دوست عزیز! از اینکه سوالات خود را با مطرح کردید از شما متشکریم در پاسخ عرض میشود همه ما می توانیم که انسانها دارای دو بعد حیوانی یعنی خصوصیات مشترک بین انسان و سایر حیوانات و بعد ملکوتی و روحانی یعنی صفاتی که به انسانیت انسان و شبیه خدا بودن او بر می گردد و بدین ترتیب لذات در این دو بعد با هم فرق می کنند لذت بعد حیوانی در پاسخ دادن به نیازهای حیوانی چون هر چه بهتر خوردن، خوابیدن، و... است اما بعد روحانی نیز دارای لذاتی است که جز با پرورش امثال خداپرستی و خداجویی آنطور که باید احساس نمی شود. به این منظور اختصاص دادن لحظات یا ساعاتی از روز برای تفکر در این مسأله بسیار مفید است بنابراین دین نمی گوید لذت نبرید و نشاط نداشته باشید بلکه می گوید پرداختن زیاد به لذات حیوانی شما را از لذاتی که شایستگی آنرا دارید غافل و بی خبر نگه می دارد به قول دیل کارنگی: اعتقاد به دین به انسان الهام و سلامت جسم و روان می بخشد.(1) چنانچه سخن پیامبران هم نیز همین است که: آمده ایم که شما زندگی کنید و بسیار خوب هم زندگی کنید. درگیریها و مشغله روزمره باعث می شوند تا فرصتی برای تفکر درباره مفهوم زندگی، خدا، جهان و ریشه یابی مشکلاتی که با آنها مواجهیم و ما را دچار اضطراب می کنند، نداشته باشیم. لذا می بایستی زمانی را به تفکر درباره این موضوعات اختصاص داد و درباره انگیزه انتخابها، برنامه هایی که داشته ایم، موفقیتها و شکست های خود بیندیشیم تا فردایی بهتر از امروز داشته باشیم. این روش باعث کاهش فشارهای روحی، ایجاد نوعی زندگی فکورانه و نزدیکی به خدا می شود. مذاهب مختلف دارای رسمهای و عباداتی هستند تا انسان را وادار به تفکر کنند، اما تمام راه های رشد روحی انسان به تفکر در اوقات فراغت و آرامش نیاز دارند. پیروان مذهب تائو می گویند: (وقتی آب ساکن میشود و باد به روی آن نمی وزد، می توان انعکاس هر چیزی را به روشنی در آن دید. حتی تک تک موهای ریش مردان و ابروان زنان را در تصویر آب تشخیص داد. حال آب می تواند در سکون و آرامش چنین پاک و روشن شود، اگر قلب آدمی به آرامش و سکون برسد تا چه حد پاک و زلال خواهد شد؟ در این صورت آسمانها و زمین و هزاران چیز دیگر در قلب انسان منعکس خواهد شد)(2) اما اینکه پرسیده اید که دین انسان را از افسردگی و دل مردگی بیرون می آورد با وجود سفارش دین به یاد مرگ بودن و... باید گفت مهمترین چیزی که دین به ما می آموزد برقراری ارتباط با ماوراء طبیعت، عالم غیبت یا به عبارت بهتر ارتباط با خدای جهان و نیایش و دعا است و به اعتراف دانشمندان بهترین راه فرار از افسردگی و دل مردگی دعا است. دکتر الکسیس کارل می گوید: در دعا قویترین مشکل انرپی ای است که یک انسان می تواند تولید کند، انرژی ای چون قوه جاذبه زمین من به عنوان یک پزشک افرادی را دیده ام که پس از شکست سایر درمانها، با نیروی دعا و عبادت خالصانه توانسته اند از بیماری و اندوه نجات پیدا کنند. دعا مثل منبع رادیوم است و از خود انرژی ساطع می کند هنگامی که دعا می کنیم خود را به نیروی محرک پایان ناپذیری که کائنات را می گرداند متصل می سازیم و دعا می کنیم که بخشی ازاین نیرو، صرف برآوردن نیازهای ما بشود با این درخواست، حتی کمبودهای انسانی ما هم پر می شودند و ما با قدرت بیشتری از جا بلند می شویم هروقت مشتاقانه خدا را می خوانیم و دعا میکنیم، جسماً و روحاً حالمان بهتر میشود امکان ندارد مرد یا زنی حتی برای لحظه ای خالصانه دعا کند و نتیجه خوبی نگیرد).(3) اما اینکه در روایات سفارش شده که به یاد مرگ باشید باید گفت: یاد مرگ برای انسانی که از آن می ترسد، بسیار دردآور و ناخوشایند است و از این رو می کوشد تا حدامکان آنرا فراموش کند. اما در دیدگاه اسلام، مسأله کاملاً متفاوت است. با توجه به تفسیر اسلام از مرگ، یاد کردن آن نه تنها امر ناخوشایندی نیست، بلکه آثار و برکات فراوانی دارد. از این رو در متون دینی توصیههای فراوانی به این امر شده است. به یاد مرگ بودن سبب پرهیز انسان از آروزهای دراز و آمال دست نایافتنی است. توجه به کوتاهی توقف ما دراین دنیا، درد و رنج ما را تسکین می دهد و بر اشتیاق ما به سعادت اخروی می فزاید و از همه مهمتر این که یاد مرگ، انسان را از خواب غفلت بیدار می کند و آتش هوای نفس را خاموش می کند. البته یادمان نرود که این توصیه ها برای بهبود حال مردم عامی است و گرنه اولیای خداوند، خود چنان به یاد و شوق آخرتند که گویا باید آنان را به یاد کردن این جهان فرا خواند.(4) چنانچه در نهج البلاغه آمده: (لولا اجلا الذی کتب ا... علیکم لم تستقرا ارواحهم فی اجسادهم طرفه عین) یعنی اگر اجلی که خداوند بای آنها مقرر کرده (که به خاطر آن دلشان در این دنیا آرام گرفته) نبود برای یک لحظه هم (پس از انس با علم ملکوت) روحشان در کالبد جسمشان استقرار نمی گرفت و... و علت محزون بودن این افراد نیز آن است که در اثر تزکیه نفس و طی مراحل سیر و سلوک کوچکی و ناچیزی دنیا را درک کرده و آنرا مثل قفسی می دانند که دوست دارند از آن آزاد شوند. البته حتماً شما می دانید که دستورات آسمانی مثل داروهایی هستند که برای بیماران روحی درنظر گرفته شده اند و هر بیماری از میزان داروی مخصوصی می بایست استفاده کند، طریقه مصرف نیز توسط پیامبران و عالمان دینی بیان شده به عنوان مثال علامه جعفری طی کردن مراحل سیر و سلوک را برای هر کسی توصیه نمی کنند و می فرمایند: (کسانی که سلوک و عرفان و حرکت های معنوی خیلی بالا را به جوانان توصیه می نمایند شوخی می کنند درست نظیر اینست که انسانی را که سالیان دراز در یک زیرزمین تاریک زندگی کرده است در برابر آفتاب بگیرید در اینجا چشم مختل میشود جوانان ما چه مرد و چه زن هر دو صنف اول اخلاقیات والای اسلامی را فرا بگیرند سپس خودشان به تدریج می فهمند که چه مقدار از لذایذ را باید در پای لذایذ مافوق این لذایذ قربانی کنند. تا مراحل خیلی بالا لذت از انسان گرفته نمیشود در سلوک نیز لذت از انسان گرفته نمیشود بلکه مکان خود را تغییر می دهد یا موضوع آن عوض میشود ممکن است لذت هایی که زمانی انسان را به خودش مشغول می کند لذایذ خورد و خواب و خشم و شهوت باشد اما اگر شخص در مسیر سلوک قرار بگیرد آن لذایذ جای خود را به لذایذ روحانی و معنوی می دهد منتهی هر مقطع سنی برای خودش مقتضیاتی دارد در هر سنی هرچیز را نباید توصیه کرد، اما اگر این مسأله در هر مقطع سنی مطرح شود عیبی ندارد مثلاً وقتی فرد به بلوغ رسید به او بگویید که لذت فقط همین نیست نه اینکه کاری انجام بدهند تا در درون او مبارزه و تضاد عاطفی بین لذایذ مادی و ترقیات روحی شروع شود. می توان اینگونه توصیه نمود، مقدار به طهارت درونی تزکیه درونی مشغول شوید، اخلاقیات خود را تصحیح کنید کم کم خود راه بگویت که چون باید رفت).(5) منابع و مآخذ: 1- آیین زندگی، دیل کارنگی، ترجمه پروین قائمی، ریحانه جعفری، نشر ایمان، صفحه 198. 2- کلیدهای تربیت کودکان، کلیدهای آموختن به کودکان درباره خدا، دکترایریس یاب ترجمه دکتر مسعود حاجی زاده، انتشارات صابرین، صفحه 133. 3- آیین زندگی، دیل کارنگی، ترجمه پروین قائمی، ریحانه جعفری، نشر ایمان، صفحه 209. 4- معارف اسلامی 2، 1، جمعی از نویسندگان، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، صفحه 201-202. 5- در محضر حکیم علامه جعفری، مجموعه پرسشها و پاسخها، صفحه 212-213(با اندکی حذف) به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 16/400008)
دوست عزیز! از اینکه سوالات خود را با مطرح کردید از شما متشکریم در پاسخ عرض میشود همه ما می توانیم که انسانها دارای دو بعد حیوانی یعنی خصوصیات مشترک بین انسان و سایر حیوانات و بعد ملکوتی و روحانی یعنی صفاتی که به انسانیت انسان و شبیه خدا بودن او بر می گردد و بدین ترتیب لذات در این دو بعد با هم فرق می کنند لذت بعد حیوانی در پاسخ دادن به نیازهای حیوانی چون هر چه بهتر خوردن، خوابیدن، و... است اما بعد روحانی نیز دارای لذاتی است که جز با پرورش امثال خداپرستی و خداجویی آنطور که باید احساس نمی شود. به این منظور اختصاص دادن لحظات یا ساعاتی از روز برای تفکر در این مسأله بسیار مفید است بنابراین دین نمی گوید لذت نبرید و نشاط نداشته باشید بلکه می گوید پرداختن زیاد به لذات حیوانی شما را از لذاتی که شایستگی آنرا دارید غافل و بی خبر نگه می دارد به قول دیل کارنگی: اعتقاد به دین به انسان الهام و سلامت جسم و روان
می بخشد.(1) چنانچه سخن پیامبران هم نیز همین است که: آمده ایم که شما زندگی کنید و بسیار خوب هم زندگی کنید. درگیریها و مشغله روزمره باعث می شوند تا فرصتی برای تفکر درباره مفهوم زندگی، خدا، جهان و ریشه یابی مشکلاتی که با آنها مواجهیم و ما را دچار اضطراب می کنند، نداشته باشیم. لذا می بایستی زمانی را به تفکر درباره این موضوعات اختصاص داد و درباره انگیزه انتخابها، برنامه هایی که داشته ایم، موفقیتها و شکست های خود بیندیشیم تا فردایی بهتر از امروز داشته باشیم. این روش باعث کاهش فشارهای روحی، ایجاد نوعی زندگی فکورانه و نزدیکی به خدا می شود.
مذاهب مختلف دارای رسمهای و عباداتی هستند تا انسان را وادار به تفکر کنند، اما تمام راه های رشد روحی انسان به تفکر در اوقات فراغت و آرامش نیاز دارند. پیروان مذهب تائو می گویند: (وقتی آب ساکن میشود و باد به روی آن نمی وزد، می توان انعکاس هر چیزی را به روشنی در آن دید. حتی تک تک موهای ریش مردان و ابروان زنان را در تصویر آب تشخیص داد. حال آب می تواند در سکون و آرامش چنین پاک و روشن شود، اگر قلب آدمی به آرامش و سکون برسد تا چه حد پاک و زلال خواهد شد؟ در این صورت آسمانها و زمین و هزاران چیز دیگر در قلب انسان منعکس خواهد شد)(2)
اما اینکه پرسیده اید که دین انسان را از افسردگی و دل مردگی بیرون می آورد با وجود سفارش دین به یاد مرگ بودن و... باید گفت مهمترین چیزی که دین به ما می آموزد برقراری ارتباط با ماوراء طبیعت، عالم غیبت یا به عبارت بهتر ارتباط با خدای جهان و نیایش و دعا است و به اعتراف دانشمندان بهترین راه فرار از افسردگی و دل مردگی دعا است. دکتر الکسیس کارل می گوید: در دعا قویترین مشکل انرپی ای است که یک انسان می تواند تولید کند، انرژی ای چون قوه جاذبه زمین من به عنوان یک پزشک افرادی را دیده ام که پس از شکست سایر درمانها، با نیروی دعا و عبادت خالصانه توانسته اند از بیماری و اندوه نجات پیدا کنند. دعا مثل منبع رادیوم است و از خود انرژی ساطع می کند هنگامی که دعا می کنیم خود را به نیروی محرک پایان ناپذیری که کائنات را می گرداند متصل می سازیم و دعا می کنیم که بخشی ازاین نیرو، صرف برآوردن نیازهای ما بشود با این درخواست، حتی کمبودهای انسانی ما هم پر می شودند و ما با قدرت بیشتری از جا بلند می شویم هروقت مشتاقانه خدا را می خوانیم و دعا میکنیم، جسماً و روحاً حالمان بهتر میشود امکان ندارد مرد یا زنی حتی برای لحظه ای خالصانه دعا کند و نتیجه خوبی نگیرد).(3)
اما اینکه در روایات سفارش شده که به یاد مرگ باشید باید گفت: یاد مرگ برای انسانی که از آن می ترسد، بسیار دردآور و ناخوشایند است و از این رو می کوشد تا حدامکان آنرا فراموش کند. اما در دیدگاه اسلام، مسأله کاملاً متفاوت است. با توجه به تفسیر اسلام از مرگ، یاد کردن آن نه تنها امر ناخوشایندی نیست، بلکه آثار و برکات فراوانی دارد. از این رو در متون دینی توصیههای فراوانی به این امر شده است. به یاد مرگ بودن سبب پرهیز انسان از آروزهای دراز و آمال دست نایافتنی است. توجه به کوتاهی توقف ما دراین دنیا، درد و رنج ما را تسکین می دهد و بر اشتیاق ما به سعادت اخروی می فزاید و از همه مهمتر این که یاد مرگ، انسان را از خواب غفلت بیدار می کند و آتش هوای نفس را خاموش می کند.
البته یادمان نرود که این توصیه ها برای بهبود حال مردم عامی است و گرنه اولیای خداوند، خود چنان به یاد و شوق آخرتند که گویا باید آنان را به یاد کردن این جهان فرا خواند.(4) چنانچه در نهج البلاغه آمده: (لولا اجلا الذی کتب ا... علیکم لم تستقرا ارواحهم فی اجسادهم طرفه عین) یعنی اگر اجلی که خداوند بای آنها مقرر کرده (که به خاطر آن دلشان در این دنیا آرام گرفته) نبود برای یک لحظه هم (پس از انس با علم ملکوت) روحشان در کالبد جسمشان استقرار نمی گرفت و...
و علت محزون بودن این افراد نیز آن است که در اثر تزکیه نفس و طی مراحل سیر و سلوک کوچکی و ناچیزی دنیا را درک کرده و آنرا مثل قفسی می دانند که دوست دارند از آن آزاد شوند.
البته حتماً شما می دانید که دستورات آسمانی مثل داروهایی هستند که برای بیماران روحی درنظر گرفته شده اند و هر بیماری از میزان داروی مخصوصی می بایست استفاده کند، طریقه مصرف نیز توسط پیامبران و عالمان دینی بیان شده به عنوان مثال علامه جعفری طی کردن مراحل سیر و سلوک را برای هر کسی توصیه نمی کنند و می فرمایند: (کسانی که سلوک و عرفان و حرکت های معنوی خیلی بالا را به جوانان توصیه می نمایند شوخی می کنند درست نظیر اینست که انسانی را که سالیان دراز در یک زیرزمین تاریک زندگی کرده است در برابر آفتاب بگیرید در اینجا چشم مختل میشود جوانان ما چه مرد و چه زن هر دو صنف اول اخلاقیات والای اسلامی را فرا بگیرند سپس خودشان به تدریج می فهمند که چه مقدار از لذایذ را باید در پای لذایذ مافوق این لذایذ قربانی کنند. تا مراحل خیلی بالا لذت از انسان گرفته نمیشود در سلوک نیز لذت از انسان گرفته نمیشود بلکه مکان خود را تغییر می دهد یا موضوع آن عوض میشود ممکن است لذت هایی که زمانی انسان را به خودش مشغول می کند لذایذ خورد و خواب و خشم و شهوت باشد اما اگر شخص در مسیر سلوک قرار بگیرد آن لذایذ جای خود را به لذایذ روحانی و معنوی می دهد منتهی هر مقطع سنی برای خودش مقتضیاتی دارد در هر سنی هرچیز را نباید توصیه کرد، اما اگر این مسأله در هر مقطع سنی مطرح شود عیبی ندارد مثلاً وقتی فرد به بلوغ رسید به او بگویید که لذت فقط همین نیست نه اینکه کاری انجام بدهند تا در درون او مبارزه و تضاد عاطفی بین لذایذ مادی و ترقیات روحی شروع شود. می توان اینگونه توصیه نمود، مقدار به طهارت درونی تزکیه درونی مشغول شوید، اخلاقیات خود را تصحیح کنید کم کم خود راه بگویت که چون باید رفت).(5)
منابع و مآخذ:
1- آیین زندگی، دیل کارنگی، ترجمه پروین قائمی، ریحانه جعفری، نشر ایمان، صفحه 198.
2- کلیدهای تربیت کودکان، کلیدهای آموختن به کودکان درباره خدا، دکترایریس یاب ترجمه دکتر مسعود حاجی زاده، انتشارات صابرین، صفحه 133.
3- آیین زندگی، دیل کارنگی، ترجمه پروین قائمی، ریحانه جعفری، نشر ایمان، صفحه 209.
4- معارف اسلامی 2، 1، جمعی از نویسندگان، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، صفحه 201-202.
5- در محضر حکیم علامه جعفری، مجموعه پرسشها و پاسخها، صفحه 212-213(با اندکی حذف)
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، کد: 16/400008)
- [سایر] آیا قرائت قرآن به انسان نشاط و شادابی می بخشد و غم و اندوه و مصیبت دنیا و آخرت را دور می سازد؟
- [سایر] شادی و نشاط، چه نسبتی با دین دارد؟ آیا دین شادابی را تقویت میکند یا سبب رکود و خمود آن است؟
- [سایر] اسلام در مورد شادی و نشاط چه تدابیری اندیشیده است؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره ترورسیم چیست؟
- [سایر] چه چیزهایی موجب شادابی و رشد بدن است؟
- [سایر] چه چیزهایی موجب شادابی و رشد بدن است؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره طلاق چیست؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره طلاق چیست؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره ترورسیم چیست؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره نفرین چیست؟
- [آیت الله خوئی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلًا نمیتواند زن مسلمان بگیرد و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود.
- [آیت الله مظاهری] اگر کافر به هر لغتی شهادتین بگوید مسلمان میشود و بعد از مسلمان شدن احکام اسلام بر او بار میشود گرچه ندانیم قلباً مسلمان شده یا نه، ولی اگر بدانیم قلباً مسلمان نشده است مسلمان نیست و احکام اسلام را ندارد و همچنین است هرگاه شهادتین نگوید ولی قلباً به معنای او ایمان داشته باشد. 8 - تبعیّت
- [آیت الله فاضل لنکرانی] دفن مسلمان درقبرستان کفار ودفن کافردرقبرستان مسلمانان جائز نیست.
- [آیت الله بهجت] مسلمان از کافر ارث میبرد، ولی کافر اگرچه پدر یا پسر میت باشد از مسلمان ارث نمیبرد. ولی اگر میت مسلمان پسر کافری دارد و او پسری مسلمان دارد، آن پسر مسلمان از جدّ خود ارث میبرد، و همچنین اگر پسر میت مسلمان، کافر باشد ولی عموی میت یا برادر میت مسلمان باشد ارث به آنها میرسد، و در صورت کافر بودن این دو، پسران مسلمان عمو و برادر ارث میبرند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، چنانچه سابقاً کافر بوده، نجس است و چنانچه سابقاً مسلمان بوده پاک است و سایر احکام مسلمان را داراست و چنانچه حالت سابقه او معلوم نباشد، پاک میباشد ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود، مگر آن که در سرزمین اسلام باشد که ظاهراً تمام احکام مسلمان شامل او نیز میشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک می باشد ولی اگر اماره ای بر اسلام او نباشد و در بلاد اسلام هم نباشد، احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً زن مسلمان نمی تواند با او ازدواج کند و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک میباشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان با او ازدواج کند و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [امام خمینی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه پاک می باشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلا نمی تواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله سیستانی] کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه ، و نشانهای هم بر اسلامش نباشد ، پاک میباشد ، ولی احکام دیگر مسلمان را ندارد ، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد ، و باید در قبرستان مسلمانان دفن نشود .
- [آیت الله مکارم شیرازی] دفن مسلمان در قبرستان غیر مسلمان و دفن کافر در قبرستان مسلمان جایز نیست بنابر احتیاط واجب، همچنین دفن مسلمان در جایی که نسبت به او بی احترامی باشد حرام است، مانند جایی که خاکروبه و کثافت می ریزند.