نخست باید دانست هر صفتی که بر قامت وجودی راست آید و سزاوار او باشد ، صفت کمالیه خواهد بود. و برای هر موجودی که صفتی متناسب نباشد سزاوار او نیست و کمالیه نخواهد بود. کبرایی و تکبر تنها سزاوار عظمت و جلال خداوند است و برای غیر او که محدود و ضعیف هستند موجب عجب و خودبرتربینی میشود که سزاوار نیست. لازم به ذکر است که این صفت اگر چه برای خداوند سزاوار است اما چون لطف در رحمت به بندگان در آن کم رنگ است فقط یک بار در قرآن آمده است [ر. ک سوره حشر (59) آیه 23] اما صفت رحمت خداوند حداقل 400 بار را به صراحت در قرآن آمده است. ناگفته نماند این صفت همان طور که برای خداوند کمال است ولی تجلی آن بسیار نادر است برای مؤمنان نیز در برابر متکبران و متکبران، شایسته است و حتی تکبر در برابر مستکبران عبادت شمرده شده است. و اما صفت (متواضع) اگر چه برای بندگان از صفات کمالیه است. اما بکار بردن آن برای خداوند سزاوار نیست زیرا متناسب با مقام عظمت و جلال خداوند نیست. به همین جهت اگر چه قایل به توقیفیت اسماء الهی نیستیم، و انتساب هر صفت کمالیه را به خداوند جایز میدانیم اما اوصافی که در قرآن و روایات نیامده و تصور ضعف و ابهام در آن غالب باشد، به کار بردن آنها را جایز نمیدانیم. [ر.ک تفسیر المیزان، ج 8 ص 363، طبع عربی، حسن زاده آملی، کلمةالعلبا ص 31 تا 49 طبع عربی] (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 6/100631)
نخست باید دانست هر صفتی که بر قامت وجودی راست آید و سزاوار او باشد ، صفت کمالیه خواهد بود. و برای هر موجودی که صفتی متناسب نباشد سزاوار او نیست و کمالیه نخواهد بود.
کبرایی و تکبر تنها سزاوار عظمت و جلال خداوند است و برای غیر او که محدود و ضعیف هستند موجب عجب و خودبرتربینی میشود که سزاوار نیست. لازم به ذکر است که این صفت اگر چه برای خداوند سزاوار است اما چون لطف در رحمت به بندگان در آن کم رنگ است فقط یک بار در قرآن آمده است [ر. ک سوره حشر (59) آیه 23] اما صفت رحمت خداوند حداقل 400 بار را به صراحت در قرآن آمده است. ناگفته نماند این صفت همان طور که برای خداوند کمال است ولی تجلی آن بسیار نادر است برای مؤمنان نیز در برابر متکبران و متکبران، شایسته است و حتی تکبر در برابر مستکبران عبادت شمرده شده است.
و اما صفت (متواضع) اگر چه برای بندگان از صفات کمالیه است. اما بکار بردن آن برای خداوند سزاوار نیست زیرا متناسب با مقام عظمت و جلال خداوند نیست. به همین جهت اگر چه قایل به توقیفیت اسماء الهی نیستیم، و انتساب هر صفت کمالیه را به خداوند جایز میدانیم اما اوصافی که در قرآن و روایات نیامده و تصور ضعف و ابهام در آن غالب باشد، به کار بردن آنها را جایز نمیدانیم. [ر.ک تفسیر المیزان، ج 8 ص 363، طبع عربی، حسن زاده آملی، کلمةالعلبا ص 31 تا 49 طبع عربی]
(لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 6/100631)
- [سایر] خداوند چگونه تکبر را از دل بندگانش بیرون می برد؟
- [سایر] آیا اراده خداوند از صفات ذات است، یا از صفات فعل؟
- [سایر] در سوره 59 خداوند خود را با صفت متکبر معرفی می کند! آیا خدا واقعاً متکبر است؟ معنای تکبر خدا چیست؟
- [سایر] فرق تواضع با عزت نفس پایین چیست آیا تواضع به دل است چطور میشود انسان هم تواضع داشته باشد وهم ضعف نشان ندهد؟
- [سایر] معنای صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند چیست؟
- [سایر] صفات جلال و جمال خداوند کدامند؟
- [سایر] منظور از اسماء و صفات خداوند چیست؟
- [سایر] تواضع و آثار آن چیست؟ و چه فرقی میان فروتنی و ذلّت و خواری وجود دارد؟
- [سایر] معیار تفکیک صفات ذات و فعل خداوند چیست؟
- [سایر] چگونه بهشت تجلی گاه اسماء و صفات خداوند است؟
- [آیت الله اردبیلی] (سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَلا إلهَ إلاَّ اللّهُ وَاللّهُ أکْبَرُ)یعنی: (پاک و منزه است خداوند تعالی و ثنا مخصوص اوست و هیچ معبودی سزاوار پرستش نیست مگر خدای بیهمتا و بزرگتر است از آن که توصیف شود.)
- [آیت الله اردبیلی] زنی که عادت وقتیّه دارد، اگر بیشتر از ده روز خون ببیند، چنانچه مقداری از خون دارای صفات حیض بوده و بقیه دارای صفات حیض نباشد، باید خونی را که دارای صفات حیض است، حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد، به شرط آن که اولاً: خونی که دارای صفات حیض است، کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد و ثانیا: خون دیگری با آن تعارض نکند؛ یعنی قبل از گذشتن ده روز از پایان خون اول که دارای صفات حیض است، خون دیگری نبیند که دارای صفات حیض بوده و مجموع آن و خون اول و روزهایی که در بین آنها واقع شده، بیشتر از ده روز باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلو کنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، کافرند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مضطربه، مبتدئه و یا ناسیه، بیشتر از ده روز خون ببیند و تمام آن فاقد صفات حیض باشد و یا خونی که دارای صفات حیض است کمتر از سه روز باشد، تمام آن استحاضه است.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مضطربه، مبتدئه و یا ناسیه، بیشتر از ده روز خون ببیند، خونی را که دارای صفات حیض است، حیض و خونی را که دارای صفات استحاضه است، استحاضه قرار میدهد، به شرط آن که اوّلاً: خون دارای صفات حیض کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد و ثانیا: خون دیگری با آن تعارض نکند، یعنی قبل از گذشتن ده روز از پایان خونی که دارای صفات حیض است، خون دیگری نبیند که دارای صفات حیض بوده و مجموع آن و خون اول که دارای صفات حیض است و روزهایی که در بین آنها واقع شده، بیشتر از ده روز باشد، مثل آن که پنج روز خون سرخ یا تیره و چهار روز خون زرد و دوباره هفت روز خون سرخ یا تیره ببیند.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی با کسی قهر کند ولی کینه او را در دل نداشته باشد و دشمنی هم با او نکند، اگرچه حرام نیست، ولی سزاوار نیست که بیش از سه روز قهر باشد و بعد از سه روز سزاوار است که آشتی کند مگر اینکه نتواند، و همچنین است شوهر با زن، ولی اگر زن قهر کند باید یک روز بیشتر نباشد.
- [امام خمینی] -ترجمه تسبیحات اربعه (سبحان اللّه و الحمدللّه و لا اله الاّ اللّه و اللّه اکبر)، یعنی پاک و منزه است خداوند تعالی و ثنا مخصوص اوست و نیست خدایی سزاوار پرستش مگر خدای بیهمتا، و بزرگتر است از این که او را وصف کنند.
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله اردبیلی] بر مسلمانان لازم است روابط اجتماعی خود را از اموری همچون غیبت، تهمت، حسد، تکبّر، تجسّس، دروغ، تملّق، خدعه و مکر، رشوه، سوء ظن، فتنهانگیزی، خیانت، نفاق، استهزا، تضییع حقوق یکدیگر و ظلم و از هرگونه معصیت پاک گردانند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . حاضر نشدن به نماز جماعت از روی بی اعتنایی جایز نیست، و سزاوار نیست که انسان بدون عذر نماز جماعت را ترک کند.