در مورد خداوند تبارک و تعالی دو نوع تعبیر به کار می رود: اسماء الهی و صفات الهی. این دو تعبیر تفاوت چندانی باهم ندارند و تنها فرقشان اینست که صفت دلالت می کند بر معنایی از معانی؛ مانند علم که ذات خدا متّصف بر آن است و اسم بر ذاتی دلالت می کند که با صفتی لحاظ شده باشد؛ پس اسم در واقع بیان گر کمالات و صفاتی است که جزو ذات خداوند است؛ مثلاً حیات و علم صفت، اما حیّ و عالم اسم هستند.(1) در اصطلاح مشهور اسماءالهی از سنخ الفاظ است که دارای معانی بوده؛ ولی برای اهل معرفت اصطلاح خاصی است که طبق این اصطلاح، اسماء از مقوله لفظ نیست؛ بلکه از سنخ وجود خارجی و عینی بوده که در واقع صفت کمال وجودی است که اسم با آن صفت، تعیّن پیدا میکند. در دیدگاه اهل معرفت ذات خداوند احدیّت چون وجودِ نامتناهی بوده، خالی از هر نوع تجلّی و ظهوری است که به آن غیب الغیب گویند؛ اما زمانیکه در رتبه ی متأخّری بوسیله ی کمالی از کمالات متعیّن شود، به این ذات متعیّن، اسم گویند.(2) اقسام اسماء و صفات خدا: گفتیم که اسم از صفت مشتق شده؛ مانند عالم که از صفت علم گرفته شده است؛ یعنی در واقع صفات در اسماء پخش هستند و هر حکمی که بر صفات بار شود بر اسماء نیز بار میشود.(3) به عبارت دیگر اسماء خدا بیانگر صفات او هستند؛(4) به همین دلیل صاحب نظران برخی مواقع اسماء را مقسم قرار داده اند و گاهی صفات را.(5) برای اسماء و صفات خدا تقسیمات مختلفی ذکر شده که در اینجا به دو تقسیم مهم اشاره می کنیم: الف. صفات ثبوتیّه و سلبیّه: 1.صفات ثبوتیّه: صفاتی هستند که کمالی را برای موصوف ثابت می کنند و اشاره به واقعیتی در ذات آن موصوف دارند؛ مانند علم و قدرت. به این قسم، صفات جمالیّه نیز اطلاق میشود. 2.صفات سلبیّه: صفاتی هستند که نقصی را از موصوف نفی می کنند و به تنزیه ذات از آن صفت اشاره دارند؛ مانند سبّوح و قدّوس. نام دیگر این قسم، صفات جلالیّه است که در حقیقت صفات سلبیّه به صفات ثبوتیّه برمیگردند.(6) ب. صفات ذاتیّه و فعلیّه: 1.صفات ذاتیّه: صفاتی را گویند که تنها ذات برای انتزاع این صفات کافی باشد؛ مانند حیات و قدرت. 2.صفات فعلیّه: صفاتی است که در انتزاع آن، علاوه بر ذات به امر دیگری نیز نیاز باشد و آن فعل الهی است؛ مانند خلق و رزق.(7) در مورد نسبت صفات و اسماء با ذات بین فِرَق مذهبی اختلافات زیادی وجود دارد. اشاعره صفات را زائد بر ذات میدانند؛(8) در مقابل، معتزله برای فرار از تجسیم، تمامی صفات حتی صفات ثبوتیّه را از خدا نفی میکنند و این صفات را به صفات سلبیّه برمیگردانند؛(9) امّا شیعه معتقد است صفات ذاتیّه با ذات خدا و با صفات دیگر از نظر مصداق متحدند، هر چند مفهوماً متغایرند؛(10) ولی صفات فعلیّه زائد بر ذات می باشند.(11) پی نوشتها: 1. المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبائی، قم، جامعه‌ی مدرسین‌، 1417ق، چاپ پنجم، ج8، ص352. 2. تفسیر تسنیم، جوادی آملی، قم، اسراء، 1378ش، چاپ اول، ج1، ص278 ؛ مفاهیم القرآن، سبحانی، ج6، ص33. 3. فاهیم القرآن، ج6، ص33. 4. پیام قرآن، قم، مکارم شیرازی، مدرسۀ امام علی بن ابیطالب، 1374ش، چاپ چهارم، ج4، ص19. 5. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌8، ص352 ؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، جوادی آملی، ج2، ص289. 6. نهایة الحکمه، طباطبایی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، 1416ق، چاپ سیزدهم، ص284. 7. الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، سبحانی، قم، مرکز العالمی للدراسات الاسلامیّه، 1411ق، چاپ سوم، ج1، ص82. 8. الجامع لأحکام القرآن‌، قرطبی، تهران، ناصر خسرو، 1364ش، چاپ اول، ج‌2، ص301 ؛ محمد الملل و النحل، شهرستانی، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1410ق، چاپ اول، ج1، ص82. 9. الملل و النحل، ج1، ص38. 10. مفاهیم القرآن، ج6، ص63. 11. نهایة الحکمه، ص287. منبع:سایت انوار طاها
در مورد خداوند تبارک و تعالی دو نوع تعبیر به کار می رود: اسماء الهی و صفات الهی.
این دو تعبیر تفاوت چندانی باهم ندارند و تنها فرقشان اینست که صفت دلالت می کند بر معنایی از معانی؛ مانند علم که ذات خدا متّصف بر آن است و اسم بر ذاتی دلالت می کند که با صفتی لحاظ شده باشد؛ پس اسم در واقع بیان گر کمالات و صفاتی است که جزو ذات خداوند است؛ مثلاً حیات و علم صفت، اما حیّ و عالم اسم هستند.(1)
در اصطلاح مشهور اسماءالهی از سنخ الفاظ است که دارای معانی بوده؛ ولی برای اهل معرفت اصطلاح خاصی است که طبق این اصطلاح، اسماء از مقوله لفظ نیست؛ بلکه از سنخ وجود خارجی و عینی بوده که در واقع صفت کمال وجودی است که اسم با آن صفت، تعیّن پیدا میکند. در دیدگاه اهل معرفت ذات خداوند احدیّت چون وجودِ نامتناهی بوده، خالی از هر نوع تجلّی و ظهوری است که به آن غیب الغیب گویند؛ اما زمانیکه در رتبه ی متأخّری بوسیله ی کمالی از کمالات متعیّن شود، به این ذات متعیّن، اسم گویند.(2)
اقسام اسماء و صفات خدا:
گفتیم که اسم از صفت مشتق شده؛ مانند عالم که از صفت علم گرفته شده است؛ یعنی در واقع صفات در اسماء پخش هستند و هر حکمی که بر صفات بار شود بر اسماء نیز بار میشود.(3) به عبارت دیگر اسماء خدا بیانگر صفات او هستند؛(4) به همین دلیل صاحب نظران برخی مواقع اسماء را مقسم قرار داده اند و گاهی صفات را.(5)
برای اسماء و صفات خدا تقسیمات مختلفی ذکر شده که در اینجا به دو تقسیم مهم اشاره می کنیم:
الف. صفات ثبوتیّه و سلبیّه:
1.صفات ثبوتیّه: صفاتی هستند که کمالی را برای موصوف ثابت می کنند و اشاره به واقعیتی در ذات آن موصوف دارند؛ مانند علم و قدرت. به این قسم، صفات جمالیّه نیز اطلاق میشود.
2.صفات سلبیّه: صفاتی هستند که نقصی را از موصوف نفی می کنند و به تنزیه ذات از آن صفت اشاره دارند؛ مانند سبّوح و قدّوس. نام دیگر این قسم، صفات جلالیّه است که در حقیقت صفات سلبیّه به صفات ثبوتیّه برمیگردند.(6)
ب. صفات ذاتیّه و فعلیّه:
1.صفات ذاتیّه: صفاتی را گویند که تنها ذات برای انتزاع این صفات کافی باشد؛ مانند حیات و قدرت.
2.صفات فعلیّه: صفاتی است که در انتزاع آن، علاوه بر ذات به امر دیگری نیز نیاز باشد و آن فعل الهی است؛ مانند خلق و رزق.(7)
در مورد نسبت صفات و اسماء با ذات بین فِرَق مذهبی اختلافات زیادی وجود دارد. اشاعره صفات را زائد بر ذات میدانند؛(8) در مقابل، معتزله برای فرار از تجسیم، تمامی صفات حتی صفات ثبوتیّه را از خدا نفی میکنند و این صفات را به صفات سلبیّه برمیگردانند؛(9) امّا شیعه معتقد است صفات ذاتیّه با ذات خدا و با صفات دیگر از نظر مصداق متحدند، هر چند مفهوماً متغایرند؛(10) ولی صفات فعلیّه زائد بر ذات می باشند.(11)
پی نوشتها:
1. المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبائی، قم، جامعهی مدرسین، 1417ق، چاپ پنجم، ج8، ص352.
2. تفسیر تسنیم، جوادی آملی، قم، اسراء، 1378ش، چاپ اول، ج1، ص278 ؛ مفاهیم القرآن، سبحانی، ج6، ص33.
3. فاهیم القرآن، ج6، ص33.
4. پیام قرآن، قم، مکارم شیرازی، مدرسۀ امام علی بن ابیطالب، 1374ش، چاپ چهارم، ج4، ص19.
5. المیزان فی تفسیر القرآن، ج8، ص352 ؛ تفسیر موضوعی قرآن کریم، جوادی آملی، ج2، ص289.
6. نهایة الحکمه، طباطبایی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1416ق، چاپ سیزدهم، ص284.
7. الالهیات علی هدی الکتاب و السنه و العقل، سبحانی، قم، مرکز العالمی للدراسات الاسلامیّه، 1411ق، چاپ سوم، ج1، ص82.
8. الجامع لأحکام القرآن، قرطبی، تهران، ناصر خسرو، 1364ش، چاپ اول، ج2، ص301 ؛ محمد الملل و النحل، شهرستانی، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1410ق، چاپ اول، ج1، ص82.
9. الملل و النحل، ج1، ص38.
10. مفاهیم القرآن، ج6، ص63.
11. نهایة الحکمه، ص287.
منبع:سایت انوار طاها
- [سایر] چگونه بهشت تجلی گاه اسماء و صفات خداوند است؟
- [سایر] در سوره بقره خداوند میفرماید (سپس علم اسماء را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت)، منظور از اسماء در این آیات چیست؟
- [سایر] منظور از اسماء در آیهی «سپس علم اسماء را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت»، چیست؟
- [آیت الله خامنه ای] ج: مسّ اسماء و صفات مخصوص ذات باری تعالی بدون وضو حرام است، و احوط الحاق نامهای انبیاء عظام و ائمه معصومین(علیهم السلام) به نامهای خداوند متعال، در حکم مذکور است.
- [سایر] منظور از «واقع شدنی» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «تردید ناپذیر» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «ساعت» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «میعاد» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «وقت معلوم» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [سایر] منظور از «خبر بزرگ» که از جمله اسماء قیامت است چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] مس نمودن خط قران یعنی رساندن جایی از بدن به خط قران برای کسی که وضو ندارد حرام است و رساندن موی بدن به قران مانعی ندارد در صورتی که از توابع بشره شمرده نشود و اگر قران را به زبان فارسی یا به زبان دیگری ترجمه کنند مس ان در غیر اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال اشکال ندارد
- [آیت الله اردبیلی] از انگشتر یا گردنبندی که روی آنها اسم خدا نقش بسته است، نباید در حال جنابت، حیض یا نفاس استفاده کرد و بنابر احتیاط واجب بدون وضو نیز نباید از آن استفاده نمود و بنابر احتیاط واجب اسماء و صفات مخصوص خداوند نیز همین حکم را دارند. همچنین بنابر احتیاط واجب نباید از انگشتر یا گردنبندی که روی آنها اسم پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و یا یکی دیگر از معصومین علیهمالسلام وجود دارد، در حال جنابت، حیض یا نفاس استفاده کرد، ولی اگر به گونهای باشد که بدن با اسم آنان تماس پیدا نکند اشکال ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله اردبیلی] زنی که عادت وقتیّه دارد، اگر بیشتر از ده روز خون ببیند، چنانچه مقداری از خون دارای صفات حیض بوده و بقیه دارای صفات حیض نباشد، باید خونی را که دارای صفات حیض است، حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد، به شرط آن که اولاً: خونی که دارای صفات حیض است، کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد و ثانیا: خون دیگری با آن تعارض نکند؛ یعنی قبل از گذشتن ده روز از پایان خون اول که دارای صفات حیض است، خون دیگری نبیند که دارای صفات حیض بوده و مجموع آن و خون اول و روزهایی که در بین آنها واقع شده، بیشتر از ده روز باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلو کنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، کافرند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مضطربه، مبتدئه و یا ناسیه، بیشتر از ده روز خون ببیند و تمام آن فاقد صفات حیض باشد و یا خونی که دارای صفات حیض است کمتر از سه روز باشد، تمام آن استحاضه است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] 1 قسم را باید با زبان و لفظ صریح بیان کرد. 2 قسمی اعتبار دارد که یکی از اسماء خداوند متعال باشد مثل خدا یا الله. 3 اگر به برخی از اوصاف خدای سبحان قسم بخورد که معمولاً از آن صفت خدای سبحان اراده می شود یا قرینه ای به کار ببرد که مراد او را بفهماند قسم صحیح است. 4 شخص لال اگر با اشاره قسم بخورد قسم او صحیح است ولی کسی که می تواند سخن بگوید قسم او با اشاره صحیح نیست. 5 قسم به مقدسات دیگر مثل قرآن و پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) احکام قسم را ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مضطربه، مبتدئه و یا ناسیه، بیشتر از ده روز خون ببیند، خونی را که دارای صفات حیض است، حیض و خونی را که دارای صفات استحاضه است، استحاضه قرار میدهد، به شرط آن که اوّلاً: خون دارای صفات حیض کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد و ثانیا: خون دیگری با آن تعارض نکند، یعنی قبل از گذشتن ده روز از پایان خونی که دارای صفات حیض است، خون دیگری نبیند که دارای صفات حیض بوده و مجموع آن و خون اول که دارای صفات حیض است و روزهایی که در بین آنها واقع شده، بیشتر از ده روز باشد، مثل آن که پنج روز خون سرخ یا تیره و چهار روز خون زرد و دوباره هفت روز خون سرخ یا تیره ببیند.
- [آیت الله خوئی] کسی که وضو ندارد بنابر احتیاط واجب حرام است اسم خداوند متعال و صفات خاصة او را به هر زبانی نوشته شده باشد مس نماید. و بهتر آن است که اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهراءِ علیهم السلام را هم مس ننماید.