آیا اراده خداوند از صفات ذات است، یا از صفات فعل؟
شرح پرسش: من قبول دارم که اراده جزء صفات ذاتی خداوند است، ولی در کتاب توحید صدوق روایتی از امام رضا(ع) آمده است که می‌فرماید: (الارادة و المشیة محدثة، فمن زعم أن الله تعالی لم یزل مریداً شائیاً فلیس بموحد. پاسخ اجمالی: برای این‌که بدانیم صفت اراده از صفات ذات است یا صفات فعل، باید ببینیم که منظور ما از مرید و با اراده بودن خدا چیست؟ اگر منظور ما این است که خداوند مانند انسان به هنگام صدور افعال دارای اراده است، البته با این تفاوت که اراده‌ی خدا هیچ‌گاه از مراد خود جدا نمی‌شود، در این صورت چون مراد، امری حادث است؛ یعنی مسبوق به عدم است، این اراده قطعا جدای از ذات خدا بوده و از صفات فعل است، در واقع این عین ایجاد خداوند است که از وجود خلق جدا نیست؛ اما اگر منظور ما این باشد که خداوند این‌گونه است که افعال او، از روی اراده صادر می‌گردد و مجبور نیست یا این‌که منظور ما از اراده، علم خدا به نظام احسن باشد، در این صورت این صفت از صفات ذات خواهد بود. پاسخ تفصیلی: یکی از بحث‌های قدیمی و پر چالش علم کلام مسئله اراده و اختیار است. مسئله اراده از دو جهت مورد بحث قرار گرفته است؛ یکی اراده‌ای که در انسان‌ها وجود دارد، و دیگری اراده داشتن خدا است؛ به این معنا که یکی از صفات خداوند مرید بودن او است، بحث اراده انسان در جای خود بحث مفصلی است و مجال جداگانه‌ای را می‌طلبد؛ لذا به تناسب بحث فعلی خود، فقط به معنای آن در انسان اشاره می‌کنیم. تعریف اراده در انسان اراده در انسان به معنای به وجود آمدن یک حالت نفسانی است که بعد از آگاهی نسبت به چیزی و پدید آمدن شوق، این حالت ایجاد شده و منشأ صدور فعل می‌شود، با توجه به این تعریف، اراده چیزی است که بر انسان عارض می‌شود؛ لذا چیزی است غیر از ذات او. وجود اراده برای خدا اصل وجود اراده برای خداوند متعال چیزی است که در میان مسلمانان کسی آن‌را انکار نمی‌کند؛ زیرا مسئله‌ای است که بارها و بارها در قرآن کریم به شکل‌های مختلف به آن اشاره شده و بر آن تأکید شده است؛ به عنوان مثال خداوند در آیه 82 سوره یس که می‌فرماید: (إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون)؛‌ امر خدا زمانی که اراده کند چیزی را این است که به آن بگوید ایجاد شو، بی‌درنگ آن چیز ایجاد می‌شود. همچنین آیاتی؛ مانند 105، 142، 212، 269،284 سوره بقره و آیات بسیار دیگری که مجال ذکر آن نیست. با وجود این وجه مشترک در میان مسلمانان، ولی در تفسیر اراده و نحوه ثبوت آن برای خداوند متعال، میان متکلمان و فلاسفه مسلمان اختلافاتی وجود دارد. همان‌طور که در ابتدا نیز اشاره کردیم این بحث یکی از مباحث قدیمی علم کلام است و قدمت آن به قرن دوم و عصر حضور و ظهور ائمه اطهار(ع) می‌رسد؛ لذا به تناسب این بحث و شبهاتی که پیرامون آن به وجود آمده است، امامان معصوم(ع) به مقتضای فهم و درک مخاطبین خود تفکر صحیح و نظریه کامل را در این مسئله و مسائل مشابه بیان نموده‌اند. نظریه‌های مربوط به اراده خداوند عمده نظریاتی که برای این مسئله می‌توان شمرد سه نظریه است: 1. اشاعره اشاعره که از اتباع شیخ ابو الحسن اشعری‌‌اند معتقدند که ذات حق متّصف است به صفات ثبوتیّه ثمانیه؛ از قبیل، علم، قدرت، حیات، اراده، کلام، سمع و بصر. آنان این صفات را اموری می‌دانند که زائد بر ذات بوده و در عین حال مانند ذات قدیم هستند.[1] 2. معتزله معتزله برای آن‌که خداوند را دارای صفات علم و غیره بدانند، و هم از اعتقاد به تعدّد قدما و تکثّر در ذات و وقوع در شرک احتراز جویند، می‌‌گفتند صفات خدا عین ذات او است نه زاید بر ذات؛ به عبارت دیگر، ذات خدا عین علم او و عین قدرت او و عین اراده او است.‌[2] 3. شیعه اما آنچه که شیعه از تعالیم اهل بیت(ع) از آن استفاده کرده و به آن معتقد است؛ این است که اراده از صفات فعل خداوند است. علامه طباطبائی(ره) در تفسیر المیزان می‌گوید؛ روایات وارده از ائمه اهل بیت(ع) در این‌که اراده خدا از صفات فعل است زیاد است، به طوری که به اصطلاح علمی به حد استفاضه می‌‌رسد.[3] به همین مناسبت در این‌جا به چند روایت که صریحاً صفت فعل بودن اراده خداوند را مطرح کرده اشاره نموده و بعد به بررسی سخنان برخی از فلاسفه و متکلمان می‌پردازیم. صفوان بن یحیی می‌گوید به امام رضا(ع) عرض کردم: از اراده خدا و اراده مخلوقات او برایم بگو، حضرت فرمود اراده مخلوق آن چیزی است که در ضمیر و نفس او می‌گذرد و بعد به صورت انجام کاری آشکار می‌شود، اما اراده خداوند متعال همان احداث کردن و ایجاد نمودن او است و چیزی غیر آن نیست؛ زیرا خدا تروّی و تفکر و هم و غم فکری ندارد، همه این صفات از او نفی می‌شود؛ چرا که اینها صفات خلق خدا است، پس اراده خدا همان فعل خدا است نه غیر آن! او می‌گوید ایجاد شو و آن چیز ایجاد می‌شود، بدون این‌که لفظی به کار بَرَد یا با زبانی سخن بگوید، یا این‌که از قبل به آن اهتمام داشته یا به آن فکر کند، هیچ چگونگی برای آن وجود ندارد، همان‌طور که خود خدا هیچ چگونگی و کیفیتی ندارد.[4] امام علی(ع) در فرازی از نهج البلاغه می‌فرماید: وقتی خداوند بودن یک چیزی را اراده کند به او می‌گوید، ایجاد شو و آن نیز بی‌درنگ ایجاد می‌شود، گفتن او، صوتی نیست که در گوش فرو رود و صدایی نیست که شنیده شود، کلام خداوند سبحان یکی از افعال او است که آن‌را ایجاد می‌کند، چیزی است که پیش از آن مانند آن نبوده(حادث است) و اگر بخواهد قدیم باشد، خدای دومی خواهد بود. [5] علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می‌فرماید: به هر حال اراده و مشیت وصفی است خارج از ذات و عارض بر ذات، و به همین جهت خدای تعالی آن‌طور که به صفات ذاتی‌‌اش از قبیل علم و قدرت موصوف می‌‌شود، به اراده و مشیت موصوف نمی‌‌شود؛ چون ذات او منزه از تغییر است، و با عروض عوارض دگرگون نمی‌‌شود. پس اراده و مشیت از صفات فعل او، و منتزع از فعل او، و یا از جمع شدن اسباب ناقصه که مجموع علت تامه است، می‌‌شود. بنابر این، اگر ما اراده خدا را مانند اراده انسان زائد بر ذات بدانیم و از طرفی آن‌را قدیم و لایزال بدانیم، در این صورت لازمه کلام ما این می‌‌شود که غیر از ذات خدا چیز دیگری هم ازلی بوده، چیزی که مخلوق او نبوده، بلکه با او بوده است، و این با توحید منافات دارد.[6] اما با این وجود در برخی تعبیرات حکما و فلاسفه‌ی شیعه دیده می‌شود که اراده را صفت ذات می‌دانند نه صفت فعل؛ لذا باید دید که منظور هر کدام از اراده چیست؟ مرحوم شهید مطهری در توضیح این‌که اراده در خداوند چیست و چگونه است می‌گوید: ذات او نظام خیر را تعقل می‌کند، نظام خیر ملائم با ذات است نه منافی. هر ذاتی با فعل خود ملائمت دارد. همین ملائمت می‌‌شود اراده او. وقتی ذات او فعلی را اقتضا داشته باشد و علم به آن فعل داشته باشد و [آن فعل‌] ملائمت با علم و عقل او هم داشته باشد، پس معنای اراده هم در او صادق است.‌[7] همان‌طور که ملاحظه می‌شود، ایشان اراده را همان ملائمت فعل با ذاتی که نظام خیر را تعقل می‌کند می‌داند؛ و چون تعقل نظام خیر و علم خدا همه از صفات ذات هستند و عین آن هستند طبیعتاً، و ملائمت نظام احسن که فعل خدا است با ذات او همیشگی است، در نتیجه اراده به این معنا همیشگی بوده و عین ذات خواهد بود. به عبارت دیگر، در این‌جا منشاء بودن و مبداء بودن ذات خداوند متعال برای نظام احسن می‌شود اراده خدا و این یک صفت ذات است نه فعل! نظیر این کلام از مرحوم شیخ مفید نیز نقل شده است: اراده خدا، علم او است به نظام احسن یا مصلحت نهفته در کارها؛ علمی که سبب آفرینش پدیده‌‌ها و انجام کارها در زمان‌‌های معیّن می‌‌شود. وصفِ ذات حق به اراده ازلی، همانا وصف ذات او به علم ازلی است.[8] تفسیر دیگری نیز می‌توان از اراده نمود که بنابر آن، اراده از صفات ذات خواهد بود و آن تفسیر این است که اگر ما ثبوت صفت اراده برای خدا را به معنای مختار بودن او بدانیم؛ یعنی فعلی که از او صادر می‌شود را خود او معین می‌کند نه این‌که دیگری برای او معین کند و او را مجبور به انجام آن سازد، در این صورت این صفت از صفات ذات خواهد بود نه صفات فعل، چون این صفت به مقتضای واجب الوجود بودن خدا برای او ثابت می‌شود و اگر این صفت را از صفات ذات خداوند ندانیم، به این معنا است که وجودی فوق وجود خدا وجود دارد که افعال او را معین می‌کند و او را مجبور و مقهور می‌سازد و این عین نقص است و با واجب الوجود بودن خدا سازگار نیست. بنابراین، اگر ما اراده خدا را چیزی غیر از ذات خدا تفسیر کرده و به معنای صدور فعلی از افعال از ناحیه او بدانیم، در این صورت قطعاً صفت فعل او است و اگر آن‌را به معنای مبدأیت خداوند برای صدور افعال بدانیم، و یا آن‌را عین علم او به نظام احسن دانسته و یا آن‌را تعبیر دیگری از صفت مختار بودن بدانیم، در این صورت، صفت اراده، صفت ذات خواهد بود. پی نوشتها: [1]. جامی، نور الدین عبد الرحمن، ‌ الدرة الفاخرة فی تحقیق مذهب الصوفیة و المتکلمین و الحکماء المتقدمین، ص 167، مؤسسه مطالعات اسلامی‌، تهران‌، 1358 ش‌. [2]. آشتیانی، میرزا احمد، تاریخ علم کلام در ایران و جهان، ص 159، دفتر تبلیغات اسلامی، قم‌، چاپ اول، 1383 ش.‌ [3]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوی همدانی‌، سید محمد باقر، ج 17 ص 177، دفتر انتشارات اسلامی‌، قم‌، 1374 ش.‌ [4]. شیخ صدوق، التوحید للصدوق، ص 147، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1398 ق. [5]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه (صبحی صالح) ص 274، هجرت‌، قم‌، 1414 ق.‌ [6]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‌14، ص: 512 [7]. جموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج‌8، ص: 367 ، [8]. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، ص 69، زمزم هدایت، قم‌، چاپ دوم، 1386 ش.‌ منبع: www.islamquest.net
عنوان سوال:

آیا اراده خداوند از صفات ذات است، یا از صفات فعل؟


پاسخ:

شرح پرسش:
من قبول دارم که اراده جزء صفات ذاتی خداوند است، ولی در کتاب توحید صدوق روایتی از امام رضا(ع) آمده است که می‌فرماید: (الارادة و المشیة محدثة، فمن زعم أن الله تعالی لم یزل مریداً شائیاً فلیس بموحد.

پاسخ اجمالی:
برای این‌که بدانیم صفت اراده از صفات ذات است یا صفات فعل، باید ببینیم که منظور ما از مرید و با اراده بودن خدا چیست؟ اگر منظور ما این است که خداوند مانند انسان به هنگام صدور افعال دارای اراده است، البته با این تفاوت که اراده‌ی خدا هیچ‌گاه از مراد خود جدا نمی‌شود، در این صورت چون مراد، امری حادث است؛ یعنی مسبوق به عدم است، این اراده قطعا جدای از ذات خدا بوده و از صفات فعل است، در واقع این عین ایجاد خداوند است که از وجود خلق جدا نیست؛ اما اگر منظور ما این باشد که خداوند این‌گونه است که افعال او، از روی اراده صادر می‌گردد و مجبور نیست یا این‌که منظور ما از اراده، علم خدا به نظام احسن باشد، در این صورت این صفت از صفات ذات خواهد بود.

پاسخ تفصیلی:
یکی از بحث‌های قدیمی و پر چالش علم کلام مسئله اراده و اختیار است. مسئله اراده از دو جهت مورد بحث قرار گرفته است؛ یکی اراده‌ای که در انسان‌ها وجود دارد، و دیگری اراده داشتن خدا است؛ به این معنا که یکی از صفات خداوند مرید بودن او است، بحث اراده انسان در جای خود بحث مفصلی است و مجال جداگانه‌ای را می‌طلبد؛ لذا به تناسب بحث فعلی خود، فقط به معنای آن در انسان اشاره می‌کنیم.
تعریف اراده در انسان
اراده در انسان به معنای به وجود آمدن یک حالت نفسانی است که بعد از آگاهی نسبت به چیزی و پدید آمدن شوق، این حالت ایجاد شده و منشأ صدور فعل می‌شود، با توجه به این تعریف، اراده چیزی است که بر انسان عارض می‌شود؛ لذا چیزی است غیر از ذات او.
وجود اراده برای خدا
اصل وجود اراده برای خداوند متعال چیزی است که در میان مسلمانان کسی آن‌را انکار نمی‌کند؛ زیرا مسئله‌ای است که بارها و بارها در قرآن کریم به شکل‌های مختلف به آن اشاره شده و بر آن تأکید شده است؛ به عنوان مثال خداوند در آیه 82 سوره یس که می‌فرماید: (إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون)؛‌ امر خدا زمانی که اراده کند چیزی را این است که به آن بگوید ایجاد شو، بی‌درنگ آن چیز ایجاد می‌شود. همچنین آیاتی؛ مانند 105، 142، 212، 269،284 سوره بقره و آیات بسیار دیگری که مجال ذکر آن نیست.
با وجود این وجه مشترک در میان مسلمانان، ولی در تفسیر اراده و نحوه ثبوت آن برای خداوند متعال، میان متکلمان و فلاسفه مسلمان اختلافاتی وجود دارد. همان‌طور که در ابتدا نیز اشاره کردیم این بحث یکی از مباحث قدیمی علم کلام است و قدمت آن به قرن دوم و عصر حضور و ظهور ائمه اطهار(ع) می‌رسد؛ لذا به تناسب این بحث و شبهاتی که پیرامون آن به وجود آمده است، امامان معصوم(ع) به مقتضای فهم و درک مخاطبین خود تفکر صحیح و نظریه کامل را در این مسئله و مسائل مشابه بیان نموده‌اند.
نظریه‌های مربوط به اراده خداوند
عمده نظریاتی که برای این مسئله می‌توان شمرد سه نظریه است:
1. اشاعره
اشاعره که از اتباع شیخ ابو الحسن اشعری‌‌اند معتقدند که ذات حق متّصف است به صفات ثبوتیّه ثمانیه؛ از قبیل، علم، قدرت، حیات، اراده، کلام، سمع و بصر. آنان این صفات را اموری می‌دانند که زائد بر ذات بوده و در عین حال مانند ذات قدیم هستند.[1]
2. معتزله
معتزله برای آن‌که خداوند را دارای صفات علم و غیره بدانند، و هم از اعتقاد به تعدّد قدما و تکثّر در ذات و وقوع در شرک احتراز جویند، می‌‌گفتند صفات خدا عین ذات او است نه زاید بر ذات؛ به عبارت دیگر، ذات خدا عین علم او و عین قدرت او و عین اراده او است.‌[2]
3. شیعه
اما آنچه که شیعه از تعالیم اهل بیت(ع) از آن استفاده کرده و به آن معتقد است؛ این است که اراده از صفات فعل خداوند است. علامه طباطبائی(ره) در تفسیر المیزان می‌گوید؛ روایات وارده از ائمه اهل بیت(ع) در این‌که اراده خدا از صفات فعل است زیاد است، به طوری که به اصطلاح علمی به حد استفاضه می‌‌رسد.[3]
به همین مناسبت در این‌جا به چند روایت که صریحاً صفت فعل بودن اراده خداوند را مطرح کرده اشاره نموده و بعد به بررسی سخنان برخی از فلاسفه و متکلمان می‌پردازیم.
صفوان بن یحیی می‌گوید به امام رضا(ع) عرض کردم: از اراده خدا و اراده مخلوقات او برایم بگو، حضرت فرمود اراده مخلوق آن چیزی است که در ضمیر و نفس او می‌گذرد و بعد به صورت انجام کاری آشکار می‌شود، اما اراده خداوند متعال همان احداث کردن و ایجاد نمودن او است و چیزی غیر آن نیست؛ زیرا خدا تروّی و تفکر و هم و غم فکری ندارد، همه این صفات از او نفی می‌شود؛ چرا که اینها صفات خلق خدا است، پس اراده خدا همان فعل خدا است نه غیر آن! او می‌گوید ایجاد شو و آن چیز ایجاد می‌شود، بدون این‌که لفظی به کار بَرَد یا با زبانی سخن بگوید، یا این‌که از قبل به آن اهتمام داشته یا به آن فکر کند، هیچ چگونگی برای آن وجود ندارد، همان‌طور که خود خدا هیچ چگونگی و کیفیتی ندارد.[4]
امام علی(ع) در فرازی از نهج البلاغه می‌فرماید: وقتی خداوند بودن یک چیزی را اراده کند به او می‌گوید، ایجاد شو و آن نیز بی‌درنگ ایجاد می‌شود، گفتن او، صوتی نیست که در گوش فرو رود و صدایی نیست که شنیده شود، کلام خداوند سبحان یکی از افعال او است که آن‌را ایجاد می‌کند، چیزی است که پیش از آن مانند آن نبوده(حادث است) و اگر بخواهد قدیم باشد، خدای دومی خواهد بود. [5]
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می‌فرماید: به هر حال اراده و مشیت وصفی است خارج از ذات و عارض بر ذات، و به همین جهت خدای تعالی آن‌طور که به صفات ذاتی‌‌اش از قبیل علم و قدرت موصوف می‌‌شود، به اراده و مشیت موصوف نمی‌‌شود؛ چون ذات او منزه از تغییر است، و با عروض عوارض دگرگون نمی‌‌شود. پس اراده و مشیت از صفات فعل او، و منتزع از فعل او، و یا از جمع شدن اسباب ناقصه که مجموع علت تامه است، می‌‌شود. بنابر این، اگر ما اراده خدا را مانند اراده انسان زائد بر ذات بدانیم و از طرفی آن‌را قدیم و لایزال بدانیم، در این صورت لازمه کلام ما این می‌‌شود که غیر از ذات خدا چیز دیگری هم ازلی بوده، چیزی که مخلوق او نبوده، بلکه با او بوده است، و این با توحید منافات دارد.[6]
اما با این وجود در برخی تعبیرات حکما و فلاسفه‌ی شیعه دیده می‌شود که اراده را صفت ذات می‌دانند نه صفت فعل؛ لذا باید دید که منظور هر کدام از اراده چیست؟
مرحوم شهید مطهری در توضیح این‌که اراده در خداوند چیست و چگونه است می‌گوید: ذات او نظام خیر را تعقل می‌کند، نظام خیر ملائم با ذات است نه منافی. هر ذاتی با فعل خود ملائمت دارد. همین ملائمت می‌‌شود اراده او. وقتی ذات او فعلی را اقتضا داشته باشد و علم به آن فعل داشته باشد و [آن فعل‌] ملائمت با علم و عقل او هم داشته باشد، پس معنای اراده هم در او صادق است.‌[7]
همان‌طور که ملاحظه می‌شود، ایشان اراده را همان ملائمت فعل با ذاتی که نظام خیر را تعقل می‌کند می‌داند؛ و چون تعقل نظام خیر و علم خدا همه از صفات ذات هستند و عین آن هستند طبیعتاً، و ملائمت نظام احسن که فعل خدا است با ذات او همیشگی است، در نتیجه اراده به این معنا همیشگی بوده و عین ذات خواهد بود. به عبارت دیگر، در این‌جا منشاء بودن و مبداء بودن ذات خداوند متعال برای نظام احسن می‌شود اراده خدا و این یک صفت ذات است نه فعل!
نظیر این کلام از مرحوم شیخ مفید نیز نقل شده است: اراده خدا، علم او است به نظام احسن یا مصلحت نهفته در کارها؛ علمی که سبب آفرینش پدیده‌‌ها و انجام کارها در زمان‌‌های معیّن می‌‌شود. وصفِ ذات حق به اراده ازلی، همانا وصف ذات او به علم ازلی است.[8]
تفسیر دیگری نیز می‌توان از اراده نمود که بنابر آن، اراده از صفات ذات خواهد بود و آن تفسیر این است که اگر ما ثبوت صفت اراده برای خدا را به معنای مختار بودن او بدانیم؛ یعنی فعلی که از او صادر می‌شود را خود او معین می‌کند نه این‌که دیگری برای او معین کند و او را مجبور به انجام آن سازد، در این صورت این صفت از صفات ذات خواهد بود نه صفات فعل، چون این صفت به مقتضای واجب الوجود بودن خدا برای او ثابت می‌شود و اگر این صفت را از صفات ذات خداوند ندانیم، به این معنا است که وجودی فوق وجود خدا وجود دارد که افعال او را معین می‌کند و او را مجبور و مقهور می‌سازد و این عین نقص است و با واجب الوجود بودن خدا سازگار نیست.
بنابراین، اگر ما اراده خدا را چیزی غیر از ذات خدا تفسیر کرده و به معنای صدور فعلی از افعال از ناحیه او بدانیم، در این صورت قطعاً صفت فعل او است و اگر آن‌را به معنای مبدأیت خداوند برای صدور افعال بدانیم، و یا آن‌را عین علم او به نظام احسن دانسته و یا آن‌را تعبیر دیگری از صفت مختار بودن بدانیم، در این صورت، صفت اراده، صفت ذات خواهد بود.

پی نوشتها:
[1]. جامی، نور الدین عبد الرحمن، ‌ الدرة الفاخرة فی تحقیق مذهب الصوفیة و المتکلمین و الحکماء المتقدمین، ص 167، مؤسسه مطالعات اسلامی‌، تهران‌، 1358 ش‌.
[2]. آشتیانی، میرزا احمد، تاریخ علم کلام در ایران و جهان، ص 159، دفتر تبلیغات اسلامی، قم‌، چاپ اول، 1383 ش.‌
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوی همدانی‌، سید محمد باقر، ج 17 ص 177، دفتر انتشارات اسلامی‌، قم‌، 1374 ش.‌
[4]. شیخ صدوق، التوحید للصدوق، ص 147، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1398 ق.
[5]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه (صبحی صالح) ص 274، هجرت‌، قم‌، 1414 ق.‌
[6]. ترجمه تفسیر المیزان، ج‌14، ص: 512
[7]. جموعه‌آثاراستادشهیدمطهری، ج‌8، ص: 367 ،
[8]. پژوهشکده تحقیقات اسلامی، فرهنگ شیعه، ص 69، زمزم هدایت، قم‌، چاپ دوم، 1386 ش.‌
منبع: www.islamquest.net





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین