پاسخ اجمالی: به هر چه خارج از ساحت ادراک حسی است، غیب گفته می شود. بسیاری از حقایق دینی و غیر دینی قابل درک با حواس ظاهری نمی باشند و از راه های دیگر شناخت؛ مانند عقل و وحی درک می شوند. بخشی از حقایق هستی که از دایره ادراک حسی بیرون است، از مصادیق غیب به شمار می آیند که در روایات به بعضی از آنها مثل؛ خداوند، قیامت، امام عصر (عج)، عقاب و ثواب، رجعت و احوالات انبیاء گذشته یا حوادث آینده اشاره شده است. پاسخ تفصیلی: "غیب" به معنای پوشیده بودن چیزی از حواس و ادراک است. ارباب لغت گفته اند: "الغیب: کل ما غاب عنک"؛ یعنی هر آنچه از تو غایب و مخفی است، غیب نامیده می شود. لذا عرب هنگامی که خورشید غروب می کند می گوید: "غابت الشمس"؛ یعنی خورشید غایب شد و از دیده ها مخفی گردید. در اصطلاح قرآن ، غیب در مقابل شهادت و امری فراتر از ماده و عالم محسوسات است که با حواس عادّی و ماد ّ ی قابل درک و حسّ نیست، بلکه ادراک و احساس و شهود آن محتاج ابزار و ادوات دیگری است. علامه طباطبائی می گوید: (غیب و شهادت دو معنای نسبی هستند ؛ یعنی یک شیء واحد ممکن است نسبت به چیزی غیب و نسبت به چیز دیگری شهادت باشد. این بدان سبب است که موجودات، خالی از حدود نیستند و از حدود خود جدا و منفک نمی گردند. بنابراین، هر چیزی که داخل در حدود و احاطه چیز دیگری باشد، برای او شهادت است؛ چون مشهود ادراک آن است، و اگر خارج از حدّ او باشد، برای او غیب خواهد بود؛ زیرا مشهو د ادراک او نیست). [1] مصادیق غیب باید توجه داشت همه موجودات نسبت به خدا آشکار هستند و هیچ موجودی از او غایب نیست و تقسیم موجودات به غیب و آشکار نسبت به ما انسان ها است و هر موجودی که فراتر از حس و ادراک حسی انسان باشد، نسبت به او غیب محسوب می شود. بعضی از حقایق غیبی که در روایات آمده و در اسلام، ایمان به آنها واجب شمرده شده است عبارتند از: 1- خداوند؛ هر چند خداوند از هر پیدایی پیداتر است و آشکارتر از او یافت نمی شود و به فرمایش امام حسین در دعای عرفه (هیچ وقت تو غایب نبوده ای تا نیازمند دلیلی باشی تا بر وجودت دلالت نماید)؛ ولی چون از دیدگان ظاهری پنهان است بر او غیب اطلاق می شود. 2- وحی 3- امام عصرحضرت مهدی (ع): در روایتی از امام صادق (ع) قیام حضرت امام عصر (ع) از مصادیق غیب شناسانده شده است. [2] 4- ملائکه 5- بهشت و جهنم 6-عقاب و ثواب؛ برخی از مفسرین؛ مانند طبرسی و زمخشری در تفسیر آیه (الذین یخشون ربهم بالغیب) [3] گفته اند: یعنی این که از خدا می ترسند و حال آن که عذاب خدا را نمی بینند. [4] 7-اخبار و حالات پیامبران گذشته؛ خداوند در قرآن بعد از نقل جریان نوح می فرماید:( این از اخبار غیب است که پیش از آن که ما به تو وحی کنیم تو و قوم تو هیچ از آن آگاه نبودی). [5] 8-قیامت و احوال آن: مهمترین غیبی که در موارد فراوان از آن به عنوان غیب؛ یاد شده، قیامت است. در روایتی امام باقر (ع) در ذیل آیه 3 سوره بقره ایمان به غیب را این گونه تفسیر می فرماید: ((مؤمنان کسانی هستند که) تصدیق می کنند روز حشر و نشر را و وعد و وعید را). [6] 9- در حدیثی از امام صادق (ع) عالم غیب به حوادثی که در آینده رخ خواهند داد و عالم شهادت به حوادثی که اتفاق افتاده اند، تفسیر شده است که علامه طباطبایی در ذیل این حدیث می فرماید: حوادث آینده یکی از مصادیق بارز عالم غیب است و عالم غیب منحصر به این یک مورد نیست. [7] 10- رجعت: در حدیثی از امام باقر (ع) رجعت نیز از مصادیق غیب شناسانده شده است. [8] پی نوشتها: [1] . islamquest.net/fa/archive/question/607. [2] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان ج1 ص44 ، چاپ پنجم، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1372 ه. ش. [3] . انبیا، 49. [4] . قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن ، ج5، ص134، چاپ 12، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ، 1376ه.ش. [5] . هود، 49. [6] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج65، ص273، چاپ اول، مؤسسة الوفاء، لبنان، 1404ه.ق. [7] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان ج7 ص159 ، چاپ پنجم، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1372 ه. ش. [8] . بحار، ج24، ص352. منبع: www.islamquest.net
عالم غیب چیست؟ شامل چه موجوداتی می شود؟
پاسخ اجمالی:
به هر چه خارج از ساحت ادراک حسی است، غیب گفته می شود. بسیاری از حقایق دینی و غیر دینی قابل درک با حواس ظاهری نمی باشند و از راه های دیگر شناخت؛ مانند عقل و وحی درک می شوند. بخشی از حقایق هستی که از دایره ادراک حسی بیرون است، از مصادیق غیب به شمار می آیند که در روایات به بعضی از آنها مثل؛ خداوند، قیامت، امام عصر (عج)، عقاب و ثواب، رجعت و احوالات انبیاء گذشته یا حوادث آینده اشاره شده است.
پاسخ تفصیلی:
"غیب" به معنای پوشیده بودن چیزی از حواس و ادراک است. ارباب لغت گفته اند: "الغیب: کل ما غاب عنک"؛ یعنی هر آنچه از تو غایب و مخفی است، غیب نامیده می شود. لذا عرب هنگامی که خورشید غروب می کند می گوید: "غابت الشمس"؛ یعنی خورشید غایب شد و از دیده ها مخفی گردید.
در اصطلاح قرآن ، غیب در مقابل شهادت و امری فراتر از ماده و عالم محسوسات است که با حواس عادّی و ماد ّ ی قابل درک و حسّ نیست، بلکه ادراک و احساس و شهود آن محتاج ابزار و ادوات دیگری است.
علامه طباطبائی می گوید: (غیب و شهادت دو معنای نسبی هستند ؛ یعنی یک شیء واحد ممکن است نسبت به چیزی غیب و نسبت به چیز دیگری شهادت باشد. این بدان سبب است که موجودات، خالی از حدود نیستند و از حدود خود جدا و منفک نمی گردند. بنابراین، هر چیزی که داخل در حدود و احاطه چیز دیگری باشد، برای او شهادت است؛ چون مشهود ادراک آن است، و اگر خارج از حدّ او باشد، برای او غیب خواهد بود؛ زیرا مشهو د ادراک او نیست). [1]
مصادیق غیب
باید توجه داشت همه موجودات نسبت به خدا آشکار هستند و هیچ موجودی از او غایب نیست و تقسیم موجودات به غیب و آشکار نسبت به ما انسان ها است و هر موجودی که فراتر از حس و ادراک حسی انسان باشد، نسبت به او غیب محسوب می شود. بعضی از حقایق غیبی که در روایات آمده و در اسلام، ایمان به آنها واجب شمرده شده است عبارتند از:
1- خداوند؛ هر چند خداوند از هر پیدایی پیداتر است و آشکارتر از او یافت نمی شود و به فرمایش امام حسین در دعای عرفه (هیچ وقت تو غایب نبوده ای تا نیازمند دلیلی باشی تا بر وجودت دلالت نماید)؛ ولی چون از دیدگان ظاهری پنهان است بر او غیب اطلاق می شود.
2- وحی
3- امام عصرحضرت مهدی (ع): در روایتی از امام صادق (ع) قیام حضرت امام عصر (ع) از مصادیق غیب شناسانده شده است. [2]
4- ملائکه
5- بهشت و جهنم
6-عقاب و ثواب؛ برخی از مفسرین؛ مانند طبرسی و زمخشری در تفسیر آیه (الذین یخشون ربهم بالغیب) [3] گفته اند: یعنی این که از خدا می ترسند و حال آن که عذاب خدا را نمی بینند. [4]
7-اخبار و حالات پیامبران گذشته؛ خداوند در قرآن بعد از نقل جریان نوح می فرماید:( این از اخبار غیب است که پیش از آن که ما به تو وحی کنیم تو و قوم تو هیچ از آن آگاه نبودی). [5]
8-قیامت و احوال آن: مهمترین غیبی که در موارد فراوان از آن به عنوان غیب؛ یاد شده، قیامت است. در روایتی امام باقر (ع) در ذیل آیه 3 سوره بقره ایمان به غیب را این گونه تفسیر می فرماید: ((مؤمنان کسانی هستند که) تصدیق می کنند روز حشر و نشر را و وعد و وعید را). [6]
9- در حدیثی از امام صادق (ع) عالم غیب به حوادثی که در آینده رخ خواهند داد و عالم شهادت به حوادثی که اتفاق افتاده اند، تفسیر شده است که علامه طباطبایی در ذیل این حدیث می فرماید: حوادث آینده یکی از مصادیق بارز عالم غیب است و عالم غیب منحصر به این یک مورد نیست. [7]
10- رجعت: در حدیثی از امام باقر (ع) رجعت نیز از مصادیق غیب شناسانده شده است. [8]
پی نوشتها:
[1] . islamquest.net/fa/archive/question/607.
[2] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان ج1 ص44 ، چاپ پنجم، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1372 ه. ش.
[3] . انبیا، 49.
[4] . قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن ، ج5، ص134، چاپ 12، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ، 1376ه.ش.
[5] . هود، 49.
[6] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج65، ص273، چاپ اول، مؤسسة الوفاء، لبنان، 1404ه.ق.
[7] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان ج7 ص159 ، چاپ پنجم، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1372 ه. ش.
[8] . بحار، ج24، ص352.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] لطفا عالم غیب را تعریف کنید و کائناتی که در عالم غیب می زیند توضیح دهید؟
- [سایر] عالم غیب را تعریف کنید و کائناتی که در عالم غیب می زیند توضیح دهید؟
- [سایر] امام زمان علیه السلام چگونه رابط عالم غیب و طبیعت هستند؟
- [سایر] آیا غیر از خداوند متعال، کسی میتواند عالم به غیب باشد، و اگر میتواند، حصر علم غیب به ذات مقدس الاهی در سورۀ لقمان به چه معنا است؟
- [سایر] مراد از ذکر چیست؟ چند نوع ذکر داریم؟ آیا عمل کردن به ذکر باید طبق مقام و منزلت معنوی افراد باشد؟ آیا ذکر اسما تأثیر در قابلیت انسان جهت ورود به عالم غیب دارد؟
- [سایر] چرا خداوند زنان را به طور کلی موجوداتی رشد یافته در زینت معرفی می کند؟
- [سایر] آیا ائمه علم غیب داشتند؟
- [سایر] اگر امام علم غیب دارد، پس چرا قرآن علم غیب را از بشر نفی می کند؟
- [سایر] شما شیعیان قائلید که امام حسین (ع) علم غیب به شهادت خود داشته حال سوال این است که چرا با وجود علم غیب به شهادت قیام کرد؟
- [سایر] چرا خداوند زنان را به طور کلی موجوداتی رشد یافته در زینت معرفی می کند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آنچه در بالا درباره نجس بودن کافر گفته شد، تمام اجزای بدن او حتی مو و ناخن را شامل می شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که میت را غسل می دهد؛ باید قصد قربت داشته باشد یعنی غسل را برای انجام فرمان خداوند عالم به جا آورد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] انسان باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعی که آن را می دهد، نیّت دادن فطره نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] انسان باید زکاه فطره را به قصد قربت (یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم) بدهد و موقعی که آن را می دهد؛ نیت دادن فطره نماید.
- [آیت الله بروجردی] انسان باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعی که آن را میدهد، نیت دادن فطره نماید.
- [آیت الله بروجردی] انسان باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعی که آن را میدهد، نیت دادن فطره نماید.
- [آیت الله خوئی] کسی که میت را غسل میدهد، باید قصد قربت داشته باشد، یعنی غسل را برای انجام فرمان خداوند عالم بهجا آورد.
- [آیت الله خوئی] انسان باید زکات فطره را به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم بدهد و موقعی که آن را میدهد نیت دادن فطره نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] انسان باید زکات فطره را به قصد قربت؛ یعنی برای خداوند عالم، بدهد و موقعی که آن را میدهد نیّت دادن فطره نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] لازم نیست در وقت غسل نیّت کند که غسل واجب یا مستحبّ میکنم و اگر فقط به قصد قربت یعنی برای انجام فرمان خداوند عالم غسل کند کافیست.