کمتر کسی در جهان پیدا میشود که در اعماق دل به مبدأ جهان معتقد نباشد و برای جهان خروشان هستی، سرچشمهای قائل نگردد. هر گاه گروهی از مردم به الحاد و انکار خدا تظاهر مینمایند به خاطر یک رشته اغراض سیاسی و منافع مادی یا عقدههایی است که از مذهب و مسائل مربوط به آن، در طول زندگی پیدا کردهاند. از این جهت میتوان گفت اعتقاد به خدا بر اکثریت جامعه بشری سایه افکنده است و ملل جهان و پیروان مذاهب در این اصل همه با هم متحد هستند. عاملی که شکاف عمیقی میان پیروان این مذاهب پدید آورده است موضوع صفات خدا است نه اصل وجود آن، زیرا بسیاری از ملل جهان خدا را به صورت خاصی تصور کردهاند و او را به صفات غیر صحیح و یا به شکل موجود مادی و صفات همگانی آن معرفی نمودهاند. جامعه بت پرستان، خدا را در زندان ماده محصور نمودهاند و هرگز نتوانستهاند میان ماده و خالق ماده حدود و مرزی قائل شوند و چون این راه را بدون رهبری یک مقام مصون از خطا پیمودهاند، در شناسایی خدا، گام از ماده فراتر ننهاده و هر کدام خدا را به صورتی تصور نمودهاند. مسیحیت که خود را پیشرو این گروه میداند با تأسیس یک شرکت سهامی خدایی از طریق سه جزء به نام (خدای پدر) و (خدای پسر) و (خدای روح القدس) سرانجام وجود خدا را در حضرت مسیح مجسم نموده او را برای نجات انسانها از گناه موروثی به روی زمین پایین آورده و مصلوب ساخته است. مع الوصف انتظار میرفت در برابر این همه معرفیهای غلط لااقل کتاب مقدس در تنزیه خدا از صفات مادی و جسمانی پیراسته باشد ولی متأسفانه مرور زمان آنچنان قیافه کتاب مقدس را دگرگون ساخته است و به مطالب آن دست برده شده که به کتاب قصه و افسانه شبیهتر است تا به کتاب آسمانی! از باب نمونه: (خداوند آدم و حوا را از خوردن میوه درخت معرفت بازداشت و به آنان گفت اگر از آن بخورید میمیرید، هنگامی که آدم و حوا از درخت معرفت (درخت شناسایی خیر و شر) خوردند، آنگاه چشمهای هر دوی ایشان گشوده شد. دانستند که برهنهاند و برگهای درخت انجیر را دوخته و از برای خود لنگ ساختند و آواز خدا را شنیدند که به هنگام نسیم روز که در باغ عدن میخرامید و آدم و زنش خویشتن را از حضور خداوند، در میان درختان باغ پنهان کردند. خداوندِ خدا آدم را آواز کرده وی را گفت کجایی؟ او جواب داد که آواز تو را در باغ شنیدم و ترسیدم زیرا که برهنهام به آن جهت پنهان شدم. خدا به او گفت تو را کی گفت برهنهای آیا از درختی که تو را امر نمودم که نخوری، خوردی؟ آدم گفت: زنی که برای بودن با من دادی او از آن درخت به من داد، من خوردم تا آنجا که میگوید -: خداوندا خدا گفت: که اینک آدم نظر به دانستن نیک و بد چون یکی از ما شده است پس حال مبادا که دست خود را دراز کند هم از درخت (حیات) بگیرد و بخورد و دایما زنده بماند پس از آن سبب، خداوند او را از باغ عدن راند و در طرف شرق باغ عدن فرشتگان را با شمشیر آتشباری که به جهت نگهبانی راه شجره حیات گردش میکردند مسکن داد).(سفر تکوین فصل دوم) هر گاه تکیه گاه ما در شناسایی خداوند جهان، سرگذشت آدم در تورات باشد باید خداوند را بر خلاف آنچه عقل که ضرورت وجود او را از هر نقص و عیب پیراسته میسازد چنین توصیف کنیم و بگوییم: به عقیده تورات خداوند دروغگو است زیرا به آدم گفت اگر از این درخت بخوری میمیری در حالی که نمردند بلکه دانا شدند و به خوبیها و بدیها آشنا شدند. به عقیده تورات خداوند حسود است زیرا نمیخواست آدم از درخت معرفت بخورد و دانا گردد. خداوند از حوادثی که در عدن میگذشت بیخبر بود زیرا آدم از میوه درخت معرفت خورده بود و او نمیدانست که آدم خورده است تا آنجا که آدم خود را در لابلای درختان پنهان کرد و از دیدگان او پنهان گشت. خداوند جسم است و در خیابانهای بهشت میخرامد و آواز و آهنگ دارد که با آن آدم را صدا زد. کلیسا و محافل دینی غرب میخواهد با این معارف مترقی! جوانان را به سوی خدا دعوت کند خدایی که دروغ میگوید، بخل میورزد، از حوادث دور و بر خود بیخبر است، جسم است، در خیابانها قدم میزند و آواز میخواند، آیا با این معتقدات میتوان به جنگ ماتریالیسم رفت و مکتب ما دیگری را در هم کوبید؟ اکنون ببینیم که قرآن محمد صلی الله علیه و آله و سلم، خدا را چگونه معرفی میکند کافی است که این جا در مضمون آیات زیر که قسمتی از اوصاف خداوند در آنها وارد شده است دقت کنیم و به اسماء و صفات او آشنا گردیم. 1- (هُوَ اللهُ الذِی لا إلهَ إلا هُوَ عالِمُ الغَیبِ وَ الشهادةِ هُوَ الرَحمنُ الرَحیمِ). حشر/22. [اوست خدایی که جز او خدایی نیست، از پنهان و آشکار آگاه است و رحمن و رحیم میباشد]. 2- (هُوَ اللهُ الذِی لا إلهَ إلا هُوَ المَلِکُ القُدُوسُالسَلامُ المؤمِنُ المُهَیمِنُ العَزِیزُ الجَبارُ المُتَکَبِرُ سُبحانَ اللهِ عَما یُشرِکُونِ). حشر/24-22 [اوست خدا و جز او خدایی نیست او است فرمانروا و پیراسته از عیب، ایمنی بخش بندگان، مراقب و نگهبان آنان، غالب و پیروز، دارای اراده نافذ، بلند مرتبه و از آنچه برای او شریکی تصور میکنند منزه و پیراسته است]. 3- (هُوَ اللهُ الخالِقُ البارِیُ المُصَورُ لَهُ الأسماءُ الحُسنی یُسَبحُ لَهُ ما فِی السَمواتِ وَالأرضِ وَ هُوَ العَزیزُ الحَکیم). حشر/24-22 [او است خداوند، آفریننده، صورتگر، برای او است نامهای نیکو، آنچه در زمین و آسمان است، او را تسبیح میگوید، او است خداوند با قدرت و حکیم]. قرآن خداوند را این چنین توصیف میکند و بشر را به سوی خداوند یگانه که از پنهان و آشکار با خبر است و رحمن و رحیم میباشد و تمام صفات کمال را دارا است، رهبری میکند. آیا با این وصف میتوان گفت که این کتاب محصول محیط جهل و نادانی و زاییده فکر یک فرد درس نخوانده است. eporsesh.com
کمتر کسی در جهان پیدا میشود که در اعماق دل به مبدأ جهان معتقد نباشد و برای جهان خروشان هستی، سرچشمهای قائل نگردد. هر گاه گروهی از مردم به الحاد و انکار خدا تظاهر مینمایند به خاطر یک رشته اغراض سیاسی و منافع مادی یا عقدههایی است که از مذهب و مسائل مربوط به آن، در طول زندگی پیدا کردهاند. از این جهت میتوان گفت اعتقاد به خدا بر اکثریت جامعه بشری سایه افکنده است و ملل جهان و پیروان مذاهب در این اصل همه با هم متحد هستند.
عاملی که شکاف عمیقی میان پیروان این مذاهب پدید آورده است موضوع صفات خدا است نه اصل وجود آن، زیرا بسیاری از ملل جهان خدا را به صورت خاصی تصور کردهاند و او را به صفات غیر صحیح و یا به شکل موجود مادی و صفات همگانی آن معرفی نمودهاند.
جامعه بت پرستان، خدا را در زندان ماده محصور نمودهاند و هرگز نتوانستهاند میان ماده و خالق ماده حدود و مرزی قائل شوند و چون این راه را بدون رهبری یک مقام مصون از خطا پیمودهاند، در شناسایی خدا، گام از ماده فراتر ننهاده و هر کدام خدا را به صورتی تصور نمودهاند.
مسیحیت که خود را پیشرو این گروه میداند با تأسیس یک شرکت سهامی خدایی از طریق سه جزء به نام (خدای پدر) و (خدای پسر) و (خدای روح القدس) سرانجام وجود خدا را در حضرت مسیح مجسم نموده او را برای نجات انسانها از گناه موروثی به روی زمین پایین آورده و مصلوب ساخته است. مع الوصف انتظار میرفت در برابر این همه معرفیهای غلط لااقل کتاب مقدس در تنزیه خدا از صفات مادی و جسمانی پیراسته باشد ولی متأسفانه مرور زمان آنچنان قیافه کتاب مقدس را دگرگون ساخته است و به مطالب آن دست برده شده که به کتاب قصه و افسانه شبیهتر است تا به کتاب آسمانی! از باب نمونه:
(خداوند آدم و حوا را از خوردن میوه درخت معرفت بازداشت و به آنان گفت اگر از آن بخورید میمیرید، هنگامی که آدم و حوا از درخت معرفت (درخت شناسایی خیر و شر) خوردند، آنگاه چشمهای هر دوی ایشان گشوده شد. دانستند که برهنهاند و برگهای درخت انجیر را دوخته و از برای خود لنگ ساختند و آواز خدا را شنیدند که به هنگام نسیم روز که در باغ عدن میخرامید و آدم و زنش خویشتن را از حضور خداوند، در میان درختان باغ پنهان کردند. خداوندِ خدا آدم را آواز کرده وی را گفت کجایی؟ او جواب داد که آواز تو را در باغ شنیدم و ترسیدم زیرا که برهنهام به آن جهت پنهان شدم. خدا به او گفت تو را کی گفت برهنهای آیا از درختی که تو را امر نمودم که نخوری، خوردی؟ آدم گفت: زنی که برای بودن با من دادی او از آن درخت به من داد، من خوردم تا آنجا که میگوید -: خداوندا خدا گفت: که اینک آدم نظر به دانستن نیک و بد چون یکی از ما شده است پس حال مبادا که دست خود را دراز کند هم از درخت (حیات) بگیرد و بخورد و دایما زنده بماند پس از آن سبب، خداوند او را از باغ عدن راند و در طرف شرق باغ عدن فرشتگان را با شمشیر آتشباری که به جهت نگهبانی راه شجره حیات گردش میکردند مسکن داد).(سفر تکوین فصل دوم)
هر گاه تکیه گاه ما در شناسایی خداوند جهان، سرگذشت آدم در تورات باشد باید خداوند را بر خلاف آنچه عقل که ضرورت وجود او را از هر نقص و عیب پیراسته میسازد چنین توصیف کنیم و بگوییم: به عقیده تورات خداوند دروغگو است زیرا به آدم گفت اگر از این درخت بخوری میمیری در حالی که نمردند بلکه دانا شدند و به خوبیها و بدیها آشنا شدند. به عقیده تورات خداوند حسود است زیرا نمیخواست آدم از درخت معرفت بخورد و دانا گردد.
خداوند از حوادثی که در عدن میگذشت بیخبر بود زیرا آدم از میوه درخت معرفت خورده بود و او نمیدانست که آدم خورده است تا آنجا که آدم خود را در لابلای درختان پنهان کرد و از دیدگان او پنهان گشت.
خداوند جسم است و در خیابانهای بهشت میخرامد و آواز و آهنگ دارد که با آن آدم را صدا زد.
کلیسا و محافل دینی غرب میخواهد با این معارف مترقی! جوانان را به سوی خدا دعوت کند خدایی که دروغ میگوید، بخل میورزد، از حوادث دور و بر خود بیخبر است، جسم است، در خیابانها قدم میزند و آواز میخواند، آیا با این معتقدات میتوان به جنگ ماتریالیسم رفت و مکتب ما دیگری را در هم کوبید؟ اکنون ببینیم که قرآن محمد صلی الله علیه و آله و سلم، خدا را چگونه معرفی میکند کافی است که این جا در مضمون آیات زیر که قسمتی از اوصاف خداوند در آنها وارد شده است دقت کنیم و به اسماء و صفات او آشنا گردیم.
1- (هُوَ اللهُ الذِی لا إلهَ إلا هُوَ عالِمُ الغَیبِ وَ الشهادةِ هُوَ الرَحمنُ الرَحیمِ). حشر/22.
[اوست خدایی که جز او خدایی نیست، از پنهان و آشکار آگاه است و رحمن و رحیم میباشد].
2- (هُوَ اللهُ الذِی لا إلهَ إلا هُوَ المَلِکُ القُدُوسُالسَلامُ المؤمِنُ المُهَیمِنُ العَزِیزُ الجَبارُ المُتَکَبِرُ سُبحانَ اللهِ عَما یُشرِکُونِ). حشر/24-22
[اوست خدا و جز او خدایی نیست او است فرمانروا و پیراسته از عیب، ایمنی بخش بندگان، مراقب و نگهبان آنان، غالب و پیروز، دارای اراده نافذ، بلند مرتبه و از آنچه برای او شریکی تصور میکنند منزه و پیراسته است].
3- (هُوَ اللهُ الخالِقُ البارِیُ المُصَورُ لَهُ الأسماءُ الحُسنی یُسَبحُ لَهُ ما فِی السَمواتِ وَالأرضِ وَ هُوَ العَزیزُ الحَکیم). حشر/24-22
[او است خداوند، آفریننده، صورتگر، برای او است نامهای نیکو، آنچه در زمین و آسمان است، او را تسبیح میگوید، او است خداوند با قدرت و حکیم].
قرآن خداوند را این چنین توصیف میکند و بشر را به سوی خداوند یگانه که از پنهان و آشکار با خبر است و رحمن و رحیم میباشد و تمام صفات کمال را دارا است، رهبری میکند. آیا با این وصف میتوان گفت که این کتاب محصول محیط جهل و نادانی و زاییده فکر یک فرد درس نخوانده است.
eporsesh.com
- [سایر] اعجاز قرآن از نظر بیان عظمت قدرت خدا چگونه است؟
- [سایر] اعجاز قرآن از نظر بیان احاطه علم خداوند چگونه است؟
- [سایر] اعجاز قرآن از نظر بیان تنزیه خدا از صفاتی مانند جسمانیت و مرئی بودن چگونه است؟
- [سایر] اعجاز قرآن از نظر معارف چگونه است؟
- [سایر] اعجاز قرآن از نظر بیان معارف عقلی چگونه است؟
- [سایر] اعجاز قران از نظر ابطال تثلیث چگونه است؟
- [سایر] اعجاز قرآن از نظر بیان وسعت جهان آفرینش چگونه است؟
- [سایر] اعجاز قرآن از نظر بیان معاد چگونه است؟
- [سایر] اعجاز قرآن از نظر اثبات یکتاپرستی چگونه است؟
- [سایر] صفات قاری قرآن از نظر امام صادق (ع) چیست؟
- [آیت الله اردبیلی] زنی که عادت وقتیّه دارد، اگر بیشتر از ده روز خون ببیند، چنانچه مقداری از خون دارای صفات حیض بوده و بقیه دارای صفات حیض نباشد، باید خونی را که دارای صفات حیض است، حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد، به شرط آن که اولاً: خونی که دارای صفات حیض است، کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد و ثانیا: خون دیگری با آن تعارض نکند؛ یعنی قبل از گذشتن ده روز از پایان خون اول که دارای صفات حیض است، خون دیگری نبیند که دارای صفات حیض بوده و مجموع آن و خون اول و روزهایی که در بین آنها واقع شده، بیشتر از ده روز باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلو کنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، کافرند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بر جایی از بدن آیه قرآن نوشته شده باشد، چنانچه بخواهد وضو یا غسل را ترتیبی به جا آورد باید آب را طوری به بدن برساند که دست او به نوشته نرسد. همچنین است بنا بر احتیاط اگر بر جایی از بدن اسم خداوند متعال یا صفات خاصه او نوشته شده باشد و در هر صورت احتیاط مستحب آن است که در صورت امکان آن را از بین ببرد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مضطربه، مبتدئه و یا ناسیه، بیشتر از ده روز خون ببیند و تمام آن فاقد صفات حیض باشد و یا خونی که دارای صفات حیض است کمتر از سه روز باشد، تمام آن استحاضه است.
- [آیت الله اردبیلی] در شش مورد وضو گرفتن واجب است: اوّل:برای نمازهای واجب غیر از نماز میّت و در نمازهای مستحب، وضو شرط صحت آن است. دوم:برای انجام دادن سجده و تشهّد فراموش شدهای که بین آنها و نماز کاری که وضو را باطل میکند انجام داده، مثلاً ادرار کرده است.سوم:برای طواف واجب خانه کعبه هرچند اصل حجّ و عمره مستحب باشد.چهارم:اگر نذر یا عهد کرده یا قسم خورده باشد که وضو بگیرد. پنجم:اگر نذر کرده باشد که جایی از بدن خود را به خط قرآن برساند و بنابر احتیاط واجب اسامی و صفات مخصوص خداوند نیز همین حکم را دارند و یا نذر کرده باشد کاری را انجام دهد که وضو شرط جواز یا صحّت آن است. ششم:برای آب کشیدن قرآنی که نجس شده یا بیرون آوردن آن از مستراح و مانند آن، در صورتی که مجبور باشد دست یا جای دیگر بدن خود را به خط قرآن برساند؛ ولی چنانچه معطل شدن به مقدار وضو بیاحترامی به قرآن باشد، باید بدون این که وضو بگیرد قرآن را از مستراح و مانند آن بیرون آورد یا اگر نجس شده، آب بکشد و تا ممکن است از دست گذاشتن به خط قرآن خودداری کند و بنابر احتیاط واجب اسامی و صفات مخصوص خداوند نیز همین حکم را دارند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مضطربه، مبتدئه و یا ناسیه، بیشتر از ده روز خون ببیند، خونی را که دارای صفات حیض است، حیض و خونی را که دارای صفات استحاضه است، استحاضه قرار میدهد، به شرط آن که اوّلاً: خون دارای صفات حیض کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد و ثانیا: خون دیگری با آن تعارض نکند، یعنی قبل از گذشتن ده روز از پایان خونی که دارای صفات حیض است، خون دیگری نبیند که دارای صفات حیض بوده و مجموع آن و خون اول که دارای صفات حیض است و روزهایی که در بین آنها واقع شده، بیشتر از ده روز باشد، مثل آن که پنج روز خون سرخ یا تیره و چهار روز خون زرد و دوباره هفت روز خون سرخ یا تیره ببیند.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که وضو ندارد بنابر احتیاط واجب نباید اسم ذات و اسماء صفات خداوند متعال را به هر زبانی که نوشته شده باشد مس نماید و احتیاط مستحب ان است که اسماء مبارکه چهارده معصوم علیهم السلام را هم بدون وضو مس ننماید
- [آیت الله خوئی] کسی که وضو ندارد بنابر احتیاط واجب حرام است اسم خداوند متعال و صفات خاصة او را به هر زبانی نوشته شده باشد مس نماید. و بهتر آن است که اسم مبارک پیغمبر و امام و حضرت زهراءِ علیهم السلام را هم مس ننماید.
- [آیت الله اردبیلی] اگر ناسیه بیشتر از ده روز خون ببیند و تمام آن دارای صفات حیض باشد و یا خونی که دارای صفات حیض است بیشتر از ده روز باشد و یا خون دیگری با آن تعارض کند، بنابر احتیاط واجب باید از ابتدای دیدن خون تا هفت روز را حیض و بقیّه را استحاضه قرار دهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که وضو ندارد بنا بر احتیاط حرام است اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را - به هر زبانی که نوشته شده است - مس نماید، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و بلکه بنا بر احتیاط مستحب نامهای مبارک پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهمالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام را هم مسّ ننماید.