الف و لام در کلمه الله چه الف و لامی است؟
در اشتقاق لفظ جلاله «الله» و نوع «ال» آن بین اندیشمندان علم ادب چهار دیدگاه وجود دارد: 1. اصل الله «اِلاه» بوده که ال تعریف بر آن داخل شد، سپس همزه‌اش برای تخفیف[1] حذف گردید، دو لام کنار هم اجتماع کردند که اولی در دومی ادغام شد و «الله» شد به معنای معبود و پرستش شده.[2] 2. اصل الله، «الاه» و اصل الاه «ولاه» از وله به معنای تحیر بود، واو در «ولاه» برای تخفیف، تبدیل به همزه شده و «اِلاه» شد،[3] سپس بر سر «الاه» ال داخل نمودیم و همزه حذف گردید «الله» شد.[4] 3. الله در اصل «لاه» بود، ال تعریف بر سرش در آمد الله شد.[5] 4. الله با همین ترکیب و کیفیت لفظی در اصل برای خدای عز و جل وضع شده[6] و از چیزی مشتق نشده و تغییر شکل نداده است؛ زیرا ما می‌بینیم که لفظ «الله» مزیت زیادی بر «الاه» دارد، همچنین ما معنایی را که از لفظ «الله» تصور و ادراک می‌کنیم از لفظ «اله» نمی‌کنیم؛ لذا نمی‌توان گفت الله در اصل اله بود.[7] همان‌گونه که در اشتقاق لفظ جلاله «الله» اختلاف دیدگاه وجود داشته، در «ال» داخل بر آن نیز اختلاف دیدگاه وجود دارد؛ برخی گفته‌اند «ال» برای تعریف می‌باشد.[8] برخی دیگر گفته‌اند «ال» برای تعریف نیست، بلکه عوض از همزه محذوفه در «اِلاه»است.[9] برخی نیز آن‌را برای تعیین،[10] و عده‌ای نیز «ال» را جزء کلمه دانسته و احتمالات مذکوره را صحیح نمی‌دانند.[11]   برای آگاهی بیشتر: ر. ک: شرح الملوکی فی التصریف.[12]   [1] . «برخی دلیل حذف همزه را التقاء ساکنین و برخی دیگر تخفیف به جهت کثرت استعمال بیان کردند». اعلم شنتمری، یوسف بن سلیمان‏، النکت فی تفسیر کتاب سیبویه و تبیین الخفی من لفظه و شرح أبیاته و غریبه‏، محقق، مراد، یحیی‏، ص 276، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، بی‌تا. [2] . «دیدگاه یونس بن حبیب، کسائی، فراء، قطرب و اخفش». زجاجی، عبد الرحمان بن اسحاق، کتاب اللامات‏، محقق، مبارک، مازن، النص، ص 28، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، بی‌تا. [3] . چنانچه در وعاء و وشاح گفته می‌شود اِعاء و اِشاح. [4] . «دیدگاه خلیل بن احمد»، کتاب اللامات، النص، ص 29. [5] . «یکی از دو دیدگاه سیبویه»، همان. [6] . «یعنی علم مرتجل است». [7] . «دیدگاه ابی عثمان مازنی»، کتاب اللامات، النص، ص 29. [8] . همان، ص 28 – 29.   [9] . النکت فی تفسیر کتاب سیبویه، ص276. [10] . حسینی طهرانی، هاشم‏، علوم العربیة، ج 1، ص 445، تهران، مفید، چاپ دوم، 1364ش. [11] . کتاب اللامات، النص، ص 29. [12] . ابن صائغ، یعیش بن علی‏، شرح الملوکی فی التصریف،‏ محقق، قباوه، فخرالدین‏، ص 356 - 362، سوریه - حلب، المکتبه العربیه، چاپ اول، بی‌تا.
عنوان سوال:

الف و لام در کلمه الله چه الف و لامی است؟


پاسخ:

در اشتقاق لفظ جلاله «الله» و نوع «ال» آن بین اندیشمندان علم ادب چهار دیدگاه وجود دارد:
1. اصل الله «اِلاه» بوده که ال تعریف بر آن داخل شد، سپس همزه‌اش برای تخفیف[1] حذف گردید، دو لام کنار هم اجتماع کردند که اولی در دومی ادغام شد و «الله» شد به معنای معبود و پرستش شده.[2]
2. اصل الله، «الاه» و اصل الاه «ولاه» از وله به معنای تحیر بود، واو در «ولاه» برای تخفیف، تبدیل به همزه شده و «اِلاه» شد،[3] سپس بر سر «الاه» ال داخل نمودیم و همزه حذف گردید «الله» شد.[4]
3. الله در اصل «لاه» بود، ال تعریف بر سرش در آمد الله شد.[5]
4. الله با همین ترکیب و کیفیت لفظی در اصل برای خدای عز و جل وضع شده[6] و از چیزی مشتق نشده و تغییر شکل نداده است؛ زیرا ما می‌بینیم که لفظ «الله» مزیت زیادی بر «الاه» دارد، همچنین ما معنایی را که از لفظ «الله» تصور و ادراک می‌کنیم از لفظ «اله» نمی‌کنیم؛ لذا نمی‌توان گفت الله در اصل اله بود.[7]
همان‌گونه که در اشتقاق لفظ جلاله «الله» اختلاف دیدگاه وجود داشته، در «ال» داخل بر آن نیز اختلاف دیدگاه وجود دارد؛ برخی گفته‌اند «ال» برای تعریف می‌باشد.[8] برخی دیگر گفته‌اند «ال» برای تعریف نیست، بلکه عوض از همزه محذوفه در «اِلاه»است.[9] برخی نیز آن‌را برای تعیین،[10] و عده‌ای نیز «ال» را جزء کلمه دانسته و احتمالات مذکوره را صحیح نمی‌دانند.[11]  
برای آگاهی بیشتر: ر. ک: شرح الملوکی فی التصریف.[12]   [1] . «برخی دلیل حذف همزه را التقاء ساکنین و برخی دیگر تخفیف به جهت کثرت استعمال بیان کردند». اعلم شنتمری، یوسف بن سلیمان‏، النکت فی تفسیر کتاب سیبویه و تبیین الخفی من لفظه و شرح أبیاته و غریبه‏، محقق، مراد، یحیی‏، ص 276، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، بی‌تا. [2] . «دیدگاه یونس بن حبیب، کسائی، فراء، قطرب و اخفش». زجاجی، عبد الرحمان بن اسحاق، کتاب اللامات‏، محقق، مبارک، مازن، النص، ص 28، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، بی‌تا. [3] . چنانچه در وعاء و وشاح گفته می‌شود اِعاء و اِشاح. [4] . «دیدگاه خلیل بن احمد»، کتاب اللامات، النص، ص 29. [5] . «یکی از دو دیدگاه سیبویه»، همان. [6] . «یعنی علم مرتجل است». [7] . «دیدگاه ابی عثمان مازنی»، کتاب اللامات، النص، ص 29. [8] . همان، ص 28 – 29.   [9] . النکت فی تفسیر کتاب سیبویه، ص276. [10] . حسینی طهرانی، هاشم‏، علوم العربیة، ج 1، ص 445، تهران، مفید، چاپ دوم، 1364ش. [11] . کتاب اللامات، النص، ص 29. [12] . ابن صائغ، یعیش بن علی‏، شرح الملوکی فی التصریف،‏ محقق، قباوه، فخرالدین‏، ص 356 - 362، سوریه - حلب، المکتبه العربیه، چاپ اول، بی‌تا.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین