1. در جامعه‌ای که رسول خدا(ص) مردم را به اسلام دعوت می‌کرد، گروه‌‏های مختلفی وجود داشتند؛ لذا پیامبر(ص) با هر یک از آنها بر اساس مواضع و عمل‌کردشان رفتار می‌کرد. گروهی با پیامبر(ص) هیچ‌گونه پیمانی نداشتند، و آن‌حضرت در مقابل آنها نیز هیچ‌گونه تعهدی نداشت. گروه‌‏های دیگری در «حدیبیه» و مانند آن، پیمان ترک مخاصمه با رسول خدا امضا کرده بودند، بعضی از این پیمان‌ها دارای مدتی معین، و بعضی نیز بدون مدت بود. در این میان، برخی از قبایلی که پیمان بسته بودند، یک‌جانبه و بدون هیچ مجوزی پیمانشان را - به دلیل همکاری آشکار با دشمنان اسلام - شکستند، و یا در صدد از میان بردن رسول خدا بر آمدند؛ مانند یهود «بنی نضیر» و «بنی قریظه». اما قسمتی از پیمان‌ها هنوز به قوت خود باقی بود، اعم از پیمان‌های مدت‏دار و بدون مدت. آیه اول سوره توبه به تمام بت‌پرستان اعلام می‌کند، هر گونه پیمانی که با مسلمانان داشته‌‏اند، لغو خواهد شد، و می‌گوید: این اعلام برائت و بیزاری خداوند و پیامبرش از مشرکانی که با آنها عهد بسته‌‏اید، می‌باشد: «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ». پس از آن برای آنها یک مهلت چهارماهه قائل می‌شود: «فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ»؛ چهار ماه در زمین آزادانه به هر کجا می‌خواهید بروید.[1] 2. در این‌که این چهار ماه که خدا به آنها مهلت داد، چه ماه‌هایی بود، اختلاف نظر وجود دارد: بر اساس برخی از روایات این مهلت چهار ماهه، همان ماه‌های حرام است: «لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَاحَ لِلْمُشْرِکِینَ الْأَشْهُرَ الْحُرُمَ‏ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ إِذْ یَقُولُ- فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُر».[2] اما بسیاری از مفسران معتقدند این فرصت غیر از چهار ماه معروف بوده است. مجاهد و محمد بن کعب قرظی؛ برآن‌اند که ابتدای آن روز عید قربان، و انتهای آن دهم ماه ربیع الثانی بود. این نظر البته مؤید به روایتی از امام صادق(ع) است.[3] ابن عباس و زهری گفته‏‌اند؛ از اول ماه شوال تا آخر ماه محرم بوده؛ زیرا این آیات در ماه شوال نازل شده است. فراء می‌گوید؛ مدت آنها تا آخر ماه محرم بود؛ زیرا در میان آنها کسانی بودند که مدتشان پنجاه روز بود و آنها کسانی بودند که پیمانی از رسول خدا(ص) نداشتند، و خداوند به این‌ وسیله برای آنها (تا آخر محرم) مهلت قرار داد. حسن و ابن اسحاق معتقدند؛ هر یک از آنها که بیش از چهار ماه با رسول خدا پیمان داشتند، پیمان آنها محدود به چهار ماه شد، و هر کدام کمتر از آن مدت پیمان داشتند، پیمان آنها تا چهار ماه افزایش یافت. جبائی می‌گوید؛ ابتدای چهار ماه روز بیستم ذی قعده - که روز قربانی آن سال بود- و آخر آن بیستم ماه ربیع الاول بود؛ زیرا حج در آن زمان در ماه ذی قعده انجام می‌شد، و سال بعد که حجة الوداع در آن سال بود، در ماه ذی حجه انجام شد.[4] 3. این مهلت و ضرب الاجل اگر همان چهار ماه حرام باشد، نیاز به دلیل ندارد، اما براساس نظریاتی که غیر آن است، دلیلش ظاهراً برای إتمام حجّت، تثبیت آزادی، مجال تفکّر و بررسی صلاح و فساد بود، تا مشرکان در این چهار ماه به هر کجا که می‌خواهند بروند، و به هر گونه که می‌توانند اندیشه و تدبّر کنند، و با کمال آزادی صلاح و فساد امور خودشان را بررسی کرده و انتخاب نمایند. به بیان دیگر، این فرصت برای آن بود تا مشرکان فرصت کافی داشته باشند در عاقبت کار خویش تفکر کنند و بین اسلام و نبرد یکی را انتخاب کنند، و این نهایت تسامح و مدارا در برابر جنگ‌طلبان بود تا هیچ عذری نداشته باشند و نگویند مسلمانان به ما فرصت ندادند.[5] که همه اینها شاید به جهت تناسب با همان ماه‌های حرام باشد. و متوجّه باشند که آنها با خدای قادر و توانا طرف هستند، و هرگز نمی‌توانند او را عاجز و تابع فکر و اندیشه خود کرده، و از حکم او سرپیچی نمایند. گفتنی است؛ از طبری نقل شده است که تمام آنها در این مدت تسلیم شدند و کسی به سیاحت نرفت: «و ذکر الطبری: أنهم أسلموا کلهم فی هذه المدة و لم یسح أحد».[6] این مهلت چهار ماهه با الگوگیری از ماه‌های حرام بوده است؛ یعنی همان‌گونه که خداوند در چهار ماه درگیری و جنگ را حرام کرده، پیامبر(ص) نیز یک فرصت چهار ماهه در اختیار مشرکان در همان سال نهم قرار داده است: [1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏7، ص 281- 282، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [2] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‏2، ص 198، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [3] . عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج ‏2، ص 183، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق. [4] . ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏5، ص 5- 6، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [5] . ر. ک: مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج ‏10، ص 54، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بی‌تا. [6] . ابن عجیبه احمد بن محمد، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، تحقیق، قرشی رسلان، احمد عبدالله، ج ‏2، ص 356، قاهره، حسن عباس زکی، قاهره، 1419ق.
با سلام؛ چرا خداوند در آیه 2 سوره توبه مهلت چهار ماهه به مشرکان میدهد؟ آیا خداوند از چهار ماه منظور خاصی داشته است؟
1. در جامعهای که رسول خدا(ص) مردم را به اسلام دعوت میکرد، گروههای مختلفی وجود داشتند؛ لذا پیامبر(ص) با هر یک از آنها بر اساس مواضع و عملکردشان رفتار میکرد. گروهی با پیامبر(ص) هیچگونه پیمانی نداشتند، و آنحضرت در مقابل آنها نیز هیچگونه تعهدی نداشت. گروههای دیگری در «حدیبیه» و مانند آن، پیمان ترک مخاصمه با رسول خدا امضا کرده بودند، بعضی از این پیمانها دارای مدتی معین، و بعضی نیز بدون مدت بود.
در این میان، برخی از قبایلی که پیمان بسته بودند، یکجانبه و بدون هیچ مجوزی پیمانشان را - به دلیل همکاری آشکار با دشمنان اسلام - شکستند، و یا در صدد از میان بردن رسول خدا بر آمدند؛ مانند یهود «بنی نضیر» و «بنی قریظه». اما قسمتی از پیمانها هنوز به قوت خود باقی بود، اعم از پیمانهای مدتدار و بدون مدت.
آیه اول سوره توبه به تمام بتپرستان اعلام میکند، هر گونه پیمانی که با مسلمانان داشتهاند، لغو خواهد شد، و میگوید: این اعلام برائت و بیزاری خداوند و پیامبرش از مشرکانی که با آنها عهد بستهاید، میباشد: «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَی الَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ».
پس از آن برای آنها یک مهلت چهارماهه قائل میشود: «فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ»؛ چهار ماه در زمین آزادانه به هر کجا میخواهید بروید.[1]
2. در اینکه این چهار ماه که خدا به آنها مهلت داد، چه ماههایی بود، اختلاف نظر وجود دارد:
بر اساس برخی از روایات این مهلت چهار ماهه، همان ماههای حرام است: «لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَبَاحَ لِلْمُشْرِکِینَ الْأَشْهُرَ الْحُرُمَ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ إِذْ یَقُولُ- فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُر».[2]
اما بسیاری از مفسران معتقدند این فرصت غیر از چهار ماه معروف بوده است.
مجاهد و محمد بن کعب قرظی؛ برآناند که ابتدای آن روز عید قربان، و انتهای آن دهم ماه ربیع الثانی بود. این نظر البته مؤید به روایتی از امام صادق(ع) است.[3]
ابن عباس و زهری گفتهاند؛ از اول ماه شوال تا آخر ماه محرم بوده؛ زیرا این آیات در ماه شوال نازل شده است.
فراء میگوید؛ مدت آنها تا آخر ماه محرم بود؛ زیرا در میان آنها کسانی بودند که مدتشان پنجاه روز بود و آنها کسانی بودند که پیمانی از رسول خدا(ص) نداشتند، و خداوند به این وسیله برای آنها (تا آخر محرم) مهلت قرار داد.
حسن و ابن اسحاق معتقدند؛ هر یک از آنها که بیش از چهار ماه با رسول خدا پیمان داشتند، پیمان آنها محدود به چهار ماه شد، و هر کدام کمتر از آن مدت پیمان داشتند، پیمان آنها تا چهار ماه افزایش یافت.
جبائی میگوید؛ ابتدای چهار ماه روز بیستم ذی قعده - که روز قربانی آن سال بود- و آخر آن بیستم ماه ربیع الاول بود؛ زیرا حج در آن زمان در ماه ذی قعده انجام میشد، و سال بعد که حجة الوداع در آن سال بود، در ماه ذی حجه انجام شد.[4]
3. این مهلت و ضرب الاجل اگر همان چهار ماه حرام باشد، نیاز به دلیل ندارد، اما براساس نظریاتی که غیر آن است، دلیلش ظاهراً برای إتمام حجّت، تثبیت آزادی، مجال تفکّر و بررسی صلاح و فساد بود، تا مشرکان در این چهار ماه به هر کجا که میخواهند بروند، و به هر گونه که میتوانند اندیشه و تدبّر کنند، و با کمال آزادی صلاح و فساد امور خودشان را بررسی کرده و انتخاب نمایند.
به بیان دیگر، این فرصت برای آن بود تا مشرکان فرصت کافی داشته باشند در عاقبت کار خویش تفکر کنند و بین اسلام و نبرد یکی را انتخاب کنند، و این نهایت تسامح و مدارا در برابر جنگطلبان بود تا هیچ عذری نداشته باشند و نگویند مسلمانان به ما فرصت ندادند.[5]
که همه اینها شاید به جهت تناسب با همان ماههای حرام باشد.
و متوجّه باشند که آنها با خدای قادر و توانا طرف هستند، و هرگز نمیتوانند او را عاجز و تابع فکر و اندیشه خود کرده، و از حکم او سرپیچی نمایند.
گفتنی است؛ از طبری نقل شده است که تمام آنها در این مدت تسلیم شدند و کسی به سیاحت نرفت: «و ذکر الطبری: أنهم أسلموا کلهم فی هذه المدة و لم یسح أحد».[6]
این مهلت چهار ماهه با الگوگیری از ماههای حرام بوده است؛ یعنی همانگونه که خداوند در چهار ماه درگیری و جنگ را حرام کرده، پیامبر(ص) نیز یک فرصت چهار ماهه در اختیار مشرکان در همان سال نهم قرار داده است: [1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 7، ص 281- 282، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [2] . شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 198، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [3] . عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 2، ص 183، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق. [4] . ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 5، ص 5- 6، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [5] . ر. ک: مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج 10، ص 54، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا. [6] . ابن عجیبه احمد بن محمد، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، تحقیق، قرشی رسلان، احمد عبدالله، ج 2، ص 356، قاهره، حسن عباس زکی، قاهره، 1419ق.
- [سایر] در آیات ابتدایی سوره توبه یکجا به مشرکان 4 ماه از عید قربان مهلت میدهد و جای دیگر میگوید پس از تمام شدن ماههای حرام مشرکان را بکُشید، آیا این تناقض نیست؟
- [سایر] منظور از ثانی اثنین در آیه 40 سوره توبه کیست؟
- [سایر] سلام؛ منظور از (کتاب) در آیه 2 سوره بقره کدام کتاب است؟ کتاب عینی یا کتاب غیر عینی؟
- [سایر] منظور از دشمن نزدیکتر در سوره توبه آیه 123 تا 129 چیست؟
- [سایر] مقصود از تیرهای قرعه در آیه 3 سوره مائده چه چیزی است؟ و مشرکان به چه منظور و چگونه از آنها استفاده میکردند؟
- [سایر] خداوند در سوره «ص» آیه 81 به شیطان مهلت داده است؛ آن روز چه روزی است؟
- [سایر] در آیه شریفه 41 سوره عنکبوت، بت پرستان و مشرکان به چه چیز تشبیه شدهاند؟
- [سایر] با سلام در آیه 70 سوره نحل منظور خداوند از کسانی که به پیری می رساند تا هر چه را آموخته است از یاد ببرد چیست؟
- [سایر] تفسیر آیه 186 سوره بقره چیست؟ و منظور از نزدیک بودن خدا به بندگان چیست؟
- [سایر] با سلام... ایا این متن زیر درست است یا نه ؟ "یه مدت می گفتن این حادثه که توش مرکز تجارت جهانی آمریکا 11 سپتامبر سال 2001 در نیویورک آمریکا توسط تروریست ها بمباران و تخریب شد و هزاران آدم رو کشت و پیامد های بسیار وخیمی داشته و داره، در قرآن پیش بینی شده بوده و قرآن در 14 قرن پیش خبر آن را داده ، جایی که خداوند در آیه 109 سوره توبه می فرمایند: افمن اسس بنیانه علی تقوی من الله و رضوان خیر ام من اسس بنیانه علی شفا {جرف هار}فانها ربه فی نار جهنم و الله لا یهدی القوم الظالمین؛ آیا کسی که شالوده و اساس مسجد را بر پایه تقوا و پرهیز بنا کرده و هدفش جلب رضایت خدا است بهتر است یا کسی که آن را کنار پرتگاه سستی بنا نموده که ناگهان در آتش جهنم فرو می ریزد، و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمی کند. آنگاه تطبیق این آیه را با فاجعه ویرانی مرکز تجارت جهانی آمریکا چنین پنداشته اند: 1- این فاجعه روز یازدهم بود، آیه فوق نیز درجزء 11 سوره توبه است. 2- ماه سپتامبر ماه نهم میلادی است ، سوره توبه نیز سوره نهم قرآن است. 3- سال فاجعه 2001 است، از ابتدای سوره تا آیه فوق 2001 حرف وجود دارد. 4- تعداد طبقات برج 109 عدد بود، آیه مذکور ، آیه 109 سوره توبه است. 5- نام خیابانی که مرکز تجارت جهانی در آن قرار داشت ( جرف هار) نام داشت که این جمله در آیه فوق آمده است.
- [آیت الله مظاهری] سه چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهراعلیهم السلام. دوّم: گذاشتن چیزی یا توقف در مساجد و حرم ائمّه طاهرینعلیهم السلام، ولی اگر از یک در مسجد یا حرم داخل شود و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد مگر مسجدالحرام و مسجد پیغمبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم، ولی توقف در جاهایی که مربوط بهمسجد است ولی مسجد نیست و توقف در صحنها و رواقهای پیامبران و ائمه علیهم السلام و حرمهای امامزادهها مانعی ندارد. سوّم: خواندن هر یک از آیاتی که سجده واجب دارد و آن آیات در چهار سوره است: 1 - آیه پانزده، سورة سجده 2 - آیه سی و هفت، سورة فصّلت. 3 - آیه شصت و دو، سورة النّجم. 4 - آیه نوزده، سورة علق.
- [آیت الله مظاهری] در موقع تخلّی یازده چیز مکروه است: 1 - نشستن در مقابل خورشید یا ماه، ولی اگر عورت خود را با وسیلهای بپوشاند مکروه نیست. 2 - نشستن در مقابل باد. 3 - نشستن زیر درختی که میوه میدهد. 4 - خوردن و آشامیدن. 5 - توقّف زیاد. 6 - تطهیر با دست راست. 7 - حرف زدن، ولی اگر ناچار باشد یا ذکر خدا بگوید اشکال ندارد. 8 - در حال ایستادن. 9 - در زمین سخت. 10 - در سوراخ جانوران. 11 - در آب خصوصاً آب راکد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . پنج عمل بر جنب حرام است: اول رساندن جایی از بدن بخط قرآن، یا به اسم خدا و سائر اسما و صفات خاصه خدا، و بنابر احتیاط رساندن جایی از بدن به نام پیغمبران و ائمه:، و حضرت زهرا علیها السلام، بطوری که در وضو گفته شد. دوم رفتن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه وآله اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. سوم توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب نرفتن در حرم ائمه:است اگر چه از یک در وارد و از در دیگر خارج شود. چهارم گذاشتن چیزی در مسجد بلکه بنابر احتیاط لازم از خارج هم چیزی در مسجد نگذارد. پنجم خواندن آیه ای که سجده واجب دارد و آن در چهار سوره است: 1. سوره سی و دوم قرآن " الم تنزیل". 2. سوره چهل و یکم " حم سجده". 3. سوره پنجاه و سوم " والنجم". 4. سوره نود و ششم " اقرأ " و اگر یک حرف از این چهار آیه را هم بخواند حرام است و احتیاط مستحب آن است که آیات دیگر سوره سجده دار را نیز نخواند.
- [امام خمینی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها، به خدا و پیغمبر و جانشینان آن حضرت عمدا نسبت دروغ بدهد، اگر چه فورا بگوید دروغ گفتم، یا توبه کند، روزه او باطل است. و احتیاط واجب آن است که حضرت زهرا سلام الله علیها و سایر پیغمبران و جانشینان آنان هم در این حکم فرقی ندارند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله اردبیلی] اگر بر بدن کسی که جنب است آیه قرآن یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد، حرام است دست به آن نوشته بگذارد و اگر بخواهد غسل کند، باید آب را به گونهای به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد و اسامی مبارک پیامبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام به احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارند.
- [آیت الله بهجت] پنج چیز بر جنب حرام است: 1 رساندن جایی از بدن به خط قرآن، یا به اسم خدا و بنابر احتیاط به اسم پیغمبران و امامان و اسم حضرت زهرا علیهمالسلام بهطوریکه در وضو گفته شد. 2 رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر صلیاللهعلیهوآله، اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود؛ و همچنین داخل شدن به آنجا برای برداشتن چیزی، بنابر احوط. 3 توقف در مساجد دیگر؛ ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند، بلکه عبور نیز ننماید و همچنین در رواقها. 4 گذاشتن چیزی در مسجد. 5 خواندن سورهای که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است: 1 سجده (سوره ??)؛ 2 فصّلت (??)؛ 3 نجم (??)؛ ? علق (??)؛ و اگر یک کلمه از این چهار سوره را هم بخواند حرام است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر روزهدار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبران و ائمه علیهم السلام عمداً نسبت دروغ بدهد، اگر چه فوراً بگوید دروغ گفتم یا توبه کند روزه او باطل است؛ و بنابر احتیاط واجب نسبت دروغ به حضرت زهراء علیهاالسلام و به جانشینان پیغمبران گذشته هم همین حکم را دارد.