پاسخ اجمالی: می توان پرسش شما را در موارد زیر خلاصه کرد: 1.آیا متن و محتوای تورات به ویژه نسبت به داستان ها صحیح است یا این که تحریف شده است؟ 2.آیا پیامبران و خصوصاً حضرت سلیمان از خداوند نا فرمانی می کردند؟ 3.اعتبار داستان تورات نسبت به پادشاهی هخامنشیان چگونه است؟ در پاسخ به پرسش اول باید گفت: گرچه دین یهود منشأ الاهی داشته و یک دین توحیدی و ابراهیمی محسوب می شود، اما متأسفانه با خرافاتی که پس از حضرت موسی (ع) به آن آمیخته شده در بسیاری از موارد رنگ و بوی غیر دینی گرفته است. تورات های کنونی معلوم نیست در چه زمان و از روی چه مدارکی نسخه برداری شده است. بعید است که در زمان موسی (ع) چیزی از تورات نوشته شده و اگر هم نوشته شده با آن همه حوادث، باقی مانده باشد؛ زیرا در مصر و در چهل سال تحیر در سینا و پس از وفات موسی و جنگ های طولانی، وسیله آموختن نوشتن برایشان نبوده است. شاید موسی در چند سال که در دربار فرعون بود خود نوشتن آموخته باشد، به هر حال هر چه و آن چه بوده، به شهادت تاریخ همین تورات ناپدید گشته است. در اخبار ایّام دوّم آمده است: حلقیای کاهن کتاب توراة خداوند را که به واسطه موسی نازل شده بود پیدا کرد و آن را به شافان کاتب داد و او آن را نزد پادشاه آورد ...و عزرای کاهن نسخه دیگری به امر پادشاه ایران برای او نوشته است ... . وقایع نگاران می گویند: تورات (اصول شریعت) با تخریب هیکل به امر بخت النّصر با تابوت عهد به غارت برده شد. پس معلوم نیست که عزرا از روی چه نسخه‌ای آن را نوشته است. آیا به وی الهام شده یا از زبان دیگر کاهنان نوشته است. با روشن شدن پاسخ پرسش اول، پاسخ پرسش دوّم نیز روشن خواهد شد اما در عین حال به طور دقیق تر و جزئی تر به بررسی آن خواهیم پرداخت. توراتِ تحریف یافته کنونی دامان پاک حضرت سلیمان، این پیامبر بزرگ را آلوده به شرک و غیر آن می‌ کند. تورات بدترین نسبت ها را در زمینه بنا کردن بت کده، ترویج بت پرستی، عشق بی حساب به زنان و تعبیرات بسیار زننده از توصیف های عاشقانه او بیان کرده که نقل همه آن شرم آور است که در پاسخ تفصیلی تنها به یک قسمت که ملایم تر به نظر می‌رسد قناعت می‌کنیم و پرسش سوم نیز اشاره ای خواهیم داشت. پاسخ تفصیلی: این پرسش از چند بخش تشکیل شده که ضمن طرح آن به همان ترتیب به پاسخ آن می پردازیم. 1.آیا متن و محتوای تورات به ویژه نسبت به داستان ها صحیح است یا این که تحریف شده است؟ 2.آیا پیامبران و خصوصاً حضرت سلیمان از خداوند نا فرمانی می کردند؟ 3.اعتبار داستان تورات نسبت به پادشاهی هخامنشیان چگونه است؟ پاسخ پرسش اول: گرچه دین یهود منشأ الاهی داشته و یک دین توحیدی و ابراهیمی محسوب می شود، اما متأسفانه با خرافاتی که پس از حضرت موسی (ع) به آن آمیخته شده در بسیاری از موارد رنگ و بوی غیر دینی گرفته است. در پنج کتاب (چهار سفر و شرح تلمود) تورات کنونی، بیشتر وقایع و حوادث پس از وفات حضرت موسی و تاریخ ملوک و جنگ ها و رهبران است و در همین تورات نیز اشارات و کنایاتی به تحریف تورات اصلی وجود دارد. [1] تورات های کنونی معلوم نیست در چه زمان و از روی چه مدارکی نسخه برداری شده است. بلکه به شهادت خود تورات زمانی ناپدید گشته است. [2] در اخبار ایّام دوّم آمده است: حلقیای کاهن کتاب تورات خداوند را که به واسطه موسی نازل شده بود پیدا کرد و آن را به شافان کاتب داد و او آن را نزد پادشاه آورد ... و عزرای کاهن نسخه دیگری به امر پادشاه ایران برای او نوشته است ... . [3] وقایع نگاران می گویند: تورات (اصول شریعت) با تخریب هیکل به امر بخت النّصر با تابوت عهد به غارت برده شد. پس معلوم نیست که عزرا از روی چه نسخه‌ای آن را نوشته است. آیا به وی الهام شده یا از زبان دیگر کاهنان نوشته است. [4] با توجه به موارد مذکور چنین استفاده می شود که در زمان موسی (ع) چیزی از تورات نوشته نشده و اگر هم نوشته شده با آن همه حوادث، باقی نمانده است. البته آیه شریفه قرآن [5] خالی از دلالت بر این معنا نیست که همه تورات و انجیلی که در زمان پیامبر اسلام (ص) در دست یهود و نصارا بوده، محرَّف (تحریف شده) نبوده است، بلکه پاره‌ای از مطالب آن همان تورات و انجیل واقعی بوده، که بر موسی و عیسی (ع) نازل شده، (مثل آیاتی که نشانه های پیامبر در آن بوده است) اما همه آنها آیاتی که از طرف خدا نازل شده باشد نبوده، بلکه دستخوش سقط و تحریف شده است. و این نیز مسلم است که تورات و انجیل زمان رسول خدا (ص) همین تورات و انجیل چهارگانه (مرقس، یوحنا، متی و لوقا) زمان ما بوده است. پس قرآن کریم این تورات و اناجیل را فی الجمله نه صد در صد قبول دارد، و نیز به وقوع تحریف، و دستخوردگی آن شهادت داده‌ است. [6] پاسخ پرسش دوم: با روشن شدن پاسخ پرسش اول، پاسخ پرسش دوّم نیز روشن خواهد شد اما در عین حال به طور دقیق تر و جزئی تر به بررسی آن خواهیم پرداخت. اگر تورات فعلی را مورد بررسی قرار دهیم می‌بینیم در چندین مورد آن، تهمت‌هائی به پیامبران معصوم و اولو العزم (ع) وارد شده است. و اگر هیچ دلیل قاطعی برای تحریف و تغییر تورات نبود همین یک دلیل کافی بود. اکنون چند مورد آن را به عنوان نمونه بیان می کنیم. 1.از جمله آن تهمت‌ها، تهمت غیر قابل قبول است که به حضرت داود زده است: در تورات، مطالب مضحک و غیر قابل قبولی را در باره حضرت داود (ع) که از پیامبران بزرگ و معصوم خدا به شمار می‌رود نقل می‌کنند. خلاصه آن تهمت این است که حضرت داود با همسر (اوریا) که نام یکی از افراد ارتش داود بود زنا کرد و بعداً خود "اوریا" را به قتل رسانید. [7] 2.تورات تحریف شده می گوید: دخترهای لوط پدر را مست کرده و با او آمیخته و قوم موآب و بنی عمو از آن دو دختر پدید آمدند. [8] 3.آن گاه که اسحاق (فرزند حضرت ابراهیم(ع)) درگذشت پیغمبری به یعقوب رسید. اما می گوید: یعقوب در باره پیامبری با تقلّب خود را به جای برادر تو جا زد. [9] 4. داستان کشتی گرفتن اسرائیل با فرشته خداوند و یا با خود خداوند است که در تورات تحریف یافته کنونی دیده می‌شود یک داستان ساختگی و کودکانه است که از شان یک کتاب آسمانی به کلی دور است و این خود یکی از مدارک تحریف تورات کنونی است‌ [10] 5.اما چهره حضرت سلیمان در تورات کنونی! در حالی که قرآن سلیمان را پیامبری بزرگ می‌خواند با علم سرشار و تقوای بسیار پیامبری که با داشتن حکومت عظیم هرگز اسیر مقام و مال نشد، و به آنها که از سوی ملکه سبا برای فریفتنش هدایای بسیار گرانبهایی آورده بودند گفت: آیا مرا به وسیله مال می‌خواهید کمک کنید؟ در حالی که آنچه خدا به من داده است از آنچه به شما داده برتر است". [11] پیامبری که منتها آرزویش این بود بتواند شکر نعمت های پروردگار را به جا آورد: " گفت پروردگارا! مرا یاری و الهام کن تا بتوانم شکر نعمتهایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای بجای آورم". [12] رهبری که حتی اجازه نمی‌داد کسی آگاهانه به مورچه‌ای ستم کند، از این رو در وادی نمل، مورچه‌ای صدا زد " ای مورچگان به لانه‌ها بروید مبادا سلیمان و لشکریانش ناآگاهانه شما را پایمال کنند"!. [13] حکیمی بود که در عین قدرت جز با منطق سخن نمی‌گفت، و حتی در گفتگو با پرنده‌ای همچون هدهد، حق و عدالت را از دست نمی‌داد. حاکمی بود که قرآن او را با اوصافی همچون اواب (بسیار بازگشت کننده به سوی خدا) و نعم العبد (بنده بسیار خوب) خوانده. کسی که خداوند" حکومت" و" علم" را در اختیار او قرار داده بود و کسی که او را مشمول هدایت خویش فرموده بود، و کسی که یک لحظه در عمرش به خدا شرک نورزید. امّا تورات تحریف یافته کنونی دامان پاک حضرت سلیمان، این پیامبر بزرگ را آلوده به شرک و غیر آن می‌کند. تورات بدترین نسبت ها را در زمینه بنا کردن بت کده، ترویج بت پرستی، عشق بی حساب به زنان و تعبیرات بسیار زننده از توصیف های عاشقانه او بیان کرده که نقل همه آن شرم آور است تنها به یک قسمت که ملایم تر به نظر می‌رسد قناعت می‌ کنیم. در کتاب اول ملوک و پادشاهان چنین می‌ خوانیم. سلیمان ملک، غیر از دختر فرعون زنان بی گانه بسیاری را از" موآبیان" و" عمونیان" و" ادومیان" و" صیدونیان" و" حتیان" دوست می‌داشت از امت هایی که خداوند بنی اسرائیل را فرموده بود که شما به ایشان در نیائید (و ازدواج نکنید) و ایشان به شما در نیایند که ایشان قلب شما را به خدایان خودشان مایل خواهند گردانید، و سلیمان از راه محبت به ایشان ملصق شد! و او هفت صد زن بانویه (عقدی) و سی صد متعه (موقت) داشت! و ایشان قلبش را برگردانیدند، و واقع شد وقت پیری سلیمان که زن هایش قلبش را به سمت خدایان غریب برگردانیدند، و قلبش مثل قلب پدرش داود با خدایش کامل نبود! و سلیمان در عقب" عشترون" خدای صیدونیان و" ملکوم" مکروه عمونیان (بت عمونیان) رفت، و سلیمان در نظر خداوند بدی کرد و مثل پدرش داود راه خداوند را تماماً نرفت!! آن گاه سلیمان مقام بلندی را به کوهی که روبروی" اورشلیم" است به خصوص" کموش" مکروه پسران عمون بنا کرد، پس خداوند به سلیمان، به سبب این که قلبش از خداوند خدای اسرائیل که وی را دو مرتبه مرئی شد برگردانید غضبناک شد... و خداوند به سلیمان گفت چون که این عمل از تو صادر شد، و عهد مرا و فرائضی که به تو امر فرموده نگاه نداشتی، البته مملکت تو را از دست تو خواهم گرفت! و به بنده‌ات خواهم داد! نهایت به ایام تو این را نخواهم کرد، به سبب پدرت داود، و از دست پسرت آن را خواهم گرفت ... نهایت تمامی مملکت را از دست او (سلیمان) نخواهم گرفت، بلکه به پاس خاطر بنده من داود که برگزیدم به جهت این که اوامر و فرائض مرا نگاه داشته بود! او را در تمامی روزهای عمرش سلطان خواهم نمود ...) . [14] از مجموع این داستان دروغین تورات چنین بر می ‌آید: 1- سلیمان علاقه زیادی به زنان طوایف بت‌پرست داشت، و بر خلاف دستور خدا عده زیادی از آنان را گرفت، و کم کم به مذهب آنها تمایل پیدا کرد! و با این که 700 زن عقدی و 300 زن متعه داشت! علاقه شدید او به زن ها او را از راه خدا بیرون برد! (نعوذ باللَّه). 2- سلیمان صریحاً دستور ساختن بت خانه داد، و روی کوهی که در برابر" اورشلیم" آن مرکز مقدس اسرائیل قرار داشت، بت کده‌ای برای بت" کموش" بت معروف طایفه" موابیان" و بت" مولک"- بت مخصوص طایفه" بنی عمون" بنا کرد و به بت" عشترون" بت" صیدونیان" نیز علاقه خاصی پیدا کرد و همه اینها در سر پیری واقع شد! 3- خداوند به خاطر این انحراف و گناه بزرگ مجازاتی برای او قائل شد و آن مجازات این بود که کشور او را از دستش بگیرد، ولی نه از دست خودش، بلکه از دست فرزندش" رحبعام"! و به او مهلت خواهد داد هر چه می‌خواهد سلطنت کند، این هم به خاطر بنده خاص خدا داود پدر سلیمان بود، همان بنده خاص خدا که طبق تصریح تورات العیاذ باللَّه مرتکب قتل نفس و زنای محصنه و تصاحب زن افسر رشید و خدمتگزار خود گردیده بود!! آیا این تهمت های ناروا را کسی می‌تواند به ساحت مقدس مردی مانند سلیمان نسبت دهد؟! اگر ما سلیمان را- همان طور که قرآن می‌گوید- پیامبر بدانیم که وضع روشن است. و اگر هم او را در ردیف پادشاهان بنی اسرائیل بدانیم باز چنین نسبت هایی ممکن نیست در باره او صادق باشد. این که بر اساس تورات اگر او را پیامبر ندانیم مسلّماً تالی تلو پیامبر بوده؛ زیرا دو کتاب از کتب عهد قدیم یکی بنام" مواعظ سلیمان- یا- حکمت های سلیمان" و دیگری بنام" سرود سلیمان" از گفته‌های این مرد بزرگ الهی است. اما در مورد پادشاهان هخامنشیان قرآن صراحتا به سرگذشت آنها نپرداخته اما یهود به خاطر نجاتشان از دست بخت النصر توسط کوروش با توجه به وجود اصل تحریف در کتابشان احتمالا اغراق هایی انجام دادند. به راستی یهودیان و مسیحیان که به تورات کنونی معتقدند چه جوابی برای این سؤالات دارند؟ و این رسواییها را چگونه می‌ پذیرند؟! [15] درباره تحریف تورات و انجیل و اسناد تاریخی آن برای توضیح بیشتر به کتاب" الهدی الی دین المصطفی" و" انیس الاعلام" مراجعه شود. پی نوشتها: [1]. کتاب مقدس، سفر تثنیه فصل 31. [2]. کتاب مقدس، فصل 34، فقره 14 – 17. [3]. کتاب مقدس، سفر عزرا، فصل 7. [4]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج ‌5، پاورقی ص 13، پرتوی از قرآن‌، شرکت سهامی انتشار، تهران‌، چاپ چهارم‌، 1362 ش‌. [5]. بقره، 89، و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برای آنها آمد که موافق نشانه‌ هایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران می‌دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامی که این کتاب، و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند لعنت خدا بر کافران باد!‌. [6]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی همدانی سید محمد باقر، ج ‌3، ص 10، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، 1374 ش.‌ [7]. تورات، کتاب دوم (شموئیل) فصل 11 در جمله‌های- 2 الی 27-به نقل از تفسیر آسان، ج ‌17، ص 22. [8]. سفر پیدایش باب 19 [9]. در سفر پیدایش باب 27، به نقل از ترجمه بیان السعادة، ج‌7، ص: 430. [10]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌1، ص: 205، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش‌. [11]. نمل، 36، أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتاکُمْ:". [12]. نمل، 19، وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی‌ والِدَیَّ. [13]. در آیه 18 سوره نمل آمده است: یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ. قید لایشعرون بر این نکته دلالت دارد که با آگاهی، لشکر سلیمان به این کار اقدام نخواهند کرد. [14]. تورات" کتاب اول" ملوک و پادشاهان" فصل یازدهم جمله‌های 1 تا 34. [15]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌18، ص 48، 49، 50 و 51. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
می توان پرسش شما را در موارد زیر خلاصه کرد:
1.آیا متن و محتوای تورات به ویژه نسبت به داستان ها صحیح است یا این که تحریف شده است؟
2.آیا پیامبران و خصوصاً حضرت سلیمان از خداوند نا فرمانی می کردند؟
3.اعتبار داستان تورات نسبت به پادشاهی هخامنشیان چگونه است؟
در پاسخ به پرسش اول باید گفت:
گرچه دین یهود منشأ الاهی داشته و یک دین توحیدی و ابراهیمی محسوب می شود، اما متأسفانه با خرافاتی که پس از حضرت موسی (ع) به آن آمیخته شده در بسیاری از موارد رنگ و بوی غیر دینی گرفته است.
تورات های کنونی معلوم نیست در چه زمان و از روی چه مدارکی نسخه برداری شده است. بعید است که در زمان موسی (ع) چیزی از تورات نوشته شده و اگر هم نوشته شده با آن همه حوادث، باقی مانده باشد؛ زیرا در مصر و در چهل سال تحیر در سینا و پس از وفات موسی و جنگ های طولانی، وسیله آموختن نوشتن برایشان نبوده است. شاید موسی در چند سال که در دربار فرعون بود خود نوشتن آموخته باشد، به هر حال هر چه و آن چه بوده، به شهادت تاریخ همین تورات ناپدید گشته است.
در اخبار ایّام دوّم آمده است: حلقیای کاهن کتاب توراة خداوند را که به واسطه موسی نازل شده بود پیدا کرد و آن را به شافان کاتب داد و او آن را نزد پادشاه آورد ...و عزرای کاهن نسخه دیگری به امر پادشاه ایران برای او نوشته است ... .
وقایع نگاران می گویند: تورات (اصول شریعت) با تخریب هیکل به امر بخت النّصر با تابوت عهد به غارت برده شد. پس معلوم نیست که عزرا از روی چه نسخهای آن را نوشته است. آیا به وی الهام شده یا از زبان دیگر کاهنان نوشته است.
با روشن شدن پاسخ پرسش اول، پاسخ پرسش دوّم نیز روشن خواهد شد اما در عین حال به طور دقیق تر و جزئی تر به بررسی آن خواهیم پرداخت.
توراتِ تحریف یافته کنونی دامان پاک حضرت سلیمان، این پیامبر بزرگ را آلوده به شرک و غیر آن می کند.
تورات بدترین نسبت ها را در زمینه بنا کردن بت کده، ترویج بت پرستی، عشق بی حساب به زنان و تعبیرات بسیار زننده از توصیف های عاشقانه او بیان کرده که نقل همه آن شرم آور است که در پاسخ تفصیلی تنها به یک قسمت که ملایم تر به نظر میرسد قناعت میکنیم و پرسش سوم نیز اشاره ای خواهیم داشت.
پاسخ تفصیلی:
این پرسش از چند بخش تشکیل شده که ضمن طرح آن به همان ترتیب به پاسخ آن می پردازیم.
1.آیا متن و محتوای تورات به ویژه نسبت به داستان ها صحیح است یا این که تحریف شده است؟
2.آیا پیامبران و خصوصاً حضرت سلیمان از خداوند نا فرمانی می کردند؟
3.اعتبار داستان تورات نسبت به پادشاهی هخامنشیان چگونه است؟
پاسخ پرسش اول:
گرچه دین یهود منشأ الاهی داشته و یک دین توحیدی و ابراهیمی محسوب می شود، اما متأسفانه با خرافاتی که پس از حضرت موسی (ع) به آن آمیخته شده در بسیاری از موارد رنگ و بوی غیر دینی گرفته است.
در پنج کتاب (چهار سفر و شرح تلمود) تورات کنونی، بیشتر وقایع و حوادث پس از وفات حضرت موسی و تاریخ ملوک و جنگ ها و رهبران است و در همین تورات نیز اشارات و کنایاتی به تحریف تورات اصلی وجود دارد. [1]
تورات های کنونی معلوم نیست در چه زمان و از روی چه مدارکی نسخه برداری شده است. بلکه به شهادت خود تورات زمانی ناپدید گشته است. [2]
در اخبار ایّام دوّم آمده است: حلقیای کاهن کتاب تورات خداوند را که به واسطه موسی نازل شده بود پیدا کرد و آن را به شافان کاتب داد و او آن را نزد پادشاه آورد ... و عزرای کاهن نسخه دیگری به امر پادشاه ایران برای او نوشته است ... . [3]
وقایع نگاران می گویند: تورات (اصول شریعت) با تخریب هیکل به امر بخت النّصر با تابوت عهد به غارت برده شد. پس معلوم نیست که عزرا از روی چه نسخهای آن را نوشته است. آیا به وی الهام شده یا از زبان دیگر کاهنان نوشته است. [4]
با توجه به موارد مذکور چنین استفاده می شود که در زمان موسی (ع) چیزی از تورات نوشته نشده و اگر هم نوشته شده با آن همه حوادث، باقی نمانده است.
البته آیه شریفه قرآن [5] خالی از دلالت بر این معنا نیست که همه تورات و انجیلی که در زمان پیامبر اسلام (ص) در دست یهود و نصارا بوده، محرَّف (تحریف شده) نبوده است، بلکه پارهای از مطالب آن همان تورات و انجیل واقعی بوده، که بر موسی و عیسی (ع) نازل شده، (مثل آیاتی که نشانه های پیامبر در آن بوده است) اما همه آنها آیاتی که از طرف خدا نازل شده باشد نبوده، بلکه دستخوش سقط و تحریف شده است.
و این نیز مسلم است که تورات و انجیل زمان رسول خدا (ص) همین تورات و انجیل چهارگانه (مرقس، یوحنا، متی و لوقا) زمان ما بوده است.
پس قرآن کریم این تورات و اناجیل را فی الجمله نه صد در صد قبول دارد، و نیز به وقوع تحریف، و دستخوردگی آن شهادت داده است. [6]
پاسخ پرسش دوم:
با روشن شدن پاسخ پرسش اول، پاسخ پرسش دوّم نیز روشن خواهد شد اما در عین حال به طور دقیق تر و جزئی تر به بررسی آن خواهیم پرداخت.
اگر تورات فعلی را مورد بررسی قرار دهیم میبینیم در چندین مورد آن، تهمتهائی به پیامبران معصوم و اولو العزم (ع) وارد شده است. و اگر هیچ دلیل قاطعی برای تحریف و تغییر تورات نبود همین یک دلیل کافی بود.
اکنون چند مورد آن را به عنوان نمونه بیان می کنیم.
1.از جمله آن تهمتها، تهمت غیر قابل قبول است که به حضرت داود زده است:
در تورات، مطالب مضحک و غیر قابل قبولی را در باره حضرت داود (ع) که از پیامبران بزرگ و معصوم خدا به شمار میرود نقل میکنند. خلاصه آن تهمت این است که حضرت داود با همسر (اوریا) که نام یکی از افراد ارتش داود بود زنا کرد و بعداً خود "اوریا" را به قتل رسانید. [7]
2.تورات تحریف شده می گوید: دخترهای لوط پدر را مست کرده و با او آمیخته و قوم موآب و بنی عمو از آن دو دختر پدید آمدند. [8]
3.آن گاه که اسحاق (فرزند حضرت ابراهیم(ع)) درگذشت پیغمبری به یعقوب رسید. اما می گوید: یعقوب در باره پیامبری با تقلّب خود را به جای برادر تو جا زد. [9]
4. داستان کشتی گرفتن اسرائیل با فرشته خداوند و یا با خود خداوند است که در تورات تحریف یافته کنونی دیده میشود یک داستان ساختگی و کودکانه است که از شان یک کتاب آسمانی به کلی دور است و این خود یکی از مدارک تحریف تورات کنونی است [10]
5.اما چهره حضرت سلیمان در تورات کنونی!
در حالی که قرآن سلیمان را پیامبری بزرگ میخواند با علم سرشار و تقوای بسیار پیامبری که با داشتن حکومت عظیم هرگز اسیر مقام و مال نشد، و به آنها که از سوی ملکه سبا برای فریفتنش هدایای بسیار گرانبهایی آورده بودند گفت: آیا مرا به وسیله مال میخواهید کمک کنید؟ در حالی که آنچه خدا به من داده است از آنچه به شما داده برتر است". [11]
پیامبری که منتها آرزویش این بود بتواند شکر نعمت های پروردگار را به جا آورد: " گفت پروردگارا! مرا یاری و الهام کن تا بتوانم شکر نعمتهایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای بجای آورم". [12]
رهبری که حتی اجازه نمیداد کسی آگاهانه به مورچهای ستم کند، از این رو در وادی نمل، مورچهای صدا زد " ای مورچگان به لانهها بروید مبادا سلیمان و لشکریانش ناآگاهانه شما را پایمال کنند"!. [13]
حکیمی بود که در عین قدرت جز با منطق سخن نمیگفت، و حتی در گفتگو با پرندهای همچون هدهد، حق و عدالت را از دست نمیداد.
حاکمی بود که قرآن او را با اوصافی همچون اواب (بسیار بازگشت کننده به سوی خدا) و نعم العبد (بنده بسیار خوب) خوانده. کسی که خداوند" حکومت" و" علم" را در اختیار او قرار داده بود و کسی که او را مشمول هدایت خویش فرموده بود، و کسی که یک لحظه در عمرش به خدا شرک نورزید.
امّا تورات تحریف یافته کنونی دامان پاک حضرت سلیمان، این پیامبر بزرگ را آلوده به شرک و غیر آن میکند.
تورات بدترین نسبت ها را در زمینه بنا کردن بت کده، ترویج بت پرستی، عشق بی حساب به زنان و تعبیرات بسیار زننده از توصیف های عاشقانه او بیان کرده که نقل همه آن شرم آور است تنها به یک قسمت که ملایم تر به نظر میرسد قناعت می کنیم.
در کتاب اول ملوک و پادشاهان چنین می خوانیم.
سلیمان ملک، غیر از دختر فرعون زنان بی گانه بسیاری را از" موآبیان" و" عمونیان" و" ادومیان" و" صیدونیان" و" حتیان" دوست میداشت از امت هایی که خداوند بنی اسرائیل را فرموده بود که شما به ایشان در نیائید (و ازدواج نکنید) و ایشان به شما در نیایند که ایشان قلب شما را به خدایان خودشان مایل خواهند گردانید، و سلیمان از راه محبت به ایشان ملصق شد! و او هفت صد زن بانویه (عقدی) و سی صد متعه (موقت) داشت! و ایشان قلبش را برگردانیدند، و واقع شد وقت پیری سلیمان که زن هایش قلبش را به سمت خدایان غریب برگردانیدند، و قلبش مثل قلب پدرش داود با خدایش کامل نبود! و سلیمان در عقب" عشترون" خدای صیدونیان و" ملکوم" مکروه عمونیان (بت عمونیان) رفت، و سلیمان در نظر خداوند بدی کرد و مثل پدرش داود راه خداوند را تماماً نرفت!! آن گاه سلیمان مقام بلندی را به کوهی که روبروی" اورشلیم" است به خصوص" کموش" مکروه پسران عمون بنا کرد، پس خداوند به سلیمان، به سبب این که قلبش از خداوند خدای اسرائیل که وی را دو مرتبه مرئی شد برگردانید غضبناک شد... و خداوند به سلیمان گفت چون که این عمل از تو صادر شد، و عهد مرا و فرائضی که به تو امر فرموده نگاه نداشتی، البته مملکت تو را از دست تو خواهم گرفت! و به بندهات خواهم داد! نهایت به ایام تو این را نخواهم کرد، به سبب پدرت داود، و از دست پسرت آن را خواهم گرفت ... نهایت تمامی مملکت را از دست او (سلیمان) نخواهم گرفت، بلکه به پاس خاطر بنده من داود که برگزیدم به جهت این که اوامر و فرائض مرا نگاه داشته بود! او را در تمامی روزهای عمرش سلطان خواهم نمود ...) . [14]
از مجموع این داستان دروغین تورات چنین بر می آید:
1- سلیمان علاقه زیادی به زنان طوایف بتپرست داشت، و بر خلاف دستور خدا عده زیادی از آنان را گرفت، و کم کم به مذهب آنها تمایل پیدا کرد! و با این که 700 زن عقدی و 300 زن متعه داشت! علاقه شدید او به زن ها او را از راه خدا بیرون برد! (نعوذ باللَّه).
2- سلیمان صریحاً دستور ساختن بت خانه داد، و روی کوهی که در برابر" اورشلیم" آن مرکز مقدس اسرائیل قرار داشت، بت کدهای برای بت" کموش" بت معروف طایفه" موابیان" و بت" مولک"- بت مخصوص طایفه" بنی عمون" بنا کرد و به بت" عشترون" بت" صیدونیان" نیز علاقه خاصی پیدا کرد و همه اینها در سر پیری واقع شد!
3- خداوند به خاطر این انحراف و گناه بزرگ مجازاتی برای او قائل شد و آن مجازات این بود که کشور او را از دستش بگیرد، ولی نه از دست خودش، بلکه از دست فرزندش" رحبعام"! و به او مهلت خواهد داد هر چه میخواهد سلطنت کند، این هم به خاطر بنده خاص خدا داود پدر سلیمان بود، همان بنده خاص خدا که طبق تصریح تورات العیاذ باللَّه مرتکب قتل نفس و زنای محصنه و تصاحب زن افسر رشید و خدمتگزار خود گردیده بود!!
آیا این تهمت های ناروا را کسی میتواند به ساحت مقدس مردی مانند سلیمان نسبت دهد؟! اگر ما سلیمان را- همان طور که قرآن میگوید- پیامبر بدانیم که وضع روشن است.
و اگر هم او را در ردیف پادشاهان بنی اسرائیل بدانیم باز چنین نسبت هایی ممکن نیست در باره او صادق باشد.
این که بر اساس تورات اگر او را پیامبر ندانیم مسلّماً تالی تلو پیامبر بوده؛ زیرا دو کتاب از کتب عهد قدیم یکی بنام" مواعظ سلیمان- یا- حکمت های سلیمان" و دیگری بنام" سرود سلیمان" از گفتههای این مرد بزرگ الهی است.
اما در مورد پادشاهان هخامنشیان قرآن صراحتا به سرگذشت آنها نپرداخته اما یهود به خاطر نجاتشان از دست بخت النصر توسط کوروش با توجه به وجود اصل تحریف در کتابشان احتمالا اغراق هایی انجام دادند.
به راستی یهودیان و مسیحیان که به تورات کنونی معتقدند چه جوابی برای این سؤالات دارند؟ و این رسواییها را چگونه می پذیرند؟! [15]
درباره تحریف تورات و انجیل و اسناد تاریخی آن برای توضیح بیشتر به کتاب" الهدی الی دین المصطفی" و" انیس الاعلام" مراجعه شود.
پی نوشتها:
[1]. کتاب مقدس، سفر تثنیه فصل 31.
[2]. کتاب مقدس، فصل 34، فقره 14 – 17.
[3]. کتاب مقدس، سفر عزرا، فصل 7.
[4]. طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج 5، پاورقی ص 13، پرتوی از قرآن، شرکت سهامی انتشار، تهران، چاپ چهارم، 1362 ش.
[5]. بقره، 89، و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برای آنها آمد که موافق نشانه هایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران میدادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامی که این کتاب، و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند لعنت خدا بر کافران باد!.
[6]. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوی همدانی سید محمد باقر، ج 3، ص 10، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ش.
[7]. تورات، کتاب دوم (شموئیل) فصل 11 در جملههای- 2 الی 27-به نقل از تفسیر آسان، ج 17، ص 22.
[8]. سفر پیدایش باب 19
[9]. در سفر پیدایش باب 27، به نقل از ترجمه بیان السعادة، ج7، ص: 430.
[10]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج1، ص: 205، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374 ش.
[11]. نمل، 36، أَ تُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما آتانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتاکُمْ:".
[12]. نمل، 19، وَ قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ.
[13]. در آیه 18 سوره نمل آمده است: یا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ لا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمانُ وَ جُنُودُهُ وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ. قید لایشعرون بر این نکته دلالت دارد که با آگاهی، لشکر سلیمان به این کار اقدام نخواهند کرد.
[14]. تورات" کتاب اول" ملوک و پادشاهان" فصل یازدهم جملههای 1 تا 34.
[15]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج18، ص 48، 49، 50 و 51.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] با سلام و خسته نباشید می خواستم بپرسم که داستان هایی که در تورات آمده تا چه حد درست می باشد؟ چون در این کتاب ها مسائلی همچون نافرمانی حضرت سلیمان از خدا در اواخر عمرش مطرح شده است . در ضمن آن بخش از تورات که به پادشاهی هخامنشیان می پردازد تا چه حد اعتبار دارد؟ ممنون
- [سایر] چرا سلیمان کتاب آسمانی نداشت با اینکه زمان او تورات را مخفی کرده بودند؟
- [سایر] تفاوت داستان نوح (علیه السلام) در قرآن با داستان نوح در تورات چیست ؟
- [سایر] داستان حضرت موسی(ع) و دیدن خدا را بیان کنید؟
- [سایر] آیا حضرت سلیمان(ع) از یاد خدا غافل شد؟ در حالیکه خداوند ایشان را (نعم العبد) و (انه اواب) خطاب میفرماید؟
- [سایر] آیا حضرت سلیمان(ع) از یاد خدا غافل شد؟ در حالیکه خداوند ایشان را «نعم العبد» و «انه اواب» خطاب میفرماید؟
- [سایر] اگر پیامبران معصومند چرا خدا در قرآن می فرماید که حضرت آدم علیه السلام نافرمانی خدا کرد و از درخت ممنوعه خورد و از بهشت بیرون رانده شد؟
- [سایر] چرا بسیاری از احکام، داستان ها، اعتقادات و ... قرآن مثل تورات است، آیا قرآن کپی برداری از کتب قدیمی نیست؟
- [سایر] در داستان حضرت سلیمان نبی(ع) میخوانیم که حضرتش پس از اطلاع از عدم حضور هدهد، فرمود اگر دلیل موجهی برای غیبتش نداشته باشد، او را ذبح یا عذاب شدید میکنم. آیا این مقدار خشونت و عدم انعطاف برای پیامبر خدا روا است؟!
- [سایر] چرا خدای تعالی به حضرت سلیمان(ع) دستور ساخت داد، تا معبد سلیمان(معبد به این بزرگی) را بسازد؟
- [آیت الله اردبیلی] (اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ) یعنی: (شهادت میدهم که هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد.) (وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ) یعنی: (شهادت میدهم که محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بنده خدا و فرستاده اوست.) (أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ) یعنی: (خدایا بر محمد و آل محمد رحمت فرست.) (وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ) یعنی: (و شفاعت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول کن و مقام آن حضرت را نزد خود بلند فرما.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ أیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام بر تو ای پیامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَعَلی عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ) یعنی: (سلام خداوند بر ما نمازگزاران و تمام بندگان نیکوکار او باد.) (اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ) یعنی: (سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد.)
- [امام خمینی] - ترجمه تشهد و سلام (الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له )، یعنی ستایش،مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )، یعنی شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)، یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. (و تقبل شفاعته و ارفع درجته ) یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته )، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین )، یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ) یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کافر یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد، یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله را قبول ندارد، نجس است. و نیز کسی که یکی از ضروریات دین مبین اسلام را منکر شود، چنان چه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس می باشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد. و نیز کافر کتابی بنابر قول مشهور نجس است و احتیاط واجب رعایت این قول است.
- [آیت الله بروجردی] کافر یعنی؛ کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبدالله (ص) را قبول ندارد، نجس است و نیز کسی که ضروری دین (یعنی چیزی را که مثل نماز و روزهی مسلمانان جزءِ دین اسلام میدانند) منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است، نجس میباشد و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی پناه بر خدا به خدا، یا پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا یکی از ائمه معصومین(علیهم السلام) یا فاطمه زهرا(علیهم السلام) دشنام و ناسزا گوید یا عداوت داشته باشد، کافراست.
- [آیت الله سبحانی] فردی که به حد تکلیف رسیده ولی معترف به وجود خدا و یا وحدانیّت و یا نبوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) یا معاد(روز قیامت) نباشد بنابر احتیاط واجب نجس است. و همچنین اگر کسی یکی از احکام ضروری اسلام (مانند وجوب نماز و روزه و حج) را انکار کند و در نظر او ملازم با انکار یکی از امور یادشده باشد، نیز نجس می باشد.
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله بهجت] کسی که منکر خدا یا برای خدا شریک قائل است یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبداللّه صلی الله علیه و آله وسلم را قبول ندارد و همین طور کسی که ایمان به خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نداشته باشد، کافر و نجس می باشد . همچنین کسی که یکی از ضروریّات دین اسلام مثل نماز یا روزه را با علم به اینکه ضروری دین است انکار نماید ، نجس می باشد . و اگر از روی تقصیر نداند و انکار نماید ، احتیاطا باید از او اجتناب کرد .
- [آیت الله وحید خراسانی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم یا معاد است یا شاک در خدا و رسول است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا در و حدانیت خدا شک دارد نجس است و همچنین است خوارج یعنی کسانی که بر امام معصوم علیه السلام خروج کنند و غلات یعنی انهایی که قایل به خدایی یکی از ایمه علیهم السلام می باشند یا بگویند خدا در او حلول کرده است و نواصب یعنی کسانی که دشمن یکی از ایمه علیهم السلام یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام باشند و کسی که یکی از ضروریات دین را مثل نماز و روزه با علم به این که ضروری دین است منکر شود و اما اهل کتاب یعنی یهود و نصاری اقوی طهارت انها است هر چند احوط اجتناب است