درباره محل مقبره (یوشع بن نون) نقلهای مختلفی در منابع تاریخی و جغرافیایی وجود دارد که به آنها اشاره میشود: 1. در سرزمین نابلُس[1] که در برخی کتب، منطقهای در آن سرزمین به نام بُلَیدة به عنوان مدفن آن پیامبر اعلام شده است.[2] 3. کوه افرائیم[3] (در طرف شمال شرقی اورشلیم واقع شده است). 4. در گورستان تاریخی تخت فولاد اصفهان؛ نوشتهاند که حضرت یوشع بن نون در زمان کورش به همراه سایر زندانیان از اسارت بابل نجات یافت و به ایران مهاجرت کرد و در اصفهان در محلی که به آن (لسان الارض) گفته میشود در گورستان تاریخی تخت فولاد مدفون گردید.[4] و از فحوای اخبار تاریخ، نسبت به حضرت یوشع(ع) و زمان و محل دفن، چنین استنباط میشود که احتمالاً دو یوشع بوده، یکی وصیّ حضرت موسی(ع) و دیگری قبل از او. اوّلی قبرش در جبل افرائیم بن یوسف و دومی قبرش در اصفهان است.[5]‌ به نظر میرسد نقل چهارم ضعیف باشد؛ چراکه منابع تاریخی قدیمی نه به وجود دو پیامبر به این نام، و نه به دفن یکی از آنان در اصفهان اشاره کردهاند! به علاوه، بیشتر مورّخان دیدگاه اوّل را میپذیرند و آنرا صحیح میدانند.[6] و تنها اختلاف در منطقهای از نابلس است. پی نوشتها: [1]. هروی (متوفّی 611ق)، علی بن ابو بکر، الإشارات إلی معرفة الزیارات، ص 31، مکتبة الثقافة الدینیة، قاهره، چاپ اول، 1423ق؛ ابو الیمن علیمی (متوفّی 928ق)، عبد الرحمن بن محمد، الأنس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل، محقق و مصحح: ابو تبانّة، عدنان یونس عبدالمجید، کعابنه، محمود عوده‌، ج 1، ص 202، مکتبة دنیس، الخلیل، چاپ اول، 1420ق؛ حلبی غزی (متوفّی 1351ق)،کامل بن حسین، نهر الذهب فی تاریخ حلب، محقق و مصحح: شعث، شوقی، فاخوری، محمود، ج 1، ص 323، دار القلم، حلب، چاپ دوم، 1419ق. [2]. یاقوت حموی (متوفی 626ق)، یاقوت بن عبد الله، معجم البلدان، ج 4، ص 167، دار صادر، بیروت، چاپ دوم، 1995م. [3]. طبری (متوفی 310ق)، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 1، ص 442، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق؛ ابن عساکر (متوفی 571ق)، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، محقق و مصحح: شیری، علی، ‌ج 74، ص 265، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1415ق؛ مرجانی (متوفی 770ق)، عبد الله بن عبد الملک، بهجة النفوس و الأسرار فی تاریخ دار هجرة النبی المختار، محقق و مصحح: فضل، محمد عبدالوهاب، ج 1، ص 330، ‌دار الغرب الاسلامی، بیروت، چاپ اول، 2002م. [4]. بی آزار شیرازی، عبد الکریم، باستان شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ص 427 – 428، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ سوم، 1380ش. [5]. همان. [6]. معجم البلدان، ج 5، ص 156؛ الإشارات إلی معرفة الزیارات، ص 18؛ جندی، محمد سلیم، تاریخ معرة النعمان، محقق و مصحح: کحاله، عمر رضا، ج 1، ص 356، منشورات وزارة الثقافة، دمشق، چاپ دوم، 1994م؛ نهر الذهب فی تاریخ حلب، ج 1، ص 323. منبع: www.islamquest.net
درباره محل مقبره (یوشع بن نون) نقلهای مختلفی در منابع تاریخی و جغرافیایی وجود دارد که به آنها اشاره میشود:
1. در سرزمین نابلُس[1] که در برخی کتب، منطقهای در آن سرزمین به نام بُلَیدة به عنوان مدفن آن پیامبر اعلام شده است.[2]
3. کوه افرائیم[3] (در طرف شمال شرقی اورشلیم واقع شده است).
4. در گورستان تاریخی تخت فولاد اصفهان؛ نوشتهاند که حضرت یوشع بن نون در زمان کورش به همراه سایر زندانیان از اسارت بابل نجات یافت و به ایران مهاجرت کرد و در اصفهان در محلی که به آن (لسان الارض) گفته میشود در گورستان تاریخی تخت فولاد مدفون گردید.[4] و از فحوای اخبار تاریخ، نسبت به حضرت یوشع(ع) و زمان و محل دفن، چنین استنباط میشود که احتمالاً دو یوشع بوده، یکی وصیّ حضرت موسی(ع) و دیگری قبل از او. اوّلی قبرش در جبل افرائیم بن یوسف و دومی قبرش در اصفهان است.[5]
به نظر میرسد نقل چهارم ضعیف باشد؛ چراکه منابع تاریخی قدیمی نه به وجود دو پیامبر به این نام، و نه به دفن یکی از آنان در اصفهان اشاره کردهاند! به علاوه، بیشتر مورّخان دیدگاه اوّل را میپذیرند و آنرا صحیح میدانند.[6] و تنها اختلاف در منطقهای از نابلس است.
پی نوشتها:
[1]. هروی (متوفّی 611ق)، علی بن ابو بکر، الإشارات إلی معرفة الزیارات، ص 31، مکتبة الثقافة الدینیة، قاهره، چاپ اول، 1423ق؛ ابو الیمن علیمی (متوفّی 928ق)، عبد الرحمن بن محمد، الأنس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل، محقق و مصحح: ابو تبانّة، عدنان یونس عبدالمجید، کعابنه، محمود عوده، ج 1، ص 202، مکتبة دنیس، الخلیل، چاپ اول، 1420ق؛ حلبی غزی (متوفّی 1351ق)،کامل بن حسین، نهر الذهب فی تاریخ حلب، محقق و مصحح: شعث، شوقی، فاخوری، محمود، ج 1، ص 323، دار القلم، حلب، چاپ دوم، 1419ق.
[2]. یاقوت حموی (متوفی 626ق)، یاقوت بن عبد الله، معجم البلدان، ج 4، ص 167، دار صادر، بیروت، چاپ دوم، 1995م.
[3]. طبری (متوفی 310ق)، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 1، ص 442، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، 1387ق؛ ابن عساکر (متوفی 571ق)، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، محقق و مصحح: شیری، علی، ج 74، ص 265، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1415ق؛ مرجانی (متوفی 770ق)، عبد الله بن عبد الملک، بهجة النفوس و الأسرار فی تاریخ دار هجرة النبی المختار، محقق و مصحح: فضل، محمد عبدالوهاب، ج 1، ص 330، دار الغرب الاسلامی، بیروت، چاپ اول، 2002م.
[4]. بی آزار شیرازی، عبد الکریم، باستان شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قرآن، ص 427 – 428، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، چاپ سوم، 1380ش.
[5]. همان.
[6]. معجم البلدان، ج 5، ص 156؛ الإشارات إلی معرفة الزیارات، ص 18؛ جندی، محمد سلیم، تاریخ معرة النعمان، محقق و مصحح: کحاله، عمر رضا، ج 1، ص 356، منشورات وزارة الثقافة، دمشق، چاپ دوم، 1994م؛ نهر الذهب فی تاریخ حلب، ج 1، ص 323.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] مقبره حضرت یوشع بن نون در کجا قرار دارد؟
- [سایر] نقباء بنی اسرائیل چه کسانی هستند؟ و آیا یوشع بن نون از آنان است؟ و آیا همهٔ آنان در یک زمان بوده اند؟
- [سایر] مگر نگفتهاند که از نسل حضرت یوسف(ع) پیامبری دیگر نیامده است؟ پس چرا یوشع پیامبر فرزند افرائیم بن یوسف است؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اینجانب از وطنم که اطراف شهر اصفهان است به قصد اصفهان می روم، تا اوّل شهر چهار فرسخ نیست لکن تا محلی که قصد اینجانب است، مثل بازار اصفهان چهار فرسخ می باشد، نماز و روزه ام چه حکمی دارد؟ البته بنا دارم همان روز برگردم
- [آیت الله خامنه ای] من از اهالی اصفهان هستم و مدتی است که در دانشگاهی در شاهین شهرکه از توابع اصفهان است مشغول به کارم، و فاصله بین اصفهان و شاهین شهر کمتر از مسافت شرعی (در حدود بیست کیلومتر) است، ولی تا دانشگاه که در اطراف شاهین شهر واقع شده، بیشتر از مسافت شرعی (در حدود بیست و پنج کیلومتر) است. با توجه به اینکه دانشگاه در شاهین شهر است و راه من از وسط شهر عبور می کند، ولی مقصد اصلی من دانشگاه است، آیا مسافر محسوب می شوم یا خیر؟
- [سایر] با سلام. بنده متولد شهر تهران هستم و بزرگ شده ی این شهر . بعد از ازدواج به مدت 5 سال ساکن اصفهان شدم و حالا دوباره برگرشته ام به تهران. آیا بعد از این به اصفهان میروم باید نمازم را کامل بخوانم یا شکسته است؟
- [آیت الله مظاهری] شخصی ساکن یکی از روستاهای اطراف اصفهان است و محل کارش در شهر اصفهان میباشد. اگر او به مسافرتی مثل مشهد برود، آیا در برگشت وقتی به حد ترخص اصفهان رسید، میتواند نماز خود را تمام بخواند و روزه بگیرد یا حتماً باید برای اتمام نماز و روزه به حد ترخص روستای خود رسیده باشد؟
- [سایر] چرا عمر مقام ابراهیم را از جای خود برداشت و در جای کنونی آن قرار داد؟ و چرا شیعیان این را پذیرفتند؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [سایر] چرا به حضرت احمد بن موسی (علیهما السلام)، شاهچراغ می گویند؟
- [آیت الله علوی گرگانی] کافر یعنی کسی که غیر معترف به خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیأ محمّد بن عبدا& را قبول ندارد، نجس است و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز وروزه مسلمانان جز دین اسلام میداند منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است نجس میباشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد.
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] معیار در شهرها شهرهای معمولی است و اگر شهری زیاد در گودی یا در بلندی قرار گرفته باشد باید مطابق شهرهای معمولی با آن رفتار کرد، یعنی ببینیم چه اندازه مسافت سبب می شود که در شهرهای معمولی انسان صدای اذان شهر را نشنود و اهالی شهر او را نبینند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مسافر مخیّر است در شهر مکّه و شهر مدینه و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند یا شکسته، و در این سه مکان فرقی بین بناء اصلی و اوّلیّه و آنچه بعد اضافه شده نمی باشد، و نیز مسافر می تواند در حرم و رواق حضرت سیدالشّهداء(علیه السلام)بلکه در مسجد متصل به حرم نماز را تمام یا شکسته بخواند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] لازم نیست هنگام وکیل قرار دادن، وکیل حضور داشته باشد یا بلافاصله از وکالت مطلع شود. بنابراین اگر شخصی را که در شهر دیگر زندگی می کند وکیل کند وکالت او صحیح است هرچند پس از مدت ها مطلع شود.
- [آیت الله سیستانی] مسافر میتواند در تمام شهر مکه و مدینه و کوفه و در حرم حضرت سیدالشهداء علیهالسلام تا مقدار 5/11 متر تقریباً از اطراف قبر مقدس ، نمازش را تمام بخواند .
- [آیت الله اردبیلی] ملاک برای (سیّد بودن)، نسبت داشتن با (هاشم بن عبد مناف) جدّ دوم گرامی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم از ناحیه پدر میباشد؛ پس کسی که فقط مادرش سیّد است میتواند از زکات غیر سیّد استفاده کند.
- [آیت الله مظاهری] پیش از داخل شدن در حرم مکّه، شهر مکّه، مسجد الحرام، کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه، مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم و حرم امامانعلیهم السلام، مستحب است انسان غسل کند، و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود یک غسل کافی است، و کسی که میخواهد در یک روز داخل حرم مکّه و مسجدالحرام و کعبه شود، اگر به نیّت همه یک غسل کند کافی است. و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیغمبرصلی الله علیه وآله وسلم شود، یک غسل برای همه کفایت میکند و برای زیارت پیغمبر و امامان از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سیّد الشهداءعلیه السلام مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسلهایی را که در این مسئله گفته شد به جا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل مینماید مثلاً بخوابد، غسل او تا یک شبانه روز باطل نمیشود ولی برای نماز و مانند آن باید وضو بگیرد. _______ 1) شهادت میدهم بر اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست، و بر اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده خداوند و پیامبر اوست. خداوندا درود فرست بر محمد و آل محمد و مرا از توبه کنندگان و پاکان قرار ده.
- [آیت الله وحید خراسانی] مسافر در شهر مکه قدیم که از عقبه مدنیین است تا ذی طوی و مدینه زمان حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و شهر کوفه و حرم حضرت سید الشهداء علیه السلام مخیر است نمازش را شکسته یا تمام بخواند و تمام افضل است هر چند احوط ان است که در خارج از مسجد الحرام و مسجد النبی صلی الله علیه واله وسلم حتی ملحقات ان دو مسجد بعد از زمان ایمه علیهم السلام و خارج مسجد کوفه و دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز را تمام نخواند
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است قبر را به اندازه انسان متوسّط یا تا گلوگاه گود کنند، ومیّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتیبهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند، و نیز مستحبّ است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچهای روی قبر بگیرند و نیز مستحبّ است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و در موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میّت را در لحد گذاشتند، گرههای کفن را باز کنند وصورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت بر نگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدّت حرکتش دهند وسه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ اًّفْهَمْ یا فلانَ بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمّد واسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ افْهَم یا مُحَمَّدِ بنَ عَلی( پس از آن بگویند: )هَل اَنْتَ عَلی العَهْدِ الَذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَِْ أنْ لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَانّ مُحَمّداً صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیِّدُ النَّبیِّینَ وَخاتَمُ المَرْسَلینَ وَانَّ عَلیّاً أمیرُ المُؤمنِینَ وَسَیّدُ الوَصِیینَ وَاًّمام افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلی العالَمینَ وَاَنّ الحَسَنَ وَالحُسَیْنَ وَعَلیَّ بْنَ الحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَمُوسی بْنَ جَعْفَر وَعَلیَّ بْنَ مُوسی وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلی وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالحَسَنَ بْنَ عَلیّ وَالقائِمَ الحُجََّْ المَهدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أئِمَُّْ المُؤمِنینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلی الخَلْقِ أجْمَعینَ وَأئِمَتُکَ أئِمَُّْ هُدی بِکَ أبْرار یا فلانَ بْنُ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگوید و بعد بگوید: )اًّذا أتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسولَیْنِ مِن عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَن قِبْلَتِکَ وَعَنْ أئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِیجَوابِهِما اللّهُ رَبِّی وَمُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلهِ نَبیّی وَالاسْلامُ دِینی وَالقُرآنُ کِتابیوَالکَعْبَُْ قِبْلَتی وَأمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبی طالِب اًّمامی وَالحَسَنُ بْنُ عَلی المُجْتَبی اًّمامی وَالحُسَینُ بْنُ عَلی الشَهیدُ بِکَربَلأ اًّمامی وَعَلی زَیْنُ العابِدینَ اًّمامیوَمُحَمّد الباقِرُ اًّمامی وَجَعْفَر الصادِقُ اًّمامی وَمُوسی الکاظِمُ اًّمامی وَعَلیالرِضا اًّمامی وَمُحَمَّد الجَوادُ اًّمامی وَعَلی الهادِی اًّمامی وَالحَسَنُ العَسْکَرَیُّ اًّمامی وَالحُجَُّْ المُنْتَظَرُ اًّمامی هؤلأ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم أجْمَعینَ أئِمَّتی وَسادَتیوَقادَتی وَشُفَعائی بِهِم أتَوَلّی وَمِنْ أعْدائِهِم أتَبَرَُ فِی الدُنیا وَالاَّخِرَْ ثُمَّ اعْلَم یا فلان بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید بعد بگوید: )اًّنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُ وَأنَّ مُحَمَّداً صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نِعْمَ الرَسُولُ واَنَّ عَلیَ بْنَ أبی طالِب وَأوْلادَهُ المَعْصومینَ و الأئِمََّْ الاًّثْنَیْ عَشَر نِعْمَ الأئِمََّْ وَأنَ ما جأَ بِهِ مُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ حَقّ وَأنّ المَوْتَ حَقّ وَسُؤالَ مُنْکَر وَنَکیر فِی القَبْرِ حَقّ وَالبَعْثَ حَقّ وَالنُشُورَ حَقّ وَالصِراطَ حَقّ وَالمیزانَ حَقّ وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقّ وَانَّ الجَنََّْ حَقّ وَالنارَ حَقّ وَانَّ السّاعََْ آتیَْ لا رَیْبَ فیها وَأنَ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ پس بگوید أفَهِمْتَ یا فلان( و به جای فلان اسم میّت را بگوید پس از آن بگوید: )ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ اًّلی صِراطً مُسْتَقیم عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیائِکَ فِیمُسْتَقَرً مِن رَّحْمَتِهِ( پس بگوید: )أللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْه وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اًّلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اللّهُمّ عَفوکَ عَفوَک(.