادن کرامتها و شواهد صدق (معجزه یا شبه معجزه) وجود و امامت خویش را برای شیعیان امام عسکری (ع) نمایاند و حجت را بر آنان تمام کرد. در آغاز غیبت صغری، سازمان مخفی وکالت که از امام صادق (ع) برای چنین دورهای پایه ریزی شده بود، از مهمترین وظایفش این بود که شک و حیرت شعیان را بزداید و آنان را به امام غایب و نیابت نواب اربعه مطمئن نماید. نایبان و وکیلان حضرت با ارایه شواهد صدق، کرامتها و علوم برتر اعطایی از ناحیه مقدسه به این امر اقدام نمودند. کرامت ها و شواهد صدق در برخی موارد مستقیماً توسط امام مهدی (عج) و در برخی موارد با واسطه سفیران به شیعیان بیان می شد، تا شیعیان افزون بر این که به وجود امام مهدی (عج) ایمان داشته باشند، به نیابت نواب اربعه نیز مطمئن شوند. نشان دادن کرامتها و شواهد صدق عمدتاً در زمان سفارت اولین سفیر ناحیه مقدسه، عثمان بن سعید عمری صورت گرفت، چون که در این دوره هنوز شیعیان در حیرت بودند و به وجود امام مهدی (عج) پی نبرده بودند. سید بن طاووس مینویسد: (امام زمان (عج) را بسیاری از اصحاب پدرش، امام حسن عسکری (ع) دیده و از وی اخبار و احکام شرعی روایت کردهاند. از این گذشته حضرت وکیلهایی داشت که اسم، نسب و وطن آنان معلوم بود و آنان معجزات، کرامات، پاسخ مسایل مشکل و بسیاری از اخبار غیبی را از حضرت از جدش پیامبر (ص) روایت کرده بود، نقل کرده اند). (ابن طاووس حلی، ابوالقاسم علی بن موسی بن محمد، الطرائف فی معرفه مذهب الطوائف، ج1، صص 183-184؛ زندگانی نواب خاص امام زمان (عج) صص 93-94) در اینجا به ذکر چند نمونه اکتفا میکنیم: الف. سعد بن عبدالله اشعری قمی میگوید: (حسن بن نضر) که در میان شعیان قم جایگاه ویژه ای داشت، بعد از رحلت امام عسکری (ع) در حیرت بود. او و (ابو صدام) و عدهای دیگر تصمیم گرفتند که از امام بعدی جویا شوند. حسن بن نضر نزد ابو صدام رفت و گفت: امسال میخواهم به حج بروم. ابو صدام از او خواست که این سفر را به تعویق اندازد؛ ولی حسن بن نضر گفت: نه، من خوابی دیدم و بیمناکم، بنابراین، باید بروم. قبل از حرکت به احمد بن علی بن حماد درباره اموال متعلق به (امام) وصیت کرد که این اموال را نگه دارد تا این که جانشین امام عسکری (ع) مشخص شود. به بغداد رفت و در آنجا از سوی ناحیه مقدسه توقیعی به دستش رسید و به امامت امام مهدی (عج) و نیز به وکالت خاصه عثمان بن سعید عمری مطمئن شد. (کلینی، کافی، ج 1، ص 517، ح 4) ب. محمد بن ابراهیم بن مهزیار میگوید: پس از وفات امام حسن عسکری (ع) در مورد جانشین آن حضرت به شک افتادم. پدرم وکیل حضرت بود و اموال زیادی نزدش بود. پدرم اموال را برداشت و من را به همراهی طلبید و به راه افتادیم. پدرم بین راه مریض شد و به من در مورد اموال وصیت نمود و گفت: از خدا بترس و این اموال را به صاحبش برگردان. هر که این نشانه را گفت، اموال را به او بسپار. سپس وفات کرد. چند روزی در عراق ماندم، سپس نامهای از سوی عثمان بن سعید به من رسید که در آن نامه همه علایم و نشانههای اموال بیان شده بود، نشانههایی که جز من و پدرم کسی آن را نمی دانست. ( همان، ص 518، ح5؛ شیخ طوسی، ابوجعفر محمد، اختیار معرفه الرجال، ج 2، ص 813) محمد بن ابراهیم بن مهزیار با این کرامت و شاهد صدق هم به امامت امام مهدی و هم به نیابت عثمان بن سعید مطمئن شد. برای مطالعه بیشتر ر.ک: 1. باگامهای سبز انتظار، جمعی از نویسندگان 2. مهدویت (پیش از ظهور)، رحیم کارگر، نشر معارف
ادله تاریخی و روایی ولادت و حیات حضرت مهدی (عج) فراوان است، برای نمونه به چند سند تاریخی اشاره می کنیم:
1 علاوه بر نظر قاطبه علمای شیعه بسیاری از دانشمندان نامدار اهل سنت نیز آن را پذیرفته اند (برخی از پژوهشگران بیش از صد نفر از دانشمندان اهل سنت را نام برده اند که در تألیفاتشان ولادت امام مهدی (عج) را بیان کرده اند) و در کتابهایشان متذکر شدهاند که مهدی موعود فرزند امام حسن عسگری (ع) است و در سامراء در سال 255 ه.ق متولد شده است و در پس پرده غیبت زندگی می کند و روزی به امر خداوند ظهور خواهد کرد. (محمد بن طلحه شافعی در مطالب السؤل؛ این صباغ مالکی در الفصول المهمه؛ ابن حجر شافعی در الصواعق المحرقه؛ و ابن خلکان در وفیات الاعیان).در اینجا به بعضی از این دیدگاهها اشاره می شود:
الف) حافظ سلیمان حنفی میگوید: خبر معلوم نزد محققان و موثقان این است که ولادت قائم در شب پانزدهم شعبان (255 ه.ق) در شهر سامرا واقع شده است. (قندوزی حنفی، سلیمان، ینابیع الموده، ص 179)
ب) خواجه محمد پارسا در کتاب فصل الخطاب گفته است: یکی از اهل بیت، ابومحمد بن عسکری است. وی فرزندی جز ابوالقاسم باقی نگذاشت که قائم و حجت و مهدی و صاحب الزمان نامیده میشود. او هنگام شهادت پدرش پنج سال داشت. (همان)
ج) ابن خلکان در وفیات الاعیان مینویسد: ابوالقاسم محمد، فرزند حسن عسکری، فرزند علی هادی فرزند محمد جواد... دوازدهمین امام از ائمه دوازده گانه شیعه است که به (حجت) معرف است... ولادت او روز جمعه نیمه شعبان سال 255ه.ق است. (ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج 4، ص 562)
د) ذهبی نیز در سه کتاب از کتابهایش به ولادت امام مهدی (عج) اشاره کرده و در کتاب العبر و در حوادث سال 256ه.ق مینویسد: در این سال محمد بن حسن بن علی الهادی، فرزند محمد جواد، فرزند علی الرضا، فرزند جعفر الصادق علوی حسینی به دنیا آمد. کنیه اش ابوالقاسم است و رافضیان او را الخلف الحجة مهدی منتظر و صاحب الزمان مینامند. او آخرین امام از ائمه دوازده گانه است. (ذهبی، العبر فی خبر من غبر، ج 3 ، ص 31)
ه) خیرالدین زرکلی (متوفی 1396ه.ق) از علمای معاصر اهل سنت نیز در کتاب اعلام مینویسد: او در سامرا به دنیا آمد و هنگام وفات پدرش پنج سال داشت و گفته شده که در شب نیمه شعبان سال 255ه.ق به دنیا آمده و در سال 265ه.ق، غایب شده است. (زرکلی، خیر الدین، الاعلام،ج6، ص 80)
2 امام حسن عسکری (ع) قبل از ولادت فرزندش امام مهدی (عج) از ولادت حضرت خبر داده بود، از جمله به عمهاش (حکیمه خاتون) فرمود: (در شب پانزدهم شعبان فرزندم مهدی از نرگس خاتون متولد میشود) (صافی، لطف الله، منتخب الاثر، صص 398 - 399)
احمدبن اسحاق میگوید: از امام ابومحمد حسن عسکری (ع) شنیدم که فرمود: (حمد و سپاس خدای را که مرا از دنیا نبرد تا این که جانشین من و مهدی موعود را به من نشان داد. او از حیث ویژگیهای جسمانی و اخلاقی و رفتاری شبیهترین انسانها به پیامبر خدا (ص) است. خدا مدتی وی را در حالت غیبت نگه میدارد و سپس ظاهر میشود و جهان را از عدل و داد پر میکند (مجلسی، بحارالانوار، ج 51، صص 161و 397)). نیز حضرت امام حسن عسکری (ع) بعد از ولادت فرزندش، خواص و نزدیکان را از تولد امام مهدی (عج) آگاه نمود.
محمد بن علی بن حمزه گوید: از امام حسن عسکری (ع) شنیدم: (حجت خدا بر بندگان و امام و جانشین من در پانزدهم شعبان سال 255 در هنگام طلوع فجر متولد شد). (همان، ص 397)
احمدبن حسن بن اسحاق قمی می گوید: (وقتی که امام مهدی (عج) متولد شد، نامهای از امام عسکری (ع) به من رسید که حضرت مرقوم فرموده بود: فرزندی برایم متولد شده است. این موضوع را مخفی بدار؛ زیرا جز برای دوستان و نزدیکان ما آن را اظهار نخواهم کرد). (حر عاملی، محمدبن حسن بن علی بن محمد، اثبات الهداه، ج 6، ص 436؛ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص 103)
ابراهیم بن ادریس میگوید: امام ابو محمد عسکری (ع) گوسفندی را برای من فرستاد و فرمود: (این را به جهت و ولادت فرزندم (مهدی) عقیقه کن و به خود و خانواده ات بخوران). (مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 22)
3 امام حسن عسکری (ع) افزون بر این که قبل از ولادت امام مهدی (عج) بشارت داد و بعد از تولد به خواص خبر داد که مهدی موعود ولادت یافته است، گام دیگری برداشت و آن این بود که برای افزایش ایمان و اطمینان شیعیان، فرزندش امام مهدی را به تعدادی نشان داد.
الف.احمد بن اسحاق میگوید: امام عسکری (ع) کودک سه سالهای را به من نشان داد و فرمود: ای احمد، اگر تو نزد خدا و امامان گرامی نبودی، فرزندم را به تو نشان نمیدادم. بدان که این کودک همنام و همکنیه رسول خداست و همان کسی است که زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد. (مجلسی، بحارالانوار، ج 52، صص 23 و 24)
ب.معاویه بن حکیم، محمدبن ایوب و محمدبن عثمان بن سعید عمری میگویند: ما یک گروه چهل نفره در خانه امام حسن عسکری (ع) جمع شده بودیم، حضرت فرزندش امام مهدی (عج) را به ما نشان داد و فرمود: (این امام شما و جانشین من است). (قندوزی حنفی، سلیمان، ینابیع الموده، ص460؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 26)
ج.علی بن بلال، احمدبن هلال، محمد بن معاویه بن حکیم و حسن بن ایوب می گویند: ما تعدادی از شیعیان در خانه امام حسن عسکری (ع) تجمع نمودیم و از حضرت درباره جانشین وی پرسش نمودیم، پس از ساعتی حضرت کودکی را به ما نشان داد و گفت: (بعد از این امام شما است). (حر عاملی، محمدبن حسن بن علی بن محمد، اثبات الهداه، ج6، ص 311؛ امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص 107)
د.عمر اهوازی میگوید: امام حسن عسکری (ع) فرزندش را به من نشان داد و فرمود: (بعد از من، این فرزندم، امام شما است). (قندوزی حنفی، سلیمان، ینابیع الموده، ص 46)
ه.ابراهیم بن محمد گوید: در خانه امام عسکری (ع) کودک زیبایی را دیدم، از حضرت پرسیدم: یا ابن رسول الله، این کودک کیست؟ حضرت فرمود: (این کودک من است. این جانشین من است). (امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص 107)
و.یعقوب بن منفوس میگوید: خدمت امام عسکری (ع) رسیدم و از حضرت درباره امام بعدی و صاحب الامر جویا شدم. حضرت فرمود: پرده را کنار بزن، کنار زدم، در این هنگام کودک پنچ ساله ای را دیدم که به سوی ما میآید، آمد و روی زانوی حضرت عسکری (ع) نشست. حضرت فرمود: (این امام شما است). (مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 25)
4 بعد از بشارتهای امام عسکری (ع) و نشان دادن فرزند بزرگوارشان، مهدی، به خواص و افراد مورد اطمینان، اینک نوبت خواص است که اقدام نمایند و وجود امام مهدی را به اطلاع دیگر شیعیان برسانند تا آنان را از شک و حیرت نجات دهند.
افرادی همانند حکیمه خاتون، دختر محمد بن علی بن موسی الرضا (ع) ، عثمان بن سعید عمری، حسن بن حسین علوی، عبدالله بن عباس علوی، حسن بن منذر، حمزه بن ابی الفتح، محمد بن عثمان بن سعید عمری، معاویه بن حکیم، محمد بن معاویه بن حکیم، محمدبن ایوب بن نوح، حسن بن ایوب بن نوح، علی بن بلال، احمدبن هلال، محمدبن اسماعیل بن موسی بن جعفر، یعقوب بن منفوس، عمر اهوازی، خادم فارسی، ابوعلی بن مطهر، ابی نصر طریف خادم، کامل بن ابراهیم، احمدبن اسحاق، عبدالله مستوری، عبدالله جعفر حمیری، علی بن ابراهیم مهزیار، ابوغانم خادم، کوشیدند و ولادت امام مهدی (عج) را به اطلاع شعیان رساندند.
به روایتی از حکیمه خاتون توجه فرمایید:
امام حسن عسکری (ع) کسی را به دنبال من فرستاد که امشب (شب نیمه شعبان) برای افطار نزد من بیا، چون خداوند امشب حجت خود را آشکار می کند.
پرسیدم: این مولود از چه کسی است؟
فرمود: از نرجس.
گفتم: در نرجس اثر حمل مشاهده نمیشود.
فرمود: موضوع همین است که گفتم.
من در حالی که نشسته بودم، نرجس آمد و کفش مرا از پایم درآورد و فرمود: بانوی من، حالت چطور است؟
گفتم: تو بانوی من و خانوادهام هستی.
او از سخن من تعجب کرد و ناراحت شد و فرمود: این چه سختی است؟
گفتم: خداوند در این شب به تو فرزندی عنایت میکند که سرور دنیا و آخرت است. نرجس از سخن من خجالت کشید.
سپس بعد از افطار، نماز عشا را به جا آوردم و به بستر رفتم. بعد از نیمه شب برخاستم و نماز شب خواندم. بعد از تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم، دیدم نرجس نیز بیدار شد و نماز شب به جا آورد. از اتاق بیرون رفتم تا از طلوع فجر با خبر شوم، دیدم فجر اول طلوع کرده و نرجس در خواب است. در این هنگام این سوال به ذهنم خطور کرد که چرا حجت خدا متولد نشد. ناگهان امام عسکری (ع) از اتاق مجاور صدا زد: عمه جان شتاب مکن که موعد نزدیک است.
من نشستم و قرآن خواندم. در هنگامی که مشغول خواندن قرآن بودم، ناگهان نرجس خاتون با ناراحتی از خواب بیدار شد. من با شتاب خودم را به او رساندم و پرسیدم: چیزی احساس می کنی؟
گفت: آری.
گفتم: نام خدا را بر زبان جاری کن، این همان است که در آغاز شب به تو خبر دادم، مضطرب نباش، دلت را آرام کن. در این هنگام پرده نوری میان من و او حایل شد، ناگهان متوجه شدم که کودک ولادت یافته است. چون جامه را از روی نرجس برداشتم، دیدم که آن مولود سر به سجده گذاشته و به ذکر خدا مشغول است.
در این هنگام امام حسن عسکری (ع) صدا زد: (عمه فرزندم را نزد من بیاور).
نوزاد را خدمت حضرت بردم، حضرت او را در آغوش گرفت و بر دست و چشم و مفاصل کودک کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: (فرزندم، سخن بگو).
نوزاد لب به سخن گشود و شهادتین بر زبان جاری کرد و سپس به امام علی (ع) و دیگر امامان(ع) به ترتیب درود فرستاد، تا رسید به نام پدرش و بر او هم درود فرستاد.
سپس امام عسکری (ع) به من فرمود: عمه، فرزند را نزد مادر ببر تا به او سلام کند و بعد نزد من بیاور.
نوزاد را نزد مادر بردم و به مادر سلام گفت، و سپس نزد حضرت برگرداندم. حضرت فرمود: روز هفتم نزد ما بیا.
روز هفتم آمدم. حضرت فرمود: عمه جان، فرزندم را بیاور. آوردم. همانند روز اول شهادتین و سلام بر امامان را بر زبان جاری کرد. سپس این آیه را تلاوت نمود: (وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ).
حکیمه خاتون میگوید: بعد از این، روزی خدمت رسیدم، پرده را کنار زدم و امام مهدی را ندیدم، گفتم: فدایت شوم، امام مهدی چه شد؟ فرمود: عمه جان، او همانند حضرت موسی در خفا نگهداری میشود. (قندوزی حنفی، سلیمان، ینابیع الموده، صص 449و450)
5 بعد از شهادت امام عسکری (ع) امام مهدی (عج) از طریق نشان دادن کرامتها و شواهد صدق (معجزه یا شبه معجزه) وجود و امامت خویش را برای شیعیان امام عسکری (ع) نمایاند و حجت را بر آنان تمام کرد.
در آغاز غیبت صغری، سازمان مخفی وکالت که از امام صادق (ع) برای چنین دورهای پایه ریزی شده بود، از مهمترین وظایفش این بود که شک و حیرت شعیان را بزداید و آنان را به امام غایب و نیابت نواب اربعه مطمئن نماید. نایبان و وکیلان حضرت با ارایه شواهد صدق، کرامتها و علوم برتر اعطایی از ناحیه مقدسه به این امر اقدام نمودند.
کرامت ها و شواهد صدق در برخی موارد مستقیماً توسط امام مهدی (عج) و در برخی موارد با واسطه سفیران به شیعیان بیان می شد، تا شیعیان افزون بر این که به وجود امام مهدی (عج) ایمان داشته باشند، به نیابت نواب اربعه نیز مطمئن شوند. نشان دادن کرامتها و شواهد صدق عمدتاً در زمان سفارت اولین سفیر ناحیه مقدسه، عثمان بن سعید عمری صورت گرفت، چون که در این دوره هنوز شیعیان در حیرت بودند و به وجود امام مهدی (عج) پی نبرده بودند.
سید بن طاووس مینویسد: (امام زمان (عج) را بسیاری از اصحاب پدرش، امام حسن عسکری (ع) دیده و از وی اخبار و احکام شرعی روایت کردهاند. از این گذشته حضرت وکیلهایی داشت که اسم، نسب و وطن آنان معلوم بود و آنان معجزات، کرامات، پاسخ مسایل مشکل و بسیاری از اخبار غیبی را از حضرت از جدش پیامبر (ص) روایت کرده بود، نقل کرده اند). (ابن طاووس حلی، ابوالقاسم علی بن موسی بن محمد، الطرائف فی معرفه مذهب الطوائف، ج1، صص 183-184؛ زندگانی نواب خاص امام زمان (عج) صص 93-94)
در اینجا به ذکر چند نمونه اکتفا میکنیم:
الف. سعد بن عبدالله اشعری قمی میگوید: (حسن بن نضر) که در میان شعیان قم جایگاه ویژه ای داشت، بعد از رحلت امام عسکری (ع) در حیرت بود. او و (ابو صدام) و عدهای دیگر تصمیم گرفتند که از امام بعدی جویا شوند. حسن بن نضر نزد ابو صدام رفت و گفت: امسال میخواهم به حج بروم. ابو صدام از او خواست که این سفر را به تعویق اندازد؛ ولی حسن بن نضر گفت: نه، من خوابی دیدم و بیمناکم، بنابراین، باید بروم. قبل از حرکت به احمد بن علی بن حماد درباره اموال متعلق به (امام) وصیت کرد که این اموال را نگه دارد تا این که جانشین امام عسکری (ع) مشخص شود. به بغداد رفت و در آنجا از سوی ناحیه مقدسه توقیعی به دستش رسید و به امامت امام مهدی (عج) و نیز به وکالت خاصه عثمان بن سعید عمری مطمئن شد. (کلینی، کافی، ج 1، ص 517، ح 4)
ب. محمد بن ابراهیم بن مهزیار میگوید: پس از وفات امام حسن عسکری (ع) در مورد جانشین آن حضرت به شک افتادم. پدرم وکیل حضرت بود و اموال زیادی نزدش بود. پدرم اموال را برداشت و من را به همراهی طلبید و به راه افتادیم. پدرم بین راه مریض شد و به من در مورد اموال وصیت نمود و گفت: از خدا بترس و این اموال را به صاحبش برگردان. هر که این نشانه را گفت، اموال را به او بسپار. سپس وفات کرد.
چند روزی در عراق ماندم، سپس نامهای از سوی عثمان بن سعید به من رسید که در آن نامه همه علایم و نشانههای اموال بیان شده بود، نشانههایی که جز من و پدرم کسی آن را نمی دانست. ( همان، ص 518، ح5؛ شیخ طوسی، ابوجعفر محمد، اختیار معرفه الرجال، ج 2، ص 813)
محمد بن ابراهیم بن مهزیار با این کرامت و شاهد صدق هم به امامت امام مهدی و هم به نیابت عثمان بن سعید مطمئن شد.
برای مطالعه بیشتر ر.ک:
1. باگامهای سبز انتظار، جمعی از نویسندگان
2. مهدویت (پیش از ظهور)، رحیم کارگر، نشر معارف
- [سایر] ولادت امام زمان(عج) در چه تاریخی بود؟
- [سایر] امام زمان (عج) چه تاریخی به غیبت رفت و چند سال است که ایشان غایب است؟
- [سایر] آیا وجود امام زمان(عج) از لحاظ تاریخی ثابت می شود؟
- [سایر] آیا مطالب نشریه خورشید مکه که مختص امام زمان (عج) است، معتبر میباشد؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] چه آیاتی را امام مهدی(عج) تفسیر کردهاند و از ایشان در منابع حدیثی یا تاریخی نقل شده است؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) دارای چه خوصیاتی است؟
- [سایر] نقش امام زمان(عج) در هستی چیست؟
- [سایر] پرسش: امام زمان (عج) چند سال دارد ؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اشهد ان علیا ولی اللّه جزو اذان و اقامه نیست؛ ولی خوب است بعد از اشهد ان محمدا رسول اللّه به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر: یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اشهد ان لا اله الا اللّه: یعنی شهادت می دهم که خدائی سزاوار پرستش نیست جز خدائی که یکتا و بی همتا است. اشهد ان محمدا رسول اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبداللّه (ص) پیغمبر و فرستاده خدا است. اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی اللّه: یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاه و السلام امیر مؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حی علی الصلاه: یعنی بشتاب برای نماز. حی علی الفلاح: یعنی بشتاب برای رستگاری. حی علی خیر العمل: یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قد قامت الصلاه: یعنی به تحقیق نماز بر پا شد. لا اله الا اللّه: یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است.