پاسخ اجمالی: در نگاه دینی، تبلیغ و ارتباطات باید با اهدافی اخلاق محور دنبال شود و توصیه های فراوانی در آموزه های اسلامی وجود دارد که راه های رسیدن به این اهداف را در اختیار ما قرار می دهد. توجه به این نکته نیز ضروری است که پیامبران و اولیای الاهی، گرچه در تبلیغ از روش های معمول در زمان خویش یا همان روش سنتی استفاده می کردند، اما نمی توان روش های دیگر که در طول زمان و با پیشرفت دانش بشری به وجود آمده را در تقابل با رفتار پیامبران دانست؛ زیرا تعالیم دینی مرتبط با تبلیغ، بیش از آن که به ابزار ارتباطی بپردازد، به انگیزه های ایجاد ارتباط پرداخته و می دانیم که نوع انگیزه و هدف را نمی توان عنصری وابسته به زمان و یا وابسته به ابزار دانست. در پاسخ تفصیلی بیشتر به این نکته خواهیم پرداخت. پاسخ تفصیلی: هنگامی که خبر یا پیامی انتقال یابد، دانسته ها و تجربیات شخصی و گروهی به دیگران آموزش داده شود و ... فرایندی به نام تبلیغ شکل خواهد گرفت. در زمان حاضر که ابزار سخت افزاری و نیز روش های نرم افزاری، مجموعه به هم وابسته ای را ایجاد کرده اند، آگاهی از "دانش ارتباطات" در تأثیرگذاری هر چه بیشتر تبلیغ، نقش بسزائی خواهد داشت و در واقع، تبلیغ را دیگر نمی توان تنها یک هنر شخصی پنداشت، بلکه این هنر شخصی به دانشی مدون تبدیل شده است. گروهی این پرسش را مطرح می کنند که تبلیغ و ارتباطات دینی در دنیای امروز که به حق وابسته به دانش و فناوری های نوین است چگونه باید باشد؟ و آیا می توان تبلیغ اسلامی را با مدل ارتباطاتی که امروزه خواسته و یا ناخواسته بر تمام زندگی ما سایه گسترانده است همخوان نمود؟ در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید ارتباط میان تبلیغ سنتی و تبلیغ اسلامی مشخص شود. شاید گمان شود هر روش و ابزاری که در صدر اسلام مورد عمل قرار گرفته را می توان سنتی اسلامی در نظر گرفت. به عبارت دیگر، اگر تبلیغ در آن زمان با استفاده از خطیبان سخندان انجام می شد، لزوماً منبر و سخنرانی، از معدود روش های ارتباطی است که می توان آن را با برچسب دینی از دیگر روش ها ممتاز نمود و تا زمانی که دین برقرار است، نباید از این روش روی برگرداند! شاید چنین برداشتی برخی را واداشته تا نوعی آشتی بین آنچه آن را روش اسلامی می خوانند و بین روش مدرن به وجود آورند. اما واقعیت چیست؟ آنچه از منابع اسلامی می توان استنباط کرد، آن است که ابزارهای ارتباطی تبلیغی، تنها تابعی از زمان بوده و هیچ قداست و انحصاری در آن مشاهده نمی شود. مهم آن است که ارتباط و تبلیغ با چه هدف و انگیزه ای انجام پذیرد. بدیهی است که آورندگان دین، بدون ارتباط با جامعه، امکان نشر آن را نداشتند و طبیعی بود که از تمام امکانات ارتباطی موجود در زمانشان بهره گیرند، اما نباید روش های ارتباطی وابسته به زمان را سنتی دینی پنداشت که سرپیچی از آن نیاز به مجوزهای جدیدی دارد. پرواضح است که تغییر ابزارهای ارتباطی نمی تواند انگیزه هایی که برای اطلاع رسانی در طول تاریخ به صورت ثابت وجود داشته را تغییر دهد. اطلاع رسانی می تواند با هدف پیشرفت معنوی و مادی انسان ها باشد و نیز می تواند برای تخریب شخصیت، ایجاد اختلافات قومی و ... به کار گرفته شود و نوع ابزار ارتباطی در ارزش گذاری این اهداف مثبت و منفی تأثیر چندانی نخواهد داشت؛ به همین دلیل، در قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی کمتر به ابزار تبلیغی پرداخته شده و همواره راهکارهایی برای سنگین کردن وزنه ارتباطات و تبلیغ به نفع اهداف والای اخلاقی ارائه شده است. در ذیل به برخی از این آموزه های دینی که وابسته به هیچ ابزاری نیستند می پردازیم: 1. ابتدا باید به خودسازی پرداخته و آنچه خود را بدان پای بند نکردیم از دیگران نخواهیم! در این زمینه، قرآن ما را مخاطب قرار داده و چنین می گوید: الف. ای آنانکه ایمان آوردید، چرا آنچه خود انجام نمی دهید را بر زبان می آورید؟! چنین رفتاری به شدت از سوی پروردگارتان نکوهش شده است.[1] ب. آیا مردم را به نیکی دعوت کرده و خویشتن را به فراموشی می سپارید؟![2] 2. در گفت و گو با مخاطبان باید زیباترین شیوه را پیش رو بگیریم؛ چون این دستور پروردگار است که "با مردم به نیکی سخن گویید".[3] 3. تبلیغ همواره باید با دلسوزی و آینده نگری برای مخاطبان همراه شود، و گرنه از تأثیر لازم برخوردار نخواهد بود. سخن پیامبران همواره این بوده که ما پیام پروردگار را به شما رسانده و دلسوز شما هستیم.[4] 4. آنچه مهم است اصل وجود ارتباط است و نه ابزار ارتباطی. امام صادق (ع) در این زمینه می فرمایند: دوستان زمانی که در یک منطقه زندگی می کنند باید به دیدار هم روند و زمانی که از هم دور شدند باید با نامه نگاری ارتباط خود را ادامه دهند.[5] 5. اطلاع رسانی یک اصل تخلف ناپذیر نیست، بلکه گاه مصلحتی مهم تر اقتضا می کند که از انتشار برخی از آنچه می دانیم خودداری کنیم. پروردگار، برخی منافقان را چنین نکوهش می کند که "آنان هر گاه به خبری آرامش بخش و یا مضطرب کننده دست یافتند،- بدون آنکه به پیامدهای آن بیندیشند – آن خبر را به سرعت در جامعه منتشر می کنند".[6] 6. در دنیای ارتباطات، امنیت کاربران یکی از شاخصه های مهمی است که بدون وجود آن نمی توان وظیفه اطلاع رسانی را به درستی انجام داد. خداوند در این زمینه می فرماید: " اگر اشخاصی تنها برای یافتن حقیقت – و نه برای توطئه و یا جاسوسی - به مناطق تحت تسلط شما وارد شدند، وظیفه حفظ امنیت آنان بر عهده شما خواهد بود تا سخن حق برای آنان بیان شود و سپس باید با آرامش خاطر به وطن خویش برگردند."[7] 7. در ارتباطات نباید همواره به دنبال اثرگذاری فوری بود، بلکه می توان به اهداف میان مدت و بلند مدت نیز اندیشید. نوح پیامبر نزدیک به یک هزاره به تبلیغ پرداخت تا در نهایت موفق به جمع آوری هواداران اندکی شد.[8] 8. ارتباطات مثبتی که میان افراد با ایمان وجود دارد در حد امکان باید از حالت دستوری و آمرانه خارج شود که یک طرف عقیده و برداشت خود را بر طرف دیگر تحمیل کند، بلکه این وظیفه همگانی است که به صورت مسئولانه در این راه قدم بردارند. در جامعه اسلامی ایده آل تمام افراد نیکوکار دوستدار یکدیگرند[9] و همدیگر را به حقیقت و بردباری سفارش می کنند[10] و به همین دلیل است که بهترین امت ها به شمار می آیند.[11] 9. با این وجود، نیاز است که گروهی از افراد با ایمان با تعمق بیشتر در مفاهیم دینی، نقش کارشناس مذهبی یافته و دیگران را از آموخته های خود بهره مند سازند.[12] تشکیل گروه های تخصصی ارتباطی، تبلیغی نیز از موضوعاتی است که مورد توجه قرآن کریم قرار گرفته است.[13] 10. در بسیاری از موارد تبلیغ، نیازی نیست که حتماً مخاطبان خود را نسبت به عقاید خود مجاب کرده و آنان را وادار به پذیرش آئین خویش نماییم – که عملاً چنین چیزی ممکن نیست – در این موارد، وظیفه اصلی ما تنها آگاه کردن دیگران است و این که آنان بعد از آگاهی چه رویکردی را پیش رو خواهند گرفت به اهداف اولیه ما آسیبی وارد نخواهد کرد.[14] 11. در تبلیغ و اطلاع رسانی باید هدف ها را مورد ارزیابی قرار داد و به عنوان نمونه، اگر آنچه از تبلیغ انتظار می رود، آرمانی فراتر از جان و مال انسان ها باشد، می توان خود را به خطر انداخته و در این مسیر وارد شده و جز خدا از هیچ کس نهراسید،[15] اما در غیر این صورت و هنگامی که جان و مال انسان ارزشمندتر از هدفی باشد که با تبلیغ و اعلام نظری به دست می آید، نباید جان با ارزش خود را فدای هدفی کم ارزش تر نمود.[16] 12. وجود سرمشق ها و اسوه های انسانی قابل دسترسی از نکات کلیدی هستند که مبلغان را در رسیدن به آرمان هایشان به خوبی یاری خواهد دارد. قرآن کریم، انسان های بزرگ را همواره به عنوان سرمشقی برای دیگر افراد بشر معرفی می کند. افراد برجسته ای؛ چون پیامبر اکرم[17]، ابراهیم[18]، آسیه همسر فرعون[19]، مریم مقدس[20]و ... پیشوای بزرگ شیعه، امام جعفر صادق (ع) نیز به پیروان خود توصیه می کند، بیش از آن که با زبان در صدد انتقال باورهای خویش باشند، عملکردشان آن گونه باشد که مردم را با راست گویی، امانت داری، رفتار مناسب با همسایگان و ... به خویش جذب کنند.[21] 13. آن نوع از اطلاع رسانی و ارتباطات که تنها با رویکرد تخریبی و با هدف بی ارزش و یا کم ارزش کردن دیگران باشد، مورد تأیید اسلام نیست. بنابر آموزه های دینی نباید بدگمانی را در جامعه ترویج کرد، در امور شخصی دیگران به جاسوسی پرداخت و حتی نباید حتی اطلاعات صحیح شخصی دیگران را که افشای آنها موجب آزردگی خاطر آنان می شود، در اختیار دیگران قرار داد.[22] انتشار اطلاعات نادرست یا "تهمت" که گناه بزرگ تری به شمار می آید، جای خود را دارد. 14. انتقال اطلاعات باید برطرف کننده نیازی واقعی باشد. اطلاعاتی که بین افراد جابجا می شود، یا مستقیماً در زندگی مادی و معنوی آنان تأثیر مثبتی دارد و یا حاوی نکته ها و پیام هایی است که به اصلاح رفتار مخاطبان می انجامد، اما گاه انتقال اطلاعات درست و نادرست جز وقت گذرانی و تلف کردن عمر، فایده ای در بر نداشته و انسان را از پرداختن به کارهای مهم تر باز می دارد. چنین روشی در اطلاع رسانی که گاه با برنامه ریزی قبلی و به منظور انحراف افکار از نیازهای واقعی و هدایت آنها به نیازهای کاذب انجام می شود نیز مورد پذیرش اسلام نیست.[23] 15. اطلاع رسانی شغلی اقتصادی نیست. طبیعی است که نیازهای مادی افرادی که متصدی تبلیغ می شوند باید برطرف شود، اما باید توجه داشت که از نگاه اسلامی نباید به تبلیغ به عنوان شغلی نگریست که مانند دیگر شغل ها ترفندهای مختلفی جهت بالا بردن درآمد اقتصادی در آن اندیشیده شود، علاوه بر آن نباید با نگاهی ژورنالیستی به تبلیغ پرداخته و در صدد جذب مخاطب به هر قیمتی بود. پیامبران هیچ گاه برای تبلیغ خود دستمزدی طلب نمی کردند،[24] اما با این وجود، هدایای داوطلبانه مردم را نیز رد نمی کردند.[25] مروری در موارد یاد شده و دیگر تعالیم دینی مرتبط با تبلیغ و ارتباطات، ما را به این نتیجه می رساند که نباید تبلیغ دینی و تبلیغ مدرن را دو موضوع جدا از هم تصور کرده و در صدد آشتی آنها با هم باشیم. بله، شاید از دیدگاه روان شناسی تبلیغ بتوان در مورد مقایسه تأثیرگذاری روش های سنتی و روش های مدرن در جوامع مختلف و مخاطبان متنوع به گفت و گو نشست، اما باید توجه داشت که تبلیغ دینی تحت تأثیر آموزه هایی کلی می باشد که قابلیت انطباق با هر دو روش سنتی و مدرن را دارد. پی نوشتها: [1] صف، 2-3. [2] بقره، 44. [3] بقره، 83. [4] اعراف، 62؛ 68؛ 79؛ 93 و ... [5] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 670، ح 1، اسلامیه، تهران، 1362 ش، چاپ دوم. [6] نساء، 83. [7] توبه، 6. [8] عنکبوت، 14؛ هود، 40. [9] توبه، 71. [10] عصر، 3. [11] آل عمران، 110. [12] توبه، 122. [13] آل عمران، 104. [14] نساء، 80؛ انعام، 104 و 107؛ شوری، 48 و ... [15] احزاب، 39. [16] آل عمران، 28. [17] احزاب، 21. [18] ممتحنه، 4. [19] تحریم، 11. [20] همان، 12. [21] کافی، ج 2، ص 77، اسلامیه، 1362 ش. " عَلَیْکَ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ وَ کُونُوا دُعَاةً إِلَی أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ ِ أَلْسِنَتِکُم". [22] حجرات، 12. البته، مورد اخیر که در اصطلاح اسلامی "غیبت" نام دارد، استثنائاتی دارد که در جای خود بدان پرداخته شده است. [23] لقمان، 6. [24] انعام، 90؛ هود، 51؛ قلم، 46 و ... [25] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 299، ح 4070، جامعه مدرسین، قم، 1404 ق. منبع: www.islamquest.net
معیارها و روش های تبلیغ از دیدگاه اسلام چیست؟ و آیا الزامی به پیروی از روش های سنتی می باشد؟
پاسخ اجمالی:
در نگاه دینی، تبلیغ و ارتباطات باید با اهدافی اخلاق محور دنبال شود و توصیه های فراوانی در آموزه های اسلامی وجود دارد که راه های رسیدن به این اهداف را در اختیار ما قرار می دهد. توجه به این نکته نیز ضروری است که پیامبران و اولیای الاهی، گرچه در تبلیغ از روش های معمول در زمان خویش یا همان روش سنتی استفاده می کردند، اما نمی توان روش های دیگر که در طول زمان و با پیشرفت دانش بشری به وجود آمده را در تقابل با رفتار پیامبران دانست؛ زیرا تعالیم دینی مرتبط با تبلیغ، بیش از آن که به ابزار ارتباطی بپردازد، به انگیزه های ایجاد ارتباط پرداخته و می دانیم که نوع انگیزه و هدف را نمی توان عنصری وابسته به زمان و یا وابسته به ابزار دانست. در پاسخ تفصیلی بیشتر به این نکته خواهیم پرداخت.
پاسخ تفصیلی:
هنگامی که خبر یا پیامی انتقال یابد، دانسته ها و تجربیات شخصی و گروهی به دیگران آموزش داده شود و ... فرایندی به نام تبلیغ شکل خواهد گرفت.
در زمان حاضر که ابزار سخت افزاری و نیز روش های نرم افزاری، مجموعه به هم وابسته ای را ایجاد کرده اند، آگاهی از "دانش ارتباطات" در تأثیرگذاری هر چه بیشتر تبلیغ، نقش بسزائی خواهد داشت و در واقع، تبلیغ را دیگر نمی توان تنها یک هنر شخصی پنداشت، بلکه این هنر شخصی به دانشی مدون تبدیل شده است.
گروهی این پرسش را مطرح می کنند که تبلیغ و ارتباطات دینی در دنیای امروز که به حق وابسته به دانش و فناوری های نوین است چگونه باید باشد؟ و آیا می توان تبلیغ اسلامی را با مدل ارتباطاتی که امروزه خواسته و یا ناخواسته بر تمام زندگی ما سایه گسترانده است همخوان نمود؟
در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید ارتباط میان تبلیغ سنتی و تبلیغ اسلامی مشخص شود. شاید گمان شود هر روش و ابزاری که در صدر اسلام مورد عمل قرار گرفته را می توان سنتی اسلامی در نظر گرفت. به عبارت دیگر، اگر تبلیغ در آن زمان با استفاده از خطیبان سخندان انجام می شد، لزوماً منبر و سخنرانی، از معدود روش های ارتباطی است که می توان آن را با برچسب دینی از دیگر روش ها ممتاز نمود و تا زمانی که دین برقرار است، نباید از این روش روی برگرداند!
شاید چنین برداشتی برخی را واداشته تا نوعی آشتی بین آنچه آن را روش اسلامی می خوانند و بین روش مدرن به وجود آورند. اما واقعیت چیست؟
آنچه از منابع اسلامی می توان استنباط کرد، آن است که ابزارهای ارتباطی تبلیغی، تنها تابعی از زمان بوده و هیچ قداست و انحصاری در آن مشاهده نمی شود. مهم آن است که ارتباط و تبلیغ با چه هدف و انگیزه ای انجام پذیرد.
بدیهی است که آورندگان دین، بدون ارتباط با جامعه، امکان نشر آن را نداشتند و طبیعی بود که از تمام امکانات ارتباطی موجود در زمانشان بهره گیرند، اما نباید روش های ارتباطی وابسته به زمان را سنتی دینی پنداشت که سرپیچی از آن نیاز به مجوزهای جدیدی دارد. پرواضح است که تغییر ابزارهای ارتباطی نمی تواند انگیزه هایی که برای اطلاع رسانی در طول تاریخ به صورت ثابت وجود داشته را تغییر دهد. اطلاع رسانی می تواند با هدف پیشرفت معنوی و مادی انسان ها باشد و نیز می تواند برای تخریب شخصیت، ایجاد اختلافات قومی و ... به کار گرفته شود و نوع ابزار ارتباطی در ارزش گذاری این اهداف مثبت و منفی تأثیر چندانی نخواهد داشت؛ به همین دلیل، در قرآن کریم و دیگر منابع اسلامی کمتر به ابزار تبلیغی پرداخته شده و همواره راهکارهایی برای سنگین کردن وزنه ارتباطات و تبلیغ به نفع اهداف والای اخلاقی ارائه شده است.
در ذیل به برخی از این آموزه های دینی که وابسته به هیچ ابزاری نیستند می پردازیم:
1. ابتدا باید به خودسازی پرداخته و آنچه خود را بدان پای بند نکردیم از دیگران نخواهیم! در این زمینه، قرآن ما را مخاطب قرار داده و چنین می گوید: الف. ای آنانکه ایمان آوردید، چرا آنچه خود انجام نمی دهید را بر زبان می آورید؟! چنین رفتاری به شدت از سوی پروردگارتان نکوهش شده است.[1] ب. آیا مردم را به نیکی دعوت کرده و خویشتن را به فراموشی می سپارید؟![2]
2. در گفت و گو با مخاطبان باید زیباترین شیوه را پیش رو بگیریم؛ چون این دستور پروردگار است که "با مردم به نیکی سخن گویید".[3]
3. تبلیغ همواره باید با دلسوزی و آینده نگری برای مخاطبان همراه شود، و گرنه از تأثیر لازم برخوردار نخواهد بود. سخن پیامبران همواره این بوده که ما پیام پروردگار را به شما رسانده و دلسوز شما هستیم.[4]
4. آنچه مهم است اصل وجود ارتباط است و نه ابزار ارتباطی. امام صادق (ع) در این زمینه می فرمایند: دوستان زمانی که در یک منطقه زندگی می کنند باید به دیدار هم روند و زمانی که از هم دور شدند باید با نامه نگاری ارتباط خود را ادامه دهند.[5]
5. اطلاع رسانی یک اصل تخلف ناپذیر نیست، بلکه گاه مصلحتی مهم تر اقتضا می کند که از انتشار برخی از آنچه می دانیم خودداری کنیم. پروردگار، برخی منافقان را چنین نکوهش می کند که "آنان هر گاه به خبری آرامش بخش و یا مضطرب کننده دست یافتند،- بدون آنکه به پیامدهای آن بیندیشند – آن خبر را به سرعت در جامعه منتشر می کنند".[6]
6. در دنیای ارتباطات، امنیت کاربران یکی از شاخصه های مهمی است که بدون وجود آن نمی توان وظیفه اطلاع رسانی را به درستی انجام داد. خداوند در این زمینه می فرماید:
" اگر اشخاصی تنها برای یافتن حقیقت – و نه برای توطئه و یا جاسوسی - به مناطق تحت تسلط شما وارد شدند، وظیفه حفظ امنیت آنان بر عهده شما خواهد بود تا سخن حق برای آنان بیان شود و سپس باید با آرامش خاطر به وطن خویش برگردند."[7]
7. در ارتباطات نباید همواره به دنبال اثرگذاری فوری بود، بلکه می توان به اهداف میان مدت و بلند مدت نیز اندیشید. نوح پیامبر نزدیک به یک هزاره به تبلیغ پرداخت تا در نهایت موفق به جمع آوری هواداران اندکی شد.[8]
8. ارتباطات مثبتی که میان افراد با ایمان وجود دارد در حد امکان باید از حالت دستوری و آمرانه خارج شود که یک طرف عقیده و برداشت خود را بر طرف دیگر تحمیل کند، بلکه این وظیفه همگانی است که به صورت مسئولانه در این راه قدم بردارند. در جامعه اسلامی ایده آل تمام افراد نیکوکار دوستدار یکدیگرند[9] و همدیگر را به حقیقت و بردباری سفارش می کنند[10] و به همین دلیل است که بهترین امت ها به شمار می آیند.[11]
9. با این وجود، نیاز است که گروهی از افراد با ایمان با تعمق بیشتر در مفاهیم دینی، نقش کارشناس مذهبی یافته و دیگران را از آموخته های خود بهره مند سازند.[12] تشکیل گروه های تخصصی ارتباطی، تبلیغی نیز از موضوعاتی است که مورد توجه قرآن کریم قرار گرفته است.[13]
10. در بسیاری از موارد تبلیغ، نیازی نیست که حتماً مخاطبان خود را نسبت به عقاید خود مجاب کرده و آنان را وادار به پذیرش آئین خویش نماییم – که عملاً چنین چیزی ممکن نیست – در این موارد، وظیفه اصلی ما تنها آگاه کردن دیگران است و این که آنان بعد از آگاهی چه رویکردی را پیش رو خواهند گرفت به اهداف اولیه ما آسیبی وارد نخواهد کرد.[14]
11. در تبلیغ و اطلاع رسانی باید هدف ها را مورد ارزیابی قرار داد و به عنوان نمونه، اگر آنچه از تبلیغ انتظار می رود، آرمانی فراتر از جان و مال انسان ها باشد، می توان خود را به خطر انداخته و در این مسیر وارد شده و جز خدا از هیچ کس نهراسید،[15] اما در غیر این صورت و هنگامی که جان و مال انسان ارزشمندتر از هدفی باشد که با تبلیغ و اعلام نظری به دست می آید، نباید جان با ارزش خود را فدای هدفی کم ارزش تر نمود.[16]
12. وجود سرمشق ها و اسوه های انسانی قابل دسترسی از نکات کلیدی هستند که مبلغان را در رسیدن به آرمان هایشان به خوبی یاری خواهد دارد.
قرآن کریم، انسان های بزرگ را همواره به عنوان سرمشقی برای دیگر افراد بشر معرفی می کند. افراد برجسته ای؛ چون پیامبر اکرم[17]، ابراهیم[18]، آسیه همسر فرعون[19]، مریم مقدس[20]و ...
پیشوای بزرگ شیعه، امام جعفر صادق (ع) نیز به پیروان خود توصیه می کند، بیش از آن که با زبان در صدد انتقال باورهای خویش باشند، عملکردشان آن گونه باشد که مردم را با راست گویی، امانت داری، رفتار مناسب با همسایگان و ... به خویش جذب کنند.[21]
13. آن نوع از اطلاع رسانی و ارتباطات که تنها با رویکرد تخریبی و با هدف بی ارزش و یا کم ارزش کردن دیگران باشد، مورد تأیید اسلام نیست. بنابر آموزه های دینی نباید بدگمانی را در جامعه ترویج کرد، در امور شخصی دیگران به جاسوسی پرداخت و حتی نباید حتی اطلاعات صحیح شخصی دیگران را که افشای آنها موجب آزردگی خاطر آنان می شود، در اختیار دیگران قرار داد.[22] انتشار اطلاعات نادرست یا "تهمت" که گناه بزرگ تری به شمار می آید، جای خود را دارد.
14. انتقال اطلاعات باید برطرف کننده نیازی واقعی باشد. اطلاعاتی که بین افراد جابجا می شود، یا مستقیماً در زندگی مادی و معنوی آنان تأثیر مثبتی دارد و یا حاوی نکته ها و پیام هایی است که به اصلاح رفتار مخاطبان می انجامد، اما گاه انتقال اطلاعات درست و نادرست جز وقت گذرانی و تلف کردن عمر، فایده ای در بر نداشته و انسان را از پرداختن به کارهای مهم تر باز می دارد. چنین روشی در اطلاع رسانی که گاه با برنامه ریزی قبلی و به منظور انحراف افکار از نیازهای واقعی و هدایت آنها به نیازهای کاذب انجام می شود نیز مورد پذیرش اسلام نیست.[23]
15. اطلاع رسانی شغلی اقتصادی نیست. طبیعی است که نیازهای مادی افرادی که متصدی تبلیغ می شوند باید برطرف شود، اما باید توجه داشت که از نگاه اسلامی نباید به تبلیغ به عنوان شغلی نگریست که مانند دیگر شغل ها ترفندهای مختلفی جهت بالا بردن درآمد اقتصادی در آن اندیشیده شود، علاوه بر آن نباید با نگاهی ژورنالیستی به تبلیغ پرداخته و در صدد جذب مخاطب به هر قیمتی بود.
پیامبران هیچ گاه برای تبلیغ خود دستمزدی طلب نمی کردند،[24] اما با این وجود، هدایای داوطلبانه مردم را نیز رد نمی کردند.[25] مروری در موارد یاد شده و دیگر تعالیم دینی مرتبط با تبلیغ و ارتباطات، ما را به این نتیجه می رساند که نباید تبلیغ دینی و تبلیغ مدرن را دو موضوع جدا از هم تصور کرده و در صدد آشتی آنها با هم باشیم.
بله، شاید از دیدگاه روان شناسی تبلیغ بتوان در مورد مقایسه تأثیرگذاری روش های سنتی و روش های مدرن در جوامع مختلف و مخاطبان متنوع به گفت و گو نشست، اما باید توجه داشت که تبلیغ دینی تحت تأثیر آموزه هایی کلی می باشد که قابلیت انطباق با هر دو روش سنتی و مدرن را دارد.
پی نوشتها:
[1] صف، 2-3.
[2] بقره، 44.
[3] بقره، 83.
[4] اعراف، 62؛ 68؛ 79؛ 93 و ...
[5] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 670، ح 1، اسلامیه، تهران، 1362 ش، چاپ دوم.
[6] نساء، 83.
[7] توبه، 6.
[8] عنکبوت، 14؛ هود، 40.
[9] توبه، 71.
[10] عصر، 3.
[11] آل عمران، 110.
[12] توبه، 122.
[13] آل عمران، 104.
[14] نساء، 80؛ انعام، 104 و 107؛ شوری، 48 و ...
[15] احزاب، 39.
[16] آل عمران، 28.
[17] احزاب، 21.
[18] ممتحنه، 4.
[19] تحریم، 11.
[20] همان، 12.
[21] کافی، ج 2، ص 77، اسلامیه، 1362 ش. " عَلَیْکَ بِتَقْوَی اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ حُسْنِ الْجِوَارِ وَ کُونُوا دُعَاةً إِلَی أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ ِ أَلْسِنَتِکُم".
[22] حجرات، 12. البته، مورد اخیر که در اصطلاح اسلامی "غیبت" نام دارد، استثنائاتی دارد که در جای خود بدان پرداخته شده است.
[23] لقمان، 6.
[24] انعام، 90؛ هود، 51؛ قلم، 46 و ...
[25] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 299، ح 4070، جامعه مدرسین، قم، 1404 ق.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] ویژگیهای روش تبلیغ پیامبران از دیدگاه قرآن چیست؟
- [سایر] ویژگیهای روش تبلیغ پیامبران از دیدگاه قرآن چیست؟
- [سایر] دیدگاه اسلام درباره تبعیّت و پیروی از سخنان بزرگان چیست؟ مثلاً سخنان اشو، زرتشت، و دیگران؟
- [سایر] روش جدید وهابیت در تبلیغ در ایران چیست؟
- [سایر] وهابیت در تبلیغ خود از چه روش هایی استفاده می کنند؟
- [سایر] سلام -برای درمان هلیکوباکتر معده به روش سنتی چه کار باید کرد -ممنون
- [سایر] از منظر و دیدگاه امام خمینی در جامعه فعلی فقه پویا کارآمد است یا سنتی؟
- [سایر] شیوه تبلیغ دین اسلام چگونه بوده است؟
- [سایر] نقش صبر و بردباری در تبلیغ احکام الهی توسط پیامبران چگونه است و دیدگاه قرآن در این باره چیست؟
- [سایر] شیوه تبلیغ اسلام چگونه بوده است؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . حضور در کلاس درسی که استاد آن، فساد عقیده داشته باشد و در ضمن درس، به طور ضمنی، علیه اسلام تبلیغ می کند، جایز نیست.
- [آیت الله اردبیلی] کسی که در کشور غیر اسلامی اقامت دارد، واجب است در حدّ قدرت و توان، با مراعات شرایط و مراتب امر به معروف و نهی از منکر، از اسلام دفاع نماید. همچنین واجب است با مراعات شرایط زیر کفّار را به اسلام دعوت نماید: اوّل:حکومت اسلامی به خاطر مصالح مهمتری، دعوت و تبلیغ به اسلام را در بلاد کفر موقتا ممنوع نکرده باشد. دوم:صلاحیّت و اهلیّت و نیز قدرت بر تبلیغ اسلام در مناطق کفر را داشته باشد. سوم:مفسده مهمّی پیش نیاید. و چنانچه تبلیغ اسلام مستلزم دادن قرآن به دست کفّار باشد و امید هدایت آنان وجود داشته باشد، در صورتی که در معرض نجس شدن و هتک و اهانت نباشد و واقعا بخواهند از آن استفاده کنند، مانعی ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . هر مسلمانی باید سعی کند روش و رفتار و اخلاق او، طبق تعالیم اخلاقی و فقهی اسلام باشد تا هم خودش سعادتمند گردد و هم بر آبروی جامعه اسلامی بیفزاید.
- [آیت الله اردبیلی] نیکویی رفتار، منش و حسن سلوک مسلمانان خصوصا عالمان، فرهیختگان و سرشناسان از بهترین وسایل امر به معروف و نهی از منکر است و بر همه واجب است با روش و منش پسندیده خود عملاً جامعه اسلامی را به انجام معروف و ترک منکر رهنمون بسازند.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان بزرگ در اسلام کوچک شمردن اوامر و نواهی الهی است که به آن استخفاف و بیاعتنایی به دین نیز گفته میشود، و آن اقسامی دارد: الف) واجبی از واجبات را ضدّ ارزش بداند، نظیر کسی که حجاب اسلام را ضدّ ارزش بداند و یا نماز و مانند آن را بیارزش و برای عوام مردم بداند، و این قسم از استخفاف اگر ملتزم به لوازم آن باشد کفر است، ولی اگر توجّه به لوازم آن نداشته باشد، گرچه کفر نیست، ولی گناهش خیلی بزرگ است، علاوه بر عذابی که در اصل گناه است. ب) واجبی از واجبات و یا حرامی از محرّمات را گرچه ضدّ ارزش نمیداند، ولی در عمل به آن اهمیّت نمیدهد، نظیر کسی که با عذر غیر موجّهی نماز را ترک میکند، مثلاً در مسافرت چون وضو و نماز برای او مشکل است آن را ترک مینماید، و نظیر زنی که در میان مردم موی سرش را نمیپوشاند و یا- العیاذ باللَّه- با زینت و آرایش در میان مردم ظاهر میشود، و این قسم نیز از گناهان بزرگ است، یعنی علاوه بر گناه اصل عمل، گناه بیاعتنایی به اوامر و نواهی الهی را هم دارد. ج) تبلیغ علیه واجبی از واجبات یا تبلیغ برای حرامی از محرّمات، نظیر کسی که علیه نماز یا روزه و یا حجّ و مانند اینها تبلیغ کند و آنها را کوچک و بیارزش قلمداد نماید، و نظیر کسی که علیه حجاب تبلیغ و بیحجابی را تمدّن و ارزش وانمود کند و یا بانک منهای ربا را بیارزش و بانک ربوی را از نظر اقتصادی باارزش بداند، و معلوم است این قسم، گناهش از قسم اوّل بالاتر، بلکه اگر ملتزم به لوازم آن باشد کفر، و در بعضی موارد مفسد فی الارض است، و اگر ملتزم به لوازم آن نباشد گرچه کفر نیست، ولی گناهش خیلی بزرگ، بلکه در بعضی موارد حکم مفسد فی الارض را دارد.
- [آیت الله مظاهری] اعانت بر اثم (یعنی کمک به گناه)، از گناهان بزرگ در اسلام است و اگر کمک در گناه کبیره نموده باشد، گناه او نیز کبیره است، و آن اقسامی دارد: الف) امر مؤثّر کند به گناهی یا نهی موثّر کند از واجبی؛ نظیر کسی که امر کند و اجیر کند و استقبال کند در کورتاژ، و پزشک آن عمل قبیح را انجام دهد، در این گناه بزرگ، پدر بچّه اگر آمر باشد و زن که حاضر به چنین عملی میشود با دکتری که مباشر این گناه است شریک میباشند، و همچنین است اگر شوهر نهی مؤثّر کند از حجاب همسرش. ب) تسبیب اسباب کند و دیگری بعد از فراهم شدن اسباب، گناه را انجام دهد؛ نظیر اینکه زنی را به خانهای میآورد و دیگری- العیاذ باللَّه- زنا میکند و یا کسی را در جایی نگاه میدارد تا واجبی از او فوت میشود، در این قسم نیز در گناه زنا و ترک واجب شریک میباشد. ج) کسی را در انجام گناه ترغیب و یا در ترک گناه تهدید کند، به طوری که ترغیب و تهدید او محرّک برای گناه نمودن دیگری میشود، نظیر ترغیب کسی بر زنا، به طوری که محرّک شهوت او باشد و یا تهدید کسی بر ترک قتل دیگری که آن تهدید محرّک او گردد، در این قسم هم نظیر اقسام قبلی، کسی که ترغیب یا تهدید نموده، شریک در گناه گناهکار است. د) تبلیغ در گناه و یا ترک واجب به حدّی که آن تبلیغ مؤثّر در بهجا آوردن گناه و یا ترک واجب شود، نظیر کسی که تبلیغ در بیحجابی زنها میکند و آن تبلیغ موجب این امر میشود، و یا تبلیغ برای ترک حجّ میکند و آن تبلیغ مؤثّر و موجب ترک آن واجب میگردد، این قسم نیز اعانت بر گناه، و مبلّغ شریک در گناه است. ه) تسبیب اسباب بعیده کند و قصد دارد که آن اسباب مؤثّر در گناه گنهکار شود؛ نظیر کسی که اسلحه میدهد به کسی و میداند که او اسلحه را برای قتل کسی میخواهد، و نظیر زنی که با بدحجابی یا بیحجابی به میان مردم میرود و میداند که موجب گناه دیگران میشود، این قسم نیز اعانت بر گناه و اعانتکننده شریک در گناه است، ولی اگر قصد نداشته باشد، گرچه اعانت بر گناه نیست، ولی در بسیاری از موارد شریک در گناه گناهکار است، نظیر زن بدحجاب یا بیحجاب که موجب فساد جوانها شود. صفحه 390
- [آیت الله وحید خراسانی] اعتقاد انسان به اصول دین اسلام باید بر پایه علم باشد و تقلید یعنی پیروی از غیر بدون حصول علم در اصول دین باطل است ولی در غیر اصول دین از احکامی که قطعی و ضروری نیست و همچنین موضوعاتی که محتاج به استنباط است باید یا مجتهد باشد که بتواند وظایف خود را از روی مدارک انها به دست اورد و یا به دستور مجتهدی که شرایط ان خواهد امد رفتار نماید و یا احتیاط کند یعنی به گونه ای عمل نماید که یقین پیدا کند تکلیف را انجام داده مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ان عمل را ترک کند و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی جایز می دانند به جا اورد پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند باید تقلید نمایند
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . بعد از مرگ مستحب است، چشم ها و لب ها و چانه میت را ببندند و دست و پای او را دراز کنند و پارچه ای روی او بیندازند و اگر شب مرده است، در جایی که مرده چراغ روشن کنند و برای تشییع جنازه او، مؤمنین را خبر کنند و در تشییع، آداب اسلام را رعایت کنند و از شرکت بانوان در تشییع که مکروه است مخصوصاً حرکت آنان جلوتر از مردان آن هم با مظاهر غیر اسلامی جلوگیری نمایند و منظره عبرت آور تشییع جنازه را به معصیت و تشبه به عادات و رسوم کفار که حاکی از عدم استقلال فکری و نفوذ بیگانگان است آلوده نکنند و اجازه ندهند که آداب و رسوم مخالفین اسلام، به اجتماع مسلمین راه پیدا کند چه خوب است که مسلمین برای حفظ سنن مذهبی و استقلال فکری خود در همه شئون روش اولیاء اسلام: را سر مشق قرار دهند و از عواقب وخیم تشبه به بیگانگان بپرهیزند. و نیز مستحب است در دفن میت عجله نمایند، ولی اگر یقین به مردن او ندارند، باید صبر کنند تا معلوم شود و اگر میت حامله باشد و بچه در شکم او زنده باشد، باید به قدری دفن را عقب بیندازند، که پهلوی چپ او را بشکافند و طفل را بیرون آورند و پهلو را بدوزند.
- [آیت الله نوری همدانی] شایسته است امام خطیب ، بلیغ باشد و به تناسب اوضاع و احوال سخن گوید و عبارات فصیح و روان به کار برد ، به حوادثی که در سراسر عالم بر مسلمین می گذرد بخصوص حوادث منطقه خود ، آشنا باشد . مصالح اسلام و مسلمین را تشخیص دهد . چنان شجاع باشد که در راه خدا از مَلامت و نکوهش احدی بیم به خود راه ندهد ، در اظهارحق و اِبْطال باطل بر حسب شرایط زمان ومکان صراحت داشته باشد ، اموری از قبیل مواظبت در اوقات نماز وعمل به روش صُلَحاو اولیاء خد ا را که موجب تأثیر کلام او در مردم است رعایت کند ، کارهای او با مَواعِظْ و وعد وعیدهایش تطبیق نماید ، از آنچه که موجب سَبُکی او و کلامش می شود حتّی از قبیل پر گوئی ، شوخی و بیهوده گوئی بپرهیزد وهمة امور را تنها برای خداوند رعایت کند وهدفش اِعْراض از دنیا پرستی و ریاست طلبی باشد که سرسلسة همة گناهان است تا کلامش در جان مردم ، مُؤَثِّرْ افتد .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شایسته است امامِ خطیب، بلیغ باشد و به تناسب اوضاع و احوال سخن گوید و عبارات فصیح و روان به کار برد، به حوادثی که در سراسر عالم بر مسلمین می گذرد به خصوص حوادث منطقه خود، آشنا باشد. مصالح اسلام و مسلمین را تشخیص دهد. چنان شجاع باشد که در راه خدا از ملامت و نکوهش احدی بیم به خود راه ندهد، در اظهار حق و ابطال باطل بر حسب شرائط زمان و مکان صراحت داشته باشد، اموری از قبیل مواظبت در اوقات نماز و عمل به روش صلحا و اولیاء خدا را که موجب تأثیر کلام او در مردم است رعایت کند، کارهای او با مواعظ و وعد و وعیدهایش تطبیق نماید، از آنچه که موجب سبکی او و کلامش می شود حتی از قبیل پرگوئی، شوخی و بیهوده گوئی بپرهیزد و همه این امور را تنها برای خداوند رعایت کند و هدفش اعراض از دنیاپرستی و ریاست طلبی باشد که سرسلسله همه گناهان است تا کلامش در جان مردم مؤثر افتد.