پاسخ اجمالی: ملائکه و فرشتگان موجودات بسیار شریف و لطیف هستند و دارای ویژگی های نیک فراوانی هستند -که در آیات قرآن بیان شده است- از جمله این که صفات و ویژگی های خاکی و حیوانی در وجود آنان راه ندارد و اساسا آنان هیچ گونه میل و قدرتی بر انجام گناه و معصیت ندارند و به همین دلیل است که از هر گونه گناه و معصیت پاک و مبرا هستند. هاروت و ماروت زمانی به میان مردم آمدند که بازار سحر داغ بود و مردم گرفتار چنگال ساحران، آنها مردم را به طرز ابطال سحر ساحران آشنا ساختند. بنابراین، تعلیم سحر به انسان های آن زمان برای از بین بردن سحر ساحران بوده است و چنین تعلیمی گناه و حرام نیست، تا این شبهه پیش آید که اگر فرشتگان معصوم اند و مرتکب گناه نمی شوند، پس تعلیم سحر توسط هاروت و ماروت چگونه قابل توجیه است. پاسخ تفصیلی: عصمت فرشتگان ملائکه و فرشتگان موجودات بسیار شریف و لطیف هستند و دارای ویژگی های نیک فراوانی هستند -که در آیات قرآن بیان شده است- از جمله این که صفات و ویژگی های خاکی و حیوانی در وجود آنان راه ندارد و اساسا آنان هیچ گونه میل و قدرتی بر انجام گناه و معصیت ندارند و به همین دلیل است که از هر گونه گناه و معصیت پاک و مبرا هستند. بنابراین، اگر عصمت و معصوم بودن صرفا به معنای عدم ارتکاب گناه و معصیت باشد می توان گفت فرشتگان هم معصوم هستند؛ زیرا آنان از هر گونه گناه و معصیت پاک و مبرا هستند. [1] امام عسکری (ع) می ‌فرماید: "فرشتگان خدا به کمک الطاف الاهی از کفر و امور ناپسند، معصوم و در امان‌اند". [2] حرمت سحر سحر عملی خارق العاده است که گاهی یک نوع چشم‌بندی و تردستی است، و گاه تنها جنبه روانی و خیالی و تلقینی دارد. و گاه با استفاده از خواص ناشناخته فیزیکی و شیمیایی بعضی از اجسام و عناصر و گاه از طریق کمک گرفتن از شیاطین انجام می گیرد. ساحران، افراد منحرف و دنیاپرستی هستند که اساس کارشان بر تحریف حقایق است و در اغلب موارد از توجه بیش از حد عده ای به خرافات و اوهام، سوء استفاده کرده و بساط خود را پهن می نمایند. بدیهی است که افزایش سطح آگاهی های مردم، بهترین راه برای مقابله با این گونه امور محسوب می گردد . در احادیثی که از پیشوایان بزرگ اسلام به ما رسیده است سحر به شدت مذمت و از آن نهی شده است . [3] ماجرای فرشته هاروت و ماروت از احادیث چنین بر می آید که در زمان سلیمان پیامبر (ع) گروهی در کشور او به عمل سحر و جادوگری پرداختند. سلیمان دستور داد تمام نوشته ها و اوراق آنها را جمع آوری کرده، در محل مخصوصی نگه داری کنند. این نگه داری شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدی برای دفع سحر ساحران در میان آنها وجود داشته است. پس از وفات حضرت سلیمان گروهی آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضی از این موقعیت استفاده کرده و گفتند سلیمان اصلاً پیامبر نبوده، بلکه به کمک همین سحر و جادوگری ها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام می داد ! گروهی از بنی اسرائیل هم از آنها تبعیت کردند و سخت به جادوگری دل بستند، تا آن جا که دست از تورات نیز برداشتند . هنگامی که پیامبر اسلام (ص) ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلام نمود، سلیمان از پیامبران خدا بود، بعضی از احبار و علمای یهود گفتند: از محمد تعجب نمی کنید که می گوید سلیمان پیامبر است، در صورتی که او ساحر بوده است؟! این گفتار یهود علاوه بر این که تهمت و افترای بزرگی نسبت به این پیامبر الاهی محسوب می شد، لازمه اش تکفیر سلیمان (ع) بود؛ زیرا طبق گفته آنان سلیمان (ع) مرد ساحری بوده که خود را به دروغ پیامبر خوانده و این عمل موجب کفر است . آیات ذیل به آنها پاسخ می گوید: "و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌ خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل (هاروت) و (ماروت)، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی ‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌ گفتند: (ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)) ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می ‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند ولی هیچ گاه نمی‌ توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرا می‌ گرفتند که به آنان زیان می ‌رسانید و نفعی نمی ‌داد. و مسلما می ‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره ‌ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌ دانستند". [4] این دو فرشته زمانی به میان مردم آمدند که بازار سحر داغ بود و مردم گرفتار چنگال ساحران، آنها مردم را به طرز ابطال سحر ساحران آشنا ساختند، ولی از آن جا که خنثی کردن یک مطلب (همانند خنثی کردن یک بمب) فرع بر این است که انسان نخست از خود آن مطلب آگاه باشد و بعد طرز خنثی کردن آن را یاد بگیرد، ناچار بودند فوت و فن سحر را قبلاً شرح دهند، اما سوء استفاده کنندگان یهود همین را وسیله قرار دادند برای اشاعه هر چه بیشتر سحر و تا آن جا پیش رفتند که پیامبر بزرگ الاهی، حضرت سلیمان را نیز متهم ساختند که اگر عوامل طبیعی به فرمان او است، یا جن و انس از او فرمان می برند همه مولود سحر است. پس در سرزمین بابل چون سحر و جادوگری به اوج خود رسید و باعث ناراحتی و ایذای مردم گردیده بود، خداوند دو فرشته را به صورت انسان مأمور ساخت که عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند، تا بتوانند خود را از شر ساحران بر کنار دارند . ولی این تعلیمات بالاخره قابل سوء استفاده بود؛ چرا که فرشتگان ناچار بودند برای ابطال سحر ساحران، طرز آن را نیز تشریح کنند، تا مردم بتوانند از این راه به پیشگیری پردازند، این موضوع سبب شد که گروهی پس از آگاهی از طرز سحر، خود در ردیف ساحران قرار گیرند، با این که آن دو فرشته به مردم هشدار دادند که این یک نوع آزمایش الاهی برای شما است و حتی گفتند: سوء استفاده از این تعلیمات یک نوع کفر است. [5] در نتیجه تعلیم سحر به انسان های آن زمان برای از بین بردن سحر ساحران بوده است و چنین تعلیمی گناه و حرام نیست، تا این شبهه پیش آید که اگر فرشتگان معصوم اند و مرتکب گناه نمی شوند، پس تعلیم سحر توسط هاروت و ماروت چگونه قابل توجیه است؟ [6] پی نوشتها: [1] . islamquest.net/fa/archive/question/2139. [2] . بحار الانوار، ج 56، ص 321؛ مراجعه شود islamquest.net/fa/archive/question/2021. [3] . islamquest.net/fa/archive/question/2068. [4] . بقره، 102. [5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج1، ص 369 - 375، دارالکتب الاسلامیة، تهران. [6] . islamquest.net/fa/archive/question/2068. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
ملائکه و فرشتگان موجودات بسیار شریف و لطیف هستند و دارای ویژگی های نیک فراوانی هستند -که در آیات قرآن بیان شده است- از جمله این که صفات و ویژگی های خاکی و حیوانی در وجود آنان راه ندارد و اساسا آنان هیچ گونه میل و قدرتی بر انجام گناه و معصیت ندارند و به همین دلیل است که از هر گونه گناه و معصیت پاک و مبرا هستند.
هاروت و ماروت زمانی به میان مردم آمدند که بازار سحر داغ بود و مردم گرفتار چنگال ساحران، آنها مردم را به طرز ابطال سحر ساحران آشنا ساختند.
بنابراین، تعلیم سحر به انسان های آن زمان برای از بین بردن سحر ساحران بوده است و چنین تعلیمی گناه و حرام نیست، تا این شبهه پیش آید که اگر فرشتگان معصوم اند و مرتکب گناه نمی شوند، پس تعلیم سحر توسط هاروت و ماروت چگونه قابل توجیه است.
پاسخ تفصیلی:
عصمت فرشتگان
ملائکه و فرشتگان موجودات بسیار شریف و لطیف هستند و دارای ویژگی های نیک فراوانی هستند -که در آیات قرآن بیان شده است- از جمله این که صفات و ویژگی های خاکی و حیوانی در وجود آنان راه ندارد و اساسا آنان هیچ گونه میل و قدرتی بر انجام گناه و معصیت ندارند و به همین دلیل است که از هر گونه گناه و معصیت پاک و مبرا هستند.
بنابراین، اگر عصمت و معصوم بودن صرفا به معنای عدم ارتکاب گناه و معصیت باشد می توان گفت فرشتگان هم معصوم هستند؛ زیرا آنان از هر گونه گناه و معصیت پاک و مبرا هستند. [1]
امام عسکری (ع) می فرماید: "فرشتگان خدا به کمک الطاف الاهی از کفر و امور ناپسند، معصوم و در اماناند". [2]
حرمت سحر
سحر عملی خارق العاده است که گاهی یک نوع چشمبندی و تردستی است، و گاه تنها جنبه روانی و خیالی و تلقینی دارد. و گاه با استفاده از خواص ناشناخته فیزیکی و شیمیایی بعضی از اجسام و عناصر و گاه از طریق کمک گرفتن از شیاطین انجام می گیرد. ساحران، افراد منحرف و دنیاپرستی هستند که اساس کارشان بر تحریف حقایق است و در اغلب موارد از توجه بیش از حد عده ای به خرافات و اوهام، سوء استفاده کرده و بساط خود را پهن می نمایند. بدیهی است که افزایش سطح آگاهی های مردم، بهترین راه برای مقابله با این گونه امور محسوب می گردد .
در احادیثی که از پیشوایان بزرگ اسلام به ما رسیده است سحر به شدت مذمت و از آن نهی شده است . [3]
ماجرای فرشته هاروت و ماروت
از احادیث چنین بر می آید که در زمان سلیمان پیامبر (ع) گروهی در کشور او به عمل سحر و جادوگری پرداختند. سلیمان دستور داد تمام نوشته ها و اوراق آنها را جمع آوری کرده، در محل مخصوصی نگه داری کنند. این نگه داری شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدی برای دفع سحر ساحران در میان آنها وجود داشته است.
پس از وفات حضرت سلیمان گروهی آنها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضی از این موقعیت استفاده کرده و گفتند سلیمان اصلاً پیامبر نبوده، بلکه به کمک همین سحر و جادوگری ها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام می داد !
گروهی از بنی اسرائیل هم از آنها تبعیت کردند و سخت به جادوگری دل بستند، تا آن جا که دست از تورات نیز برداشتند .
هنگامی که پیامبر اسلام (ص) ظهور کرد و ضمن آیات قرآن اعلام نمود، سلیمان از پیامبران خدا بود، بعضی از احبار و علمای یهود گفتند: از محمد تعجب نمی کنید که می گوید سلیمان پیامبر است، در صورتی که او ساحر بوده است؟!
این گفتار یهود علاوه بر این که تهمت و افترای بزرگی نسبت به این پیامبر الاهی محسوب می شد، لازمه اش تکفیر سلیمان (ع) بود؛ زیرا طبق گفته آنان سلیمان (ع) مرد ساحری بوده که خود را به دروغ پیامبر خوانده و این عمل موجب کفر است .
آیات ذیل به آنها پاسخ می گوید: "و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می خواندند پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل (هاروت) و (ماروت)، نازل شد پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را، برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد میدادند. و) به هیچ کس چیزی یاد نمی دادند، مگر اینکه از پیش به او می گفتند: (ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)) ولی آنها از آن دو فرشته، مطالبی را می آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند ولی هیچ گاه نمی توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آنها قسمتهایی را فرا می گرفتند که به آنان زیان می رسانید و نفعی نمی داد. و مسلما می دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره ای نخواهد داشت. و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن فروختند، اگر می دانستند". [4]
این دو فرشته زمانی به میان مردم آمدند که بازار سحر داغ بود و مردم گرفتار چنگال ساحران، آنها مردم را به طرز ابطال سحر ساحران آشنا ساختند، ولی از آن جا که خنثی کردن یک مطلب (همانند خنثی کردن یک بمب) فرع بر این است که انسان نخست از خود آن مطلب آگاه باشد و بعد طرز خنثی کردن آن را یاد بگیرد، ناچار بودند فوت و فن سحر را قبلاً شرح دهند، اما سوء استفاده کنندگان یهود همین را وسیله قرار دادند برای اشاعه هر چه بیشتر سحر و تا آن جا پیش رفتند که پیامبر بزرگ الاهی، حضرت سلیمان را نیز متهم ساختند که اگر عوامل طبیعی به فرمان او است، یا جن و انس از او فرمان می برند همه مولود سحر است.
پس در سرزمین بابل چون سحر و جادوگری به اوج خود رسید و باعث ناراحتی و ایذای مردم گردیده بود، خداوند دو فرشته را به صورت انسان مأمور ساخت که عوامل سحر و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند، تا بتوانند خود را از شر ساحران بر کنار دارند .
ولی این تعلیمات بالاخره قابل سوء استفاده بود؛ چرا که فرشتگان ناچار بودند برای ابطال سحر ساحران، طرز آن را نیز تشریح کنند، تا مردم بتوانند از این راه به پیشگیری پردازند، این موضوع سبب شد که گروهی پس از آگاهی از طرز سحر، خود در ردیف ساحران قرار گیرند، با این که آن دو فرشته به مردم هشدار دادند که این یک نوع آزمایش الاهی برای شما است و حتی گفتند: سوء استفاده از این تعلیمات یک نوع کفر است. [5]
در نتیجه تعلیم سحر به انسان های آن زمان برای از بین بردن سحر ساحران بوده است و چنین تعلیمی گناه و حرام نیست، تا این شبهه پیش آید که اگر فرشتگان معصوم اند و مرتکب گناه نمی شوند، پس تعلیم سحر توسط هاروت و ماروت چگونه قابل توجیه است؟ [6]
پی نوشتها:
[1] . islamquest.net/fa/archive/question/2139.
[2] . بحار الانوار، ج 56، ص 321؛ مراجعه شود islamquest.net/fa/archive/question/2021.
[3] . islamquest.net/fa/archive/question/2068.
[4] . بقره، 102.
[5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج1، ص 369 - 375، دارالکتب الاسلامیة، تهران.
[6] . islamquest.net/fa/archive/question/2068.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] اگر فرشته مرتکب گناه نمی شود، پس چگونه فرشته هاروت و ماروت به انسان سحر تعلیم می دادند؟
- [سایر] اگر فرشته مرتکب گناه نمی شود، پس چگونه فرشته هاروت و ماروت به انسان سحر تعلیم می دادند؟
- [سایر] ماجرای هاروت و ماروت در قرآن چیست؟
- [سایر] ماجرای هاروت و ماروت در قرآن چگونه بیان شده است؟
- [سایر] جناب اقای رحیمی میخواستم در مورد داستان هاروت و ماروت که در قران ذکر شده مختصری اطلاعات داشته باشم سپاسگذارم
- [سایر] اگر پدر و مادر انسان مرتکب گناه شوند، آیا نهی از منکر آنان بیاحترامی محسوب نمیشود؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا وصیت کردن واجب است به طوری که انسان با ترک آن مرتکب معصیت شود؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] اگر پدر و مادر انسان، مرتکب گناه شوند، آیا نهی از منکر آنان بیاحترامی محسوب نمیشود؟
- [سایر] چرا افراد مرتکب گناه می شوند؟
- [سایر] چرا برخی از نمازگزاران مرتکب گناه میشوند؟
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط واجب به کسی که آشکارا مرتکب معصیت کبیره مانند ترک نماز و یا شرابخواری میشود، نمیتوان زکات داد، هرچند زکات را در معصیت مصرف نکند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . درجه دوم از امر به معروف و نهی از منکر آن است که اگر مرتکب منکر، با اظهار کراهت، ترک معصیت نکرد، با حُسن خلق و کلام حسن او را امر به ترک منکر نماید، و مصالح ترک منکر و فعل معروف و مفاسد عکس آن را بیان کند تا مرتکب، متنبه شود، و ترک معصیت بنماید، و اگر به همین مقدار، مرتکب متنبه شد و معصیت را ترک کرد، اداء وظیفه شده است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر با عین پولی که خمس آن را نداده ملکی بخرد، تصرّف او در آن ملک حرام ونمازش هم در آن باطل است در صورتی که با امکان و دسترسی بحاکم شرع جهت کسب اذن، اجازه نگرفته باشد وقصد ادأ خمس را هم نداشته باشد ولی در زکاْ بعید نیست معامله صحیح باشد و خواندن نماز در آن ملک بلا اشکال است ولی گناه بزرگی مرتکب شده است.
- [آیت الله مظاهری] تعلیم و تحصیل و به کارگیری رمل و اسطرلاب و علم طلسم و احضار ارواح و اجنّه و فرشته و خواب مغناطیسی و شعبده و کلّیه علوم غریبه حرام است، گرچه برای تفحّص و تجسّس نباشد.
- [آیت الله بهجت] به کسی که معصیت کبیره و اموری که در اسلام منکر و قبیح هست مرتکب میشود، مخصوصاً کسی که آشکارا معصیت انجام میدهد، بنابر احتیاط واجب نباید زکات بدهند، مگر بهقدر ضروریات او و خانوادهاش.
- [آیت الله اردبیلی] (هبه) آن است که انسان چیزی را که ملک خود اوست به رایگان ملک دیگری کند و به او ببخشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر خُمس دادن به سیّدی که معصیتکار است کمک به معصیت او باشد، نمیتوان به او خُمس داد و به سیّدی نیز که آشکارا معصیت میکند و مرتکب گناهانی مثل شرابخواری و ترک نماز میشود، اگرچه دادن خُمس کمک به معصیت او نباشد، بنابر احتیاط واجب نباید خُمس بدهند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر اِعراض نمودن و ترک معاشرت با گنهکار، موجب شود که او کمتر مرتکب معصیت شود یا احتمال بدهد که موجب این امر شود، واجب است، اگرچه بداند که موجب ترک کامل معصیت نمیشود و این امر در صورتی است که با مراتب دیگر، نتواند کاملاً از معصیت جلوگیری کند.
- [آیت الله سیستانی] تیمم در فضای غصبی باطل نیست ، پس اگر در ملک خود دستها را به زمین بزند و بی اجازه داخل ملک دیگری شود و دستها را به پیشانی بکشد ، تیمم او صحیح میباشد ، اگر چه گناه کرده است .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر صاحب ملک اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند که قلبا راضی نیست نماز خواندن در ملک او باطل است و اگر اجازه ندهد و انسان یقین کند که راضی است نماز او صحیح است