حضرت سلیمان(ع) یکی از پیامبران الهی بوده که خداوند در قرآن با آیاتی او را مورد تمجید و تحسین خود قرار داده است. علاوه بر اینها شیعیان، قائل به عصمت انبیای الهی هستند و آنها را معصوم از هرگونه خطا و اشتباه می‌دانند و هرگونه انتساب بدی و زشتی بدان‌ها با اعتقادات شیعیان منافات دارد. با این حال؛ در قرآن آیا‌تی وجود دارد که در ظاهر با این عقیده منافات دارند: «إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشیِ‏ِّ الصَّافِنَاتُ الجْیَادُ، فَقَالَ إِنیّ‏ِ أَحْبَبْتُ حُبَّ الخْیرْ عَن ذِکْرِ رَبیّ‏ِ حَتیَ‏ تَوَارَتْ بِالحْجَابِ، رُدُّوهَا عَلیَ‏َّ فَطَفِقَ مَسْحَا بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ». در این آیات فراموشی ذکر خدا و قضا شدن نماز به سلیمان استناد داده شده است. اما مفسران کلمه «أَحْبَبْتُ» در عبارت «إِنیّ‏ِ أَحْبَبْتُ حُبَّ الخیر عَن ذِکْرِ رَبیّ‏ِ» را به معنای «أنبت» دانسته‌اند؛ یعنی از آنجا که این اسب را برای جهاد در راه خدا خواسته‌ام؛ بنابر این، دوست داشتن اینها نیز به جهت دوست داشتن پروردگار است و نه از روی هوا و هوس و نه از این‌که دوست داشتن اینها را بر دوست داشتن ذکر خدا مقدم کنم. همچنین قضا شدن نماز سلیمان را این‌گونه توجیه کرده‌اند: «باید دانست که علاقه سلیمان(ع) به اسبان برای خدا بوده، و علاقه به خدا او را علاقه‌مند به اسبان می‌کرد، چون می‌خواست آنها را برای جهاد در راه خدا تربیت کند، پس رفتنش و حضورش برای عرضه اسبان به وی، خود عبادت بوده است. پس در حقیقت عبادتی او را از عبادتی دیگر بازداشته، چیزی که هست نماز در نظر وی مهم‌‌تر از آن عبادت دیگر بوده است». البته برخی از مفسران قضا شدن نماز را نیز قبول نکرده و آن‌را مخالف آیات دانسته‌اند.
آیا حضرت سلیمان(ع) از یاد خدا غافل شد؟ در حالیکه خداوند ایشان را (نعم العبد) و (انه اواب) خطاب میفرماید؟
حضرت سلیمان(ع) یکی از پیامبران الهی بوده که خداوند در قرآن با آیاتی او را مورد تمجید و تحسین خود قرار داده است. علاوه بر اینها شیعیان، قائل به عصمت انبیای الهی هستند و آنها را معصوم از هرگونه خطا و اشتباه میدانند و هرگونه انتساب بدی و زشتی بدانها با اعتقادات شیعیان منافات دارد.
با این حال؛ در قرآن آیاتی وجود دارد که در ظاهر با این عقیده منافات دارند: «إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشیِِّ الصَّافِنَاتُ الجْیَادُ، فَقَالَ إِنیِّ أَحْبَبْتُ حُبَّ الخْیرْ عَن ذِکْرِ رَبیِّ حَتیَ تَوَارَتْ بِالحْجَابِ، رُدُّوهَا عَلیََّ فَطَفِقَ مَسْحَا بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ». در این آیات فراموشی ذکر خدا و قضا شدن نماز به سلیمان استناد داده شده است. اما مفسران کلمه «أَحْبَبْتُ» در عبارت «إِنیِّ أَحْبَبْتُ حُبَّ الخیر عَن ذِکْرِ رَبیِّ» را به معنای «أنبت» دانستهاند؛ یعنی از آنجا که این اسب را برای جهاد در راه خدا خواستهام؛ بنابر این، دوست داشتن اینها نیز به جهت دوست داشتن پروردگار است و نه از روی هوا و هوس و نه از اینکه دوست داشتن اینها را بر دوست داشتن ذکر خدا مقدم کنم. همچنین قضا شدن نماز سلیمان را اینگونه توجیه کردهاند: «باید دانست که علاقه سلیمان(ع) به اسبان برای خدا بوده، و علاقه به خدا او را علاقهمند به اسبان میکرد، چون میخواست آنها را برای جهاد در راه خدا تربیت کند، پس رفتنش و حضورش برای عرضه اسبان به وی، خود عبادت بوده است. پس در حقیقت عبادتی او را از عبادتی دیگر بازداشته، چیزی که هست نماز در نظر وی مهمتر از آن عبادت دیگر بوده است». البته برخی از مفسران قضا شدن نماز را نیز قبول نکرده و آنرا مخالف آیات دانستهاند.
- [سایر] آیا حضرت سلیمان(ع) از یاد خدا غافل شد؟ در حالیکه خداوند ایشان را «نعم العبد» و «انه اواب» خطاب میفرماید؟
- [سایر] آیا حضرت سلیمان(ع) با بلقیس ازدواج کرد؟
- [سایر] چرا خدای تعالی به حضرت سلیمان(ع) دستور ساخت داد، تا معبد سلیمان(معبد به این بزرگی) را بسازد؟
- [سایر] چگونه ممکن است غافل شدن از یاد خدا، انسان را همنشین شیطان کند؟
- [سایر] آیا خواندن تشهد نماز مطابق فرمان معصوم (ع) (نقل ابو بصیر از امام جعفر صادق (ع):"بسم الله و باالله و الحمد لله والاسماء السنی کلها لله اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له واشهدان محمدا عبده ورسوله ارسله بالحق بشیراً ونذیراً بین یدی الساعته اشهد ان ربی نعم الرب و ان محمداً نعم الرسول و ان علیاً نعم الوصی و نعم الامام اللهم صل علی محمد وآل محمد وتقبل شفاعته فی امته وارفع درجته")، مبطل نماز است یا مبطل نیست؟
- [سایر] خاورشناسان؛ حضرت داود(ع) و سلیمان(ع) را پادشاه دانستهاند نه نبی. چه استدلال قرآنی و عقلی و... را میتوان برای رد آنها آورد؟
- [سایر] یاد امام حسین(ع) چه تاثیری در یاد خداوند دارد؟
- [سایر] آیا ازدواج دختر حضرت علی(ع) با عمر نشانه موافقت حضرت با عمر نیست؟
- [سایر] داستان هایی که در تورات آمده؛ مانند نافرمانی حضرت سلیمان از خدا تا چه حد درست می باشد؟
- [سایر] چرا خداوند بین خطاب به رسول اکرم(ص) و خطاب به انبیای دیگر فرق گذاشته است؛ در خطاب به رسول اکرم(ص) میفرماید: (قل لا أسئلکم علیه اجراً الاّ المودّة فی القربی)، ولی در خطاب به سایر پیامبران(ع) فرمود: (قل لا اسئلکم علیه اجراً ان اجری الا علی الله)؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] سزاوار است شخص کاسب احکام خرید و فروش موارد محل ابتلاء را یاد بگیرد؛ حضرت صادق (ع) فرمودند: کسی که می خواهد خرید و فروش کند؛ باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن آن خرید و فروش کند؛ به واسطه معامله های باطل و شبهه ناک به هلاکت می افتد.
- [آیت الله خوئی] شخص کاسب سزاوار است احکام خرید و فروش در موارد محل ابتلاء را یاد بگیرد چنانچه از حضرت صادق (ع) روایت شده است: کسی که میخواهد خرید و فروش کند، باید احکام آن را یاد بگیرد و اگر پیش از یاد گرفتن احکام آن، خرید و فروش کند، به واسطة معاملههای باطل و شبههناک به هلاکت میافتد.
- [آیت الله بروجردی] در آشامیدن آب چند چیز مستحب است:اوّل:آب را به طور مکیدن بیاشامد.دوم:در روز ایستاده آب بخورد.سوم:پیش از آشامیدن آب (بسم الله) و بعد از آن (الحمد لله) بگوید.چهارم:به سه نفس آب بیاشامد.پنجم:از روی میل آب بیاشامد.ششم:بعد از آشامیدن آب حضرت ابا عبدالله (- ع) و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کسی که وضو ندارد بنا بر احتیاط حرام است اسم خداوند متعال را به هر زبانی نوشته شده باشد؛ مس نماید. و بهتر آن است که اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهرا (ع) را هم مس ننماید.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] آداب آشامیدن چند چیز است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب بسم اللّه و بعد از آن الحمد للّه بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب حضرت ابی عبداللّه (ع) و اهل بیت ایشان را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید. چیزهائی که در آشامیدن مذموم است
- [آیت الله نوری همدانی] اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر(ص) و جانشینان آن حضرت (ع) عمداً نسبت دروغ بدهد . اگر چه فوراً بگوید دروغ گفتم یا توبه کند ،روزة او باطل است .و احتیاط .اجب آن است که حضرت زهراسلام الله علیها و سایر پیغمبران و جانشینان آنان هم در این حکم فرقی ندارند .
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا نبوت است و یا معترف به آن نیست و یا برای خدا شریک قرار می دهد و همچنین غلاه (یعنی آنهائی که یکی از ائمه (ع) را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی آنهائی که با ائمه اطهار (ع) دشمنی می نمایند) نجسند و اما اهل کتاب (یعنی یهود و نصاری و مجوس) که پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه (ص) را قبول ندارند؛ نیز بنا بر مشهور نجس می باشند و این قول موافق احتیاط است و لکن بنا بر اظهر این طوایف پاکند و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود؛ چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است نجس می باشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .سجده برای غیر خدا حرام است. سجده فرشتگان برای حضرت آدم نبود, زیرا وی به مثابه قبله بود, چنانکه سجده حضرت یعقوب(ع)و فرزندان او برای حضرت یوسف(ع) نبود, بلکه به منظور شکر خدا بود. آنچه برخی از زائران قبور امامان معصوم(ع)به صورت سجده انجام میدهند، اگر به منظور شکر نعمت توفیق به زیارت آنان باشند, اشکال ندارد و اگر مقصود خضوع در برابر آنها باشد, حرام است و برای پرهیز از توّهم برخی، سزاوار است که چنین کاری انجام نشود.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام اسراف و تبذیر است و آن اقسامی دارد که یک قسم از آن حرام نیست. الف) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حرام که قرآن به آن (اتراف) میگوید که اگر در فردی پیدا شود دنیا و آخرت او را تباه میکند و قرآن او را فرد شومی از اهل جهنّم میداند: (وَ اصْحابُ الشِّمالِ ما اصْحابُ الشِّمالِ فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ انَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفین)[1] (و یاران چپ، کدامند یاران چپه در میان باد گرم و آب داغ. و سایهای از دود تار. نه خنک نه خشک. اینان بودند که پیش از این نازپروردگان بودند.) و اگر در ملّتی پیدا شود، آن ملّت را نابود میداند: (وَ اذا ارَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَولُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً)[2] (و چون بخواهیم شهری را هلاک کنیم، خوشگذرانان آن شهر را وا میداریم تا در آن به انحراف و فساد بپردازند، و در نتیجه عذاب بر آن شهر لازم گردد، پس آن را یکسره زیر و زِبَر کنیم.) ب) به هدر دادن نِعم الهی نظیر نابود کردن مال و عمر و آبرو و مانند اینها که قرآن به آن (تبذیر) میگوید و مبذّر را برادر شیطان میخواند: (انَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا اخْوانَ الشَّیاطین)[3] (همانا اسرافکنندگان برادران شیطانها هستند.) ج) فرو رفتن در مشتهیات نفس از راه حلال که به آن (اسراف) گفته میشود و آن گرچه حرام نیست، ولی محال است که مسرف بتواند به کمال انسانی برسد و قرآن او را مورد بیمهری و بیعنایتی از طرف حقّ میداند: صفحه 386 (انَّهُ لایُحِبُّ الْمُسْرِفین).[4] (به درستی که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمیدارد.) بلکه او را یک مؤمن واقعی نمیداند: (وَالَّذینَ اذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا)[5] (و کسانی که به هنگام بخشش، زیادهروی نمیکنند.)
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] آشامیدن شراب؛ حرام و در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند کافر است. از حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت شده است که فرمودند: شراب؛ ریشه بدیها و منشا گناهان است و کسی که شراب می خورد عقل خودرا از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد و احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند و روح ایمان و خدا شناسی از بدن او بیرون می رود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است و زبان از دهانش بیرون می آید و آب دهان او به سینه اش می ریزد و فریاد تشنگی او بلند است.