چگونه بین آیات و روایات نعمت های الهی و بلاها می شود جمع کرد؟
شرح پرسش: در برخی از احادیث آمده است: "البلاء للولاء". علی (ع) فرموده است: بلا به شیعیان ما از سرعت آمدن سیل به دره سریع تر می رسد. (بحار الانوار، ج 67، ص 239). امام موسی کاظم (ع) فرموده است: مومن مثل دو کفه ترازو است هر قدر ایمانش افزایش یابد به همان اندازه بلا و ابتلای او بیشتر می شود. (بحار الانوار، ج 67، ص 243). در این مورد احادیث فراوانی هست از طرف دیگر قرآن می فرماید: "وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ" (اعراف، 96). امام جعفر صادق (ع) نیز به ابن جندب فرموده است: اگر شیعیان ما اهل ثبات و استقامت بودند ملائکه با آنها مصافحه می کردند. ابرها بر آنها سایه می افکند. و روزها از نور خودشید برخوردار بودند. (شبها باران می بارید) از آسمان و زیر پاهای خود روزی و رزق می خورند و هر چه می خواستند به آنها داده می شد. (بحار الانوار ج 78 ص 279). چگونه می توان بین این دو دسته از آیات و احادیث جمع کرد و اختلاف ظاهری را برطرف نمود؟ اصولا این دو دسته نصوص را چگونه باید فهمید؟ پاسخ اجمالی: هر چند این دو دسته از نصوص با هم تعارض دارند؛ ولی با کمی دقت می‌توان بین آنها جمع کرد. از جمله وجوه جمع بین آنها می‌تواند موارد زیر باشد: 1. ممکن است این سنتی که در آیه گفته شده است؛ مختص به شرایطی باشد و سنت دیگر مختص شرایطی دیگر. به این تحلیل در حدیثی قدسی نیز اشاره شده است: "(خداوند می‌فرماید) برخی از مؤمنان هستند که تنها غنا و بی‌نیازی آنها را اصلاح می‌کند و اگر آنها را به غیر آن دچار کنم، هلاک می‌شوند. همین طور برخی از بندگان من هستند که تنها فقر حال آنها را اصلاح می‌کند و اگر آنها را به غیر آن دچار کنم، هلاک می‌شوند". 2. نزول برکات از آسمان و زمین تعارضی با امتحان مؤمنان با انواع بلاها ندارد. همان طور که در آیه قرآن بیان شد، با ایمان و تقوا برکات از آسمان و زمین جاری می‌شود؛ اما ممکن است خداوند در همان حال مؤمنان را با بلاهایی دیگر بیازماید. 3. حتماً لازم نیست که برکات را به معنای برکات مادی صرف ببینیم، بلکه قطعاً‌ برکات معنوی نیز مورد نظر است. این که خداوند مؤمنان را با سختی‌ها آزمایش می‌کند، یکی از همین برکات معنوی است؛ چرا که سبب کمال قرب در آنها می‌شود. 4. ممکن است گفته شود که در آیه مورد نظر همان طور که در ترجمه هم آمد، اشاره به یک سنت اجتماعی دارد؛ یعنی اگر قومی ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، خداوند برای آنها برکات را نازل می‌کند. در صورتی که روایات بعدی اشاره به سنتی فردی دارد. پاسخ تفصیلی: این آیات و روایات به دو دسته از سنت‌های الاهی اشاره دارند که در نگاه اول به نظر می‌رسد با هم تعارض داشته باشند؛ بنابراین باید ابتدا به بررسی تک تک این سنت‌ها بپردازیم و سپس به این سؤال پاسخ دهیم که آیا این دو سنت با هم تعارض ندارند؟ الف. سنت‌های الهی در هدایت انسان‌ها تسلط خدا بر جهان به این شکل نیست که خدا به صورت مسقیم وارد عمل شود و نظام عالم را به هم بریزد و سلطه خود را بر جهانیان اثبات کند، بلکه خداوند با سنت‌هایش در جهان تصرف می‌کند و به این شکل هیچ امری در عالم نیست که تحت سیطره خدا نباشد. این سنت‌ها گوناگون‌اند و شاید برای ما کاملاً قابل تشخیص نباشند، اما در قرآن و روایات به برخی از آنها اشاره شده است. تعدادی از این سنت‌ها که مربوط به هدایت انسان‌ها است، در سوره اعراف بیان شده است: "و در هیچ شهری، پیامبری نفرستادیم، مگر آن که مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم تا مگر به زاری درآیند. آن گاه به جای بدی [بلا]، نیکی [نعمت‌] قرار دادیم تا انبوه شدند و گفتند: (پدرانِ ما را [هم مسلماً به حکم طبیعت‌] رنج و راحت می ‌رسیده است.) پس در حالی که بی‌خبر بودند بناگاه [گریبان‌] آنان را گرفتیم. و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان می ‌گشودیم، ولی تکذیب کردند پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان‌] آنان را گرفتیم. آیا ساکنان شهرها ایمن شده ‌اند از این که عذاب ما شامگاهان- در حالی که به خواب فرو رفته‌ اند- به آنان برسد؟ و آیا ساکنان شهرها ایمن شده ‌اند از اینکه عذاب ما نیمروز- در حالی که به بازی سرگرمند- به ایشان در رسد؟ آیا از مکر خدا خود را ایمن دانستند؟ [با آنکه‌] جز مردم زیانکار [کسی‌] خود را از مکر خدا ایمن نمی ‌داند. مگر برای کسانی که زمین را پس از ساکنان [پیشین‌] آن به ارث می‌ برند، باز ننموده است که اگر می‌خواستیم آنان را به [کیفر] گناهانشان می ‌رساندیم و بر دلهایشان مُهر می ‌نهادیم تا دیگر نشنوند). [1] آنچه در این باره از این آیات استفاده می‌شود، در موارد زیر خلاصه می‌شود: 1. هر گاه مردمی به سوی ایمان فراخوانده می‌شوند، خداوند آنها را به سختی و رنج مبتلا می‌کند، تا شاید با زاری و تضرع به سوی خدا بازگردند. 2. اگر این سختی‌ها قلب‌های آنها را نرم نکرد، خدا سختی را به خوشی مبدل می‌کند و از این طریق آنها را دچار غفلت و فراموشی می‌کند، تا بدون هیچ مانعی در گمراهی قبلی خود باقی بمانند. سپس آنها را عذاب می‌کند. (سنت امهال و استدراج). 3. اگر این مردم ایمان آوردند و آن سختی‌ها سبب نزدیک شدن آنها به درگاه الاهی شد، خداوند برکات خود را از آسمان و زمین بر آنها فرو می‌فرستد. بنابراین می‌توان چنین نتیجه گرفت که خدا بندگان خود را آزمایش می‌کند و در صورتی که از آن آزمایش‌ها سربلند بیرون آمدند، برکات خود را بر آنها نازل می‌کند و این طور نیست که اگر کسی ایمان آورد، خدا او را رها کند و آزمایش نکند. ب. ارتباط نعمت‌ها با اعمال انسان به طور کلی همه اجزای عالم مانند اعضای یک بدن به یکدیگر متصل و مربوط است، به طوری که صحت و سقم و استقامت و انحراف یک عضو در صدور افعال از سایر اعضا تأثیر داشته و این تفاعل در خواص و آثار در همه اجزا و اطراف آن جریان دارد. و این اجزا- به طوری که قرآن شریف بیان کرده- همه به سوی خدای سبحان و آن هدفی که خداوند برای آنها مقدر نموده در حرکت اند. انحراف و اختلال حرکت یک جزء از اجزای آن مخصوصا اگر از اجزای برجسته باشد در سایر اجزا به طور نمایان اثر سوء باقی می ‌گذارد، در نتیجه آثاری هم که سایر اجزای عالم در این جزء دارند فاسد شده، فسادی که از جزء مزبور در سایر اجزا راه یافته بود به خودش بر می‌گردد، اگر جزء مزبور به خودی خود و یا به کمک دیگران استقامت قبلی خود را به دست آورد حالت رفاه قبل از انحرافش هم بر می ‌گردد، ولی اگر به انحراف و اعوجاج خود ادامه دهد فساد حال و محنت و ابتلاءش نیز ادامه خواهد یافت، تا آن جا که انحراف و طغیانش از حد بگذرد، و کار سایر اجزا و اسباب مجاورش را به تباهی بکشاند، این جا است که همه اسباب جهان علیه او قیام نموده، و با قوایی که خداوند به منظور دفاع از حریم ذات و حفظ وجودشان در آنها به ودیعه سپرده جزء مزبور را تا خبردار شود از بین برده و نابود می‌ سازند. این خود یکی از سنت‌هایی است که خدای تعالی در جمیع اجزای عالم که یکی از آنها انسان است جاری ساخته، نه این سنت تخلف‌بردار است و نه انسان از آن مستثنا است و چون چنین است، اگر امتی از امت‌ها از راه فطرت منحرف گردد و در نتیجه از راه سعادت انسانی که خداوند برایش مقرر کرده باز بماند، اسباب طبیعیی هم که محیط به آن است و مربوط به او است اختلال یافته، و آثار سوء این اختلال به خود آن امت بر می‌ گردد. خلاصه دود کجروی‌هایش به چشم خودش می ‌رود؛ برای این که این خودش بود که با انحراف و کجروی‌اش آثار سویی در اسباب طبیعی باقی گذارد، و معلوم است که در بازگشت آن آثار چه اختلال ها و چه محنت‌هایی متوجه اجتماعش می‌ شود! فساد اخلاق و قساوت قلب، و از بین رفتن عواطف رقیقه روابط عمومی را از بین برده و هجوم بلیات و تراکم مصیبات تهدید به انقراضش می ‌کند، آسمان از باراندن باران‌های فصلی و زمین از رویاندن زراعت و درختان دریغ نموده، و در عوض باران‌های غیر فصلی، سیل، طوفان و صاعقه به راه انداخته، و زمین با زلزله و خسف آنان را در خود فرو می‌برد. اینها همه آیاتی است الاهی که چنین امتی را به توبه و بازگشت به سوی راه مستقیم فطرت وا می ‌دارد، و در حقیقت امتحانی است به عسر بعد از امتحان به یسر. این سنت در طرف مقابل نیز جاری است و در صورتی که مردم آن امت ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، نعمت‌های الاهی شامل حالشان خواهد شد. [2] بلاها و امتحانات سخت مؤمنان در آیات قرآن و روایات مختلف به امتحانات و بلاهایی که شامل حال مؤمنان می‌شود، اشاره شده است که دو مورد از آنها در سؤال شما بیان شده است. در کتاب‌های روایی بابی با همین عنوان وجود دارد. اگر به سیره پیامبران و معصومین نیز نگاه شود، این سنت را در زندگی آنها خواهیم دید. پیامبران با سخت‌ترین مصائب مواجه بوده‌اند. زندگی ائمه معصومین نیز با سختی‌هایی مانند زندان، شکنجه و شهادت همراه بوده است. البته این سختی‌ها می‌تواند دلایلی نیز داشته باشد؛ مانند: 1. تقویت اراده و نفوس ایشان و گسترش سعه وجودی آنها و تقویت ولایت تکوینی ایشان. 2. ارتقای درجات ایشان در منازل آخرت. 3. تنفر هر چه بیشتر ایشان از دنیا و تبعات آن و رغبت بیشتر آنها به آخرت و آنچه نزد خداوند بر ایشان مهیا می‌ گردد. 4. تکثیر در تضرع و الحاح و التجا به حق و یاد خدا و کسب زاد و توشه بیشتر برای آخرت. البته خود اوَلیا نیز با رضایت و طیب خاطر از این بلایا استقبال می‌ کنند و با پیش آمدن این گرفتاری‌ ها بر یقین و ایمان و رضایشان افزوده می‌ شود و به خدا و ملاقات او شوق بیشتری پیدا می‌ کنند؛ زیرا پشت سر نهادن هر امتحانی، ارتقای رتبه‌ای را در پی دارد و عمر کوتاه دنیا در برابر آخرت، و بلایای این جا در مقابل نعمات پایدار آن اصلاً قابل مقایسه نیست. اگر نظری کوتاه به کربلای سال 61 هجری بیفکنیم نمونه‌ هایی بارز از این عشق بازی‌ها را می ‌یابیم. [3] تعارض نصوص دینی و راه ‌حل آن از این نوع روایات و آیات در بین متون شرعی کم نیست. گاهی انسان با مطالعه آیات قرآن یا روایات در ظاهر به چنین تعارضاتی برخورد می کند. علمای اسلام برای حل این مشکل به طور تخصصی به این مسئله پرداخته‌اند و بخشی از کتب اصول فقه به ارائه راه‌حل‌هایی برای این تعارضات اختصاص داده شده است. مهم‌تر آن که خود اهل بیت نیز این مشکل را پیش‌بینی کرده‌اند و در روایات خود راه‌حل‌هایی برای چنین مشکلاتی بیان کرده‌اند. البته آنچه دانشمندان بدان اعتقاد دارند این است که اگر امکان داشت بین دو دلیل جمع مقبولی انجام شود، این کار مقدم است؛ اما در صورتی که امکان‌پذیر نبود، آن وقت به ناچار باید به روش‌هایی که در تقدیم روایات بر هم ‌دیگر گفته شده است عمل کنیم. [4] اما آنچه که نسبت به این سؤال به ذهن می‌رسد این است که این دسته آیات و روایات دارای تعارض حقیقی نیستند و با کمی تأمل می‌توان بین آنها جمع مقبولی ارائه کرد. در ادامه به برخی از وجوه جمع بین آنها اشاره می‌کنم: الف. سنت‌های الاهی مختلف‌اند و خداوند در شرایط مختلف سنت‌های مختلفی دارد؛ اما موقعیت و زمان هر سنتی به سادگی برای ما قابل تشخیص نیست؛ یعنی این که ممکن است وفور نعمت گاهی عذاب و گاهی پاداش باشد و همین طور بلاها ممکن است گاهی عذاب و گاهی مقدمه برای نزول پاداش و نعمت باشند؛ بنابراین، در عین حال که می‌دانیم سنت‌های الاهی بر حکمت استوارند و بی حکمت نیستند، اما نمی‌توانیم بگوییم چون ما ایمان آوردیم، پس باید از اکنون غرق در نعمت شویم. شاید خدا با سختی می‌خواهد مراتب بالاتری از ایمان برای ما حاصل شود. به عبارت دیگر، ممکن است این سنتی که در آیه گفته شده است مختص به شرایطی باشد و سنت دیگر مختص شرایطی دیگر. به این تحلیل در حدیثی قدسی نیز اشاره شده است: ((خداوند می‌فرماید)برخی از مؤمنان هستند که تنها غنا و بی‌نیازی آنها را اصلاح می‌کند و اگر آنها را به غیر آن دچار کنم، هلاک می‌شوند. همین طور برخی از بندگان من هستند که تنها فقر حال آنها را اصلاح می‌کند و اگر آنها را به غیر آن دچار کنم، هلاک می‌شوند). [5] ب. نزول برکات از آسمان و زمین تعارضی با امتحان مؤمنان با انواع بلاها ندارد. همان طور که در آیه قرآن بیان شد، با ایمان و تقوا برکات از آسمان و زمین جاری می‌شود؛ اما ممکن است خداوند در همان حال مؤمنان را با بلاهایی دیگر بیازماید؛ مثلاً‌ با گسترش ایمان و تقوا در یک جامعه، آن جامعه از مواهب آسمانی بهره‌مند می‌شود، اما تک تک مؤمنان که در آن جامعه هستند، با بلاهای دیگری مانند بیماری و ... آزمایش می‌شوند. در مورد حدیث امام صادق (ع) که در سؤال بیان شد، نیز توجه به این نکته مهم است که خود اهل بیت (ع) که مؤمنان راستین بودند، در عین این که گاهی رزق معنوی و مادی آنها از راه‌های گوناگون فراهم می‌شد، اما گاهی نیز دچار انواع بلا و امتحان می‌شدند که مهم‌ترین آنها جریان شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا است. ج. حتماً لازم نیست که برکات را به معنای برکات مادی صرف ببینیم، بلکه قطعاً‌ برکات معنوی نیز مورد نظر است. این که خداوند مؤمنان را با سختی‌ها آزمایش می‌کند، یکی از همین برکات معنوی است؛ چراکه سبب کمال قرب در آنها می‌شود. د. ممکن است که گفته شود که در آیه مورد نظر همان طور که در ترجمه هم آمد، اشاره به یک سنت اجتماعی دارد؛ یعنی اگر قومی ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، خداوند برای آنها برکات را نازل می‌کند. در صورتی که روایات بعدی اشاره به سنتی فردی دارد که خدا اگر کسی ایمان آورد، او را به انواع بلا و امتحان می‌آزماید؛ بنابراین، جامعه با ایمان آوردن و تقوای افراد آن از برکات مادی و معنوی بهره‌مند می‌شود و تک تک افراد آن با سنت دوم آزمایش می‌شوند. پی نوشتها: [1] اعراف، 94 – 100. [2] طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 8، ص 247 – 248. [3] islamquest.net/fa/archive/question/1244. [4] مظفر، محمد رضا، اصول فقه، ج 3 و 4، ص 233، دارالکتب العلمیة، قم، چاپ دوم. [5] کلینی، اصول کافی، ج 4، ص 54، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش. منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

چگونه بین آیات و روایات نعمت های الهی و بلاها می شود جمع کرد؟


پاسخ:

شرح پرسش:
در برخی از احادیث آمده است: "البلاء للولاء". علی (ع) فرموده است: بلا به شیعیان ما از سرعت آمدن سیل به دره سریع تر می رسد. (بحار الانوار، ج 67، ص 239).
امام موسی کاظم (ع) فرموده است: مومن مثل دو کفه ترازو است هر قدر ایمانش افزایش یابد به همان اندازه بلا و ابتلای او بیشتر می شود. (بحار الانوار، ج 67، ص 243).
در این مورد احادیث فراوانی هست
از طرف دیگر قرآن می فرماید: "وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ" (اعراف، 96).
امام جعفر صادق (ع) نیز به ابن جندب فرموده است: اگر شیعیان ما اهل ثبات و استقامت بودند ملائکه با آنها مصافحه می کردند. ابرها بر آنها سایه می افکند. و روزها از نور خودشید برخوردار بودند. (شبها باران می بارید) از آسمان و زیر پاهای خود روزی و رزق می خورند و هر چه می خواستند به آنها داده می شد. (بحار الانوار ج 78 ص 279).
چگونه می توان بین این دو دسته از آیات و احادیث جمع کرد و اختلاف ظاهری را برطرف نمود؟ اصولا این دو دسته نصوص را چگونه باید فهمید؟

پاسخ اجمالی:
هر چند این دو دسته از نصوص با هم تعارض دارند؛ ولی با کمی دقت می‌توان بین آنها جمع کرد. از جمله وجوه جمع بین آنها می‌تواند موارد زیر باشد:
1. ممکن است این سنتی که در آیه گفته شده است؛ مختص به شرایطی باشد و سنت دیگر مختص شرایطی دیگر. به این تحلیل در حدیثی قدسی نیز اشاره شده است: "(خداوند می‌فرماید) برخی از مؤمنان هستند که تنها غنا و بی‌نیازی آنها را اصلاح می‌کند و اگر آنها را به غیر آن دچار کنم، هلاک می‌شوند. همین طور برخی از بندگان من هستند که تنها فقر حال آنها را اصلاح می‌کند و اگر آنها را به غیر آن دچار کنم، هلاک می‌شوند".
2. نزول برکات از آسمان و زمین تعارضی با امتحان مؤمنان با انواع بلاها ندارد. همان طور که در آیه قرآن بیان شد، با ایمان و تقوا برکات از آسمان و زمین جاری می‌شود؛ اما ممکن است خداوند در همان حال مؤمنان را با بلاهایی دیگر بیازماید.
3. حتماً لازم نیست که برکات را به معنای برکات مادی صرف ببینیم، بلکه قطعاً‌ برکات معنوی نیز مورد نظر است. این که خداوند مؤمنان را با سختی‌ها آزمایش می‌کند، یکی از همین برکات معنوی است؛ چرا که سبب کمال قرب در آنها می‌شود.
4. ممکن است گفته شود که در آیه مورد نظر همان طور که در ترجمه هم آمد، اشاره به یک سنت اجتماعی دارد؛ یعنی اگر قومی ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، خداوند برای آنها برکات را نازل می‌کند. در صورتی که روایات بعدی اشاره به سنتی فردی دارد.

پاسخ تفصیلی:
این آیات و روایات به دو دسته از سنت‌های الاهی اشاره دارند که در نگاه اول به نظر می‌رسد با هم تعارض داشته باشند؛ بنابراین باید ابتدا به بررسی تک تک این سنت‌ها بپردازیم و سپس به این سؤال پاسخ دهیم که آیا این دو سنت با هم تعارض ندارند؟
الف. سنت‌های الهی در هدایت انسان‌ها
تسلط خدا بر جهان به این شکل نیست که خدا به صورت مسقیم وارد عمل شود و نظام عالم را به هم بریزد و سلطه خود را بر جهانیان اثبات کند، بلکه خداوند با سنت‌هایش در جهان تصرف می‌کند و به این شکل هیچ امری در عالم نیست که تحت سیطره خدا نباشد.
این سنت‌ها گوناگون‌اند و شاید برای ما کاملاً قابل تشخیص نباشند، اما در قرآن و روایات به برخی از آنها اشاره شده است. تعدادی از این سنت‌ها که مربوط به هدایت انسان‌ها است، در سوره اعراف بیان شده است: "و در هیچ شهری، پیامبری نفرستادیم، مگر آن که مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم تا مگر به زاری درآیند. آن گاه به جای بدی [بلا]، نیکی [نعمت‌] قرار دادیم تا انبوه شدند و گفتند: (پدرانِ ما را [هم مسلماً به حکم طبیعت‌] رنج و راحت می ‌رسیده است.) پس در حالی که بی‌خبر بودند بناگاه [گریبان‌] آنان را گرفتیم. و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین برایشان می ‌گشودیم، ولی تکذیب کردند پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان‌] آنان را گرفتیم. آیا ساکنان شهرها ایمن شده ‌اند از این که عذاب ما شامگاهان- در حالی که به خواب فرو رفته‌ اند- به آنان برسد؟ و آیا ساکنان شهرها ایمن شده ‌اند از اینکه عذاب ما نیمروز- در حالی که به بازی سرگرمند- به ایشان در رسد؟ آیا از مکر خدا خود را ایمن دانستند؟ [با آنکه‌] جز مردم زیانکار [کسی‌] خود را از مکر خدا ایمن نمی ‌داند. مگر برای کسانی که زمین را پس از ساکنان [پیشین‌] آن به ارث می‌ برند، باز ننموده است که اگر می‌خواستیم آنان را به [کیفر] گناهانشان می ‌رساندیم و بر دلهایشان مُهر می ‌نهادیم تا دیگر نشنوند). [1]
آنچه در این باره از این آیات استفاده می‌شود، در موارد زیر خلاصه می‌شود:
1. هر گاه مردمی به سوی ایمان فراخوانده می‌شوند، خداوند آنها را به سختی و رنج مبتلا می‌کند، تا شاید با زاری و تضرع به سوی خدا بازگردند.
2. اگر این سختی‌ها قلب‌های آنها را نرم نکرد، خدا سختی را به خوشی مبدل می‌کند و از این طریق آنها را دچار غفلت و فراموشی می‌کند، تا بدون هیچ مانعی در گمراهی قبلی خود باقی بمانند. سپس آنها را عذاب می‌کند. (سنت امهال و استدراج).
3. اگر این مردم ایمان آوردند و آن سختی‌ها سبب نزدیک شدن آنها به درگاه الاهی شد، خداوند برکات خود را از آسمان و زمین بر آنها فرو می‌فرستد.
بنابراین می‌توان چنین نتیجه گرفت که خدا بندگان خود را آزمایش می‌کند و در صورتی که از آن آزمایش‌ها سربلند بیرون آمدند، برکات خود را بر آنها نازل می‌کند و این طور نیست که اگر کسی ایمان آورد، خدا او را رها کند و آزمایش نکند.
ب. ارتباط نعمت‌ها با اعمال انسان
به طور کلی همه اجزای عالم مانند اعضای یک بدن به یکدیگر متصل و مربوط است، به طوری که صحت و سقم و استقامت و انحراف یک عضو در صدور افعال از سایر اعضا تأثیر داشته و این تفاعل در خواص و آثار در همه اجزا و اطراف آن جریان دارد.
و این اجزا- به طوری که قرآن شریف بیان کرده- همه به سوی خدای سبحان و آن هدفی که خداوند برای آنها مقدر نموده در حرکت اند. انحراف و اختلال حرکت یک جزء از اجزای آن مخصوصا اگر از اجزای برجسته باشد در سایر اجزا به طور نمایان اثر سوء باقی می ‌گذارد، در نتیجه آثاری هم که سایر اجزای عالم در این جزء دارند فاسد شده، فسادی که از جزء مزبور در سایر اجزا راه یافته بود به خودش بر می‌گردد، اگر جزء مزبور به خودی خود و یا به کمک دیگران استقامت قبلی خود را به دست آورد حالت رفاه قبل از انحرافش هم بر می ‌گردد، ولی اگر به انحراف و اعوجاج خود ادامه دهد فساد حال و محنت و ابتلاءش نیز ادامه خواهد یافت، تا آن جا که انحراف و طغیانش از حد بگذرد، و کار سایر اجزا و اسباب مجاورش را به تباهی بکشاند، این جا است که همه اسباب جهان علیه او قیام نموده، و با قوایی که خداوند به منظور دفاع از حریم ذات و حفظ وجودشان در آنها به ودیعه سپرده جزء مزبور را تا خبردار شود از بین برده و نابود می‌ سازند.
این خود یکی از سنت‌هایی است که خدای تعالی در جمیع اجزای عالم که یکی از آنها انسان است جاری ساخته، نه این سنت تخلف‌بردار است و نه انسان از آن مستثنا است و چون چنین است، اگر امتی از امت‌ها از راه فطرت منحرف گردد و در نتیجه از راه سعادت انسانی که خداوند برایش مقرر کرده باز بماند، اسباب طبیعیی هم که محیط به آن است و مربوط به او است اختلال یافته، و آثار سوء این اختلال به خود آن امت بر می‌ گردد. خلاصه دود کجروی‌هایش به چشم خودش می ‌رود؛ برای این که این خودش بود که با انحراف و کجروی‌اش آثار سویی در اسباب طبیعی باقی گذارد، و معلوم است که در بازگشت آن آثار چه اختلال ها و چه محنت‌هایی متوجه اجتماعش می‌ شود! فساد اخلاق و قساوت قلب، و از بین رفتن عواطف رقیقه روابط عمومی را از بین برده و هجوم بلیات و تراکم مصیبات تهدید به انقراضش می ‌کند، آسمان از باراندن باران‌های فصلی و زمین از رویاندن زراعت و درختان دریغ نموده، و در عوض باران‌های غیر فصلی، سیل، طوفان و صاعقه به راه انداخته، و زمین با زلزله و خسف آنان را در خود فرو می‌برد. اینها همه آیاتی است الاهی که چنین امتی را به توبه و بازگشت به سوی راه مستقیم فطرت وا می ‌دارد، و در حقیقت امتحانی است به عسر بعد از امتحان به یسر. این سنت در طرف مقابل نیز جاری است و در صورتی که مردم آن امت ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، نعمت‌های الاهی شامل حالشان خواهد شد. [2]
بلاها و امتحانات سخت مؤمنان
در آیات قرآن و روایات مختلف به امتحانات و بلاهایی که شامل حال مؤمنان می‌شود، اشاره شده است که دو مورد از آنها در سؤال شما بیان شده است. در کتاب‌های روایی بابی با همین عنوان وجود دارد. اگر به سیره پیامبران و معصومین نیز نگاه شود، این سنت را در زندگی آنها خواهیم دید. پیامبران با سخت‌ترین مصائب مواجه بوده‌اند. زندگی ائمه معصومین نیز با سختی‌هایی مانند زندان، شکنجه و شهادت همراه بوده است. البته این سختی‌ها می‌تواند دلایلی نیز داشته باشد؛ مانند:
1. تقویت اراده و نفوس ایشان و گسترش سعه وجودی آنها و تقویت ولایت تکوینی ایشان.
2. ارتقای درجات ایشان در منازل آخرت.
3. تنفر هر چه بیشتر ایشان از دنیا و تبعات آن و رغبت بیشتر آنها به آخرت و آنچه نزد خداوند بر ایشان مهیا می‌ گردد.
4. تکثیر در تضرع و الحاح و التجا به حق و یاد خدا و کسب زاد و توشه بیشتر برای آخرت. البته خود اوَلیا نیز با رضایت و طیب خاطر از این بلایا استقبال می‌ کنند و با پیش آمدن این گرفتاری‌ ها بر یقین و ایمان و رضایشان افزوده می‌ شود و به خدا و ملاقات او شوق بیشتری پیدا می‌ کنند؛ زیرا پشت سر نهادن هر امتحانی، ارتقای رتبه‌ای را در پی دارد و عمر کوتاه دنیا در برابر آخرت، و بلایای این جا در مقابل نعمات پایدار آن اصلاً قابل مقایسه نیست. اگر نظری کوتاه به کربلای سال 61 هجری بیفکنیم نمونه‌ هایی بارز از این عشق بازی‌ها را می ‌یابیم. [3]
تعارض نصوص دینی و راه ‌حل آن
از این نوع روایات و آیات در بین متون شرعی کم نیست. گاهی انسان با مطالعه آیات قرآن یا روایات در ظاهر به چنین تعارضاتی برخورد می کند. علمای اسلام برای حل این مشکل به طور تخصصی به این مسئله پرداخته‌اند و بخشی از کتب اصول فقه به ارائه راه‌حل‌هایی برای این تعارضات اختصاص داده شده است. مهم‌تر آن که خود اهل بیت نیز این مشکل را پیش‌بینی کرده‌اند و در روایات خود راه‌حل‌هایی برای چنین مشکلاتی بیان کرده‌اند. البته آنچه دانشمندان بدان اعتقاد دارند این است که اگر امکان داشت بین دو دلیل جمع مقبولی انجام شود، این کار مقدم است؛ اما در صورتی که امکان‌پذیر نبود، آن وقت به ناچار باید به روش‌هایی که در تقدیم روایات بر هم ‌دیگر گفته شده است عمل کنیم. [4]
اما آنچه که نسبت به این سؤال به ذهن می‌رسد این است که این دسته آیات و روایات دارای تعارض حقیقی نیستند و با کمی تأمل می‌توان بین آنها جمع مقبولی ارائه کرد. در ادامه به برخی از وجوه جمع بین آنها اشاره می‌کنم:
الف. سنت‌های الاهی مختلف‌اند و خداوند در شرایط مختلف سنت‌های مختلفی دارد؛ اما موقعیت و زمان هر سنتی به سادگی برای ما قابل تشخیص نیست؛ یعنی این که ممکن است وفور نعمت گاهی عذاب و گاهی پاداش باشد و همین طور بلاها ممکن است گاهی عذاب و گاهی مقدمه برای نزول پاداش و نعمت باشند؛ بنابراین، در عین حال که می‌دانیم سنت‌های الاهی بر حکمت استوارند و بی حکمت نیستند، اما نمی‌توانیم بگوییم چون ما ایمان آوردیم، پس باید از اکنون غرق در نعمت شویم. شاید خدا با سختی می‌خواهد مراتب بالاتری از ایمان برای ما حاصل شود. به عبارت دیگر، ممکن است این سنتی که در آیه گفته شده است مختص به شرایطی باشد و سنت دیگر مختص شرایطی دیگر.
به این تحلیل در حدیثی قدسی نیز اشاره شده است: ((خداوند می‌فرماید)برخی از مؤمنان هستند که تنها غنا و بی‌نیازی آنها را اصلاح می‌کند و اگر آنها را به غیر آن دچار کنم، هلاک می‌شوند. همین طور برخی از بندگان من هستند که تنها فقر حال آنها را اصلاح می‌کند و اگر آنها را به غیر آن دچار کنم، هلاک می‌شوند). [5]
ب. نزول برکات از آسمان و زمین تعارضی با امتحان مؤمنان با انواع بلاها ندارد. همان طور که در آیه قرآن بیان شد، با ایمان و تقوا برکات از آسمان و زمین جاری می‌شود؛ اما ممکن است خداوند در همان حال مؤمنان را با بلاهایی دیگر بیازماید؛ مثلاً‌ با گسترش ایمان و تقوا در یک جامعه، آن جامعه از مواهب آسمانی بهره‌مند می‌شود، اما تک تک مؤمنان که در آن جامعه هستند، با بلاهای دیگری مانند بیماری و ... آزمایش می‌شوند. در مورد حدیث امام صادق (ع) که در سؤال بیان شد، نیز توجه به این نکته مهم است که خود اهل بیت (ع) که مؤمنان راستین بودند، در عین این که گاهی رزق معنوی و مادی آنها از راه‌های گوناگون فراهم می‌شد، اما گاهی نیز دچار انواع بلا و امتحان می‌شدند که مهم‌ترین آنها جریان شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا است.
ج. حتماً لازم نیست که برکات را به معنای برکات مادی صرف ببینیم، بلکه قطعاً‌ برکات معنوی نیز مورد نظر است. این که خداوند مؤمنان را با سختی‌ها آزمایش می‌کند، یکی از همین برکات معنوی است؛ چراکه سبب کمال قرب در آنها می‌شود.
د. ممکن است که گفته شود که در آیه مورد نظر همان طور که در ترجمه هم آمد، اشاره به یک سنت اجتماعی دارد؛ یعنی اگر قومی ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، خداوند برای آنها برکات را نازل می‌کند. در صورتی که روایات بعدی اشاره به سنتی فردی دارد که خدا اگر کسی ایمان آورد، او را به انواع بلا و امتحان می‌آزماید؛ بنابراین، جامعه با ایمان آوردن و تقوای افراد آن از برکات مادی و معنوی بهره‌مند می‌شود و تک تک افراد آن با سنت دوم آزمایش می‌شوند.

پی نوشتها:
[1] اعراف، 94 – 100.
[2] طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، محمد باقر، ج 8، ص 247 – 248.
[3] islamquest.net/fa/archive/question/1244.
[4] مظفر، محمد رضا، اصول فقه، ج 3 و 4، ص 233، دارالکتب العلمیة، قم، چاپ دوم.
[5] کلینی، اصول کافی، ج 4، ص 54، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین