آیا ائمه علم غیب داشتند؟
برای اثبات علم غیب ائمه، از ادله متفاوتی می توانیم استفاده کنیم. و یکی از این راهها، بیان خبرهای غیبی توسط آنهاست. طبیعتا اگر امام معصوم مواردی از غیب را خبر داده باشد، علم غیب او به طور قطع ثابت خواهد شد. و مطالبی از حضرت علی (ع) نقل شده است که خبر غیبی حساب می شوند. در این جا چند نمونه را بیان می کنیم: 1-امام علی علیه السلام در بصره بعد از پایان جنگ به ناکثین فرمود: (کأنّی بمسجد کم کجؤجؤ سفینة قد بعث اللَّه علیها العذاب من فوقها و من تحتها و غرق من فی ضمنها؛[1] گویا مسجد شما چون سینه کشتی است به امر خدا زیر و زبر آن در عذاب است و هر که در آن است غرق در آب.) می‌ دانیم که بصره دوبار غرق شد، یک بار در عصر حکومت قادر باللَّه، و بار دیگر در عصر حکومت قائم بامراللَّه، و تنها مسجد جامع آن طبق خبر امیرالمؤمنین علیه السلام باقی ماند. 2-حضرت درباره فتنه تاتار و لشکریانش و هجوم آنان به بلاد مسلمین فرمود: (و کانّی أراهم قوماً کان وجوههم المجان المطرقة، یلبسون السرق و الدیباج، یعتقبون الخیل العتاق، و یکون هناک استمرار قتل، حتّی یعیش المجروح علی المقتول، و یکون المفلت أقلّ من المأسور[2] گویا آنان را می‌بینم که چهره هایشان چون سپرهای تو بر تو است. حریر و دیبا پوشند و اسب‌های برگزیده نگاه دارند. آن جا کشتار چنان سخت شود که خسته بر کشته راه رود و گریخته از اسیر کمتر باشد.) 3-علی (ع)  درباره حکومت بنی امیه و زوال آن هنگام اوج فساد در روی زمین می‌ فرماید: (أقسم ثمّ أقسم لتنخمنّها من بعدی کما تلفظ النخامة ثمّ لا تذوقها و لا تطعم بطعمها أبداً ما کرّ الجدیدان[3] سوگند می ‌خورم و سوگند می ‌خورم که فرزندان امیه پس از من این خلافت را رها سازند، چنان که خلط سینه را بیرون اندازند و از آن پس، چند شب و روز از پی هم آید مزه آن را نچشند.) 4-همچنین خبر از تسلط معاویه بر عراق و مجبور کردن اهل آن بر سبّ او داده می ‌فرماید: (أما انّه سیظهر علیکم بعدی رجل رحب البلعوم، مندحق البطن، یأکل ما یجد، و یطلب ما لا یجد، فاقتلوه، ألا وإنّه سیأمرکم بسبّی و البرائة منّی أمّا السبّ فسبّونی، فإنّه‌ لی زکاة و لکم النجاة، و أمّا البرائة فلاتتبرأوا منّی؛ فإنّی ولدت علی الفطرة، و سبقت إلی الایمان و الهجرة[4] همانا پس از من مردی بر شما چیره شود که گلویی گشاده دارد و شکمی فراخ و برون افتاده. بخورد هرچه یابد و بجوید آنچه نیابد. او را بکشید. او شما را فرمان دهد تا مرا دشنام دهید و از من بیزاری جویید. اما دشنام؛ پس مرا دشنام دهید که برای من زکات است و برای شما نجات. امّا بیزاری؛ از من بیزاری مجویید که من بر فطرت مسلمانی زادم و در ایمان و هجرت از همه پیش افتادم.) [1]. نهج البلاغة، خطبه 13. [2]. نهج البلاغه، خطبه 128. [3]. همان، خطبه 158. [4]. نهج البلاغة، خطبه 57.
عنوان سوال:

آیا ائمه علم غیب داشتند؟


پاسخ:

برای اثبات علم غیب ائمه، از ادله متفاوتی می توانیم استفاده کنیم. و یکی از این راهها، بیان خبرهای غیبی توسط آنهاست. طبیعتا اگر امام معصوم مواردی از غیب را خبر داده باشد، علم غیب او به طور قطع ثابت خواهد شد. و مطالبی از حضرت علی (ع) نقل شده است که خبر غیبی حساب می شوند. در این جا چند نمونه را بیان می کنیم:

1-امام علی علیه السلام در بصره بعد از پایان جنگ به ناکثین فرمود:
(کأنّی بمسجد کم کجؤجؤ سفینة قد بعث اللَّه علیها العذاب من فوقها و من تحتها و غرق من فی ضمنها؛[1] گویا مسجد شما چون سینه کشتی است به امر خدا زیر و زبر آن در عذاب است و هر که در آن است غرق در آب.)
می‌ دانیم که بصره دوبار غرق شد، یک بار در عصر حکومت قادر باللَّه، و بار دیگر در عصر حکومت قائم بامراللَّه، و تنها مسجد جامع آن طبق خبر امیرالمؤمنین علیه السلام باقی ماند.

2-حضرت درباره فتنه تاتار و لشکریانش و هجوم آنان به بلاد مسلمین فرمود:
(و کانّی أراهم قوماً کان وجوههم المجان المطرقة، یلبسون السرق و الدیباج، یعتقبون الخیل العتاق، و یکون هناک استمرار قتل، حتّی یعیش المجروح علی المقتول، و یکون المفلت أقلّ من المأسور[2] گویا آنان را می‌بینم که چهره هایشان چون سپرهای تو بر تو است. حریر و دیبا پوشند و اسب‌های برگزیده نگاه دارند. آن جا کشتار چنان سخت شود که خسته بر کشته راه رود و گریخته از اسیر کمتر باشد.)

3-علی (ع)  درباره حکومت بنی امیه و زوال آن هنگام اوج فساد در روی زمین می‌ فرماید:
(أقسم ثمّ أقسم لتنخمنّها من بعدی کما تلفظ النخامة ثمّ لا تذوقها و لا تطعم بطعمها أبداً ما کرّ الجدیدان[3] سوگند می ‌خورم و سوگند می ‌خورم که فرزندان امیه پس از من این خلافت را رها سازند، چنان که خلط سینه را بیرون اندازند و از آن پس، چند شب و روز از پی هم آید مزه آن را نچشند.)

4-همچنین خبر از تسلط معاویه بر عراق و مجبور کردن اهل آن بر سبّ او داده می ‌فرماید:
(أما انّه سیظهر علیکم بعدی رجل رحب البلعوم، مندحق البطن، یأکل ما یجد، و یطلب ما لا یجد، فاقتلوه، ألا وإنّه سیأمرکم بسبّی و البرائة منّی أمّا السبّ فسبّونی، فإنّه‌ لی زکاة و لکم النجاة، و أمّا البرائة فلاتتبرأوا منّی؛ فإنّی ولدت علی الفطرة، و سبقت إلی الایمان و الهجرة[4] همانا پس از من مردی بر شما چیره شود که گلویی گشاده دارد و شکمی فراخ و برون افتاده. بخورد هرچه یابد و بجوید آنچه نیابد. او را بکشید. او شما را فرمان دهد تا مرا دشنام دهید و از من بیزاری جویید. اما دشنام؛ پس مرا دشنام دهید که برای من زکات است و برای شما نجات. امّا بیزاری؛ از من بیزاری مجویید که من بر فطرت مسلمانی زادم و در ایمان و هجرت از همه پیش افتادم.)

[1]. نهج البلاغة، خطبه 13.
[2]. نهج البلاغه، خطبه 128.
[3]. همان، خطبه 158.
[4]. نهج البلاغة، خطبه 57.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین