باسلام. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه دهم نهج البلاغه می‌فرمایند حوضی برای آنان پر خواهم کرد که ساقی آن خودم باشم. در حالی‌که این خطبه در مورد شیطان و یاران او می‌باشد. منظور حوض کوثر است یا مکان خاصی به کنایه بیان شده است؟ لطفا منظور از حوض در این خطبه را بیان فرمایید.
همانگونه که در پرسش بدان اشاره شد، امام علی(ع) در خطبه 10 نهج البلاغه می‌فرماید: «ألا و إنّ الشّیطان قد جمع حزبه، و استجلب خیله و رجله، و إنّ معی لبصیرتی: ما لبّست علی نفسی، و لا لبّس علیّ. و ایم اللّه لأفرطنّ ‏لهم حوضا أنا ماتحه لا یصدرون عنه، و لا یعودون إلیه»؛[1] آگاه باشید که شیطان، پیروان خود را جمع کرده، و سواره‌نظام و پیاده‌نظام لشکر خود را فراخوانده است! امّا من آگاهی لازم به امور را دارم، نه حق را پوشیده داشتم، و نه حق بر من پوشیده ماند. سوگند به خدا، گردابی برای آنان به وجود آورم که جز من کسی نتواند آن‌را چاره سازد، آنها که در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بیرون آیند، و آنان که بگریزند، خیال بازگشت نکنند. عبارت فوق، عبارتی کنایه‌آمیز بوده و مراد آن نیست که واقعاً حوض پرآبی وجود داشته باشد که دشمنان حضرتشان به صورت مادی در آن غرق شوند. از طرفی سخن حضرت در این خطبه متوجه شیطان و شیطانیان می‌باشد، اما می‌دانیم که حوض کوثر مخصوص مؤمنان بوده و دیگران از آن سهمی ندارند. با توجه به آنچه گفته شد می‌توان نتیجه گرفت که امام(ع) میدان نبرد را به حوض یا گردابی تشبیه کرده که آن‌را تا حدّ ممکن پر از آب می‌کند آن‌چنان که راه خلاصی از آن نداشته باشند و ابتکار عمل کاملاً به دست او باشد. جمله «انا ماتحه» با توجّه به این‌که ماتح به معنای کسی است که آب را از چاه بالا می‌کشد، اشاره به همین نکته است. سپس به نتیجه آن اشاره می‌کند که لشکریان «جمل» چنان در آن گرفتار می‌شوند که راه فرار نخواهند داشت و اگر گروه اندکی از آن فرار کنند، چنان درس عبرتی می‌گیرند که بازگشت به چنین صحنه‏ای را در تمام عمر فراموش کنند. جمله «لافرطنّ» مفهومش این نیست که من در این راه افراط می‌کنم، بلکه منظور این است که حدّاکثر تلاش ممکن را انجام خواهم داد تا راه را بر تمام دشمنان ببندم، به همین دلیل عایشه که یکی از سردمداران اصلی جنگ جمل بود هرگز در جنگ‌های آینده شرکت نکرد و برای تمام عمر، حضور در چنین صحنه‏‌هایی را فراموش کرد.[2] عبدالله بن زبیر که او نیز از آتش‌افروزان نبرد جمل بود، در نبرد دیگری علیه امیرالمؤمنین(ع) شرکت نکرد. افرادی مانند مروان بن حکم که از جنگ جمل جان سالم به در برده، اما به معاویه پیوسته و در جنگ بعدی یعنی نبرد صفین حضور داشتند نیز به هر بهانه­ای از رویارویی مستقیم با سپاه امام علی(ع) شانه خالی می‌کردند.[3]   [1] . سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 55، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام شرح تازه و جامعه ای بر نهج البلاغه، ج 1، ص 484، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1375ش. [3] . نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص 417، 439، 463 و ...
عنوان سوال:

باسلام. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه دهم نهج البلاغه می‌فرمایند حوضی برای آنان پر خواهم کرد که ساقی آن خودم باشم. در حالی‌که این خطبه در مورد شیطان و یاران او می‌باشد. منظور حوض کوثر است یا مکان خاصی به کنایه بیان شده است؟ لطفا منظور از حوض در این خطبه را بیان فرمایید.


پاسخ:

همانگونه که در پرسش بدان اشاره شد، امام علی(ع) در خطبه 10 نهج البلاغه می‌فرماید: «ألا و إنّ الشّیطان قد جمع حزبه، و استجلب خیله و رجله، و إنّ معی لبصیرتی: ما لبّست علی نفسی، و لا لبّس علیّ. و ایم اللّه لأفرطنّ ‏لهم حوضا أنا ماتحه لا یصدرون عنه، و لا یعودون إلیه»؛[1] آگاه باشید که شیطان، پیروان خود را جمع کرده، و سواره‌نظام و پیاده‌نظام لشکر خود را فراخوانده است! امّا من آگاهی لازم به امور را دارم، نه حق را پوشیده داشتم، و نه حق بر من پوشیده ماند. سوگند به خدا، گردابی برای آنان به وجود آورم که جز من کسی نتواند آن‌را چاره سازد، آنها که در آن غرق شوند، هرگز نتوانند بیرون آیند، و آنان که بگریزند، خیال بازگشت نکنند.
عبارت فوق، عبارتی کنایه‌آمیز بوده و مراد آن نیست که واقعاً حوض پرآبی وجود داشته باشد که دشمنان حضرتشان به صورت مادی در آن غرق شوند.
از طرفی سخن حضرت در این خطبه متوجه شیطان و شیطانیان می‌باشد، اما می‌دانیم که حوض کوثر مخصوص مؤمنان بوده و دیگران از آن سهمی ندارند.
با توجه به آنچه گفته شد می‌توان نتیجه گرفت که امام(ع) میدان نبرد را به حوض یا گردابی تشبیه کرده که آن‌را تا حدّ ممکن پر از آب می‌کند آن‌چنان که راه خلاصی از آن نداشته باشند و ابتکار عمل کاملاً به دست او باشد. جمله «انا ماتحه» با توجّه به این‌که ماتح به معنای کسی است که آب را از چاه بالا می‌کشد، اشاره به همین نکته است. سپس به نتیجه آن اشاره می‌کند که لشکریان «جمل» چنان در آن گرفتار می‌شوند که راه فرار نخواهند داشت و اگر گروه اندکی از آن فرار کنند، چنان درس عبرتی می‌گیرند که بازگشت به چنین صحنه‏ای را در تمام عمر فراموش کنند.
جمله «لافرطنّ» مفهومش این نیست که من در این راه افراط می‌کنم، بلکه منظور این است که حدّاکثر تلاش ممکن را انجام خواهم داد تا راه را بر تمام دشمنان ببندم، به همین دلیل عایشه که یکی از سردمداران اصلی جنگ جمل بود هرگز در جنگ‌های آینده شرکت نکرد و برای تمام عمر، حضور در چنین صحنه‏‌هایی را فراموش کرد.[2]
عبدالله بن زبیر که او نیز از آتش‌افروزان نبرد جمل بود، در نبرد دیگری علیه امیرالمؤمنین(ع) شرکت نکرد.
افرادی مانند مروان بن حکم که از جنگ جمل جان سالم به در برده، اما به معاویه پیوسته و در جنگ بعدی یعنی نبرد صفین حضور داشتند نیز به هر بهانه­ای از رویارویی مستقیم با سپاه امام علی(ع) شانه خالی می‌کردند.[3]   [1] . سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 55، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق. [2] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام شرح تازه و جامعه ای بر نهج البلاغه، ج 1، ص 484، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1375ش. [3] . نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص 417، 439، 463 و ...





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین