پاسخ اجمالی: شادی واقعی از دیدگاه یک فرد با ایمان زمانی متصور است که او را یک گام به خدایش نزدیکتر کند. با این وجود، انسانها به دلیل حس فطری تنوعطلبی خویش میتوانند از لذتهای مجاز دنیوی بهرهمند شده و از آن شادمان شوند. این شادیها میتواند زمینهای برای افزایش نشاط معنوی افراد با ایمان نیز ارزیابی شود. از طرفی، باید دانست که برخی شادیهای سطحی و ظاهری که ناشی از رفتارهای غیرمنطقی و غیر اخلاقی است مورد پذیرش اسلام نیست. به این نکته نیز باید توجه داشت که این اصلی منطقی و پذیرفته شده در تمام نظامهای متمدن است که نباید به بهانه شاد بودن هر رفتار غیر مجازی را مرتکب شد، با این تفاوت که شاید محدوده رفتارهای مجاز و غیر مجاز دارای برخی تفاوتها باشد. پاسخ تفصیلی: در تحلیل و بررسی این موضوع ابتدا باید بدانیم که معنای "شادی" چیست؟! در این زمینه میتوان گفت که خود "شادی" را نمیتوان امری مادی برشمرد. به عبارت دیگر؛ امور شادی آور میتوانند هم مادی و هم معنوی باشند، اما خود "شادی" همواره امری معنوی و واکنش توأم با رضایت انسان در مقابل اتفاقات پیرامونی است. مشابه همین موضوع در ارتباط با مفهوم "غم" نیز وجود دارد و در نهایت این انسانها هستند که بسته به نوع نگرش خود از برخی امور شاد شده و از مسائل دیگری غمگین میشوند؛ و به همین دلیل است که یک اتفاق میتواند برای فردی شادی آور و برای دیگری غمناک باشد. به عنوان نمونه به مراسم خرافی "چهارشنبه سوری" در کشور خودمان اشاره میکنیم: صدای انفجارها و شعلهور شدن آتش در کوچه و خیابانها شاید برای بسیاری شادی آور باشد، اما مطمئنا در مقابل، افراد بیمار و ضعیفی نیز وجود دارند که این رفتارها آنان را آزرده خاطر میکند. با توجه به آنچه گفته شد و با بیان این نکته که هرگونه شادی که در آن حرامی رخ ندهد، از دیدگاه اسلام مجاز است، به بررسی موضع گیری این دین مقدس نسبت به شادی پرداخته و آن را در سه رده (شادیهای واقعی، شادیهای حلال و شادیهای حرام) دسته بندی میکنیم: 1. شادی واقعی: از آن جایی که یکی از مبانی اصولی دین اسلام، اعتقاد به معاد و زندگی جاوید است و مرگ در این دیدگاه، نیستی و نابودی نبوده، بلکه پلی برای عبور از دنیایی کوچک و محدود به جهانی بی نهایت است، شادی زمانی مفهوم واقعی خود را مییابد که انسان آن را در زندگی جاوید خویش نیز تأثیرگذار بداند. به همین دلیل انجام هر کردار نیکی - بدون آن که انسان با ایمان را به عجب و خودپسندی وادارد - بر شادی درونی او خواهد افزود. احساس شادی و لذتی که یک مؤمن از انفاق، روزه، نماز، حج و ... در خود مییابد به هیچ وجه قابل مقایسه با شادیهای زودگذر مادی نیست و به تعبیری، شیرینی ارتباط با خدا به گونهای است که هر شادی و لذت دیگری را تحتالشعاع خود قرار میدهد، تا جایی که اندوه فراق دوست نیز خود شادیآفرین است و به گفته حافظ شیرازی: چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد ما بامید غمت خاطر شادی طلبیم قرآن در این ارتباط میفرماید: "قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُون‌"؛[1] ای پیامبر! به مؤمنان بگو که به دلیل قرار گرفتن در دایره فضل و رحمت پروردگار شاد باشند و چنین توفیقی از هر آنچه تا کنون به دست آوردهاند بهتر است. و به همین دلیل است که در مناجات زیبایی از امام سجاد (ع) میخوانیم: "إلهی من ذا الذی ذاق حلاوة محبتک فرام منک بدلا"؛[2] چه کسی شیرینی محبت تو را چشیده و با این حال به دنبال جایگزین دیگری است؟! 2. شادی دنیایی حلال: با تمام آنچه گفته شد و با آن که شیرینی ارتباط با خدا را نمیتوان با هیچ شادی دیگری مقایسه کرد، اما روح تنوع طلب انسان علاقه مند است که شادیهای دیگری را نیز – نه به عنوان جایگزین – تجربه کند و نمیتوان او را از این بابت مورد سرزنش قرار داد. این حس تنوع طلبی نیز از ویژگیهای انسان به عنوان اشرف مخلوقات است و به خودی خود نمیتواند نقطه قوت و یا ضعفی برای او به شمار آید. آنچه این تنوع طلبی را به نکتهای مثبت و یا منفی در زندگی انسان تبدیل میکند، برگرفته از چگونگی مدیریت او بر این حس خدادادی است. اسلام، مؤمنان زیرک و باهوش را افرادی میداند که حتی در صورت اندوهناک بودن نیز با گشاده رویی و چهرهای متبسم با دیگران برخورد کرده و از این راه انرژی مثبت و شادی آفرین را به جامعه تزریق میکنند.[3] حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است بهتر آنست که من خاطر خود خوش دارم با این وجود چگونه میتوان یک جامعه دینی را جامعهای غمزده و اندوهناک برشمرد؟! شادیهای حلال بسیاری وجود دارند که اسلام نه تنها با آنها به مبارزه برنخاسته، بلکه در بسیاری موارد، آنها را مورد تأیید خویش نیز قرار داده است، از جمله شادیهای ناشی از: 1-2. پیشرفت تحصیلی و اجتماعی خود و دیگر افراد وابسته. 2-2. کشف یک پدیده علمی جدید. 3-2. سیر و سفر و بهره برداری از مناظر زیبای طبیعی 4-2. ورزش و هنری که علاوه بر سرگرمی، جسم و روان انسان را پرورش میدهد. 5-2. بهره برداری از انواع خوراکها و پوشاکها. 6-2. انتخاب دوستان فراوان و تشکیل انجمنها و گروههای مختلف اجتماعی. 7-2. سر و سامان گرفتن یک زوج و تشکیل خانوادهای جدید. و دهها و صدها مورد دیگر! روایتی از امام صادق (ع) بر این نکته تأکید دارد که شادیهای حلال دنیایی میتواند کمکی برای رسیدن به شادیهای معنوی باشد. ایشان به نقل از اندرزهای حکیمانه آل داوود میفرماید: یک مسلمان اندیشمند سزاوار است که در حال انجام یکی از این سه کار مشاهده شود: یا در حال فعالیت اقتصادی و تأمین معاش بوده، یا برای آخرت خویش توشه برداشته و یا به شادیهایی که حرام نیستند بپردازد و نیز هر مسلمان سزاوار است که بخشی از فرصتهای خود را با پروردگار خویش خلوت کند و بخشی دیگر را با دوستانی بگذراند که او را به یاد آخرتش بیاندازند و باقی مانده فرصت خویش را نیز به شادیهای حلال بپردازد که این شادیها کمکی برای او در انجام دو فعالیت قبلی خواهند بود.[4] البته این نکته را نیز نباید دور از نظر داشت که برخی افرادی که در درجات بالای ارتباط معنوی با پروردگار هستند، ممکن است در دورههای زمانی خاصی برخی شادی و لذتهای حلال را نیز برای خود روا ندانند، اما این به معنای حرمت عمومی چنین مواردی نخواهد بود، بلکه برای دستهای از افراد، شاید با کمی چشم پوشی و اگر یاد خدا به همراه آن باشد، بتوان این دسته از شادیها را نیز از گروه اول دانست. 3. شادی حرام: در آیاتی از قرآن میخوانیم: "إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحین‌"؛[5] پروردگار افراد شاد را دوست ندارد!. "وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُم‌"؛[6] و تا بدانچه خدا به شما داده شاد نشوید! و ... . آیا این آیات را میتوان به معنای نفی هرگونه شادی از دیدگاه اسلام دانست؟! با توجه به آنچه گذشت میتوان با قطعیت جواب منفی به این پرسش داد؛ زیرا تنها شادیهایی از دیدگاه اسلام غیر مجازند که آثار سوء فردی و اجتماعی را به دنبال داشته باشند. به این نکته باید توجه داشت که این اصلی منطقی و پذیرفته شده در تمام نظامهای متمدن است که نباید به بهانه شاد بودن هر رفتار غیر مجازی را مرتکب شد، با این تفاوت که شاید محدوده رفتارهای مجاز و غیر مجاز دارای برخی تفاوتها باشد. شادیهای برگرفته از انواع ارتباطات جنسی نابود کننده بنیاد خانواده و اجتماع، شادیهای ناشی از فقدان بخشهایی از سیستم هوشیاری بدن به دلیل مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر، شادی ناشی از اذیت و آزار دیگران در روابط اجتماعی(رانندگی نامناسب، تجاوز به حریم خصوصی دیگران، تخریب اموال عمومی و ...)، شادی ناشی از اسراف و تبذیر و استفاده نادرست از نعمتهای خدادادی، شادی ناشی از تکبر و فخرفروشی به دیگران از بابت ثروت یا مقام اجتماعی، شادی فرار از جهاد[7] و شادی منافقانه ناشی از شکست ظاهری افراد با ایمان[8] و ... از جمله مواردی هستند که مورد تأیید اسلام نبوده و بسیاری از آنها از سوی دیگر جوامع بشری نیز امری ناپسند به شمار میآیند. انسان بی رحمی که کودکی بی گناه را مورد ضرب و جرح قرار داده و با شنیدن هر نالهای از کودک، فریاد قهقهه سر داده و به شادی میپردازد، در وجدان تمام ما محکوم است؛ چون زشتی کردار او را به راحتی درک میکنیم، اما در بسیاری از موارد که زشتی گناهان دیگر مانند نمونه اشاره شده برای همگان واضح نیست، پذیرش ممنوعیت شادی ناشی از آنها شاید کمی دشوار به نظر آید، اما باید دانست که در ورای ممنوعیت هر لذت و شادی حرام، منطقی قوی نهفته است که با تدبر کافی میتوان بدان دست یافت. برخی از میان انواع شادیها، تنها آن بخش از شادی مقطعی که حتی در میان نخبگان موجود در جوامع غیر دینی نیز از ارزش چندانی برخوردار نیست را برجسته کرده و به غلط میخواهند این باور را به جامعه القا کنند که اسلام با هرگونه شادی مخالف است. بر خلاف ایده اسلامی که شادی و غم متعادل را مورد پذیرش قرار داده است، چنین افرادی برای کسب شادی دست به انجام اعمال نامتعارف زده و به جای آن که واقعا شاد باشند، به عبارت عامیانه الکی خوش هستند و هنگام غمها نیز به دلیل باور نداشتن به معاد دچار افسردگیهای شدید شده و به رفتارهای نامتعادل دیگری چون خودکشی میزنند! عملی که از نظر اسلام در هر شرایطی حرام است؛ چون از دیدگاه اسلام، غمها نیز چون شادیها نباید انسان را از خدا و عمل به دستورات او باز دارند. اکنون شادی مؤمنان واقعی را با این افراد مقایسه کرده و بگویید این کجا و آن کجا؟! اگر کمی واقع نگر باشیم به راحتی در خواهیم یافت که تنها شادیهای غیر اخلاقی از طرف اسلام ممنوع شده و انواع شادیهای معنوی و طبیعی نه تنها رواست، بلکه در بسیاری موارد لازم و واجب است و آن جا که سخن از بازخواست انسانها به دلیل شاد بودن است، جایی است که این شادی به ناحق باشد: "ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُون‌"؛[9] گرفتاری شما به کیفر الاهی بدان دلیل است که شما به ناحق در زمین به شادی و گردنکشی می پرداختید. یک انسان با ایمان میتواند شادی دنیا و آخرت را با هم داشته باشد، چنانچه در روایت آمده که فرد روزه دار دو شادی دارد، یکی هنگام افطار که از خوردنیها و آشامیدنیها استفاده میکند و دیگری هنگام ملاقات با پروردگار که از پاداش روزه بهرهامند میشود.[10] حال اگر مورد خاصی که آن را شادی پنداشته و بر این باورید که اسلام با آن به مخالفت برخاسته، با ارائه چارچوب دقیقی از آنچه در ذهنتان است، آن را برای ما ارسال کرده تا توضیحاتی در مورد آن ارائه شود. پی نوشتها: [1] یونس، 58. [2] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 91، ص 148، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ه ق. [3] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 226، ح 1، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ه ش. [4] کافی، ج 5، ص 87، ح 1. [5] قصص، 76. [6] حدید، 23. [7] توبه، 81. [8] توبه، 50؛ آل عمران، 120. [9] غافر، 75. [10] شیخ صدوق، فضائل الأشهر الثلاثة، ص 134، مکتبة الداوری، قم، بی تا. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
شادی واقعی از دیدگاه یک فرد با ایمان زمانی متصور است که او را یک گام به خدایش نزدیکتر کند. با این وجود، انسانها به دلیل حس فطری تنوعطلبی خویش میتوانند از لذتهای مجاز دنیوی بهرهمند شده و از آن شادمان شوند. این شادیها میتواند زمینهای برای افزایش نشاط معنوی افراد با ایمان نیز ارزیابی شود.
از طرفی، باید دانست که برخی شادیهای سطحی و ظاهری که ناشی از رفتارهای غیرمنطقی و غیر اخلاقی است مورد پذیرش اسلام نیست.
به این نکته نیز باید توجه داشت که این اصلی منطقی و پذیرفته شده در تمام نظامهای متمدن است که نباید به بهانه شاد بودن هر رفتار غیر مجازی را مرتکب شد، با این تفاوت که شاید محدوده رفتارهای مجاز و غیر مجاز دارای برخی تفاوتها باشد.
پاسخ تفصیلی:
در تحلیل و بررسی این موضوع ابتدا باید بدانیم که معنای "شادی" چیست؟! در این زمینه میتوان گفت که خود "شادی" را نمیتوان امری مادی برشمرد. به عبارت دیگر؛ امور شادی آور میتوانند هم مادی و هم معنوی باشند، اما خود "شادی" همواره امری معنوی و واکنش توأم با رضایت انسان در مقابل اتفاقات پیرامونی است. مشابه همین موضوع در ارتباط با مفهوم "غم" نیز وجود دارد و در نهایت این انسانها هستند که بسته به نوع نگرش خود از برخی امور شاد شده و از مسائل دیگری غمگین میشوند؛ و به همین دلیل است که یک اتفاق میتواند برای فردی شادی آور و برای دیگری غمناک باشد. به عنوان نمونه به مراسم خرافی "چهارشنبه سوری" در کشور خودمان اشاره میکنیم:
صدای انفجارها و شعلهور شدن آتش در کوچه و خیابانها شاید برای بسیاری شادی آور باشد، اما مطمئنا در مقابل، افراد بیمار و ضعیفی نیز وجود دارند که این رفتارها آنان را آزرده خاطر میکند.
با توجه به آنچه گفته شد و با بیان این نکته که هرگونه شادی که در آن حرامی رخ ندهد، از دیدگاه اسلام مجاز است، به بررسی موضع گیری این دین مقدس نسبت به شادی پرداخته و آن را در سه رده (شادیهای واقعی، شادیهای حلال و شادیهای حرام) دسته بندی میکنیم:
1. شادی واقعی: از آن جایی که یکی از مبانی اصولی دین اسلام، اعتقاد به معاد و زندگی جاوید است و مرگ در این دیدگاه، نیستی و نابودی نبوده، بلکه پلی برای عبور از دنیایی کوچک و محدود به جهانی بی نهایت است، شادی زمانی مفهوم واقعی خود را مییابد که انسان آن را در زندگی جاوید خویش نیز تأثیرگذار بداند. به همین دلیل انجام هر کردار نیکی - بدون آن که انسان با ایمان را به عجب و خودپسندی وادارد - بر شادی درونی او خواهد افزود. احساس شادی و لذتی که یک مؤمن از انفاق، روزه، نماز، حج و ... در خود مییابد به هیچ وجه قابل مقایسه با شادیهای زودگذر مادی نیست و به تعبیری، شیرینی ارتباط با خدا به گونهای است که هر شادی و لذت دیگری را تحتالشعاع خود قرار میدهد، تا جایی که اندوه فراق دوست نیز خود شادیآفرین است و به گفته حافظ شیرازی:
چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد
ما بامید غمت خاطر شادی طلبیم
قرآن در این ارتباط میفرماید: "قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُون"؛[1] ای پیامبر! به مؤمنان بگو که به دلیل قرار گرفتن در دایره فضل و رحمت پروردگار شاد باشند و چنین توفیقی از هر آنچه تا کنون به دست آوردهاند بهتر است.
و به همین دلیل است که در مناجات زیبایی از امام سجاد (ع) میخوانیم: "إلهی من ذا الذی ذاق حلاوة محبتک فرام منک بدلا"؛[2] چه کسی شیرینی محبت تو را چشیده و با این حال به دنبال جایگزین دیگری است؟!
2. شادی دنیایی حلال: با تمام آنچه گفته شد و با آن که شیرینی ارتباط با خدا را نمیتوان با هیچ شادی دیگری مقایسه کرد، اما روح تنوع طلب انسان علاقه مند است که شادیهای دیگری را نیز – نه به عنوان جایگزین – تجربه کند و نمیتوان او را از این بابت مورد سرزنش قرار داد.
این حس تنوع طلبی نیز از ویژگیهای انسان به عنوان اشرف مخلوقات است و به خودی خود نمیتواند نقطه قوت و یا ضعفی برای او به شمار آید. آنچه این تنوع طلبی را به نکتهای مثبت و یا منفی در زندگی انسان تبدیل میکند، برگرفته از چگونگی مدیریت او بر این حس خدادادی است.
اسلام، مؤمنان زیرک و باهوش را افرادی میداند که حتی در صورت اندوهناک بودن نیز با گشاده رویی و چهرهای متبسم با دیگران برخورد کرده و از این راه انرژی مثبت و شادی آفرین را به جامعه تزریق میکنند.[3]
حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است
بهتر آنست که من خاطر خود خوش دارم
با این وجود چگونه میتوان یک جامعه دینی را جامعهای غمزده و اندوهناک برشمرد؟! شادیهای حلال بسیاری وجود دارند که اسلام نه تنها با آنها به مبارزه برنخاسته، بلکه در بسیاری موارد، آنها را مورد تأیید خویش نیز قرار داده است، از جمله شادیهای ناشی از:
1-2. پیشرفت تحصیلی و اجتماعی خود و دیگر افراد وابسته.
2-2. کشف یک پدیده علمی جدید.
3-2. سیر و سفر و بهره برداری از مناظر زیبای طبیعی
4-2. ورزش و هنری که علاوه بر سرگرمی، جسم و روان انسان را پرورش میدهد.
5-2. بهره برداری از انواع خوراکها و پوشاکها.
6-2. انتخاب دوستان فراوان و تشکیل انجمنها و گروههای مختلف اجتماعی.
7-2. سر و سامان گرفتن یک زوج و تشکیل خانوادهای جدید.
و دهها و صدها مورد دیگر!
روایتی از امام صادق (ع) بر این نکته تأکید دارد که شادیهای حلال دنیایی میتواند کمکی برای رسیدن به شادیهای معنوی باشد. ایشان به نقل از اندرزهای حکیمانه آل داوود میفرماید: یک مسلمان اندیشمند سزاوار است که در حال انجام یکی از این سه کار مشاهده شود: یا در حال فعالیت اقتصادی و تأمین معاش بوده، یا برای آخرت خویش توشه برداشته و یا به شادیهایی که حرام نیستند بپردازد و نیز هر مسلمان سزاوار است که بخشی از فرصتهای خود را با پروردگار خویش خلوت کند و بخشی دیگر را با دوستانی بگذراند که او را به یاد آخرتش بیاندازند و باقی مانده فرصت خویش را نیز به شادیهای حلال بپردازد که این شادیها کمکی برای او در انجام دو فعالیت قبلی خواهند بود.[4]
البته این نکته را نیز نباید دور از نظر داشت که برخی افرادی که در درجات بالای ارتباط معنوی با پروردگار هستند، ممکن است در دورههای زمانی خاصی برخی شادی و لذتهای حلال را نیز برای خود روا ندانند، اما این به معنای حرمت عمومی چنین مواردی نخواهد بود، بلکه برای دستهای از افراد، شاید با کمی چشم پوشی و اگر یاد خدا به همراه آن باشد، بتوان این دسته از شادیها را نیز از گروه اول دانست.
3. شادی حرام: در آیاتی از قرآن میخوانیم: "إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحین"؛[5] پروردگار افراد شاد را دوست ندارد!. "وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُم"؛[6] و تا بدانچه خدا به شما داده شاد نشوید! و ... .
آیا این آیات را میتوان به معنای نفی هرگونه شادی از دیدگاه اسلام دانست؟! با توجه به آنچه گذشت میتوان با قطعیت جواب منفی به این پرسش داد؛ زیرا تنها شادیهایی از دیدگاه اسلام غیر مجازند که آثار سوء فردی و اجتماعی را به دنبال داشته باشند.
به این نکته باید توجه داشت که این اصلی منطقی و پذیرفته شده در تمام نظامهای متمدن است که نباید به بهانه شاد بودن هر رفتار غیر مجازی را مرتکب شد، با این تفاوت که شاید محدوده رفتارهای مجاز و غیر مجاز دارای برخی تفاوتها باشد.
شادیهای برگرفته از انواع ارتباطات جنسی نابود کننده بنیاد خانواده و اجتماع، شادیهای ناشی از فقدان بخشهایی از سیستم هوشیاری بدن به دلیل مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر، شادی ناشی از اذیت و آزار دیگران در روابط اجتماعی(رانندگی نامناسب، تجاوز به حریم خصوصی دیگران، تخریب اموال عمومی و ...)، شادی ناشی از اسراف و تبذیر و استفاده نادرست از نعمتهای خدادادی، شادی ناشی از تکبر و فخرفروشی به دیگران از بابت ثروت یا مقام اجتماعی، شادی فرار از جهاد[7] و شادی منافقانه ناشی از شکست ظاهری افراد با ایمان[8] و ... از جمله مواردی هستند که مورد تأیید اسلام نبوده و بسیاری از آنها از سوی دیگر جوامع بشری نیز امری ناپسند به شمار میآیند.
انسان بی رحمی که کودکی بی گناه را مورد ضرب و جرح قرار داده و با شنیدن هر نالهای از کودک، فریاد قهقهه سر داده و به شادی میپردازد، در وجدان تمام ما محکوم است؛ چون زشتی کردار او را به راحتی درک میکنیم، اما در بسیاری از موارد که زشتی گناهان دیگر مانند نمونه اشاره شده برای همگان واضح نیست، پذیرش ممنوعیت شادی ناشی از آنها شاید کمی دشوار به نظر آید، اما باید دانست که در ورای ممنوعیت هر لذت و شادی حرام، منطقی قوی نهفته است که با تدبر کافی میتوان بدان دست یافت.
برخی از میان انواع شادیها، تنها آن بخش از شادی مقطعی که حتی در میان نخبگان موجود در جوامع غیر دینی نیز از ارزش چندانی برخوردار نیست را برجسته کرده و به غلط میخواهند این باور را به جامعه القا کنند که اسلام با هرگونه شادی مخالف است.
بر خلاف ایده اسلامی که شادی و غم متعادل را مورد پذیرش قرار داده است، چنین افرادی برای کسب شادی دست به انجام اعمال نامتعارف زده و به جای آن که واقعا شاد باشند، به عبارت عامیانه الکی خوش هستند و هنگام غمها نیز به دلیل باور نداشتن به معاد دچار افسردگیهای شدید شده و به رفتارهای نامتعادل دیگری چون خودکشی میزنند!
عملی که از نظر اسلام در هر شرایطی حرام است؛ چون از دیدگاه اسلام، غمها نیز چون شادیها نباید انسان را از خدا و عمل به دستورات او باز دارند.
اکنون شادی مؤمنان واقعی را با این افراد مقایسه کرده و بگویید این کجا و آن کجا؟! اگر کمی واقع نگر باشیم به راحتی در خواهیم یافت که تنها شادیهای غیر اخلاقی از طرف اسلام ممنوع شده و انواع شادیهای معنوی و طبیعی نه تنها رواست، بلکه در بسیاری موارد لازم و واجب است و آن جا که سخن از بازخواست انسانها به دلیل شاد بودن است، جایی است که این شادی به ناحق باشد: "ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُون"؛[9] گرفتاری شما به کیفر الاهی بدان دلیل است که شما به ناحق در زمین به شادی و گردنکشی می پرداختید.
یک انسان با ایمان میتواند شادی دنیا و آخرت را با هم داشته باشد، چنانچه در روایت آمده که فرد روزه دار دو شادی دارد، یکی هنگام افطار که از خوردنیها و آشامیدنیها استفاده میکند و دیگری هنگام ملاقات با پروردگار که از پاداش روزه بهرهامند میشود.[10]
حال اگر مورد خاصی که آن را شادی پنداشته و بر این باورید که اسلام با آن به مخالفت برخاسته، با ارائه چارچوب دقیقی از آنچه در ذهنتان است، آن را برای ما ارسال کرده تا توضیحاتی در مورد آن ارائه شود.
پی نوشتها:
[1] یونس، 58.
[2] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 91، ص 148، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 ه ق.
[3] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 226، ح 1، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ه ش.
[4] کافی، ج 5، ص 87، ح 1.
[5] قصص، 76.
[6] حدید، 23.
[7] توبه، 81.
[8] توبه، 50؛ آل عمران، 120.
[9] غافر، 75.
[10] شیخ صدوق، فضائل الأشهر الثلاثة، ص 134، مکتبة الداوری، قم، بی تا.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] با سلام. اصولا اسلام در مورد شادی و نشاط چه تدابیری اندیشیده است؟ درحال حاضر آنچه شبهه ایجاد کرده؛ این است که شخص دیندار عزادار و گریان است و در جامعه گوشه گیر است. شادی در دین اسلام چگونه تعریف می شود؟ در جامعه دینی خودمان آنچه به عنوان شادی به کارمی رود همواره با گناه است. با تشکر
- [سایر] شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟ (قسمت دوم)
- [سایر] شادی و نشاط چه نسبتی با دین دارد؟ (قسمت اول)
- [سایر] چرا در ادیانی مانند دین زرتشت، تمام مراسمهای شکرگزاری همراه با شادی و نشاط بوده، ولی ما مسلمانان با چشمان گریان و دلی اندوهناک به شکرگزاری میپردازیم؟
- [سایر] شادی ، نشاط و تفریح را از منظر قرآن و روایات به طور کامل توضیح دهید.
- [سایر] آیا در قرآن کریم دربارة شادی و نشاط مطلبی آمده است؟
- [سایر] چرا با تشویق جوانان به استفاده از رنگهای تیره، نشاط و شادی آنها را به یاس و ناامیدی تبدیل میکنید؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره شادابی و نشاط چیست؟
- [سایر] شادی و نشاط، چه نسبتی با دین دارد؟ آیا دین شادابی را تقویت میکند یا سبب رکود و خمود آن است؟
- [سایر] چرا با تشویق جوانان به استفاده از رنگهای تیره، نشاط و شادی آنها را به یأس و ناامیدی تبدیل میکنند؟ دستور حجاب چه ربطی به رنگ لباس دارد؟
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر به هر لغتی شهادتین بگوید مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن احکام اسلام بر او بار میشود گرچه ندانیم قلباً مسلمان شده یا نه، ولی اگر بدانیم قلباً مسلمان نشده است مسلمان نیست و احکام اسلام را ندارد و همچنین است هرگاه شهادتین نگوید ولی قلباً به معنای او ایمان داشته باشد. 8 - تبعیّت
- [آیت الله فاضل لنکرانی] دفن مسلمان درقبرستان کفار ودفن کافردرقبرستان مسلمانان جائز نیست.
- [آیت الله بهجت] مسلمان از کافر ارث میبرد، ولی کافر اگرچه پدر یا پسر میت باشد از مسلمان ارث نمیبرد. ولی اگر میت مسلمان پسر کافری دارد و او پسری مسلمان دارد، آن پسر مسلمان از جدّ خود ارث میبرد، و همچنین اگر پسر میت مسلمان، کافر باشد ولی عموی میت یا برادر میت مسلمان باشد ارث به آنها میرسد، و در صورت کافر بودن این دو، پسران مسلمان عمو و برادر ارث میبرند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، چنانچه سابقاً کافر بوده، نجس است و چنانچه سابقاً مسلمان بوده پاک است و سایر احکام مسلمان را داراست و چنانچه حالت سابقه او معلوم نباشد، پاک میباشد ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود، مگر آن که در سرزمین اسلام باشد که ظاهراً تمام احکام مسلمان شامل او نیز میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک می باشد ولی اگر اماره ای بر اسلام او نباشد و در بلاد اسلام هم نباشد، احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً زن مسلمان نمی تواند با او ازدواج کند و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان با او ازدواج کند و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [امام خمینی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک می باشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلا نمی تواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله سیستانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه ، و نشانهای هم بر اسلامش نباشد ، پاک میباشد ، ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد ، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد ، و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود .
- [آیت الله مکارم شیرازی] دفن مسلمان در قبرستان غیر مسلمان و دفن کافر در قبرستان مسلمان جایز نیست بنابر احتیاط واجب، همچنین دفن مسلمان در جایی که نسبت به او بی احترامی باشد حرام است، مانند جایی که خاکروبه و کثافت می ریزند.