جدا از بحث سند و تحلیل آن، روایاتی در منابع شیعه و اهل‌سنت وجود دارد که در آنها سخن از منطقه‌ای به نام «آبادان» به میان آمده است: 1. پیامبر اسلام(ص) در پاسخ به پرسش عبدالله بن سلام که پرسید: چهار منبر از منابر بهشت در دنیا، در کجا قرار دارند؟ فرمودند: «اولین منبر، قیروان[1] است در آفریقا، دومین منبر، باب ابواب[2] است در ارمنستان و سومین منبر، عبادان در سرزمین عراق است و چهارمین منبر در خراسان است و آن در پس نهری به نام جیحون[3] قرار دارد».[4] 2. امام علی(ع) در پاسخ به صعصعة بن صوحان، در مورد روزهای دشوار آخرالزمان و پس از توضیحی در مورد زندگی و بدعت‌های مردم آن دوره، افزودند: «... [آن روز] بهترین مکان برای زندگانی، "عبادان" است. حتی خواب انسان در آن مانند جهاد در راه خدا است. هر کس در عبادان چهل شبانه‌روز ایستادگی نماید، به تکلیف خود عمل کرده است».[5] 3. انس بن مالک از پیامبر(ص) چنین نقل کرده است: «دو در بهشت برای مردم دنیا گشوده شده است؛ یکی از عَبّادان و دیگری از قزوین».[6] در روایت دیگری در ادامه چنین نقل شده است که اصحاب گفتند: آیا عَبّادان شهری نوساز است؟ پیامبر فرمود: «اولین بقعه‌ای است که مردمانش به عیسی بن مریم ایمان آوردند».[7] 4. امام علی(ع) فرمود: «... و روزی خواهد رسید [مردم] آرزو کنند ای کاش کاهی بودیم در خشتی از خانه‌های عبادان».[8] 5. امام علی(ع) فرمود: «چهار شهر در دنیا از بهشت هستند: اسکندریه، عسقلان، عبادان و قزوین».[9] 6. عبدالملک بن عمرو از امام صادق(ع) روایت می‌کند که امام(ع) به او فرمود: «ای عبدالملک! چرا به مناطقی که همشهریانت به آن‌جا می‌روند، نمی‌روی؟» گفتم: کدام اماکن؟ فرمود: «جُدّه، عبادان، مَصیصه و قزوین». گفتم: منتظر امر شما و پیروی از شما هستم.[10] اینک شایسته است تا درباره این روایات، نکاتی بیان شود: الف. گفته‌اند مقصود از «عَبّادان»، همان «آبادان» -واقع در کشور ایران- است؛[11] یعنی در واقع واژه‌ی «عَبّادان»، معرّب واژه آبادان است. همه مورّخان و جغرافی‌نویسان اسلامی که در گذشته یادی از این ناحیه ایران کرده‌اند، همین رسم‌الخط؛ یعنی «عَبّادان» را به کار برده‌اند. آنان، عبادان را هم بر دِه یا شهر آبادان اطلاق کرده‌اند، هم بر تمام جزیره.[12] ناگفته نماند این‌که در یکی از روایات، عبادان را در سرزمین عراق دانسته است منافاتی با آن ندارد که این منطقه در ایران باشد چون در آن هنگام، عراق بخشی از ایران بوده است. درباره وجه نام‌گذاری «عبادان»، دیدگاه‌هایی وجود دارد که برخی از آنها تا حدودی با مستندات تاریخی همخوان بوده و بیانگر بخشی از حقیقت هستند؛ اما از برخی نظرات نه تنها در منابع تاریخی اثری نیست، بلکه واقعیت‌های موجود نیز آنها را تایید نمی‌کند. یاقوت حموی(م 626ق) درباره دلیل نامگذاری «عبادان» می‌گوید: «عباد به معنای کسی است که زیاد عبادت می‌کند ... و از آن‌جا که در این شهر مردمانی عابد و پارسا می‌زیستند، آن‌جا را "عبادان" نامیدند که به معنای شهر عَباد یا شهر عبادت‌کنندگان است».[13] نام این منطقه در متون تاریخی و رسمی تا پیش از 1314ش، «عَبّادان» بود که به پیشنهاد فرهنگستان ایران و تصویب دولت، رسم‌الخط امروزی «آبادان» جایگزین شد. ب. گرچه روایاتی که در ستایش از مناطق و شهرها است را باید با دقت بیشتری بررسی کرد، اما اجمالاً می‌توان به این جمع‌بندی دست یافت که این منطقه از قدمت تاریخی برخوردار بوده و از دیرباز افرادی صالح و عابد در آن‌جا زندگی می‌کردند و مردم آن‌جا از اولین افرادی بودند که در مقابل حق و حقیقت تسلیم می‌شدند.[14] [1] . قیروان، از شهرهای تاریخی کشور تونس و مرکز استانی به همین نام می‌باشد و نخستین شهری است که مسلمانان در سال 670 میلادی آن‌را بنا نهادند. [2] . باب ‌الابواب، نام شهر دربند در دوره اسلامی، واقع در داغستان، در غرب دریای خزر، در 261 کیلومتری شمال شهر باکو، و یکی از معبر و دربندهای قدیم ورودی و خروجی بزرگ کوه‌های قفقاز می‌باشد. ر. ک: دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله «باب الابواب»، شماره 34. [3] . جیحون، رودخانه‌ای است در ماوراء النهر و امروزه مرز بین تاجیکستان و شمال شرقی افغانستان را تشکیل می‌دهد. [4] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ‏57، ص 254، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [5] . «...نِعم المسکن یومئذ عبّادان النائم فیها کالمجاهد فی سبیل الله، من رابط فیها أربعین یوما و لیلة فقد أدّی ما یجب علیه»؛ ابو جعفر اسکافی(م 240ق)‏، محمد بن عبدالله، ص 83، بی‌نا، بیروت‏، 1402ق؛ مرعشی شوشتری، قاضی نور الله، إحقاق الحق، ج ‏29، ص 428، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏، چاپ اوّل‏، 1409ق. [6] . «بَابَانِ مَفْتُوحَانِ فِی الْجَنَّةِ لِلدُّنْیَا، عَبَّادَانُ وَ قَزْوِینُ»؛ متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 12، ص 300، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق. [7] . مستوفی قزوینی، حمد الله بن ابی‌بکر، تاریخ گزیده، تحقیق: نوایی، عبد الحسین، ص 762 – 763، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، 1364ش. [8] . «ولیأتین علی الناس زمان یقول أحدهم: یا لیتنی کنت نبنة فی لبنة من بیت من بیوت عبادان»؛ کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 14، ص 613. [9] . تاریخ ‏گزیده، ص 771. [10] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏5، ص 19، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [11] . منجم، إسحاق بن حسین، آکام المرجان فی ذکر المدائن المشهورة فی کل مکان، ص 43، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، 1408ق. [12] . ر. ک: یاقوت حموی، یاقوت بن عبد الله، معجم البلدان، ج ‏4، ص 74، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م. [13] . همان. [14] . أبو شجاع دیلمی، شیرویه بن شهردار، الفردوس بمأثور الخطاب، محقق: زغلول، سعید بن بسیونی، ج 2، ص 29، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1406ق؛ کنز العمال، ج 14، ص 613.
منظور از این سخن امام علی(ع) که میفرماید هر کس چهل روز در (عبادان) آماده جهاد باشد چیست و عبادان کجا است؟
جدا از بحث سند و تحلیل آن، روایاتی در منابع شیعه و اهلسنت وجود دارد که در آنها سخن از منطقهای به نام «آبادان» به میان آمده است:
1. پیامبر اسلام(ص) در پاسخ به پرسش عبدالله بن سلام که پرسید: چهار منبر از منابر بهشت در دنیا، در کجا قرار دارند؟ فرمودند: «اولین منبر، قیروان[1] است در آفریقا، دومین منبر، باب ابواب[2] است در ارمنستان و سومین منبر، عبادان در سرزمین عراق است و چهارمین منبر در خراسان است و آن در پس نهری به نام جیحون[3] قرار دارد».[4]
2. امام علی(ع) در پاسخ به صعصعة بن صوحان، در مورد روزهای دشوار آخرالزمان و پس از توضیحی در مورد زندگی و بدعتهای مردم آن دوره، افزودند: «... [آن روز] بهترین مکان برای زندگانی، "عبادان" است. حتی خواب انسان در آن مانند جهاد در راه خدا است. هر کس در عبادان چهل شبانهروز ایستادگی نماید، به تکلیف خود عمل کرده است».[5]
3. انس بن مالک از پیامبر(ص) چنین نقل کرده است: «دو در بهشت برای مردم دنیا گشوده شده است؛ یکی از عَبّادان و دیگری از قزوین».[6]
در روایت دیگری در ادامه چنین نقل شده است که اصحاب گفتند: آیا عَبّادان شهری نوساز است؟ پیامبر فرمود: «اولین بقعهای است که مردمانش به عیسی بن مریم ایمان آوردند».[7]
4. امام علی(ع) فرمود: «... و روزی خواهد رسید [مردم] آرزو کنند ای کاش کاهی بودیم در خشتی از خانههای عبادان».[8]
5. امام علی(ع) فرمود: «چهار شهر در دنیا از بهشت هستند: اسکندریه، عسقلان، عبادان و قزوین».[9]
6. عبدالملک بن عمرو از امام صادق(ع) روایت میکند که امام(ع) به او فرمود: «ای عبدالملک! چرا به مناطقی که همشهریانت به آنجا میروند، نمیروی؟» گفتم: کدام اماکن؟ فرمود: «جُدّه، عبادان، مَصیصه و قزوین». گفتم: منتظر امر شما و پیروی از شما هستم.[10]
اینک شایسته است تا درباره این روایات، نکاتی بیان شود:
الف. گفتهاند مقصود از «عَبّادان»، همان «آبادان» -واقع در کشور ایران- است؛[11] یعنی در واقع واژهی «عَبّادان»، معرّب واژه آبادان است. همه مورّخان و جغرافینویسان اسلامی که در گذشته یادی از این ناحیه ایران کردهاند، همین رسمالخط؛ یعنی «عَبّادان» را به کار بردهاند. آنان، عبادان را هم بر دِه یا شهر آبادان اطلاق کردهاند، هم بر تمام جزیره.[12]
ناگفته نماند اینکه در یکی از روایات، عبادان را در سرزمین عراق دانسته است منافاتی با آن ندارد که این منطقه در ایران باشد چون در آن هنگام، عراق بخشی از ایران بوده است.
درباره وجه نامگذاری «عبادان»، دیدگاههایی وجود دارد که برخی از آنها تا حدودی با مستندات تاریخی همخوان بوده و بیانگر بخشی از حقیقت هستند؛ اما از برخی نظرات نه تنها در منابع تاریخی اثری نیست، بلکه واقعیتهای موجود نیز آنها را تایید نمیکند. یاقوت حموی(م 626ق) درباره دلیل نامگذاری «عبادان» میگوید: «عباد به معنای کسی است که زیاد عبادت میکند ... و از آنجا که در این شهر مردمانی عابد و پارسا میزیستند، آنجا را "عبادان" نامیدند که به معنای شهر عَباد یا شهر عبادتکنندگان است».[13]
نام این منطقه در متون تاریخی و رسمی تا پیش از 1314ش، «عَبّادان» بود که به پیشنهاد فرهنگستان ایران و تصویب دولت، رسمالخط امروزی «آبادان» جایگزین شد.
ب. گرچه روایاتی که در ستایش از مناطق و شهرها است را باید با دقت بیشتری بررسی کرد، اما اجمالاً میتوان به این جمعبندی دست یافت که این منطقه از قدمت تاریخی برخوردار بوده و از دیرباز افرادی صالح و عابد در آنجا زندگی میکردند و مردم آنجا از اولین افرادی بودند که در مقابل حق و حقیقت تسلیم میشدند.[14] [1] . قیروان، از شهرهای تاریخی کشور تونس و مرکز استانی به همین نام میباشد و نخستین شهری است که مسلمانان در سال 670 میلادی آنرا بنا نهادند. [2] . باب الابواب، نام شهر دربند در دوره اسلامی، واقع در داغستان، در غرب دریای خزر، در 261 کیلومتری شمال شهر باکو، و یکی از معبر و دربندهای قدیم ورودی و خروجی بزرگ کوههای قفقاز میباشد. ر. ک: دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مقاله «باب الابواب»، شماره 34. [3] . جیحون، رودخانهای است در ماوراء النهر و امروزه مرز بین تاجیکستان و شمال شرقی افغانستان را تشکیل میدهد. [4] . مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 57، ص 254، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق. [5] . «...نِعم المسکن یومئذ عبّادان النائم فیها کالمجاهد فی سبیل الله، من رابط فیها أربعین یوما و لیلة فقد أدّی ما یجب علیه»؛ ابو جعفر اسکافی(م 240ق)، محمد بن عبدالله، ص 83، بینا، بیروت، 1402ق؛ مرعشی شوشتری، قاضی نور الله، إحقاق الحق، ج 29، ص 428، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اوّل، 1409ق. [6] . «بَابَانِ مَفْتُوحَانِ فِی الْجَنَّةِ لِلدُّنْیَا، عَبَّادَانُ وَ قَزْوِینُ»؛ متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 12، ص 300، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق. [7] . مستوفی قزوینی، حمد الله بن ابیبکر، تاریخ گزیده، تحقیق: نوایی، عبد الحسین، ص 762 – 763، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، 1364ش. [8] . «ولیأتین علی الناس زمان یقول أحدهم: یا لیتنی کنت نبنة فی لبنة من بیت من بیوت عبادان»؛ کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 14، ص 613. [9] . تاریخ گزیده، ص 771. [10] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 19، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. [11] . منجم، إسحاق بن حسین، آکام المرجان فی ذکر المدائن المشهورة فی کل مکان، ص 43، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، 1408ق. [12] . ر. ک: یاقوت حموی، یاقوت بن عبد الله، معجم البلدان، ج 4، ص 74، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م. [13] . همان. [14] . أبو شجاع دیلمی، شیرویه بن شهردار، الفردوس بمأثور الخطاب، محقق: زغلول، سعید بن بسیونی، ج 2، ص 29، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1406ق؛ کنز العمال، ج 14، ص 613.
- [سایر] امام علی(ع) در نهج البلاغه میفرماید: بیشترین قربانگاه اندیشهها زیر برق طمعها است! منظور حضرت را شرح دهید.
- [سایر] امام علی(ع) در نهج البلاغه میفرماید: (عمری که خداوند بهانه فرزند آدم را در آن میپذیرد، شصت سال است). آیا میتوان از این سخن برداشت کرد که توبه از گناهان تا شصت سالگی مورد پذیرش است؟
- [سایر] آیا این سخن صحیح است که حقیقت حضرت علی (ع) ازلی است؟
- [سایر] آیا این سخن صحیح است که حقیقت حضرت علی (ع) ازلی است؟
- [سایر] سخن ابن اثیر در تاریخ خود راجع به فداکاری حضرت علی (ع) در جنگ احد چیست؟
- [سایر] آیا این حدیث صحیح است که: از هر سه قاضی یک نفر به بهشت میرود، و آیا این سخن امیرالمومنین علی(ع) است؟!
- [سایر] سخن پیامبران، امام علی، امام حسن و امام سجاد(ع) در مورد مظلومیت و شهادت امام حسین(ع) و یارانشان در روز عاشورا چه بود؟ عربی و فارسی آنرا میخواستم.
- [سایر] امام علی علیه السلام، جهاد را چگونه وصف می کنند؟
- [سایر] این سخن امام علی(ع) که هیچ آزمایشی دشوارتر از مهلت دادن به انسانها نمی باشد، به چه معنا است؟
- [سایر] چه فرقی است میان سخن امام علی(ع) با ابوبکر که می گفتند ما را از خلافت معذور بدارید؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.