پاسخ این پرسش را دو گونه می توان داد : الف) کوثر مصادیقی دارد که یکی از مصداق های بارز آن حضرت زهرا(س) است. مصداق دیگر آن حوض پیامبر در قیامت است که حضرت علی(ع) ساقی آن می باشد. در این نگاه بین دو مصداق کوثر نوعی تفکیک شده است. از همین رو لازم نیست حتما رابطه ای بین سقایت حضرت علی(ع) و کوثر بودن حضرت فاطمه(س)باشد. ب ) نگرش دیگر عدم تفکیک بین آن دو است، به این معنا که کوثر در قیامت وجه دیگری از کوثر در دنیا است. بنابراین همان طور که ورود به بهشت بدون نوشیدن جام کوثر ممکن نیست، در این دنیا نیز بدون پیمودن راه آن حضرت و تحصیل رضایت ایشان راهی به سوی بهشت نمی گشاید، و سقایت؛ یعنی، نوشیدن آب گوارای هدایت کوثر فاطمی از طریق ولایت علوی؛ زیرا: 1- بهشت رفتن بدون رضای خدا ممکن نیست. 2- بر حسب روایات رسیده از پیامبر اکرم(ص) خداوند به رضای فاطمه خشنود و به غضب وی خشمگین می گردد. 3- رضایت فاطمه به پذیرش ولایت علی(ع) است و غضب او به پشت کردن از مسیر ولایت. نتیجه: تبلور کوثر فاطمی همان ولایت علوی است وهر کس با پذیرش ولایت امیرالمؤمنین به دست ایشان از کوثر فاطمی (همان جهت رضابت خداوند) سیراب شود، بهشتی خواهد بود.
با توجه به اینکه فاطمه زهرا(س ) مصداق بارز کوثر است، مراد از اینکه حضرت علی (ع ) ساقی کوثر است , چیست ؟
پاسخ این پرسش را دو گونه می توان داد :
الف) کوثر مصادیقی دارد که یکی از مصداق های بارز آن حضرت زهرا(س) است. مصداق دیگر آن حوض پیامبر در قیامت است که حضرت علی(ع) ساقی آن می باشد. در این نگاه بین دو مصداق کوثر نوعی تفکیک شده است. از همین رو لازم نیست حتما رابطه ای بین سقایت حضرت علی(ع) و کوثر بودن حضرت فاطمه(س)باشد.
ب ) نگرش دیگر عدم تفکیک بین آن دو است، به این معنا که کوثر در قیامت وجه دیگری از کوثر در دنیا است. بنابراین همان طور که ورود به بهشت بدون نوشیدن جام کوثر ممکن نیست، در این دنیا نیز بدون پیمودن راه آن حضرت و تحصیل رضایت ایشان راهی به سوی بهشت نمی گشاید، و سقایت؛ یعنی، نوشیدن آب گوارای هدایت کوثر فاطمی از طریق ولایت علوی؛
زیرا:
1- بهشت رفتن بدون رضای خدا ممکن نیست.
2- بر حسب روایات رسیده از پیامبر اکرم(ص) خداوند به رضای فاطمه خشنود و به غضب وی خشمگین می گردد.
3- رضایت فاطمه به پذیرش ولایت علی(ع) است و غضب او به پشت کردن از مسیر ولایت.
نتیجه: تبلور کوثر فاطمی همان ولایت علوی است وهر کس با پذیرش ولایت امیرالمؤمنین به دست ایشان از کوثر فاطمی (همان جهت رضابت خداوند) سیراب شود، بهشتی خواهد بود.
- [سایر] با توجه به اینکه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) مصداق بارز کوثر است * مراد از اینکه حضرت علی (علیه السلام) ساقی کوثر است , چیست ؟
- [سایر] حضرت فاطمه (س) چگونه به همسری امام علی (ع) رسیدند؟
- [سایر] ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)چگونه بوده است؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] سورهای که بر ازدواج حضرت امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) دلالت دارد، کدام است؟
- [سایر] آیا حضرت علی(ع) در یمن، در زمان حضرت فاطمه(س) کنیز اختیار کرده بودند؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا ( س ) از فقر نسبت به علی (ع) گلایهمند بود؟
- [سایر] مراسم خواستگاری، عقد و عروسی امام علی (ع) و حضرت زهرا(س) چگونه برگزار شد؟
- [سایر] زندگی حضرت زهرا (س) وامام علی (ع) و روش الگو گیری از آنها را تبیین کنید ؟
- [سایر] رفتار حضرت فاطمه(س) با شوهرشان، حضرت علی (ع) چگونه بود؟
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.