چگونه می توان خود را از وسواس بودن در نجاست و پاکی نجات داد؟
شرح پرسش: این جانب دختری 23 ساله ،‌ساکن قم ، دارای مدرک کارشناسی در رشته ریاضی از دانشگاه تهران و بزرگ شده در خانواده ای مذهبی هستم و البته چند ماهی است که نامزد کرده ام . تقریبا از حدود 3-4 سال پیش به تدریج گرفتار مشکل وسواس شدم تا جایی که در حال حاضر خود را آدمی کاملا وسواسی می بینم که نمی توانم همه جا راحت باشم ، از گردش و تفریح و مسافرت لذت ببرم و به طور کلی نمی توانم فکری آسوده داشته باشم . تا به حال بارها تصمیم گرفته ام و سعی کرده ام مثل آدم های معمولی باشم اما نتوانسته ام . به همین دلیل خواستم از شما در این زمینه کمک بگیرم . اما لازم می بینم ابتدا در مورد خودم ، خانواده ام و این که این مشکل دقیقا از چه زمانی و به چه علت و چگونه در من ایجاد شد توضیح دهم . قبلا از راهنمایی و کمک شما نهایت تشکر و سپاس را دارم . همان طور که گفتم من در خانواده ای مذهبی به دنیا آمده و بزرگ شده ام . به طور کلی در خانواده ما به مسائل مربوط به طهارت و نجاست توجه زیادی می شود . پدر من تا حدود 7-8 سال پیش کمی وسواس داشت . برای مثال هنگام آب کشیدن جای نجس یا چیز نجس خیلی دقیق بود و به دقت آن را آب می کشید . در هر جای دیگری به جز خانه خودمان به چیزی دست تر نمی زد . هر روز حمام می رفت و ......و حتی آن طور که من یادم هست در مورد این مسائل به من هم خیلی سخت می گرفت که مثلا فلان جا را این طور آب بکش و یا به فلان چیز دست نزن و .... . مثلا یک بار زمانی که شاید حدودا 7-8 ساله بودم ، برای آب کشیدن صورت من که تمام آن نجس شده بود ، مرا به داخل حمام برد و تشت را پر از آب کرد و تمام صورت مرا در تشت فرو کرد . در حالی که من فکر می کنم با شیلنگ آب هم می شد این کار را انجام داد . به هر حال ایشان در این زمینه خیلی دقت داشتند و به من و حتی مادرم نیز در مواردی سخت می گرفتند . اما تقریبا از حدود 7-8 سال پیش وسواس ایشان خیلی کمتر شد . اما باز هم در مورد این مسائل خیلی دقیق هستند . اما مادرم اگرچه شخصی است که مسائل پاکی و نجسی را به دقت مراعات می کند ، اما به هیچ وجه در این زمینه وسواس ندارد و اگر جایی یا چیزی نجس باشد به سرعت و البته به طور صحیح آن را آب می کشد و هیچ وقت در این زمینه سخت گیری نمی کند . خود من هم تا قبل از ورود به دانشگاه و قرار گرفتن در محیط خوابگاه وضعی شبیه مادرم داشتم . یعنی خیلی به خوبی و به دقت این مسائل را رعایت می کردم و اگر چیزی نجس می شد یا برای مثال قسمتی از بدنم نجس بود ، خیلی به راحتی و به سرعت آن را آب می کشیدم و به هر حال در برخورد با این مسائل راحت بودم و به هیچ وجه وسواس نداشتم . اما زمانی که وارد دانشگاه شدم و در محیط خوابگاه قرار گرفتم ، همه چیز عوض شد . در خوابگاه با کسانی هم اتاق شدم که افرادی بی بند و بار بودند و اصلا اهل نماز و روزه نبودند و به طور کلی می دیدم که مسائل مربوط به نجاست و پاکی را به هیچ وجه رعایت نمی کنند . همین موضوع باعث شد که از آنها کناره گیری کنم . برای مثال تا جایی که امکان داشت با آنها هم غذا نمی شدم و اگر هم با آنها غذا می خوردم ، حتما دهانم را آب می کشیدم . چون به چشم خودم می دیدم که اصلا این مسائل برایشان مهم نیست و رعایت نمی کنند یا تا جایی که امکان داشت در خوابگاه لباس نمی شستم و اگر هم گاهی مجبور می شدم در خوابگاه لباس بشویم ، روی بندی که آنها لباسهایشان را پهن می کردند ، لباسهایم را پهن نمی کردم . همین طور برای وضو گرفتن و ظرف شستن همیشه مشکل داشتم . چون با خودم می گفتم آنها هم از همین ظرف شویی ها و دست شویی ها استفاده می کنند و لذا صد در صد اینها نجس هستند و مثلا اگر موقع وضو گرفتن از داخل دست شویی به لباسم آب می پاشید ، دیگر آن لباس را نجس می دانستم و یا موقع نماز خواندن در خوابگاه اگر چه روی سجاده نماز می خواندم ، اما از پرزها و موهایی که به هر حال به چادر نمازم می چسبید اجتناب می کردم و به طور کلی اگر لباسی نجس باشد خیلی با احتیاط آن را جا به جا می کنم و از پرزهای آن و یا حتی اگر ذرات گرد و غباری روی آن باشد از آن دوری می کنم .در دانشگاه هم وضعیتم تا حدود زیادی به همین شکل بود و چون این افراد در دانشگاه هم رفت و آمد می کردند آن جا را هم نجس می دانستم و مثلا موقع وضو گرفتن در دانشگاه هم همین مشکل را داشتم . همین طور موقع غذا خوردن در دانشگاه ؛ برای مثال اگر گوشه ای از میز غذا کمی خیس بود و آستین مانتویم به آن برخورد می کرد ، آستین مانتویم را آب می کشیدم و .... و البته من هر هفته روزهای آخر هفته به قم ( خانه ) می آمدم و زمانی که به خانه می آمدم تمام بدن و لباس ها و حتی گاهی اوقات کیف و کفش و مداد و خودکارهایم را هم آب می کشیدم . اما باز هفته بعد وضع به همین منوال بود و دوباره وقتی به خانه می آمدم همه چیز را آب کشی می کردم . خلاصه وضعیت من در دانشگاه و خوابگاه به این شکل بود و این حالت تقریبا از اواخر سال اول دانشگاه یا اوایل سال دوم در من ایجاد شد . در ابتدا فکر نمی کردم که کارم اشتباه باشد و چون به چشم خودم می دیدم که خیلی از بچه ها و از جمله هم اتاقی هایم مسائل پاکی و نجسی را رعایت نمی کنند ، آنها را نجس می دانستم و در نتیجه از همه چیز و همه جا اجتناب می کردم . اما اواخر سال دوم بود که پدر و مادرم فهمیدند که دچار وسواس شده ام . خلاصه به یک مرکز مشاوره در قم که البته وابسته به حوزه بود مراجعه کردم . در آن جا مرا به یک متخصص اعصاب و روان معرفی کردند . ایشان هم قرص های فلوکستین را برایم تجویز کرد . حدود یک سال این قرص ها را مصرف کردم . در طول مدتی که قرص ها را مصرف می کردم احساس کردم که وضعیتم خیلی بهتر شده و هم به نظر خودم و هم به نظر پدر و مادرم دیگر حالت وسواس در من وجود نداشت و حالتی شبیه گذشته پیدا کرده بودم و دیگر این مسائل تقریبا برایم عادی بود و وسواس نداشتم . خلاصه بعد از یک سال که دوباره به پزشک مراجعه کردم ، ایشان از من خواست تا چند ماه دیگر هم مصرف قرص ها را ادامه دهم و اگر هم چنان وضعیتم خوب بود ، قرص ها را قطع کنم . من هم مدتی مصرف قرص ها را ادامه دادم و البته زودتر از موعدی که دکتر گفته بود ، آنها را قطع کردم . بعدا از قطع قرص ها تا حدود 2-3 ماهی وضعیتم مانند قبل بود، اما بعد از 2-3 ماه احساس کردم که دوباره همان حالات دارد به سراغم می آید و همین اتفاق هم افتاد و به تدریج وسواس در من شدید تر شد . البته چون باز هم با محیط خوابگاه و دانشگاه سروکار داشتم فکر می کردم با تمام شدن درسم و نبودن در محیط خوابگاه و دانشگاه مشکلم هم حل خواهد شد اما الان حدود یک سالی است که درسم تمام شده و دیگر با محیط خوابگاه و دانشگاه در ارتباط نیستم ؛ اما هم چنان مشکل وسواس در من وجود دارد و حتی نسبت به قبل شاید شدیدتر هم شده باشد . البته من در خانه خودمان خیلی راحت ترم . چون در خانه خودمان همه چیز و همه جا پاک است . مثلا دست شویی خانه ما کاملا پاک است ؛ به طوری که اگر برای مثال گوشه لباسم به زمین برخورد کند و تر شود ؛ نمی گویم نجس است . به هر حال در خانه خودمان وضعیتم خیلی بهتر است و خیلی راحت تر هستم و به همه جا دست تر می زنم و اصلا احساس بدی ندارم . البته در آب کشیدن جای نجس یا لباس نجس خیلی مشکل دارم و هم وقت زیاد و هم آب زیادی برای این کار صرف می کنم و در آخر هم انواع و اقسام سوالات برایم پیش می آید که آیا لباسم کاملا پاک شد ؟ آیا به فلان جا آب نپاشید ؟ آیا آن قسمت را آب کشیدم ؟ و هزاران سوال دیگر و خلاصه ذهنم به شدت مشوش می شود . به طوری که همان طور که گفتم اگر لباس نجسی را بشویم و بعد بخواهم لباس و به هر حال زمینی را که لباس را آن جا شسته ام و یا به آن جا آب پاشیده است آب بکشم ، معمولا اضطراب دارم و وقت بسیار زیادی و هم چنین آب زیادی صرف این کار می کنم وگاهی آخر سر هم خیلی اطمینان به پاک شدن آن پیدا نمی کنم و انواع سوالات به ذهنم خطور می کند و ذهنم را مشوش می کند . البته اگر در جای دیگری غیر از خانه خودمان باشم ، وضیتم بسیار بدتر است .برای مثال در حال حاضر که به خانه مادرشوهرم می روم ، خیلی راحت نیستم . با وجود این که آنها هم آدم های مذهبی و متدینی هستند و این مسائل را رعایت می کنند اما باز هم در آن جا آرامش ندارم و مثلا اگر پایم را بشویم و روی فرش خشک کنم ،نمی گویم پایم نجس است و حتی با آن پا نماز هم می خوانم . اما وقتی به خانه خودمان می آیم دوباره پایم را آب می کشم . البته من از همان اول در خانه مادر شوهرم این طور نبودم . یکی به این دلیل که اوایل وضعیتم خیلی بهتر بود و یکی هم به این دلیل که گاهی چیزهایی را می بینم و این باعث می شود که کمی محتاط تر باشم . مثلا ما در خانه خودمان از ماشین لباس شویی جلو شیشه دار استفاده می کنیم . پدر من با توجه به کارکرد ماشین و این که همیشه موقع شستن لباس مقداری کف به شیشه ماشین می چسبد و موقع آب کشی هم آن قدر آب داخل ماشین نمی آید که کف ها را کاملا بشوید و ببرد و در نتیجه بعد از اتمام کار ماشین ، همیشه مقداری کف روی شیشه ماشین هست ، می گوید اگر لباس نجسی در داخل ماشین بیندازیم ، نجس است و لذا همیشه اول لباس ها را آب می کشیم و بعد آنها را داخل ماشین می اندازیم . اما افراد دیگر که چنین کاری نمی کنند و مثلا در خانه مادرشوهرم هم به همان نحو که بقیه افراد لباس هایشان را می شویند این کار را انجام می دهند و یک بار این اتفاق افتاد که یک لباس خونی داخل ماشین انداختند و نظرشان هم این بود که به این شکل مشکلی ندارد و پاک است ؛‌به همین دلیل بعد از آن من حتی اگر یک جوراب هم آن جا بشویم به دلم نمی چسبد که روی بندشان پهن کنم ؛ اگرچه به طور قطع نمی توانم بگویم که بندشان یا ماشین لباس شوییشان نجس است . یا مثلا خواهر شوهر من که 7 ساله است اگر جایی از بدنش مثلا دستش خونی شود خودش آن را آب می کشد و البته این کار را به او یاد داده اند . اما باز هم با این وجود من فکر نمی کنم که یک بچه در این سن بتواند خودش به تنهایی این کار را انجام دهد و مثلا هنگام آب کشیدن دستش جای دیگری را نجس نکند و اگر چه با خودم می گویم که به هر حال بزرگترها این کار را به او یاد داده اند و حتما می تواند که به او اجازه می دهند خودش به تنهایی این کار را بکند ، اما باز هم نسبت به آب کشیدن او خیلی اطمینان ندارم و خیلی به دلم نمی چسبد. البته یک مسئله دیگر هم هست و آن این است که خانواده شوهرم اگرچه خودشان این مسائل را رعایت می کنند ،‌اما در بین فامیل هایشان و حتی در بین فامیل های نزدیکشان هستند کسانی که این مسائل را رعایت نمی کنند و به هر حال با آنها در ارتباط نزدیک هستند و این هم برای من کمی مشکل ساز است و مثلا اگر من بخواهم به خانه آنها بروم ، خیلی برایم سخت است . چون می دانم که خیلی اهل مراعات کردن این مسائل نیستند و یا حتی همین هم که می بینم مادرشوهرم و کلا خانواده یشان هم با آنها ارتباط خیلی نزدیک دارند برایم خیلی سخت است و نمی دانم چه کنم . و یک مسئله دیگر هم که برای من به شدت ایجاد مشکل کرده مسئله برفی است که در زمستان گذشته آمد . با توجه به این که در زمستان گذشته برف شدیدی آمد و من بارها دیدم که افراد مسائل پاکی و نجسی را رعایت نمی کنند و مثلا روی برف گوسفند می کشتند و خونش را رها می کردند و گاهی آدم در جایی قرار می گرفت که مجبور می شد روی این خون ها هم پا بگذارد و خلاصه با این کفش به همه جا می رفت و همه جا به این ترتیب نجس می شد . حتی چند بار اتفاق افتاد که در حالی که برف آمده بود ، از داخل کوچه یمان سگ رد شده بود و به هر حال بعد هم که خواستیم از خانه بیرون برویم ته کفش ها و لاستیک های ماشین با این برف ها برخورد کرد و خلاصه جاهای دیگر را هم نجس کرد و همین طور خیلی اوقات این برف ها و آب و گلی که در خیابان جمع می شد به لباسهایم می پاشید و خلاصه وضعیت طوری بود که همه جا نجس می شد و اگر انسان واقعا می خواست رعایت کند ، خیلی سخت بود و یا حتی غیر ممکن . البته من و هم چنین پدر و مادرم تا جایی که امکان داشت مراقب بودیم و رعایت می کردیم ؛ اما دیگران که مثل ما رعایت نمی کردند و در واقع این برای من مشکل ساز بود . به هر حال مشکلات من این چنین است و خیلی مرا آزار می دهد و فکرم را مشغول می کند . به طوری که نمی توانم زندگی راحتی داشته باشم و از زندگی ام لذت ببرم و گاهی فکر می کنم اگر وضعیتم به همین شکل ادامه یابد ، در آینده چه طور می خواهم خانه داری کنم ، فرزند تربیت کنم و مادری خوب و همسری شایسته باشم . البته زمانی هم که من نامزد کردم زمانی بود که وضعیتم خیلی بهتر شده بود و فکر نمی کردم که دوباره این مشکل برایم ایجاد شود ؛ وگرنه اگر در آن زمان هم مشکلم به این شکل و به این شدت بود مطمئنا ازدواج نمی کردم . چون من اصلا دوست ندارم که با این کارم باعث ناراحتی و سختی دیگران شوم. لطفا در این زمینه مرا راهنمایی بفرمایید . پاسخ اجمالی: برای پاسخ سوال چند نکته را مطرح می کنیم: 1. خداوند می فرماید: برای شما در دین هیچ دشواری قرار ندادم. پیامبر (ص) نیز در روایت معروفی فرموده است من به شریعت مستقیم، آسان، بدون زحمت و درخشانی مبعوث شده ام. پس اگر کسی احساس کرد برای حفظ طهارت مجبور است خود را از تفریح ها و زیبایی های زندگی محروم کند باید یقین داشته باشد که چون این محدودیت به معنای سختی و مشقت در زندگی است حتما با دستور طهارت اسلام متفاوت است. 2. احکام اسلام بر طبق نظر مردم عادی است یعنی آن چیزهایی که به نظر مردم عادی از تراوش رطوبت مایع نجس مرطوب می شود نجس می شود نه آنچه به دقت عقلی متاثر می شود. 3. بعضی از کارهایی که وسواسها خود را ملزم به رعایت آن می دانند به حرام می انجامد؛ معصیتهای بزرگی مثل اسراف، وهن دین ، قطع رحم و قطع ارتباط با دیگر مسلمانان و متهم کردن آنها به فسق. 4. وسواسی نباید به شک‌های خود اعتنا کند و اگر اعتنا کند، کار حرامی کرده است و هر عملی را بیش از یک بار نباید انجام دهد و اگر انجام دهد، حرام است. 5. هر چیزی که یقین به نجاست آن نداریم پاک است. به احتمال نباید اعتنا کرد؛ مثلا: چیزهایی که می دانیم گاهی پاک و گاهی نجس هستند مثل کف دستشویی های عمومی که می دانیم گاهی با آب کر شسته می شوند و گاهی هم نجس می شوند تا وقتی یقین نداشته باشیم همین الآن قطعا و صد در صد نجس شده است پاک و هیچ وظیفه ای برای اجتناب نداریم. پاسخ تفصیلی: ما برای راهنمایی شما سوال کننده محترم که در زمینه مسایل شرعی مشکل پیدا کرده اید در ابتدا نکته هایی به صورت عمومی مطرح می کنیم و بعد به مسائل شرعی که برای شما مشکل ساز شده به طور جدا گانه می پردازیم. 1. در آیات مختلفی از قرآن عباراتی به این نحو دیده می شود که می فرماید: (ما جعل علیکم فی الدین من حرج) خدا برای شما در دین هیچ دشواری قرار نداد.[1] پیامبر (ص) نیز در روایت معروفی فرموده است من به شریعت مستقیم، آسان، بدون زحمت و درخشانی مبعوث شده ام.[2] آنچه از این آیات و روایات به طور قطعی بر می آید و فقها نیز از آنها در استدلال های فقهی خود به همین ترتیب استفاده می کنند اینست که اگر فهم ما از دین به سمتی رفت که زندگی ما را مختل و اعمال عادی روزانه ما را با مشکل روبرو کرد باید دانست که این برداشت، نادرست و با آ نچه پیامبر (ص) به عنوان اسلام مطرح کرده متفاوت است. اگر کسی احساس کرد برای حفظ طهارت مجبور است خود را از تفریح ها و زیباییهای زندگی محروم کند باید یقین داشته باشد که چون این محدودیت به معنای سختی و مشقت در زندگی است حتما با دستور طهارت اسلام متفاوت است. حتی اگر حکم طهارت تغییری نکند در هر موردی که به مشقت و سختی زیاد مکلف بینجامد آن حکم لغو می شود.[3] 2. دستورات اسلام به زبان مردم آن زمان عربستان بیان شده است. مردمی که تعداد بسیار کمی از آنها سواد خواندن و نوشتن داشتند و به بسیاری از دقت های عقلی توجهی نداشتند. پس برای عمل به این دستورات باید توجه کرد که عرب آن زمان از یک دستور چه می فهمید و خود را چگونه ملزم می کرد که به آن عمل نماید. قطعا دقتهایی که او برای عمل به یک دستور شرعی داشت از دقت های یک فرد تحصیل کرده بسیار متفاوت است. یک شیمی دان می داند که ذرات یک مایع دائما در هوا منتشر می شود و قطعا این ذرات بر روی اجسام اطراف خواهد نشست. آیا در این صورت اسلام حکم می کند که هر جسمی که در اطراف یک مایع نجس قرار داشته باشد نجس می شود؟ قطعا جواب منفی است. اما می دانیم که مقدار بسیار کمی از آن مایع نجس، بر روی اجسام اطرافش نشسته است. در چنین مثالی به نظر تمام مردم عادی زمان صدر اسلام و حتی زمان حال قطعا مایع داخل ظرف به اطرافش اصابت نکرده است هر چند به دقت علمی این تراوش صورت گرفته و حکم شارع هم بر طبق نظر مردم عادی است یعنی آن چیز هایی که به نظر مردم عادی از تراوش رطوبت مایع نجس مرطوب می شود نجس می شود نه آنچه به دقت عقلی متاثر می شود.[4] 3. بعضی از کارهایی که وسواسها خود را ملزم به رعایت آن می دانند به حرام می انجامد؛ معصیتهای بزرگی مثل اسراف، وهن دین ، قطع رحم و قطع ارتباط با دیگر مسلمانان و متهم کردن آنها به فسق. اگر فرض کنیم دلیل افراد وسواس برای کار خود، درست و منطقی است از آن رو که منجر به این معصیت های بزرگ می شود قطعا از باب اهم و مهم باید کنار گذاشته شود. یعنی اگر دو حکم طهارت ظاهری و اسراف همیشگی وقت و آب را با هم مقایسه کنیم کنار گذاشتن حکم طهارت و جلوگیری از اسراف این دو سرمایه مهم مقدم خواهد بود. یا اگر رعایت یک حکم فقهی باعث طرد شخص از اجتماع مسلمانان شود چون شرع راضی به این طرد نیست قطعا فرع فقهی کنار گذاشته می شود چون رعایت طهارت از احکام مهم و اصلی فقه نیست این مقایسه در تمام احکام جاری است و باید به آن توجه کرد. 4. با وجود این نکات بعضی به هر دلیل در مسائل شرعی دقت زیادتر از حد می کنند و به وسواسی مبتلا می شوند. فقها برای این افراد احکام خاصی را بر شمرده اند در بعضی موارد با احکامی که دیگران ملزم به رعایت آن هستند متفاوت است. از آنجا که معمولا مشکل وسواسی در مسائل شرعی برای کسانی به وجود می آید که مقید به انجام دستورات شرعی هستند در این موارد هم باید به دستورات شرع بدون اظهار نظر شخصی و توجه به میل درونی عمل کنند و اطاعت خالص خود را نشان دهند. مهم تر از همه این حکم است که امام خمینی ره می فرماید: وسواسی نباید به شک‌های خود اعتنا کند و اگر اعتنا کند، کار حرامی کرده است و هر عملی را بیش از یک بار نباید انجام دهد و اگر انجام دهد، حرام است.[5] این حکم نشان می دهد عمل برطبق وسواسی نه تنها رعایت دستورات خدا نیست بلکه معصیت الهی را نیز در پی دارد که انسان را مستوجب عذاب می کند. در حکم دیگری مرحوم سید محمد کاظم یزدی صاحب کتاب شریف عروة الوثقی که از معروف ترین کتب فقهی در حوزه های علمیه است در کتاب خود می فرماید: علم وسواس هیچ ارزشی ندارد.[6] این عبارت به این معنا است که شخص وسواس بر اساس علم خود نباید عمل کند. اگر یقین کرد چیزی نجس است این یقین او باعث نجس بودن آن شیء نمی شود. یعنی نماز او با آن شیء و حتی خوردن آن بی اشکال است. این حکم در تمام مسائل فقهی جاری است (توضیح بیشتر این حکم فقهی مهم در بخش دوم پاسخ خواهد آمد) کسانی که به دلیل دغدغه زیادی که نسبت به انجام تکالیف شرعی دارند به مشکل وسواسی گرفتار می شوند با توجه به مطالب بالا که کاملا استدلالی و یقینی است می فهمند که روشی که برای عمل به دستورات الهی اختیار کرده اند اشتباه است و مورد رضایت الهی نمی باشد. اکنون درباره مشکل خاص شما که مربوط به احکام طهارت است جدا گانه نکاتی را ذکر می کنیم. 1. نجس شدن اشیاء: الف. منظور از یقین به نجس شدن چیزی در اثر برخوررد با نجاست، اینست که انسان به هیچ وجه نتواند احتمالی در ذهن خود بسازد که طبق آن تماس صورت نگرفته باشد. [7] ب. آنچه که ما به خیال خودمان یقین به نجاستش داریم باید بگونه ای باشد که وقتی با نجسی برخورد کرده یا رطوبت نجس به آن منتقل شده یا از آن رطوبتی به نجس رسیده است. یعنی باید یقین کامل و صد در صد داشت که رطوبت به حدی است که آب از یک جسم به جسم دیگر منتقل شده نه خنکی آن.[8] ج. نجاست در جسمی که مرطوب است منتقل نمی شود و فقط اگر آب در محل نجاست وجود داشته باشد نجاست را منتقل می کند[9] البته در این صورت هم به شرطی نجاست منتقل می شود که یقین داشته باشیم محل نجس پایین تر از جاهای دیگر نبوده است یعنی اگر آب از جاهای پاک به سمت محل نجس حرکت کند قسمت های پاک، نجس نمی شوند و حتی اگر احتمال ضعیفی هم بدهیم که شاید چنین حالتی وجود داشته است نجاست سرایت نکرده است.[10] د. چیز هایی که می دانیم گاهی پاک و گاهی نجس هستند مثل کف دستشویی های عمومی که می دانیم گاهی با آب کر شسته می شوند و گاهی هم نجس می شوند تا وقتی یقین نداشته باشیم همین الآن قطعا و صد در صد نجس شده است پاک اند و هیچ وظیفه ای برای اجتناب نداریم. با این دو توضیح روشن شد اگر با کسی که به طهارت بی توجه است زندگی می کنیم یا در محل های عمومی حاضر می شویم یقین پیدا نمی کنیم که تمام قسمت هایی که دیگران با آنها تماس پیدا کرده اند نجس است. چون یقین به نجس شدن یک محل مشخص، بسیار مشکل حاصل می شود. تکرار می کنیم که اگر از واقع خبر داشتیم می فهمیدیم تقریبا تمام چیزهای اطراف ما نجس هستند، اما خدا همه را برای ما پاک قرار داده و مسئولیتی در قبال آنها به ما نداده است. فقط در مورد آنهایی که به طور مشخص و عینی دانسته ایم نجس هستند، وظیفه داریم. ه. در مواردی که سرایت نجاست از یک جسم به جسم دیگر و از آن به دیگری و این چنین به طور متوالی زنجیره ای از اجسام با هم مرتبط می شوند آیت الله خامنه ای می فرمایند از واسطه چهارم به بعد نجاست منتقل نمی شود یعنی بعد از اینکه واسطه چهارم با سوم تماس گرفت نجس نمی شود.[11] همچنین امام خمینی فرموده اند اگر وسائط زیاد باشند نجاست منتقل نمی شود.[12] عده دیگری از علما بر این نظرند که در صورتی که باعث سختی و مشقت شود نجاست از وسایط متعدد منتقل نمی شود.[13] با این حکم معلوم می شود دلیلی برای نگرانی شما در زمانی که خیابان ها پر از برف است وجود ندارد. چون قطعا آنچه ما فکر می کنیم که نجاست را به ما منتقل می کند واسطه ای است که از نجس اصلی بسیار دور است که طبق فتوای بعضی علما اصلا نجاست را منتقل نمی کند ویا طبق فتوای باقی علما به دلیل سختی ای که به وجود می آورد نجاست را منتقل نمی کند. همانطور که خود شما هم در سوال اشاره کرده اید که رعایت نجاست در آن زمان خیلی سخت و حتی غیر ممکن می باشد پس شکی نمی ماند که طبق فتوای علمایی که احتیاط زیادی هم کرده اند باز نجاست منتقل نمی شود. 2. پاک کردن اشیاء نجس: فقها می فرمایند کسانی که در شستشو وسواسی دارند باید به حدی که دیگران به پاک شدن یقین پیدا می کنند اکتفا کنند حتی اگر خود به پاک شدن یقین حاصل نکنند.[14] معنی این حکم آن است که اگر فرد وسواسی با نیم دقیقه شستن لباس نجس، زیر شیر آب، یقین به پاک شدن نمی کند چون افراد عادی به این مقدار اکتفا می کنند و آن را پاک شده می دانند جسم نجسی که فرد وسواسی قصد پاک کردن آن را دارد با همین مقدار شستن پاک می شود و با توجه به آنچه از امام خمینی نقل شد تکرار شستن و دقت زیادی نه تنها لازم نیست بلکه حرام است. درباره شستشو با ماشین لباسشویی این ماشینها را به دو دسته تقسیم می کنیم: آن هایی که هنگامی که به آب کر متصل هستند لباس ها را می گردانند و آنهایی که بعد از قطع آب گردش لباسها را انجام می دهند. مراجع درباره دسته اول می فرمایند چون آب کر به همه جای لباسها و خود ماشین می رسد به طور کامل پاک می کند. دسته دوم بعضی مثل آیت الله بهجت احتیاط را واجب می دانند[15] و بعضی مثل آیت الله مکارم به طور قاطع می فرمایند لباسی که در ماشین لباسشویی شسته می شود خواه در حال شستن لباس ها اتصال به آب لوله کشی داشته باشد یا بعد از قطع شدن شروع به شستشو کند، پاک است.[16] به همین دلیل مقلدین علمایی که نظر آیت الله بهجت را دارند می توانند با رعایت احکام تقلید به آیت الله مکارم رجوع کنند.[17] درباره پاک کردن اشیاء به این نکته توجه می دهیم که طبق فتوای علما اگر کسی از پاکی شیئی که در اختیار دارد خبر دهد آن چیز پاک است[18] این نشان می دهد که حتی اگر انسان بی مبالاتی این خبر را دهد پاکی جسم ثابت می شود. باز علما می فرمایند اگر مسلمانی چیزی را آب بکشد هر چند معلوم نباشد درست آب کشیده یا نه پاکی آن ثابت می شود.[19] با وجود این حکم آسان به چه دلیل جستجو کنیم که آیا روشی که دیگران برای شستشوی لوازم خود به کار می برند درست است یا نه. توجه به مطالب بالا نشان می دهد کسی که دستورات اسلام را که از طریق فقها به ما رسیده است اجرا کند عملش به وسواسی منتهی نخواهد شد. آنچه در ابتدای امر باعث ایجاد وسواسی می شود ناآگاهی از احکام است. حال که تا حدی احکام مربوط، واضح شد دو پیشنهاد ارائه می کنیم: اول اینکه: اصلی ترین و موثر ترین راه نجات از وسواس اینست که شخص وسواس در اعمالی که نسبت به آنها حساسیت دارد نباید آنقدر دقت و تکرار کند و آنقدر خود را به زحمت بیندازد که در نهایت مطمئن شود و با خیال راحت از عمل فارغ شود. چون ذات وسواسی پیشرونده و تشدید شونده است لذا هر بار که احساس کنید مثلا لباس ها و وسایل شما کامل و تمام پاک است دفعه بعد به دست آوردن این احساس یک پله سخت تر از قبل می شود. پس باید آرام آرام در جهت عکس پیشروی کنید. اگر اکنون مثلا دوست دارید دست مرطوب خواهر شوهر کوچکتان با شما تماس پیدا نکند اما اگر ناچار باشید با آن کنار می آیید و با رطوبتی که از او به شما رسیده نماز می خوانید همین جا مرز مبارزه شما با وسواسی است. باید در همین عمل خود را نگه دارید و حتی اگر فرصت آبکشی هم داشتید با ترک آن و نگران نگه داشتن خود کمی وسواسی را به عقب برانید. البته این حرکت باید خیلی آرام انجام شود و مثلا همین نمونه حدود بیست بار باید تکرار شود تا احساس کنید دیگر به این حالت حساسیت ندارید. به این ترتیب محل حساسیت شما کمی به عقب رانده شده و کمتر می شود. مثلا اگر تا به حال قطع به نجس بودن کف دستشویی داشتید بعد از طی مرحله اول که شاید یک یا دو ماه به طول انجامد نسبت به آن کمی احساس شک می کنید. اکنون عملیات قبل را با حساسیت جدید خود انجام دهید. توجه داشته باشید مرز مبارزه را جایی قرار دهید که فقط در صورتی که وقت و موقعیت دارید آن را نجس می دانید و وقتی که موقعیت فراهم نیست از توجه به آن چشم پوشی می کنید. دوم اینکه: چون مصاحبت فرد وسواسی با وسواسی دیگر، سبب می شود عملش را عادی بداند و حتی در مقایسه با عمل او بر آید، لازم است افراد وسواسی به طور جدی خود را از وسواسی ها دور نگه دارند و هیچ گونه تماس و ارتباطی با آنان نداشته باشند و در صورت ناچاری به مقدار ضرورت اکتفا کنند. در پایان سفارش می کنیم چون همانطور که گفته شد مشکل وسواسی تشدید شونده است در صورتی که این نوشتار مشکل شما را به طور کامل حل نکرد، فورا و با جدیت با مراجعه به مشاورین، روانشناسان و روانپزشکان به رفع این مسئله اقدام نمایید و به هیچ عنوان با آن کنار نیایید که گذشت زمان برآن نتایج بسیار بد و فاسد کننده ای دارد. پی نوشتها: [1] حج، 78. [2] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 30 ص 548، موسسه الوفاء، بیروت، 1404 ه.ق . [3] نمونه استدلا لهای فقهی مبنی بر حرجی بودن یک حکم را در این آدرس ها ببینید: امام خمینی، کتاب الطهاره، ج 3 ص 417، موسسه اسماعیلیان، 1410 ه.ق و سید محسن حکیم، مستمسک العروه، ج 4 ص 421 و 422، مکتبة السید المرعشی، 1404 ه.ق. [4] تحقیق این مطلب در مباحث حجیت الفاظ علم اصول فقه می باشد. [5] استفتائات امام خمینی، گرفته شده از سایت درگاه پاسخگویی به مسائل دینیwww.porsojoo.com/fa/node/71741 [6] یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، ج 1 ص 74، موسسه الاعلمی، بیروت، چاپ دوم، 1409 ه.ق . [7] رجوع کنید به رساله های توضیح المسائل مراجع بخش "راه ثابت شدن نجاست" و "نجاست اشیاء". [8] همان. [9] همان. [10] رساله های توضیح المسائل بخش آب قلیل. [11] خامنه ای، سید علی، اجوبة الاستفتائات، ج 1 ص 85، سوال 259، دار النباء للنشر و التوزیع، چاپ اول 1415 ه.ق . [12] امام خمینی، تحریرالوسیله، ج 1 ص 123، دار الکتب العلمیه، اسماعیلیان، قم، 1409 ه.ق . [13] بهجت، محمد تقی، وسیلة النجاة، ج 1 ص 155، انتشارات شفق، قم، چاپ دوم، 1381 ه.ش . [14] توضیح المسائل (المحشی) [همراه با رساله های دیگر مراجع]، ج‌1، ص: 134، موسسة النشر الاسلامی التابعة لجامعة المدرسین، قم، چاپ هشتم، 1424 ه.ق . [15] استفتائات حضرت آیت الله بهجت در سایت ایشان سوال 222، به این آدرس مراجعه کنید: ww.bahjat.org/index.php?option=com_content&task=view&id=1105&Itemid=45 [16] توضیح المسائل (المحشی)[همراه با رساله های دیگر مراجع]، ج‌2، ص: 926. [17] برای اطلاع از نظر مراجع رجوع کنید به : محمودی، سید محسن، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 4 ص 145، انتشارات صاحب الزمان، چاپ دوم 1384 ه.ش . [18] همان، ج‌1، ص:133و 134. [19] همان. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

چگونه می توان خود را از وسواس بودن در نجاست و پاکی نجات داد؟


پاسخ:

شرح پرسش:
این جانب دختری 23 ساله ،‌ساکن قم ، دارای مدرک کارشناسی در رشته ریاضی از دانشگاه تهران و بزرگ شده در خانواده ای مذهبی هستم و البته چند ماهی است که نامزد کرده ام .
تقریبا از حدود 3-4 سال پیش به تدریج گرفتار مشکل وسواس شدم تا جایی که در حال حاضر خود را آدمی کاملا وسواسی می بینم که نمی توانم همه جا راحت باشم ، از گردش و تفریح و مسافرت لذت ببرم و به طور کلی نمی توانم فکری آسوده داشته باشم . تا به حال بارها تصمیم گرفته ام و سعی کرده ام مثل آدم های معمولی باشم اما نتوانسته ام . به همین دلیل خواستم از شما در این زمینه کمک بگیرم . اما لازم می بینم ابتدا در مورد خودم ، خانواده ام و این که این مشکل دقیقا از چه زمانی و به چه علت و چگونه در من ایجاد شد توضیح دهم .
قبلا از راهنمایی و کمک شما نهایت تشکر و سپاس را دارم .
همان طور که گفتم من در خانواده ای مذهبی به دنیا آمده و بزرگ شده ام . به طور کلی در خانواده ما به مسائل مربوط به طهارت و نجاست توجه زیادی می شود . پدر من تا حدود 7-8 سال پیش کمی وسواس داشت . برای مثال هنگام آب کشیدن جای نجس یا چیز نجس خیلی دقیق بود و به دقت آن را آب می کشید . در هر جای دیگری به جز خانه خودمان به چیزی دست تر نمی زد . هر روز حمام می رفت و ......و حتی آن طور که من یادم هست در مورد این مسائل به من هم خیلی سخت می گرفت که مثلا فلان جا را این طور آب بکش و یا به فلان چیز دست نزن و .... . مثلا یک بار زمانی که شاید حدودا 7-8 ساله بودم ، برای آب کشیدن صورت من که تمام آن نجس شده بود ، مرا به داخل حمام برد و تشت را پر از آب کرد و تمام صورت مرا در تشت فرو کرد . در حالی که من فکر می کنم با شیلنگ آب هم می شد این کار را انجام داد . به هر حال ایشان در این زمینه خیلی دقت داشتند و به من و حتی مادرم نیز در مواردی سخت می گرفتند . اما تقریبا از حدود 7-8 سال پیش وسواس ایشان خیلی کمتر شد . اما باز هم در مورد این مسائل خیلی دقیق هستند .
اما مادرم اگرچه شخصی است که مسائل پاکی و نجسی را به دقت مراعات می کند ، اما به هیچ وجه در این زمینه وسواس ندارد و اگر جایی یا چیزی نجس باشد به سرعت و البته به طور صحیح آن را آب می کشد و هیچ وقت در این زمینه سخت گیری نمی کند . خود من هم تا قبل از ورود به دانشگاه و قرار گرفتن در محیط خوابگاه وضعی شبیه مادرم داشتم . یعنی خیلی به خوبی و به دقت این مسائل را رعایت می کردم و اگر چیزی نجس می شد یا برای مثال قسمتی از بدنم نجس بود ، خیلی به راحتی و به سرعت آن را آب می کشیدم و به هر حال در برخورد با این مسائل راحت بودم و به هیچ وجه وسواس نداشتم . اما زمانی که وارد دانشگاه شدم و در محیط خوابگاه قرار گرفتم ، همه چیز عوض شد . در خوابگاه با کسانی هم اتاق شدم که افرادی بی بند و بار بودند و اصلا اهل نماز و روزه نبودند و به طور کلی می دیدم که مسائل مربوط به نجاست و پاکی را به هیچ وجه رعایت نمی کنند . همین موضوع باعث شد که از آنها کناره گیری کنم . برای مثال تا جایی که امکان داشت با آنها هم غذا نمی شدم و اگر هم با آنها غذا می خوردم ، حتما دهانم را آب می کشیدم . چون به چشم خودم می دیدم که اصلا این مسائل برایشان مهم نیست و رعایت نمی کنند یا تا جایی که امکان داشت در خوابگاه لباس نمی شستم و اگر هم گاهی مجبور می شدم در خوابگاه لباس بشویم ، روی بندی که آنها لباسهایشان را پهن می کردند ، لباسهایم را پهن نمی کردم . همین طور برای وضو گرفتن و ظرف شستن همیشه مشکل داشتم . چون با خودم می گفتم آنها هم از همین ظرف شویی ها و دست شویی ها استفاده می کنند و لذا صد در صد اینها نجس هستند و مثلا اگر موقع وضو گرفتن از داخل دست شویی به لباسم آب می پاشید ، دیگر آن لباس را نجس می دانستم و یا موقع نماز خواندن در خوابگاه اگر چه روی سجاده نماز می خواندم ، اما از پرزها و موهایی که به هر حال به چادر نمازم می چسبید اجتناب می کردم و به طور کلی اگر لباسی نجس باشد خیلی با احتیاط آن را جا به جا می کنم و از پرزهای آن و یا حتی اگر ذرات گرد و غباری روی آن باشد از آن دوری می کنم .در دانشگاه هم وضعیتم تا حدود زیادی به همین شکل بود و چون این افراد در دانشگاه هم رفت و آمد می کردند آن جا را هم نجس می دانستم و مثلا موقع وضو گرفتن در دانشگاه هم همین مشکل را داشتم . همین طور موقع غذا خوردن در دانشگاه ؛ برای مثال اگر گوشه ای از میز غذا کمی خیس بود و آستین مانتویم به آن برخورد می کرد ، آستین مانتویم را آب می کشیدم و .... و البته من هر هفته روزهای آخر هفته به قم ( خانه ) می آمدم و زمانی که به خانه می آمدم تمام بدن و لباس ها و حتی گاهی اوقات کیف و کفش و مداد و خودکارهایم را هم آب می کشیدم . اما باز هفته بعد وضع به همین منوال بود و دوباره وقتی به خانه می آمدم همه چیز را آب کشی می کردم .
خلاصه وضعیت من در دانشگاه و خوابگاه به این شکل بود و این حالت تقریبا از اواخر سال اول دانشگاه یا اوایل سال دوم در من ایجاد شد . در ابتدا فکر نمی کردم که کارم اشتباه باشد و چون به چشم خودم می دیدم که خیلی از بچه ها و از جمله هم اتاقی هایم مسائل پاکی و نجسی را رعایت نمی کنند ، آنها را نجس می دانستم و در نتیجه از همه چیز و همه جا اجتناب می کردم .
اما اواخر سال دوم بود که پدر و مادرم فهمیدند که دچار وسواس شده ام . خلاصه به یک مرکز مشاوره در قم که البته وابسته به حوزه بود مراجعه کردم . در آن جا مرا به یک متخصص اعصاب و روان معرفی کردند . ایشان هم قرص های فلوکستین را برایم تجویز کرد . حدود یک سال این قرص ها را مصرف کردم . در طول مدتی که قرص ها را مصرف می کردم احساس کردم که وضعیتم خیلی بهتر شده و هم به نظر خودم و هم به نظر پدر و مادرم دیگر حالت وسواس در من وجود نداشت و حالتی شبیه گذشته پیدا کرده بودم و دیگر این مسائل تقریبا برایم عادی بود و وسواس نداشتم . خلاصه بعد از یک سال که دوباره به پزشک مراجعه کردم ، ایشان از من خواست تا چند ماه دیگر هم مصرف قرص ها را ادامه دهم و اگر هم چنان وضعیتم خوب بود ، قرص ها را قطع کنم . من هم مدتی مصرف قرص ها را ادامه دادم و البته زودتر از موعدی که دکتر گفته بود ، آنها را قطع کردم . بعدا از قطع قرص ها تا حدود 2-3 ماهی وضعیتم مانند قبل بود، اما بعد از 2-3 ماه احساس کردم که دوباره همان حالات دارد به سراغم می آید و همین اتفاق هم افتاد و به تدریج وسواس در من شدید تر شد . البته چون باز هم با محیط خوابگاه و دانشگاه سروکار داشتم فکر می کردم با تمام شدن درسم و نبودن در محیط خوابگاه و دانشگاه مشکلم هم حل خواهد شد اما الان حدود یک سالی است که درسم تمام شده و دیگر با محیط خوابگاه و دانشگاه در ارتباط نیستم ؛ اما هم چنان مشکل وسواس در من وجود دارد و حتی نسبت به قبل شاید شدیدتر هم شده باشد . البته من در خانه خودمان خیلی راحت ترم . چون در خانه خودمان همه چیز و همه جا پاک است . مثلا دست شویی خانه ما کاملا پاک است ؛ به طوری که اگر برای مثال گوشه لباسم به زمین برخورد کند و تر شود ؛ نمی گویم نجس است . به هر حال در خانه خودمان وضعیتم خیلی بهتر است و خیلی راحت تر هستم و به همه جا دست تر می زنم و اصلا احساس بدی ندارم . البته در آب کشیدن جای نجس یا لباس نجس خیلی مشکل دارم و هم وقت زیاد و هم آب زیادی برای این کار صرف می کنم و در آخر هم انواع و اقسام سوالات برایم پیش می آید که آیا لباسم کاملا پاک شد ؟ آیا به فلان جا آب نپاشید ؟ آیا آن قسمت را آب کشیدم ؟ و هزاران سوال دیگر و خلاصه ذهنم به شدت مشوش می شود . به طوری که همان طور که گفتم اگر لباس نجسی را بشویم و بعد بخواهم لباس و به هر حال زمینی را که لباس را آن جا شسته ام و یا به آن جا آب پاشیده است آب بکشم ، معمولا اضطراب دارم و وقت بسیار زیادی و هم چنین آب زیادی صرف این کار می کنم وگاهی آخر سر هم خیلی اطمینان به پاک شدن آن پیدا نمی کنم و انواع سوالات به ذهنم خطور می کند و ذهنم را مشوش می کند .
البته اگر در جای دیگری غیر از خانه خودمان باشم ، وضیتم بسیار بدتر است .برای مثال در حال حاضر که به خانه مادرشوهرم می روم ، خیلی راحت نیستم . با وجود این که آنها هم آدم های مذهبی و متدینی هستند و این مسائل را رعایت می کنند اما باز هم در آن جا آرامش ندارم و مثلا اگر پایم را بشویم و روی فرش خشک کنم ،نمی گویم پایم نجس است و حتی با آن پا نماز هم می خوانم . اما وقتی به خانه خودمان می آیم دوباره پایم را آب می کشم . البته من از همان اول در خانه مادر شوهرم این طور نبودم . یکی به این دلیل که اوایل وضعیتم خیلی بهتر بود و یکی هم به این دلیل که گاهی چیزهایی را می بینم و این باعث می شود که کمی محتاط تر باشم . مثلا ما در خانه خودمان از ماشین لباس شویی جلو شیشه دار استفاده می کنیم . پدر من با توجه به کارکرد ماشین و این که همیشه موقع شستن لباس مقداری کف به شیشه ماشین می چسبد و موقع آب کشی هم آن قدر آب داخل ماشین نمی آید که کف ها را کاملا بشوید و ببرد و در نتیجه بعد از اتمام کار ماشین ، همیشه مقداری کف روی شیشه ماشین هست ، می گوید اگر لباس نجسی در داخل ماشین بیندازیم ، نجس است و لذا همیشه اول لباس ها را آب می کشیم و بعد آنها را داخل ماشین می اندازیم . اما افراد دیگر که چنین کاری نمی کنند و مثلا در خانه مادرشوهرم هم به همان نحو که بقیه افراد لباس هایشان را می شویند این کار را انجام می دهند و یک بار این اتفاق افتاد که یک لباس خونی داخل ماشین انداختند و نظرشان هم این بود که به این شکل مشکلی ندارد و پاک است ؛‌به همین دلیل بعد از آن من حتی اگر یک جوراب هم آن جا بشویم به دلم نمی چسبد که روی بندشان پهن کنم ؛ اگرچه به طور قطع نمی توانم بگویم که بندشان یا ماشین لباس شوییشان نجس است . یا مثلا خواهر شوهر من که 7 ساله است اگر جایی از بدنش مثلا دستش خونی شود خودش آن را آب می کشد و البته این کار را به او یاد داده اند . اما باز هم با این وجود من فکر نمی کنم که یک بچه در این سن بتواند خودش به تنهایی این کار را انجام دهد و مثلا هنگام آب کشیدن دستش جای دیگری را نجس نکند و اگر چه با خودم می گویم که به هر حال بزرگترها این کار را به او یاد داده اند و حتما می تواند که به او اجازه می دهند خودش به تنهایی این کار را بکند ، اما باز هم نسبت به آب کشیدن او خیلی اطمینان ندارم و خیلی به دلم نمی چسبد. البته یک مسئله دیگر هم هست و آن این است که خانواده شوهرم اگرچه خودشان این مسائل را رعایت می کنند ،‌اما در بین فامیل هایشان و حتی در بین فامیل های نزدیکشان هستند کسانی که این مسائل را رعایت نمی کنند و به هر حال با آنها در ارتباط نزدیک هستند و این هم برای من کمی مشکل ساز است و مثلا اگر من بخواهم به خانه آنها بروم ، خیلی برایم سخت است . چون می دانم که خیلی اهل مراعات کردن این مسائل نیستند و یا حتی همین هم که می بینم مادرشوهرم و کلا خانواده یشان هم با آنها ارتباط خیلی نزدیک دارند برایم خیلی سخت است و نمی دانم چه کنم .
و یک مسئله دیگر هم که برای من به شدت ایجاد مشکل کرده مسئله برفی است که در زمستان گذشته آمد . با توجه به این که در زمستان گذشته برف شدیدی آمد و من بارها دیدم که افراد مسائل پاکی و نجسی را رعایت نمی کنند و مثلا روی برف گوسفند می کشتند و خونش را رها می کردند و گاهی آدم در جایی قرار می گرفت که مجبور می شد روی این خون ها هم پا بگذارد و خلاصه با این کفش به همه جا می رفت و همه جا به این ترتیب نجس می شد . حتی چند بار اتفاق افتاد که در حالی که برف آمده بود ، از داخل کوچه یمان سگ رد شده بود و به هر حال بعد هم که خواستیم از خانه بیرون برویم ته کفش ها و لاستیک های ماشین با این برف ها برخورد کرد و خلاصه جاهای دیگر را هم نجس کرد و همین طور خیلی اوقات این برف ها و آب و گلی که در خیابان جمع می شد به لباسهایم می پاشید و خلاصه وضعیت طوری بود که همه جا نجس می شد و اگر انسان واقعا می خواست رعایت کند ، خیلی سخت بود و یا حتی غیر ممکن . البته من و هم چنین پدر و مادرم تا جایی که امکان داشت مراقب بودیم و رعایت می کردیم ؛ اما دیگران که مثل ما رعایت نمی کردند و در واقع این برای من مشکل ساز بود .
به هر حال مشکلات من این چنین است و خیلی مرا آزار می دهد و فکرم را مشغول می کند . به طوری که نمی توانم زندگی راحتی داشته باشم و از زندگی ام لذت ببرم و گاهی فکر می کنم اگر وضعیتم به همین شکل ادامه یابد ، در آینده چه طور می خواهم خانه داری کنم ، فرزند تربیت کنم و مادری خوب و همسری شایسته باشم .
البته زمانی هم که من نامزد کردم زمانی بود که وضعیتم خیلی بهتر شده بود و فکر نمی کردم که دوباره این مشکل برایم ایجاد شود ؛ وگرنه اگر در آن زمان هم مشکلم به این شکل و به این شدت بود مطمئنا ازدواج نمی کردم . چون من اصلا دوست ندارم که با این کارم باعث ناراحتی و سختی دیگران شوم.
لطفا در این زمینه مرا راهنمایی بفرمایید .


پاسخ اجمالی:
برای پاسخ سوال چند نکته را مطرح می کنیم:

1. خداوند می فرماید: برای شما در دین هیچ دشواری قرار ندادم. پیامبر (ص) نیز در روایت معروفی فرموده است من به شریعت مستقیم، آسان، بدون زحمت و درخشانی مبعوث شده ام. پس اگر کسی احساس کرد برای حفظ طهارت مجبور است خود را از تفریح ها و زیبایی های زندگی محروم کند باید یقین داشته باشد که چون این محدودیت به معنای سختی و مشقت در زندگی است حتما با دستور طهارت اسلام متفاوت است.

2. احکام اسلام بر طبق نظر مردم عادی است یعنی آن چیزهایی که به نظر مردم عادی از تراوش رطوبت مایع نجس مرطوب می شود نجس می شود نه آنچه به دقت عقلی متاثر می شود.

3. بعضی از کارهایی که وسواسها خود را ملزم به رعایت آن می دانند به حرام می انجامد؛ معصیتهای بزرگی مثل اسراف، وهن دین ، قطع رحم و قطع ارتباط با دیگر مسلمانان و متهم کردن آنها به فسق.

4. وسواسی نباید به شک‌های خود اعتنا کند و اگر اعتنا کند، کار حرامی کرده است و هر عملی را بیش از یک بار نباید انجام دهد و اگر انجام دهد، حرام است.

5. هر چیزی که یقین به نجاست آن نداریم پاک است. به احتمال نباید اعتنا کرد؛ مثلا: چیزهایی که می دانیم گاهی پاک و گاهی نجس هستند مثل کف دستشویی های عمومی که می دانیم گاهی با آب کر شسته می شوند و گاهی هم نجس می شوند تا وقتی یقین نداشته باشیم همین الآن قطعا و صد در صد نجس شده است پاک و هیچ وظیفه ای برای اجتناب نداریم.

پاسخ تفصیلی:
ما برای راهنمایی شما سوال کننده محترم که در زمینه مسایل شرعی مشکل پیدا کرده اید در ابتدا نکته هایی به صورت عمومی مطرح می کنیم و بعد به مسائل شرعی که برای شما مشکل ساز شده به طور جدا گانه می پردازیم.

1. در آیات مختلفی از قرآن عباراتی به این نحو دیده می شود که می فرماید: (ما جعل علیکم فی الدین من حرج) خدا برای شما در دین هیچ دشواری قرار نداد.[1] پیامبر (ص) نیز در روایت معروفی فرموده است من به شریعت مستقیم، آسان، بدون زحمت و درخشانی مبعوث شده ام.[2] آنچه از این آیات و روایات به طور قطعی بر می آید و فقها نیز از آنها در استدلال های فقهی خود به همین ترتیب استفاده می کنند اینست که اگر فهم ما از دین به سمتی رفت که زندگی ما را مختل و اعمال عادی روزانه ما را با مشکل روبرو کرد باید دانست که این برداشت، نادرست و با آ نچه پیامبر (ص) به عنوان اسلام مطرح کرده متفاوت است. اگر کسی احساس کرد برای حفظ طهارت مجبور است خود را از تفریح ها و زیباییهای زندگی محروم کند باید یقین داشته باشد که چون این محدودیت به معنای سختی و مشقت در زندگی است حتما با دستور طهارت اسلام متفاوت است. حتی اگر حکم طهارت تغییری نکند در هر موردی که به مشقت و سختی زیاد مکلف بینجامد آن حکم لغو می شود.[3]

2. دستورات اسلام به زبان مردم آن زمان عربستان بیان شده است. مردمی که تعداد بسیار کمی از آنها سواد خواندن و نوشتن داشتند و به بسیاری از دقت های عقلی توجهی نداشتند. پس برای عمل به این دستورات باید توجه کرد که عرب آن زمان از یک دستور چه می فهمید و خود را چگونه ملزم می کرد که به آن عمل نماید. قطعا دقتهایی که او برای عمل به یک دستور شرعی داشت از دقت های یک فرد تحصیل کرده بسیار متفاوت است. یک شیمی دان می داند که ذرات یک مایع دائما در هوا منتشر می شود و قطعا این ذرات بر روی اجسام اطراف خواهد نشست. آیا در این صورت اسلام حکم می کند که هر جسمی که در اطراف یک مایع نجس قرار داشته باشد نجس می شود؟ قطعا جواب منفی است. اما می دانیم که مقدار بسیار کمی از آن مایع نجس، بر روی اجسام اطرافش نشسته است. در چنین مثالی به نظر تمام مردم عادی زمان صدر اسلام و حتی زمان حال قطعا مایع داخل ظرف به اطرافش اصابت نکرده است هر چند به دقت علمی این تراوش صورت گرفته و حکم شارع هم بر طبق نظر مردم عادی است یعنی آن چیز هایی که به نظر مردم عادی از تراوش رطوبت مایع نجس مرطوب می شود نجس می شود نه آنچه به دقت عقلی متاثر می شود.[4]

3. بعضی از کارهایی که وسواسها خود را ملزم به رعایت آن می دانند به حرام می انجامد؛ معصیتهای بزرگی مثل اسراف، وهن دین ، قطع رحم و قطع ارتباط با دیگر مسلمانان و متهم کردن آنها به فسق. اگر فرض کنیم دلیل افراد وسواس برای کار خود، درست و منطقی است از آن رو که منجر به این معصیت های بزرگ می شود قطعا از باب اهم و مهم باید کنار گذاشته شود. یعنی اگر دو حکم طهارت ظاهری و اسراف همیشگی وقت و آب را با هم مقایسه کنیم کنار گذاشتن حکم طهارت و جلوگیری از اسراف این دو سرمایه مهم مقدم خواهد بود. یا اگر رعایت یک حکم فقهی باعث طرد شخص از اجتماع مسلمانان شود چون شرع راضی به این طرد نیست قطعا فرع فقهی کنار گذاشته می شود چون رعایت طهارت از احکام مهم و اصلی فقه نیست این مقایسه در تمام احکام جاری است و باید به آن توجه کرد.

4. با وجود این نکات بعضی به هر دلیل در مسائل شرعی دقت زیادتر از حد می کنند و به وسواسی مبتلا می شوند. فقها برای این افراد احکام خاصی را بر شمرده اند در بعضی موارد با احکامی که دیگران ملزم به رعایت آن هستند متفاوت است. از آنجا که معمولا مشکل وسواسی در مسائل شرعی برای کسانی به وجود می آید که مقید به انجام دستورات شرعی هستند در این موارد هم باید به دستورات شرع بدون اظهار نظر شخصی و توجه به میل درونی عمل کنند و اطاعت خالص خود را نشان دهند. مهم تر از همه این حکم است که امام خمینی ره می فرماید: وسواسی نباید به شک‌های خود اعتنا کند و اگر اعتنا کند، کار حرامی کرده است و هر عملی را بیش از یک بار نباید انجام دهد و اگر انجام دهد، حرام است.[5] این حکم نشان می دهد عمل برطبق وسواسی نه تنها رعایت دستورات خدا نیست بلکه معصیت الهی را نیز در پی دارد که انسان را مستوجب عذاب می کند. در حکم دیگری مرحوم سید محمد کاظم یزدی صاحب کتاب شریف عروة الوثقی که از معروف ترین کتب فقهی در حوزه های علمیه است در کتاب خود می فرماید: علم وسواس هیچ ارزشی ندارد.[6] این عبارت به این معنا است که شخص وسواس بر اساس علم خود نباید عمل کند. اگر یقین کرد چیزی نجس است این یقین او باعث نجس بودن آن شیء نمی شود. یعنی نماز او با آن شیء و حتی خوردن آن بی اشکال است. این حکم در تمام مسائل فقهی جاری است (توضیح بیشتر این حکم فقهی مهم در بخش دوم پاسخ خواهد آمد)
کسانی که به دلیل دغدغه زیادی که نسبت به انجام تکالیف شرعی دارند به مشکل وسواسی گرفتار می شوند با توجه به مطالب بالا که کاملا استدلالی و یقینی است می فهمند که روشی که برای عمل به دستورات الهی اختیار کرده اند اشتباه است و مورد رضایت الهی نمی باشد.
اکنون درباره مشکل خاص شما که مربوط به احکام طهارت است جدا گانه نکاتی را ذکر می کنیم.

1. نجس شدن اشیاء:

الف. منظور از یقین به نجس شدن چیزی در اثر برخوررد با نجاست، اینست که انسان به هیچ وجه نتواند احتمالی در ذهن خود بسازد که طبق آن تماس صورت نگرفته باشد. [7]

ب. آنچه که ما به خیال خودمان یقین به نجاستش داریم باید بگونه ای باشد که وقتی با نجسی برخورد کرده یا رطوبت نجس به آن منتقل شده یا از آن رطوبتی به نجس رسیده است. یعنی باید یقین کامل و صد در صد داشت که رطوبت به حدی است که آب از یک جسم به جسم دیگر منتقل شده نه خنکی آن.[8]

ج. نجاست در جسمی که مرطوب است منتقل نمی شود و فقط اگر آب در محل نجاست وجود داشته باشد نجاست را منتقل می کند[9] البته در این صورت هم به شرطی نجاست منتقل می شود که یقین داشته باشیم محل نجس پایین تر از جاهای دیگر نبوده است یعنی اگر آب از جاهای پاک به سمت محل نجس حرکت کند قسمت های پاک، نجس نمی شوند و حتی اگر احتمال ضعیفی هم بدهیم که شاید چنین حالتی وجود داشته است نجاست سرایت نکرده است.[10]

د. چیز هایی که می دانیم گاهی پاک و گاهی نجس هستند مثل کف دستشویی های عمومی که می دانیم گاهی با آب کر شسته می شوند و گاهی هم نجس می شوند تا وقتی یقین نداشته باشیم همین الآن قطعا و صد در صد نجس شده است پاک اند و هیچ وظیفه ای برای اجتناب نداریم.
با این دو توضیح روشن شد اگر با کسی که به طهارت بی توجه است زندگی می کنیم یا در محل های عمومی حاضر می شویم یقین پیدا نمی کنیم که تمام قسمت هایی که دیگران با آنها تماس پیدا کرده اند نجس است. چون یقین به نجس شدن یک محل مشخص، بسیار مشکل حاصل می شود. تکرار می کنیم که اگر از واقع خبر داشتیم می فهمیدیم تقریبا تمام چیزهای اطراف ما نجس هستند، اما خدا همه را برای ما پاک قرار داده و مسئولیتی در قبال آنها به ما نداده است. فقط در مورد آنهایی که به طور مشخص و عینی دانسته ایم نجس هستند، وظیفه داریم.

ه. در مواردی که سرایت نجاست از یک جسم به جسم دیگر و از آن به دیگری و این چنین به طور متوالی زنجیره ای از اجسام با هم مرتبط می شوند آیت الله خامنه ای می فرمایند از واسطه چهارم به بعد نجاست منتقل نمی شود یعنی بعد از اینکه واسطه چهارم با سوم تماس گرفت نجس نمی شود.[11] همچنین امام خمینی فرموده اند اگر وسائط زیاد باشند نجاست منتقل نمی شود.[12] عده دیگری از علما بر این نظرند که در صورتی که باعث سختی و مشقت شود نجاست از وسایط متعدد منتقل نمی شود.[13] با این حکم معلوم می شود دلیلی برای نگرانی شما در زمانی که خیابان ها پر از برف است وجود ندارد. چون قطعا آنچه ما فکر می کنیم که نجاست را به ما منتقل می کند واسطه ای است که از نجس اصلی بسیار دور است که طبق فتوای بعضی علما اصلا نجاست را منتقل نمی کند ویا طبق فتوای باقی علما به دلیل سختی ای که به وجود می آورد نجاست را منتقل نمی کند. همانطور که خود شما هم در سوال اشاره کرده اید که رعایت نجاست در آن زمان خیلی سخت و حتی غیر ممکن می باشد پس شکی نمی ماند که طبق فتوای علمایی که احتیاط زیادی هم کرده اند باز نجاست منتقل نمی شود.

2. پاک کردن اشیاء نجس:
فقها می فرمایند کسانی که در شستشو وسواسی دارند باید به حدی که دیگران به پاک شدن یقین پیدا می کنند اکتفا کنند حتی اگر خود به پاک شدن یقین حاصل نکنند.[14] معنی این حکم آن است که اگر فرد وسواسی با نیم دقیقه شستن لباس نجس، زیر شیر آب، یقین به پاک شدن نمی کند چون افراد عادی به این مقدار اکتفا می کنند و آن را پاک شده می دانند جسم نجسی که فرد وسواسی قصد پاک کردن آن را دارد با همین مقدار شستن پاک می شود و با توجه به آنچه از امام خمینی نقل شد تکرار شستن و دقت زیادی نه تنها لازم نیست بلکه حرام است.
درباره شستشو با ماشین لباسشویی این ماشینها را به دو دسته تقسیم می کنیم: آن هایی که هنگامی که به آب کر متصل هستند لباس ها را می گردانند و آنهایی که بعد از قطع آب گردش لباسها را انجام می دهند. مراجع درباره دسته اول می فرمایند چون آب کر به همه جای لباسها و خود ماشین می رسد به طور کامل پاک می کند. دسته دوم بعضی مثل آیت الله بهجت احتیاط را واجب می دانند[15] و بعضی مثل آیت الله مکارم به طور قاطع می فرمایند لباسی که در ماشین لباسشویی شسته می شود خواه در حال شستن لباس ها اتصال به آب لوله کشی داشته باشد یا بعد از قطع شدن شروع به شستشو کند، پاک است.[16] به همین دلیل مقلدین علمایی که نظر آیت الله بهجت را دارند می توانند با رعایت احکام تقلید به آیت الله مکارم رجوع کنند.[17]
درباره پاک کردن اشیاء به این نکته توجه می دهیم که طبق فتوای علما اگر کسی از پاکی شیئی که در اختیار دارد خبر دهد آن چیز پاک است[18] این نشان می دهد که حتی اگر انسان بی مبالاتی این خبر را دهد پاکی جسم ثابت می شود. باز علما می فرمایند اگر مسلمانی چیزی را آب بکشد هر چند معلوم نباشد درست آب کشیده یا نه پاکی آن ثابت می شود.[19] با وجود این حکم آسان به چه دلیل جستجو کنیم که آیا روشی که دیگران برای شستشوی لوازم خود به کار می برند درست است یا نه.
توجه به مطالب بالا نشان می دهد کسی که دستورات اسلام را که از طریق فقها به ما رسیده است اجرا کند عملش به وسواسی منتهی نخواهد شد.
آنچه در ابتدای امر باعث ایجاد وسواسی می شود ناآگاهی از احکام است. حال که تا حدی احکام مربوط، واضح شد دو پیشنهاد ارائه می کنیم:

اول اینکه: اصلی ترین و موثر ترین راه نجات از وسواس اینست که شخص وسواس در اعمالی که نسبت به آنها حساسیت دارد نباید آنقدر دقت و تکرار کند و آنقدر خود را به زحمت بیندازد که در نهایت مطمئن شود و با خیال راحت از عمل فارغ شود. چون ذات وسواسی پیشرونده و تشدید شونده است لذا هر بار که احساس کنید مثلا لباس ها و وسایل شما کامل و تمام پاک است دفعه بعد به دست آوردن این احساس یک پله سخت تر از قبل می شود. پس باید آرام آرام در جهت عکس پیشروی کنید. اگر اکنون مثلا دوست دارید دست مرطوب خواهر شوهر کوچکتان با شما تماس پیدا نکند اما اگر ناچار باشید با آن کنار می آیید و با رطوبتی که از او به شما رسیده نماز می خوانید همین جا مرز مبارزه شما با وسواسی است. باید در همین عمل خود را نگه دارید و حتی اگر فرصت آبکشی هم داشتید با ترک آن و نگران نگه داشتن خود کمی وسواسی را به عقب برانید. البته این حرکت باید خیلی آرام انجام شود و مثلا همین نمونه حدود بیست بار باید تکرار شود تا احساس کنید دیگر به این حالت حساسیت ندارید. به این ترتیب محل حساسیت شما کمی به عقب رانده شده و کمتر می شود. مثلا اگر تا به حال قطع به نجس بودن کف دستشویی داشتید بعد از طی مرحله اول که شاید یک یا دو ماه به طول انجامد نسبت به آن کمی احساس شک می کنید. اکنون عملیات قبل را با حساسیت جدید خود انجام دهید. توجه داشته باشید مرز مبارزه را جایی قرار دهید که فقط در صورتی که وقت و موقعیت دارید آن را نجس می دانید و وقتی که موقعیت فراهم نیست از توجه به آن چشم پوشی می کنید.

دوم اینکه: چون مصاحبت فرد وسواسی با وسواسی دیگر، سبب می شود عملش را عادی بداند و حتی در مقایسه با عمل او بر آید، لازم است افراد وسواسی به طور جدی خود را از وسواسی ها دور نگه دارند و هیچ گونه تماس و ارتباطی با آنان نداشته باشند و در صورت ناچاری به مقدار ضرورت اکتفا کنند.
در پایان سفارش می کنیم چون همانطور که گفته شد مشکل وسواسی تشدید شونده است در صورتی که این نوشتار مشکل شما را به طور کامل حل نکرد، فورا و با جدیت با مراجعه به مشاورین، روانشناسان و روانپزشکان به رفع این مسئله اقدام نمایید و به هیچ عنوان با آن کنار نیایید که گذشت زمان برآن نتایج بسیار بد و فاسد کننده ای دارد.

پی نوشتها:
[1] حج، 78.
[2] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 30 ص 548، موسسه الوفاء، بیروت، 1404 ه.ق .
[3] نمونه استدلا لهای فقهی مبنی بر حرجی بودن یک حکم را در این آدرس ها ببینید: امام خمینی، کتاب الطهاره، ج 3 ص 417، موسسه اسماعیلیان، 1410 ه.ق و سید محسن حکیم، مستمسک العروه، ج 4 ص 421 و 422، مکتبة السید المرعشی، 1404 ه.ق.
[4] تحقیق این مطلب در مباحث حجیت الفاظ علم اصول فقه می باشد.
[5] استفتائات امام خمینی، گرفته شده از سایت درگاه پاسخگویی به مسائل دینیwww.porsojoo.com/fa/node/71741
[6] یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، ج 1 ص 74، موسسه الاعلمی، بیروت، چاپ دوم، 1409 ه.ق .
[7] رجوع کنید به رساله های توضیح المسائل مراجع بخش "راه ثابت شدن نجاست" و "نجاست اشیاء".
[8] همان.
[9] همان.
[10] رساله های توضیح المسائل بخش آب قلیل.
[11] خامنه ای، سید علی، اجوبة الاستفتائات، ج 1 ص 85، سوال 259، دار النباء للنشر و التوزیع، چاپ اول 1415 ه.ق .
[12] امام خمینی، تحریرالوسیله، ج 1 ص 123، دار الکتب العلمیه، اسماعیلیان، قم، 1409 ه.ق .
[13] بهجت، محمد تقی، وسیلة النجاة، ج 1 ص 155، انتشارات شفق، قم، چاپ دوم، 1381 ه.ش .
[14] توضیح المسائل (المحشی) [همراه با رساله های دیگر مراجع]، ج‌1، ص: 134، موسسة النشر الاسلامی التابعة لجامعة المدرسین، قم، چاپ هشتم، 1424 ه.ق .
[15] استفتائات حضرت آیت الله بهجت در سایت ایشان سوال 222، به این آدرس مراجعه کنید:
ww.bahjat.org/index.php?option=com_content&task=view&id=1105&Itemid=45
[16] توضیح المسائل (المحشی)[همراه با رساله های دیگر مراجع]، ج‌2، ص: 926.
[17] برای اطلاع از نظر مراجع رجوع کنید به : محمودی، سید محسن، مسائل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، ج 4 ص 145، انتشارات صاحب الزمان، چاپ دوم 1384 ه.ش .
[18] همان، ج‌1، ص:133و 134.
[19] همان.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین