پاسخ اجمالی: مقصود از صفات جمال، صفاتی است که از کمالات موجود در مرحله ذات حکایت می کنند و مقصود از صفات جلال، صفاتی است که از تنزیه ذات از نقایص خبر می دهند. پاسخ تفصیلی: صفات جلال و جمال از دیدگاه کلام مقصود از صفات جمال، صفاتی است که از کمالات موجود در مرحله ذات حکایت می کنند و مقصود از صفات جلال، صفاتی است که از تنزیه ذات از نقایص خبر می دهند. در حقیقت صفات جمال، نشانه کمال و زیبایی است، و صفات جلال نشانه برتر بودن خدا از اتصاف به کاستی. صفات جمال مانند علم و قدرت و حیات و ... وصفات سلبی یا جلال، مانند پیراستگی از جسم ، جوهر، عرض و .... صفات و اسماء جمال و جلال در عرفان اسمای جلال، در اصطلاح عرفان نظری، عبارت اند از اسمائی که از عظمت و کبریای حق تعالی حکایت می کنند و باعث خفای او می شوند یا آن که موجب منع نعمتی یا کمالی در خلق اند. نظیر متکبر، عزیز، قهّار،منتقم و در عرفان عملی بر اسمایی اطلاق می شود که تجلّی آنها باعث قبض و هیبت سالک می شود. اسمای جمال در عرفان نظری اسمایی را گویند که باعث ظهور حق و اعطای کمالی از کمالات و نعمتی از نعمت ها بر خلق می شوند. نظیر رحیم، رزاق، لطیف و… و در عرفان عملی بر اسمایی اطلاق می شوند که تجلی آنها مایه انس و سرور سالک می شود. گفتنی است که تقابل مزبور تنها در ظاهر است نه در باطن چرا که در باطن هر جلالی جمالی نهفته و در باطن هر جمالی نیز جلالی نهفته است. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
مقصود از صفات جمال، صفاتی است که از کمالات موجود در مرحله ذات حکایت می کنند و مقصود از صفات جلال، صفاتی است که از تنزیه ذات از نقایص خبر می دهند.
پاسخ تفصیلی:
صفات جلال و جمال از دیدگاه کلام
مقصود از صفات جمال، صفاتی است که از کمالات موجود در مرحله ذات حکایت می کنند و مقصود از صفات جلال، صفاتی است که از تنزیه ذات از نقایص خبر می دهند. در حقیقت صفات جمال، نشانه کمال و زیبایی است، و صفات جلال نشانه برتر بودن خدا از اتصاف به کاستی. صفات جمال مانند علم و قدرت و حیات و ... وصفات سلبی یا جلال، مانند پیراستگی از جسم ، جوهر، عرض و ....
صفات و اسماء جمال و جلال در عرفان
اسمای جلال، در اصطلاح عرفان نظری، عبارت اند از اسمائی که از عظمت و کبریای حق تعالی حکایت می کنند و باعث خفای او می شوند یا آن که موجب منع نعمتی یا کمالی در خلق اند. نظیر متکبر، عزیز، قهّار،منتقم و در عرفان عملی بر اسمایی اطلاق می شود که تجلّی آنها باعث قبض و هیبت سالک می شود.
اسمای جمال در عرفان نظری اسمایی را گویند که باعث ظهور حق و اعطای کمالی از کمالات و نعمتی از نعمت ها بر خلق می شوند. نظیر رحیم، رزاق، لطیف و… و در عرفان عملی بر اسمایی اطلاق می شوند که تجلی آنها مایه انس و سرور سالک می شود.
گفتنی است که تقابل مزبور تنها در ظاهر است نه در باطن چرا که در باطن هر جلالی جمالی نهفته و در باطن هر جمالی نیز جلالی نهفته است.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] منظور از صفات جمال و جلال الاهی کدامند برای هرکدام دو مثال ذکر کنید؟
- [سایر] معنای صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند چیست؟
- [سایر] جمال و جلال حق تعالی به چه معناست؟
- [سایر] آیا اراده خداوند از صفات ذات است، یا از صفات فعل؟
- [سایر] منظور از اسماء و صفات خداوند چیست؟
- [سایر] معیار تفکیک صفات ذات و فعل خداوند چیست؟
- [سایر] چگونه بهشت تجلی گاه اسماء و صفات خداوند است؟
- [سایر] آیا صفات تکبر و تواضع سزاوار خداوند است؟
- [سایر] با سلام و تشکر از لطف شما؛ دیّان از صفات جمالیه خداوند متعال است، یا صفات جلالیه؟
- [سایر] اعجاز قرآن از نظر بیان صفات خداوند چگونه است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلو کنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، کافرند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مضطربه، مبتدئه و یا ناسیه، بیشتر از ده روز خون ببیند و تمام آن فاقد صفات حیض باشد و یا خونی که دارای صفات حیض است کمتر از سه روز باشد، تمام آن استحاضه است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مضطربه، مبتدئه و یا ناسیه، بیشتر از ده روز خون ببیند، خونی را که دارای صفات حیض است، حیض و خونی را که دارای صفات استحاضه است، استحاضه قرار میدهد، به شرط آن که اوّلاً: خون دارای صفات حیض کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد و ثانیا: خون دیگری با آن تعارض نکند، یعنی قبل از گذشتن ده روز از پایان خونی که دارای صفات حیض است، خون دیگری نبیند که دارای صفات حیض بوده و مجموع آن و خون اول که دارای صفات حیض است و روزهایی که در بین آنها واقع شده، بیشتر از ده روز باشد، مثل آن که پنج روز خون سرخ یا تیره و چهار روز خون زرد و دوباره هفت روز خون سرخ یا تیره ببیند.
- [آیت الله وحید خراسانی] مس نمودن خط قران یعنی رساندن جایی از بدن به خط قران برای کسی که وضو ندارد حرام است و رساندن موی بدن به قران مانعی ندارد در صورتی که از توابع بشره شمرده نشود و اگر قران را به زبان فارسی یا به زبان دیگری ترجمه کنند مس ان در غیر اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال اشکال ندارد
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که وضو ندارد بنابر احتیاط واجب نباید اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال را به هر زبانی که نوشته شده باشد مس نماید و احتیاط مستحب ان است که اسماء مبارکه چهارده معصوم علیهم السلام را هم بدون وضو مس ننماید
- [آیت الله خوئی] کسی که وضو ندارد بنابر احتیاط واجب حرام است اسم خداوند متعال و صفات خاصة او را به هر زبانی نوشته شده باشد مس نماید. و بهتر آن است که اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهراءِ علیهم السلام را هم مس ننماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر ناسیه بیشتر از ده روز خون ببیند و تمام آن دارای صفات حیض باشد و یا خونی که دارای صفات حیض است بیشتر از ده روز باشد و یا خون دیگری با آن تعارض کند، بنابر احتیاط واجب باید از ابتدای دیدن خون تا هفت روز را حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که وضو ندارد بنا بر احتیاط حرام است اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را - به هر زبانی که نوشته شده است - مس نماید، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و بلکه بنا بر احتیاط مستحب نامهای مبارک پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهمالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام را هم مسّ ننماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] حیوان جلاّل را اگر بخواهند حلال شود باید استبراء کنند، یعنی تا مدّتی آن را از خوردن نجاست باز دارند و به آن غذای پاک بدهند به نحوی که دیگر نگویند جلاّل است. و بنابر احتیاط واجب شتر را چهل روز و گاو را سی روز و بهتر است چهل روز، و گوسفند را ده روز و بهتر است چهارده روز و مرغابی را پنج روز و بهتر است هفت روز، و مرغ خانگی را سه روز و ماهی را یک شبانه روز استبراء کنند.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی با مبارزه نتوانست صفت رذیله یا صفات رذیله را ریشهکن کند، همین مقدار که آن را کنترل نماید و مانع طغیان آن شود، کفایت میکند.