شرح پرسش: در کتاب پیدایش آمده که خدا به ابراهیم گفت از ساره برای تو فرزندی خواهد بود که من او را برکت خواهم داد و از او امت زیادی به وجود خواهم آورد؛ابراهیم خندید و گفت همان اسماعیل را منظور بدار، خدا گفت درخواست تو در مورد اسماعیل اجابت شد لیکن عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت در این مورد جواب محققان اسلامی چیست؟ چون برکت فرزند و امت زیاد به هر دو فرزند داده شد ولی خدا عهد خود را با نسل اسحاق استوار کرده و خدا هرگز سخنانش تغییر پذیر نیست ،طبق این آیه خوب یهودیان درست می گفتند که پیامبری باید از خاندان یهود باشد نه اسماعیل؟ پاسخ اجمالی: آنچه که برای ما روشن است این است که اولاً کتاب تورات موجود به دلیل تصرفاتی که در آن شده است از حجیت لازم بر خوردار نیست ولی بر فرض که آن را حجت بدانیم باز هم در خود همین توراتِ موجود، اشاراتی به ظهور پیامبر اسلام وجود دارد هر چند در کتاب مقدس قبل از اسلام به این امر تصریح شده بود. جدای از این ثابت خواهیم کرد،آنچه یهودیان برای مدعای خود در این مورد اقامه می کنند، از حیث دلالت تطابقی قابل قبول نیست و آنگونه که خود بعضی از مفسرین یهود گفته اند منظور از این که عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت این بوده است که عهد خود را با اسحاق می بندم برای مدتی طولانی و نه به طور جاوید و ابدی. این سخن دلیل متقن دارد که در پاسخ تفصیلی خواهد آمد. پاسخ تفصیلی: یهودیان بر این باورند که خدا عهدش را فقط با اسحاق بسته و تمام وعده های خود را در شأن اسحاق بلکه یعقوب و ذریه او پیاده کرده است و حضرت اسماعیل را شریک در این وعده نمی دانند،به عبارتی پیامبری را فقط متعلق به نسل خود می دانند. این باور به چند دلیل باطل است : 1- حجیت تورات فعلی قبل از این که این دلیل را در خود تورات مورد بررسی قرار دهیم این سوال مطرح است که آیا خود تورات از حجیت لازم برخوردار است و مصون ار تحریف بوده و مطالب آن صد در صد با واقعیات مطابق است یا خیر ؟ اسلام در عین حال که اصل کیش و آیین یهود و نیز کتاب دینی آن (تورات) را از طرف خدا و بر حق می‌داند، و همچنین بنیان‌گذار شریعت یهود (موسی (ع)) را از پیامبران بزرگ اولوالعزم می‌شناسد، ولی معتقد است که کتاب عهد عتیق به شکلی که اکنون دیده می‌شود تحریف شده، و از متون اصلی و وحیانی آن بسیار فاصله گرفته، و حتی در برخی مسائل به ضدّ آن تبدیل شده است . توضیح این که از آیات قرآن کریم بر می‌آید گر چه مطالب صحیح و حقایق زیادی در تورات فعلی وجود دارد که به جرأت می‌توان گفت که از مفاد وحیانی و یا مواعظ و اندرزهای حکیمانه پیامبران بنی اسرائیل می‌توانند باشند،[1] ولی در برابر این بخش از سخنان حق و درست، سخنان ناصواب و خلاف واقع نیز در آن وجود دارد. بسیاری از پژوهش گران غربی و شرقی نیز به این امر اذعان کرده اند و به چنین تحریفی تصریح نموده اند؛ یکی از پژوهشگران تاریخی غرب در این باره می‌نویسد : (از ایرادهای دانشمندان یهود شناس و انتقاداتی که به عمل آورده‌اند چنین نتیجه به دست می‌آید که کتاب عهد قدیم مانند سایر کتب، محصول کار انسان است نه یک کتاب آسمانی ووحیانی ).[2] برخی دیگر از نویسندگان غربی می‌نویسند: (احتمالًا دوره ثبت و ضبط این کتاب (تورات) حدود هزار سال طول کشیده، و مجموعه‌ای از مؤلّفان و ویراستاران مختلف را به خود دیده است. اشخاصی که در این کار (تدوین) سهمی ادا کرده‌اند نیز از لحاظ سوابق آموزشی و جهان بینی خویش، زمینه‌های گوناگونی داشته و کاملًا با یکدیگر متفاوت بوده‌اند. بعضی از این کتب به صورت یک واحد کامل، نوشته شده است در حالی که چنین به نظر می‌رسد که بیشتر آن‌ها به تدریج نوشته شده، و در خلال یک دوره هزار ساله، به تدریج، تکمیل گشته‌اند بنابر این تحقیقات و تتبّعاتِ نظری جدید، درباره تألیف کتب و یا اسفار عهد عتیق پرسش‌های جدّی را مطرح کرده است از جمله این که چه اندازه از متن‌ها از خود حضرت موسی است؟ این تجزیه و تحلیل، نشان می‌دهد که موارد و مطالب تورات (متن اصلی) به صورت قطعی و نهایی از طرف شخص حضرت موسی (ع) نوشته نشده است. و بسیاری از مطالب کتاب مقدّس به یک دوره تاریخی متأخّرتر از حضرت موسی بیشتر مطابقت دارد تا زمان حیات خود آن حضرت).[3] پس این که تورات فعلی تحریف شده و همان تورات اصلی نیست تا حدودی روشن می باشد . 2- مطالب تورات در مورد عهد نبوت الف- اشاره به ظهور پیامبر اسلام در تورات تحریف نشده و حتی توراتی که در صدر اسلام در دست یهودیان بوده اشاراتی به ظهور پیامبر اسلام حضرت محمد "ص" شده است، آنچنان که در قرآن می فرماید: (آنها که از فرستاده (خدا) پیامبر (امّی) پیروی می‌کنند کسی که صفاتش را درتورات و انجیل مشاهده می‌کنند[4] ...) که این خود نقضی است بر این ادعای یهود بنابراین قبل از ظهور اسلام تصریح بر ظهور پیامبر ما در کتاب تورات بوده است که حتی او را با نام مصطفی و احمد می خواندند ولی بعد از ظهور بدلیل این که چنین شریعتی را منافی منافع شخصی و دنیایی خود می دانستند از هر راهی برای محو کردن آن استفاده کردند که یکی از آنها ،حذف کردن بخش هایی از تورات بود که حقانیت اسلام و پیامبرش را اثبات می کرد . بنابراین اگر جمله‌هائی که صراحت کامل درباره بشارت ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله داشته باشد در آنها دیده نشود جای تعجب نخواهد بود .[5] هر چند جدای از این بحث، ما برای پیامبری حضرت محمد (ص)، هم دلیل عقلی داریم و هم دلیل نقلی که خود به عنوان دلیل مستقل می تواند نقض کننده ادعای یهود در مورد انحصار نبوت در نسل اسحاق باشد چرا که روشن ترین دلیل برای این عدم انحصار وجود داشتن چنین پیامبری است که با معجرات باهره خود، دینی به عظمت اسلام را بنا نهاد و ضمن تصدیق انبیای گذشته جهشی بزرگ در تاریخ ادیان ایجاد کرد . از طرفی با تمام حذف و تحریف هایی که صورت گرفته، باز هم در تورات فعلی می توان اشاراتی در مورد پیامبر اسلام بدست آورد: از باب نمونه در سِفْر پیدایش باب 49 شماره 10 می‌خوانیم که : عصای سلطنت از یهودا دور نخواهد شد تا (شیلوه) که همه قوم ها از او پیروی می کنند بیاید[6]. قابل توجه اینکه یکی از معانی "شیلوه" طبق تصریح مستر هاکس در کتاب قاموس مقدس "فرستادن" می‌باشد و با کلمه (رسول) یا رسول اللََّه موافق است .[7] ب- رد استدلال یهود آنچه از عبارت نقل شده در این مورد بر می آید این است که خداوند عهد خود را با اسحاق استوار کرد. این سخن یعنی عهد نبوت با اسحاق به خودی خود سخن حقی است که مورد پذیرش قرآن نیز هست همچنانکه تا سالیان سال، نبوت در فرزندان اسحاق ادامه داشت و پیامبران بزرگی ظهور کردند که در قرآن نیز تمجید شده و لی از نسل اسماعیل هرچند همواره از اولیاء و اوصیای الاهی بودند اما تا قبل از پیامبر اسلام پیامبری ظهور نکرد. اما سوال این است که بستن عهد نبوت با اسحاق چه دلالتی روشن بر ابدی بودن آن دارد در حالی که دلیل خارجی آشکاری بر وقوع خلاف وجود دارد. آیا این سخن نقل شده در مورد اسحاق در مقام اثبات عهد نبوت ، توان نفی این همه دلایل خارجی آشکار را دارد؟ و به قول معروف چه دلیلی داریم که اثبات شیء نفی ما عدی کند. یهود خود ضعیف بودن این بیان که : (عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت) برای اثبات ابدی بودن این عهد در خاندان وی مطلع بوده بنابراین این جمله را همراه با سخن تورات در مورد جاوید بودن نسل اسحاق تعبیر کرده و از آن نتیجه گرفته اند که نبوت هم بطور جاوید در نسل اسحاق خواهد بود. بنابراین بیشترین تکیه یهود مبنی بر انحصار پیامبری طبق سخنی است که در تورات در مورد اسحاق آمده که گفته شده: (نسل تو را جاوید خواهم کرد)[8].در حالی که در اینجا از لفظ "عولام" استفاده شده که مشترک لفظی است بین جاوید و زمان طولانی و برای اینکه توهمِ معنیِ جاوید ماندن نسل حضرت ابراهیم از ذریه اسحاق از بین برود در ادامه خداوند می فرماید که (خبر اسماعیل به تو داده شده است که برکت داده شده و نسل او را زیاد خواهم کرد؛ (مِؤد مِؤد) و بزرگان موعود از نسل او خواهند بود)[9]. لفظ "مِؤد مِؤد" که معنای آن غایت الغایة است را در این مقام استعمال فرموده تا قرینه باشد بر اینکه "عولام" در مورد اسحاق به معنی زمان طویل است نه جاوید و البته بزرگی و پیغمبری از خاندان او به خاندان اسماعیل منتقل خواهد شد .در واقع هم چنین شد که مدتی اولاد اسحاق بزرگ و صاحب شریعت بودند و بعد از آن به اولاد اسماعیل تعلق گرفت و چون علما و مفسرین بنی اسرائیل به این معنی خود را راضی نمی سازند و چشم از آن می پوشند ، بنابراین بیشتر مفسرین یهود از تفسیر این آیه ساکت مانده اند.[10] از این روی آنچه که برای ما روشن است این است که اولا تورات به دلیل تصرافاتی که در آن شده است حجیت نخواهد داشت و بر فرض که آن را حجت بدانیم باز هم در خود همین توراتِ موجود، اشاراتی به ظهور پیامبر اسلام وجود دارد هر چند در کتاب مقدس قبل از اسلام به این امر تصریح دارد که پیامبری با ابن خصوصیات خواهد آمد. ولی جدای از این هم ما ثابت کردیم که آنچه یهودیان برای مدعای خود اقامه می کنند از حیث دلالت تطابقی قابل قبول نیست بلکه آن لفظ معنای دیگری را می رساند که تفصیل آن در متن گذشت . پی نوشتها: [1] آل عمران 3(چگونه تو را(حضرت محمد "ص") داور قرار می‌دهند، در حالی که تورات که حاوی حکم خداست در نزد آنهاست؟ سپس از حکم تو رویگردان می‌شوند و اینان ایمان نیاورده‌اند )، آیات 43مائده (المیزان می گوید قرآن وجود حکم خدا را در تورات فعلی تصدیق می‌کند، همانطور که محرف بودن آن را اعلام نموده است :‌ " وَ کَیْفَ یُحَکِّمُونَکَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِیها حُکْمُ اللَّهِ ثُمَّ یَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ" در این جمله می‌خواهد شنونده را از رفتار یهودیان به شگفت وادار نماید که می‌فرماید یهود امتی است صاحب کتاب و شریعت و منکر نبوت و کتاب و شریعت تو، فعلا به واقعه‌ای بر خورده‌اند که حکمش در کتاب خودشان نیز هست ولی نمی‌خواهند آن حکم را که حکم خدا است جاری سازند، با این حال چگونه به حکم تو که آن نیز همان حکم خدا است تن در می‌دهند؟ معلوم است که تن در نمی‌دهند اینان از کتاب خدا و حکم آن گریزانند هرگز به آن ایمان نخواهند آورد )، آیات 66و 68 بقره [2] تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ص 283 ،به نقل از ادیان شناسی نوشته جمعی از نویسندگان، مرکز تحقیقات فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ‌ ص 58 . [3] جهان مذهبی، ج 2، ص 604 و 603، ،به نقل از ادیان شناسی نوشته جمعی از نویسندگان‌ ، مرکز تحقیقات فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ص 58. [4] اعراف آیه 157 (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبیِ‌َّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یجَِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فیِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنهَْئهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَ یحُِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَ یحَُرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَئثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتیِ کاَنَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُو) [5] یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ ، ص 151 [6] عین عبارت در تورات فعلی موجود است. [7] آیت الله ناصر مکارم شیرازی، یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ ، دار الکتب الاسلامیه‌، تهران،1386 ،صفحات 151 تا 155 [8] سفر پیدایش؛ باب هفدهم ،آیه 18 الی 21 [9] سفر پیدایش ،باب هفدهم ،آیه 20 [10] این مطالب برگرفته از حاج بابا قزوینی یزدی در کتاب محضر الشهود فی رد الیهود است .او از علمای بزرگ یهودیست که به دین مقدس اسلام مشرف شده .وجه امتیاز او این است که با افکار دینی یهود آشنایی کامل داشته و در رد یهودیت مستقیما از کتاب تورات و کتب انبیاء بنی اسرائیل و تفاسیر آنها که به زبان عبری نوشته شده استفاده نموده است . کتاب با نام : رساله ای در رد یهودیت ،حاج بابا قزوینی یزدی، تحقیق:حامد حسن نواب،چاپ اول، اسفند 1378، قم ،موسسه فرهنگی،انتشاراتی حضور ،ص 39 و 40. منبع: www.islamquest.net
شرح پرسش:
در کتاب پیدایش آمده که خدا به ابراهیم گفت از ساره برای تو فرزندی خواهد بود که من او را برکت خواهم داد و از او امت زیادی به وجود خواهم آورد؛ابراهیم خندید و گفت همان اسماعیل را منظور بدار، خدا گفت درخواست تو در مورد اسماعیل اجابت شد لیکن عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت در این مورد جواب محققان اسلامی چیست؟ چون برکت فرزند و امت زیاد به هر دو فرزند داده شد ولی خدا عهد خود را با نسل اسحاق استوار کرده و خدا هرگز سخنانش تغییر پذیر نیست ،طبق این آیه خوب یهودیان درست می گفتند که پیامبری باید از خاندان یهود باشد نه اسماعیل؟
پاسخ اجمالی:
آنچه که برای ما روشن است این است که اولاً کتاب تورات موجود به دلیل تصرفاتی که در آن شده است از حجیت لازم بر خوردار نیست ولی بر فرض که آن را حجت بدانیم باز هم در خود همین توراتِ موجود، اشاراتی به ظهور پیامبر اسلام وجود دارد هر چند در کتاب مقدس قبل از اسلام به این امر تصریح شده بود. جدای از این ثابت خواهیم کرد،آنچه یهودیان برای مدعای خود در این مورد اقامه می کنند، از حیث دلالت تطابقی قابل قبول نیست و آنگونه که خود بعضی از مفسرین یهود گفته اند منظور از این که عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت این بوده است که عهد خود را با اسحاق می بندم برای مدتی طولانی و نه به طور جاوید و ابدی. این سخن دلیل متقن دارد که در پاسخ تفصیلی خواهد آمد.
پاسخ تفصیلی:
یهودیان بر این باورند که خدا عهدش را فقط با اسحاق بسته و تمام وعده های خود را در شأن اسحاق بلکه یعقوب و ذریه او پیاده کرده است و حضرت اسماعیل را شریک در این وعده نمی دانند،به عبارتی پیامبری را فقط متعلق به نسل خود می دانند. این باور به چند دلیل باطل است :
1- حجیت تورات فعلی
قبل از این که این دلیل را در خود تورات مورد بررسی قرار دهیم این سوال مطرح است که آیا خود تورات از حجیت لازم برخوردار است و مصون ار تحریف بوده و مطالب آن صد در صد با واقعیات مطابق است یا خیر ؟
اسلام در عین حال که اصل کیش و آیین یهود و نیز کتاب دینی آن (تورات) را از طرف خدا و بر حق میداند، و همچنین بنیانگذار شریعت یهود (موسی (ع)) را از پیامبران بزرگ اولوالعزم میشناسد، ولی معتقد است که کتاب عهد عتیق به شکلی که اکنون دیده میشود تحریف شده، و از متون اصلی و وحیانی آن بسیار فاصله گرفته، و حتی در برخی مسائل به ضدّ آن تبدیل شده است .
توضیح این که از آیات قرآن کریم بر میآید گر چه مطالب صحیح و حقایق زیادی در تورات فعلی وجود دارد که به جرأت میتوان گفت که از مفاد وحیانی و یا مواعظ و اندرزهای حکیمانه پیامبران بنی اسرائیل میتوانند باشند،[1] ولی در برابر این بخش از سخنان حق و درست، سخنان ناصواب و خلاف واقع نیز در آن وجود دارد.
بسیاری از پژوهش گران غربی و شرقی نیز به این امر اذعان کرده اند و به چنین تحریفی تصریح نموده اند؛ یکی از پژوهشگران تاریخی غرب در این باره مینویسد :
(از ایرادهای دانشمندان یهود شناس و انتقاداتی که به عمل آوردهاند چنین نتیجه به دست میآید که کتاب عهد قدیم مانند سایر کتب، محصول کار انسان است نه یک کتاب آسمانی ووحیانی ).[2]
برخی دیگر از نویسندگان غربی مینویسند:
(احتمالًا دوره ثبت و ضبط این کتاب (تورات) حدود هزار سال طول کشیده، و مجموعهای از مؤلّفان و ویراستاران مختلف را به خود دیده است. اشخاصی که در این کار (تدوین) سهمی ادا کردهاند نیز از لحاظ سوابق آموزشی و جهان بینی خویش، زمینههای گوناگونی داشته و کاملًا با یکدیگر متفاوت بودهاند. بعضی از این کتب به صورت یک واحد کامل، نوشته شده است در حالی که چنین به نظر میرسد که بیشتر آنها به تدریج نوشته شده، و در خلال یک دوره هزار ساله، به تدریج، تکمیل گشتهاند بنابر این تحقیقات و تتبّعاتِ نظری جدید، درباره تألیف کتب و یا اسفار عهد عتیق پرسشهای جدّی را مطرح کرده است از جمله این که چه اندازه از متنها از خود حضرت موسی است؟ این تجزیه و تحلیل، نشان میدهد که موارد و مطالب تورات (متن اصلی) به صورت قطعی و نهایی از طرف شخص حضرت موسی (ع) نوشته نشده است. و بسیاری از مطالب کتاب مقدّس به یک دوره تاریخی متأخّرتر از حضرت موسی بیشتر مطابقت دارد تا زمان حیات خود آن حضرت).[3]
پس این که تورات فعلی تحریف شده و همان تورات اصلی نیست تا حدودی روشن می باشد .
2- مطالب تورات در مورد عهد نبوت
الف- اشاره به ظهور پیامبر اسلام
در تورات تحریف نشده و حتی توراتی که در صدر اسلام در دست یهودیان بوده اشاراتی به ظهور پیامبر اسلام حضرت محمد "ص" شده است، آنچنان که در قرآن می فرماید:
(آنها که از فرستاده (خدا) پیامبر (امّی) پیروی میکنند کسی که صفاتش را درتورات و انجیل مشاهده میکنند[4] ...)
که این خود نقضی است بر این ادعای یهود بنابراین قبل از ظهور اسلام تصریح بر ظهور پیامبر ما در کتاب تورات بوده است که حتی او را با نام مصطفی و احمد می خواندند ولی بعد از ظهور بدلیل این که چنین شریعتی را منافی منافع شخصی و دنیایی خود می دانستند از هر راهی برای محو کردن آن استفاده کردند که یکی از آنها ،حذف کردن بخش هایی از تورات بود که حقانیت اسلام و پیامبرش را اثبات می کرد . بنابراین اگر جملههائی که صراحت کامل درباره بشارت ظهور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله داشته باشد در آنها دیده نشود جای تعجب نخواهد بود .[5]
هر چند جدای از این بحث، ما برای پیامبری حضرت محمد (ص)، هم دلیل عقلی داریم و هم دلیل نقلی که خود به عنوان دلیل مستقل می تواند نقض کننده ادعای یهود در مورد انحصار نبوت در نسل اسحاق باشد چرا که روشن ترین دلیل برای این عدم انحصار وجود داشتن چنین پیامبری است که با معجرات باهره خود، دینی به عظمت اسلام را بنا نهاد و ضمن تصدیق انبیای گذشته جهشی بزرگ در تاریخ ادیان ایجاد کرد .
از طرفی با تمام حذف و تحریف هایی که صورت گرفته، باز هم در تورات فعلی می توان اشاراتی در مورد پیامبر اسلام بدست آورد: از باب نمونه در سِفْر پیدایش باب 49 شماره 10 میخوانیم که : عصای سلطنت از یهودا دور نخواهد شد تا (شیلوه) که همه قوم ها از او پیروی می کنند بیاید[6].
قابل توجه اینکه یکی از معانی "شیلوه" طبق تصریح مستر هاکس در کتاب قاموس مقدس "فرستادن" میباشد و با کلمه (رسول) یا رسول اللََّه موافق است .[7]
ب- رد استدلال یهود
آنچه از عبارت نقل شده در این مورد بر می آید این است که خداوند عهد خود را با اسحاق استوار کرد. این سخن یعنی عهد نبوت با اسحاق به خودی خود سخن حقی است که مورد پذیرش قرآن نیز هست همچنانکه تا سالیان سال، نبوت در فرزندان اسحاق ادامه داشت و پیامبران بزرگی ظهور کردند که در قرآن نیز تمجید شده و لی از نسل اسماعیل هرچند همواره از اولیاء و اوصیای الاهی بودند اما تا قبل از پیامبر اسلام پیامبری ظهور نکرد. اما سوال این است که بستن عهد نبوت با اسحاق چه دلالتی روشن بر ابدی بودن آن دارد در حالی که دلیل خارجی آشکاری بر وقوع خلاف وجود دارد. آیا این سخن نقل شده در مورد اسحاق در مقام اثبات عهد نبوت ، توان نفی این همه دلایل خارجی آشکار را دارد؟ و به قول معروف چه دلیلی داریم که اثبات شیء نفی ما عدی کند.
یهود خود ضعیف بودن این بیان که : (عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت) برای اثبات ابدی بودن این عهد در خاندان وی مطلع بوده بنابراین این جمله را همراه با سخن تورات در مورد جاوید بودن نسل اسحاق تعبیر کرده و از آن نتیجه گرفته اند که نبوت هم بطور جاوید در نسل اسحاق خواهد بود.
بنابراین بیشترین تکیه یهود مبنی بر انحصار پیامبری طبق سخنی است که در تورات در مورد اسحاق آمده که گفته شده: (نسل تو را جاوید خواهم کرد)[8].در حالی که در اینجا از لفظ "عولام" استفاده شده که مشترک لفظی است بین جاوید و زمان طولانی و برای اینکه توهمِ معنیِ جاوید ماندن نسل حضرت ابراهیم از ذریه اسحاق از بین برود در ادامه خداوند می فرماید که (خبر اسماعیل به تو داده شده است که برکت داده شده و نسل او را زیاد خواهم کرد؛ (مِؤد مِؤد) و بزرگان موعود از نسل او خواهند بود)[9].
لفظ "مِؤد مِؤد" که معنای آن غایت الغایة است را در این مقام استعمال فرموده تا قرینه باشد بر اینکه "عولام" در مورد اسحاق به معنی زمان طویل است نه جاوید و البته بزرگی و پیغمبری از خاندان او به خاندان اسماعیل منتقل خواهد شد .در واقع هم چنین شد که مدتی اولاد اسحاق بزرگ و صاحب شریعت بودند و بعد از آن به اولاد اسماعیل تعلق گرفت و چون علما و مفسرین بنی اسرائیل به این معنی خود را راضی نمی سازند و چشم از آن می پوشند ، بنابراین بیشتر مفسرین یهود از تفسیر این آیه ساکت مانده اند.[10]
از این روی آنچه که برای ما روشن است این است که اولا تورات به دلیل تصرافاتی که در آن شده است حجیت نخواهد داشت و بر فرض که آن را حجت بدانیم باز هم در خود همین توراتِ موجود، اشاراتی به ظهور پیامبر اسلام وجود دارد هر چند در کتاب مقدس قبل از اسلام به این امر تصریح دارد که پیامبری با ابن خصوصیات خواهد آمد. ولی جدای از این هم ما ثابت کردیم که آنچه یهودیان برای مدعای خود اقامه می کنند از حیث دلالت تطابقی قابل قبول نیست بلکه آن لفظ معنای دیگری را می رساند که تفصیل آن در متن گذشت .
پی نوشتها:
[1] آل عمران 3(چگونه تو را(حضرت محمد "ص") داور قرار میدهند، در حالی که تورات که حاوی حکم خداست در نزد آنهاست؟ سپس از حکم تو رویگردان میشوند و اینان ایمان نیاوردهاند )، آیات 43مائده (المیزان می گوید قرآن وجود حکم خدا را در تورات فعلی تصدیق میکند، همانطور که محرف بودن آن را اعلام نموده است :
" وَ کَیْفَ یُحَکِّمُونَکَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِیها حُکْمُ اللَّهِ ثُمَّ یَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ" در این جمله میخواهد شنونده را از رفتار یهودیان به شگفت وادار نماید که میفرماید یهود امتی است صاحب کتاب و شریعت و منکر نبوت و کتاب و شریعت تو، فعلا به واقعهای بر خوردهاند که حکمش در کتاب خودشان نیز هست ولی نمیخواهند آن حکم را که حکم خدا است جاری سازند، با این حال چگونه به حکم تو که آن نیز همان حکم خدا است تن در میدهند؟ معلوم است که تن در نمیدهند اینان از کتاب خدا و حکم آن گریزانند هرگز به آن ایمان نخواهند آورد )، آیات 66و 68 بقره
[2] تاریخ مختصر ادیان بزرگ، ص 283 ،به نقل از ادیان شناسی نوشته جمعی از نویسندگان، مرکز تحقیقات فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ص 58 .
[3] جهان مذهبی، ج 2، ص 604 و 603، ،به نقل از ادیان شناسی نوشته جمعی از نویسندگان ، مرکز تحقیقات فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ص 58.
[4] اعراف آیه 157 (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبیَِّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یجَِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فیِ التَّوْرَئةِ وَ الْانجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنهَْئهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَ یحُِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَ یحَُرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَئثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتیِ کاَنَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُو)
[5] یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ ، ص 151
[6] عین عبارت در تورات فعلی موجود است.
[7] آیت الله ناصر مکارم شیرازی، یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ ، دار الکتب الاسلامیه، تهران،1386 ،صفحات 151 تا 155
[8] سفر پیدایش؛ باب هفدهم ،آیه 18 الی 21
[9] سفر پیدایش ،باب هفدهم ،آیه 20
[10] این مطالب برگرفته از حاج بابا قزوینی یزدی در کتاب محضر الشهود فی رد الیهود است .او از علمای بزرگ یهودیست که به دین مقدس اسلام مشرف شده .وجه امتیاز او این است که با افکار دینی یهود آشنایی کامل داشته و در رد یهودیت مستقیما از کتاب تورات و کتب انبیاء بنی اسرائیل و تفاسیر آنها که به زبان عبری نوشته شده استفاده نموده است . کتاب با نام : رساله ای در رد یهودیت ،حاج بابا قزوینی یزدی، تحقیق:حامد حسن نواب،چاپ اول، اسفند 1378، قم ،موسسه فرهنگی،انتشاراتی حضور ،ص 39 و 40.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] آیا دین یهود و یهودیان، ظهور منجی آخرالزمان را قبول دارند؟
- [سایر] یهودیان آخرین پیامبر را که میدانند؟
- [سایر] لطفا درباه ماهیت عرفان کابالا و رابطه آن با عرفان یهود، توضیح دهید. آیا عرفان کابالا مورد حمایت خود یهودیان میباشد؟
- [سایر] علت قتل یهودیان مدینه درزمان پیامبر چه بود؟آیا حتما بایستی آنها کشته می شدند؟
- [سایر] آیا پیامبر(ص) دستور کشتار عده ای از اقلیت های مذهبی به خصوص یهودیان را داده بود؟ چرا؟
- [سایر] چرا نبوت در نسل حضرت یوسف(ع) قرار داده نشده است؟
- [سایر] آیا غیر از پیامبر خاتم(ص) پیامبر دیگری از نسل حضرت اسماعیل(ع) وجود داشت؟
- [سایر] چرا یهود قرآن و نبوت حضرت محمد(ص) را قبول ندارند؟!
- [سایر] مگر نگفتهاند که از نسل حضرت یوسف(ع) پیامبری دیگر نیامده است؟ پس چرا یوشع پیامبر فرزند افرائیم بن یوسف است؟
- [سایر] آیا از نسل حضرت اسماعیل(ع) به غیر از پیامبر خاتم(ص) پیامبر دیگری نیز وجود داشت؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اهل کتاب (یهود و نصاری و مجوس) پاک می باشند.
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله سیستانی] کسی که معترف به خدا یا به یگانگی او نباشد و همچنین غُلاة یعنی آنهایی که یکی از ائمه علیهمالسلام را خدا خوانده ، یا بگویند خدا در او حلول کرده است و خوارج و نواصب یعین آنهایی که به ائمه علیهمالسلام اظهار دشمنی مینمایند نجسند ، و همچنین است کسی که نبوّت یا یکی از ضروریات دین ، مانند نماز و روزه را منکر شود ، اگر به نحوی باشد که مستلزم تکذیب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بشود هر چند فی الجمله . و امّا اهل کتاب یعنی یهود و نصاری و مجوس محکوم به طهارتاند .
- [آیت الله مکارم شیرازی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر درآید، ولی مرد مسلمان می¬تواند با زنان اهل کتاب مانند یهود و نصاری ازدواج کند.
- [آیت الله نوری همدانی] کافر ، یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء ، محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله ) را قبول ندارد مگر اهل کتاب که درآخر مساله ذکر میشود و هخمچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد و نیز کسی که ضروری دین ، یعنی چیزی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود ، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیزبرگردد به انکار خدا ، یا توحید ، یا نبوت ، نجس می باشد و اگر ضروری دین بودن آن را نداند ، به طوری که انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برنگردد ، بهتر آن است که از او اجتناب کنند . کفاری که مانند یهود و نصاری اهل کتاب می باشند و تا هنگامی که علم به ملاقات بدن آنها با یکی از نجاسات که ذکر شد و می شود حاصل نشده است ، اجتناب لازم نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر با گاو و گوسفند و شتر نزدیکی کنند ، بول و سرگین و نسل آنها نجس می شود و آشامیدن شیر و خوردن گوشت آنها و نسل آنها نیز حرام است و باید بدون آنکه تأخیر بیفتد آن حیوان را بکشد و بسوزانند و کسی که با آن وطی کرده پول آن را به صاحبش بدهد و در این حکم فرقی میان صغیر و کبیر ، عالم به حُکم و جاهل نیست .
- [آیت الله علوی گرگانی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافره بطور دائم ازدواج کند ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود ونصاری مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید. مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافر به طور دائم ازدواج کند، ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری و مجوس، مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر درآید، همچنین مرد مسلمان نمی تواند بنابر احتیاط با زن کافر ازدواج دائم کند ولی ازدواج موقت با زنان اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کافر یعنی کسی که خدا، یا پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) را قبول ندارد، یا برای خدا شریکی قرار می دهد بنابر احتیاط نجس است، هرچند به یکی از ادیان آسمانی، مانند آیین یهود و نصاری ایمان داشته باشد.